بیوگرافی محمد موسوی والیبالیست و همسرش + تصاویر خانوادگی
بیوگرافی محمد موسوی والیبالیست و همسرش
بیوگرافی محمد موسوی والیبالیست بازیکن والیبال تیم ملی ایران را همراه با عکس های خانوادگی وی را در مجله اینترنتی حرف تازه ببینید و بخوانید.
سید محمد موسوی والیبالیست ایرانی و ملی پوش کشورمان در ۳۱ مرداد ۱۳۶۶ در شهر دزفول در یکی از شهرهای جنوبی ایران به دنیا آمده است.
در رشته تربیت بدنی تحصیل می کند و در مقطع کارشناسی می باشد.
وی دو خواهر دارد و تک پسر خانواده است.
قد : ۲۰۳ سانتی متر
وزن : ۹۲ کیلگرم
ارتفاع پرش اسپک : ۳۵۰ سانتی متر
ارتفاع پرش دفاع : ۳۵۳ سانتی متر
شروع فعالیت ورزشی در رشته والیبال
به دلیل علاقه زیاد به رشته والیبال از کودکی این ورزش را دوست داشت و بیشتر با هم سن و سالان خود والیبال بازی می کرد.
پدرش معلم ورزش بود برای همین علاقه این خانواده به ورزش مخصوصا والیبال خانودگی بوده، پدرش نیز ورزش مورد علاقه اش والیبال بوده است.
بعد از کشف استعداد عجیبی که در این رشته از خودش دید به طور جدی به دنبال علاقه اش رفته و تاکنون که در اوج موفقیت و شهرت ایستاده است.
اولین مربی وی پدرش بود ، کلاس پنجم بود که در مسابقات رامسر شرکت کرد ، اما تیمش مقام نیاورد.
سپس حبیب طهوری فردی مربی وی بود که توانست محمد موسوی را تبدیل به یک بازیکن حرفه ای کند و نقشی موثر و بسیار در قهرمان و اسطوره شدنش داشت.
فعالیتش را در تیم لوله یازی اهواز از دهه هشتاد آغاز کرده و در سال ۸۳ در باشگاه پتروشیمی بازی کرد و سپس به تیم پیکان به مدت سه سال پیوست.
عکس سید محمد موسوی در کنار خواهرانش
تفریحات و سرگرمی ها
علاقه مند به آشپزی است و غذا پختن را دوست دارد.
بچه تنبلی بوده و علاقه به درس خواندن نداشته است.
عاشق سر به سر گذاشتن خواهرانش بوده و همیشه آنها را اذیت می کرده است.
بازی های کودکانه اش هفت سنگ و عقرب بازی و فوتبال بوده است.
شنا کردن و تنیس را دوست دارد.
علت پسوند عراقی در نام خانوادگی
مادرش دزفولی پدرش اراکی است و در قدیم گویا به اراک عراق عجم می گفتند، برای همین نام فامیلی وی پسوند عراقی دارد و واقعا عراقی و عرب نیست.
همسر محمد موسوی
محمد موسوی فعلا مجرد است و ازدواج نکرده است و اما به دنبال این هدف در زندگی نیز است.
علت ازدواج نکردنش :
اما فعلا شرایط ازدواج ندارد.
چون سختی های زیادی دارد و باید مدت ها از همسرت دور باشی.
تاسیس رستوران ایتالیایی
موسوی رستوران ایتالیایی چیچو را در سال ۹۴ تاسیس کرده که غذاهای ایتالیایی سرو می کند.
غافلگیری در عروسی خواهرش
به علت مشهور و محبوب بودن در عروسی خواهرش غافلگیر شده و با استقبال بی سابقه مردم هشترود جایی که عروسی در آنجا برگزار شده بود مواجه شد.
شوهر خووهرش استاد دانشگاه هشترود است و برای همین عروسی در آنجا برگزار شد.
سید والیبال فکر نمی کرد که کسی از آمدن او باخبر باشد و بخواهند چنین استقبالی از او کنند برای همین هم غافلگیر شد. او در این باره گفت: وقتی به هشترود رفتم اصلا تصور نمی کردم کسی از رفتن من به این شهر مطلع باشد اما وقتی مردم و بنرهایی که از من زده بودند را دیدم حسابی غافلگیر شدم.
