اشعار کوتاه و معروف از ۵ شاعر زن درباره زندگی و عشق

0

ادبیات معاصر، بیش از هر دوره‌ی دیگری در تاریخ ادب فارسی، وام‌دار و تاثیرپذیرفته از نویسندگان و شاعران زن است. نویسندگان و شاعران توانمندی که بعد از قرن‌ها حضور در سایه، توانستند کلام وزین و آثار ارزشمندی خلق کرده و به جامعه‌ی فرهنگ و هنر عرضه دارند که تحسین تمام منتقدین و اهالی هنر را برانگیخته و نامشان را در اوج فصاحت و بلاغت عصر معاصر به ثبت برسانند. در ادامه تعدادی از اشعار زیبای شاعران زن معاصر در خصوص زندگی و عشق معرفی خواهند شد.

  اشعار کوتاه

 

  1. پروین اعتصامی

رخشنده اعتصامی، معروف به «پروین اعتصامی»، زاده‌ی سال ۱۲۸۵ شمسی در تبریز است. پروین در مدرسه‌ی آمریکایی فارغ‌التحصیل شد و در همانجا نیز شروع به تدریس کرد. پروین اعتصامی بعد از ازدواج کوتاهی که سرانجام به جدایی انجامید، مشغول به فعالیت در کتابخانه شد. موفقیت پروین در عرصه‌ی شعر و ادب، علاوه بر استعداد غیرقابل انکار او در این حوزه، مدیون برخورداری از تعلیم و تربیت پدر اهل ادب و دانشمند او است؛ پدری فرهیخته که در اوج سال‌هایی که ایران درگیر مشکلاتی هم‌چون فقدان امکانات تحصیلی و مدارس دخترانه بود، به تربیت فرزند خود همت گمارده بود. پروین یکی از تواناترین شاعران در عرصه‌ی قطعه و قصیده و شعر تعلیمی و هم‌چنین احیاکننده‌ی فن مذاکره و گفت‌وگو در شعر معاصر است که خواندن اشعار پروین اعتصامی خالی از لطف نخواهد بود. در ادامه شعری زیبا و آموزنده از این بانوی شاعر را می‌خوانیم :

 

شنیده‌اید که آسایش بزرگان چیست؟

برای خاطر بیچارگان نیاسودن

 

به کاخ دهر، که آلایش است بنیادش

مقیم گشتن و دامانِ خود نیالودن

 

همی ز عادت و کردار زشت کم کردن

هماره بر صفت و خوی نیک افزودن

 

ز بهر بیهده، از راستی بَری نشدن

برای خدمت تن، روح را نفرسودن

 

رهی که گمرهیش در پی است، نسپردن

دری که فتنه‌اش اندر پس است، نگشودن

 

  1. سیمین بهبهانی

اشعار کوتاه

سیمین خلیلی، معروف به «سیمین بهبهانی»، بانوی نویسنده و شاعر برجسته‌ی ایرانی است که در سال ۱۳۰۶ شمسی چشم به جهان گشود. سیمین بهبهانی بعد از گذران دوره‌ی تحصیلات دبیرستانی، با حسن بهبهانی ازدواج کرد که نتیجه‌ی این ازدواج، سه فرزند بود. ازدواج آن‌ها بعد از طی بیست سال زندگی مشترک، به جدایی رسید و سیمین پس از آن با منوچهر کوشیار، از دوستان دوران دانشگاه خود، ازدواج کرد. سیمین بهبهانی با جسارت و بی‌پروایی خاصی که در اشعارش آشکار است، به بیان عواطف عاشقانه و موضوعات اجتماعی مرتبط با زنان می‌پرداخت و اشعار عاشقانه و اجتماعی زیبایی را نیز در این راستا سروده است. سروده‌های سیمین، آینه‌ی علاقه‌ی او به موضوعات زنان و فضاهای فمینیستی است. سیمین را می‌توان از موثرترین و مبتکرترین شاعران زن در عرصه‌ی غزل معاصر دانست که نوآوری‌های وزنی و موضوعی قابل توجهی از او به یادگار است. کتاب «جای پا» را می‌توان یکی از مشهورترین آثار او و جزو چند کتاب از نویسندگان ایرانی که از عشق برای شما سخن خواهند گفت، محسوب نمود. در زیر یکی از معروف‌ترین و زیباترین غزلیات سیمین بهبهانی آورده می‌شود :

 

باور نداشتم که چنین واگذاریم

در موج‌خیزِ حادثه، تنها گذاریم

 

چون سبزه‌ی دمیده به صحرای دوردست

بختم نداده ره، که به سر، پا گذاریم

 

هرکس، نسیم‌وار ز شاخم نصیب خواست

تا چند، چون شکوفه، به یغما گذاریم

 

عمری گذاشتی به دلم داغ غم، بیا

تا داغ بوسه نیز به سیما گذاریم

 

با آن که همچو جام، شکستم به بزم تو

باور نداشتم که چنین واگذاریم

 

  1. فروغ فرخ‌زاد

فروغ‌الزمان فرخ‌زاد، معرف به فروغ فرخ‌زاد، زاده‌ی سال ۱۳۱۳ شمسی است که در ابتدای جوانی با پرویز شاپور، طنزپرداز مشهور ازدواج کرد، اما ازدواج آن‌ها ماندگار نبود و بعد از چندسال کوتاه به جدایی انجامید. نامه‌های عاشقانه‌ی فروغ پیش از ازدواج، بعدها توسط پسرش کامیار، گردآوری و به صورت کتابی با عنوان «اولین تپش‌های عاشقانه‌ی قلبم» منتشر شد و اثری زیبا و لطیف است. این کتاب فروغ را بی‌شک می‌توان جزو چند کتاب با مضمون عاشقانه که تضمین می‌کنیم با خواندن آن‌ها مجذوب‌شان خواهید شد، دانست.