آدرس پیج اینستاگرام محمد موسوی : @seyedmohamadmousavi
عکسهای محمد موسوی
عکس محمد موسوی در تبلیغ تلویزیونی محصول رکسونا
در ادامه جدیدترین مصاحبه محمد موسوی میتوانید بخوانید:
**لیگ امسال را چطور دیدی؟
لیگ امسال خیلی سختتر از سالهای قبل بود. بیشتر این سختی به این دلیل بود كه تیم ما به خاطر داشتن مهرههای مختلف انتظارات را بیشتر كرده بود. همه انتظار داشتند ما در تمام مسابقات برنده باشیم و مدام درباره ما اظهار نظر میشد. با این حال برای رسیدن هدفمان تلاش كردیم و در نهایت قهرمانی را از آن خود كردیم.
**عجیبترین سوالی که از شما پرسیده شده را به یاد دارید؟
سوالهای عجیب و غریب زیاد از ما پرسیده میشود. اما آن دسته از سوالاتی که بعضا درباره والیبال پرسیده میشود، عجیبتر است. بعضی اوقات کسانی که درباره والیبال هیچ اطلاعات و شناختی ندارند سوالاتی میپرسند که واقعا خندهدار است! یک سوال دیگر هم هست که خیلیها از من میپرسند: «چرا اینجوری سرویس میزنی؟»
**به چه چیزی فوبیا داری؟
از هیچ چیز نمیترسم. کلا همیشه با همه چیز کنار میآیم. فقط از ظرف شستن متنفرم. معمولا وقتی ظرف میشورم کلی از ظرفها میشکند و آشپزخانه خیس و کثیف میشود.
**کاری هست که خیلی خوب آن را انجام بدهی؟
ما والیبالیستها خیلی زمان نداریم که بتوانیم کاری به جز والیبال انجام دهیم. تمرینات و مسابقات به حدی وقت ما را میگیرد که در زمان کوتاه استراحت کردن باید فقط استراحت کنیم. البته خودم فکر میکنم در رانندگی مهارت زیادی دارم و شاید بتوان گفت رانندگی کاری است که خیلی خوب انجام میدهم. نزدیک ۱۰ سال است که رانندگی میکنم اما حتی یک بار هم تصادف نکردم.
**اهل آشپزی هم هستی؟
جدیدا به آشپزی علاقهمند شدم. بعضی غذاها مثل ماکارونی و لازانیا را عالی درست میکنم.
** برای همین رستوران زدی؟
شاید! رستوران من ایتالیایی است و با دستپخت خوبی که دارم میتوانم خود سرآشپز رستورانم شود.
**عجیبترین غذایی که تا حالا خوردی چه غذایی بوده؟
سوپ قورباغه! یک بار که با تیم ملی به چین رفته بودیم یک سوپی خوردیم که اتفاقا به نظرم خیلی خوشمزه بود. بعدا متوجه شدیم که این غذا سوپ قورباغه است.
** اگر شرایطی پیش بیاید که تو مجبور باشی همه عمرت یک غذا را بخوری، چه غذایی را انتخاب میکنی؟
ماهیچه شاندیز را خیلی دوست دارم. اگر سیر هم باشم میتوانم این غذا را بخورم.
**اگر قرار باشد به یک جزیره تبعید شوی و فقط یک نفر را با خودت ببری، اون یک نفر چه کسی است؟
سوال سختی است اما من مادرم را با خودم میبرم. مادرم مهم ترین دارایی من در زندگی است.
** سختترین شرایطی که توی آن بیمار شدید، چه شرایطی بوده؟
من اصلا مریض نمیشوم. تا حالا سرما هم نخوردم. اما مصدومیت زیاد داشتم. فقط از مادرم شنیدم که در دوران نوزادی زیاد تشنج میکردم كه وقتی بزرگتر شدم اوضاع بهتر شد.
**عجیبترین شایعهای که از خودتان شنیدید؟
بیشترین موضوعی که درباره آن صحبت میشود، بحث ازداوج من است. تقریبا هر روز هفته صحبتهایی در این زمینه به گوشم میرسد. با وجود این که من هنوز ازدواج نکردهام.
**چرا ازدواج نمیکنی؟
هنوز موقعیتش برای من پیش نیامده است. اتفاقا خیلی مشتاقم که ازدواج کنم اما هنوز آن اتفاقی که باید رخ بدهد رخ نداده است.
**خوشتیپترین والیبالیست ایران کیست؟
سعید معروف!