فروغ در زمینه‌های مختلف شاعری، نویسندگی و فیلم‌سازی فعالیت شایسته‌ای داشت و آثاری درخور توجه در این حوزه‌ها از او به یادگار است که در اینجا می‌توانید به مطالعه آنها بپردازید. فروغ در طول حیات کوتاه خود، پنج دفتر شعر منتشر کرد که همگی از نمونه‌های برجسته‌ی معاصر حسوب می‌شوند. یکی از اشعار کوتاه و زیبای فروغ فرخ‌زاد، درباره‌ی زندگی و عشق را می‌خوانیم :

 

چون سنگ‌ها صدای مرا گوش می‌کنی

سنگی و ناشنیده فراموش می‌کنی

 

رگبار نوبهاری و خواب دریچه را

از ضربه‌های وسوسه مغشوش می‌کنی

 

دست مرا که ساقه‌ی سبز نوازش است

با برگ‌های مرده هم‌آغوش می‌کنی

 

گمراه‌تر ز روح شرابی و دیده را

در شعله می‌نشانی و مدهوش می‌کنی

 

ای ماهی طلائی مرداب خون من

خوش باد مستی‌ات، که مرا نوش می‌کنی

 

تو دره‌ی بنفش غروبی، که روز را

بر سینه می‌فشاری و خاموش می‌کنی

 

در سایه‌ها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت

او را به سایه، از چه سیه‌پوش می‌کنی؟

 

  1. گراناز موسوی

اشعار کوتاه

گراناز موسوی، زاده شده در سال ۱۳۵۴ شمسی، شاعر و فیلمساز معاصر ایرانی است که در حوزه‌ی نقد کتاب و ویراستاری ادبی نیز فردی شناخته‌شده محسوب می‌شود. او دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی سینما در مقطع دکترا است. از گراناز موسوی تا کنون سه مجموعه شعر در ایران به چاپ رسیده است. نخستین دفتر شعرش به نام «خط‌خطی روی شب» در سال ۱۳۷۶، توجه اهل قلم و جامعه‌ی ادبی ایران را به خود جلب کرد. برخی اشعار وی به دیگر زبان‌ها از جمله به انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی نیز ترجمه و چاپ شده است. وی در سال ۱۳۷۹ برای کتاب «پابرهنه تا صبح» برنده‌ی جایزه‌ی شعر کارنامه یا جایزه‌ی شعر امروز ایران شد. مجموعه شعرهای منتشرشده از او عبارت‌اند از : «خط‌خطی روی شب»، «پابرهنه تا صبح» و «آوازهای زن بی اجازه». آخرین اثر او  «حافظه‌ی قرمز» نام دارد که البته در استرالیا منتشر شده است. در زیر یکی از سروده‌های معروف گراناز موسوی آورده خواهد شد :

 

انگار تمامِ آسمان به این پنجره آمده

که سقف کوچک‌مان چنین پرستاره است

فردای سبز

آرزویی محال نیست

وقتی شانه‌های اعتماد

پناه مرغان مهاجر است

که از فراز غروب‌های دور و دراز

اینک به جست و جوی آشیانی روشن آمده‌اند

 

از امشب تا خورشید راهی نیست

نگاهمان کنید!

 

  1. چیستا یثربی

چیستا یثربی، نمایشنامه‌نویس، منتقد، مترجم، شاعر و نویسنده‌ی متولد سال ۱۳۴۷ شمسی و دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی روانشناسی است. او فعالیت خود را از سال‌های پس از جنگ و در حوزه‌ی تئاتر آغاز کرد و تا کنون نمایشنامه‌های قابل توجهی را نوشته و جوایز متعددی را نیز از جشنواره‌های مختلف دریافت کرده است. نمایشنامه‌ی «جنایت و مکافات» او، بر اساس رمان جنایت و مکافات داستایفسکی نوشته شده و بسیار شناخته‌شده است؛ این اثر در جشنواره‌ی مسکو به صحنه‌ی اجرا درآمد و مورد استقبال قرار گرفت. یکی از اشعار عاشقانه‌ی چیستا یثربی را می‌خوانیم :

 

دوستت دارم

همان‌گونه که شب، ماه را

دوستت دارم

همان‌گونه که صبح، آفتاب را

دوستت دارم

مثل ملاقات پنهانی مادر، از لای در

دوستت دارم

مثل حبس من با تو تا ابد

در یک اتاق دربسته

حتی بی‌پنجره!

تنها من و تو

این چنین دوستت دارم تو را…

نظرات