**محبوبیت زیادت بین نوجوانان و جوان هارو چجوری مدیریت میکنی؟
سعی میکنم جاهایی که شلوغ است کمتر بروم. چون اعتقاد دارم اگر به جایی میروم باید برای همه به یک اندازه وقت و انرژی بذارم. خیلی وقتها تلاش میکنم وقتی حال و حوصله ندارم جوری تردد کنم که هوادار من رو نبینن تا بداخلاقی یا خستگی من برای آنها سو تفاهم ایجاد نکند.
**تا حالا عصبانی شدی از دست هوادارت؟
بله. یک بار این اتفاق افتاد. یک مسابقهای رو باخته بودیم. زمانی که از سالن بیرون آمدم گفتم که من خسته ام. از همه معذرت خواهی کردم و رفتم سمت ماشینم. یکی از آقایونی که در جمع هواداران ایستاده بود فریاد زد که : مگه کی هستی که اینجوری رفتار میکنی! و من واقعا از واکنش این آقا تعجب کردم و عصبانی شدم.
**تا حالا شده اسم خودت رو در گوگل سرچ کنی؟
نه! کلا هیچ چیز را در گوگل سرچ نمیکنم. اخبار مربوط به والیبال را هم معمولا از طریق اینستاگرام چک میکنم. هوادارن من را توی اخباری که در ارتباط با خودم هست تگ میکنند. گاهی اوقات هم از طریق روزنامهها یا تلویزیون اخبار را دنبال میکنم.
**معروفترین کسی که شماره ش تو گوشیتون ذخیره هست کیه؟
سیروان خسروی
** از چند سالگی متوجه شدی که قدت از بقیه هم سن و سالات بلند تره ؟
از بچگی از هم سن وسالام بلند تر بودم. در دوران مدرسه هم همیشه میز آخر مینشستم. خیلی بچه شیطونی نبودم اما گاهی شیطنتهای زیرپوستی میکردم. اما در کل خیلی آروم نبودم.
**از کی والیبال بازی میکردی؟
از هفت یا هشت سالگی. من هم مثل خیلی از فوتبالیست ها از زمین خاکی والیبالم را آغاز کردم. نزدیک منزلمان یک زمین خاکی بود که جمع میشدیم اونجا و والیبال بازی میکردیم. روزهایی که اصلا انرژی ام تمام نمیشد و خستگی برایم مفهومی نداشت.
**متولد چه سال و ماهی هستی؟
من متولد مرداد سال ۶۶ هستم. البته یه شصت و ششی خسته!!!
** خصوصیات مرداد ماهیها را هم داری؟
بله به شدت. مثل مردادیها مغرورم و احساسم را بروز نمیدهم. سخت و کوتاه عصبانی میشوم اما وقتی عصبانی بشوم دیگه هیچی چیزی جلودارم نیست. معمولا با شکستن یک وسیله عصبانیتم فروکش میکند.
**طرفدارانت برات چه هدیه هایی میفرستند؟
پفک، دستبد، بافتنی! معمولا هدیههایی که دست ساز باشند را از هوادارانم قبول میکنم. ولی کادوهایی که خیلی گرانقیمت باشند را بیشتر قبول نمیکنم.
**شماره تلفنت هم تا حالا لو رفته؟
بله. متاسفانه بارها این اتفاق افتاده و من مجبورم به خاطر این موضوع بارها خطم را عوض کنم. نمیدانم چجورری شماره خط شخصی من را پیدا میکنند. من در اینستاگرام بسیار فعلا هستم و با هوادارانم از این طریق ارتباط دارم. پس نیازی نمیبینم برخیها بخواهند با فرستادن پیام به خط شخصی با من در ارتباط باشند. من این قبیل رفتارها را به عنوان دخالت و ورود به زندگی شخصیام تلقی میکنم و اصلا نمیپسندم.
**در اینستاگرام بهت توهین هم شده؟
خیلی کم. شاید اگر بتوانم درصد بگویم باید بگویم ۹۹ درصد هواداران اهل توهین و اهانت نیستند و یک درصد باقی مانده هم اکثرا افرادی هستند که با صفحه جعلی بدون مشخصات کامنتهای توهین آمیز میگذارند.
**وسیله یا لباس شانس هم داری؟
بله. یک زنجیر نقره دارم که ۱۰ سال است در گردنم است. خیلی دوستش دارم و اغلب مواقعی که دفاع میکنم و این زنجیر به صورتم برخورد میکند حس خوبی بهم دست میدهد.
**کلا به شانس اعتقاد داری؟
به شدت اعتقاد دارم و باید بگویم که خیلی خوش شانسم. من اصلا لوک خوش شانسم. مثلا در شلوغترین جاهای شهر که هیچ وقت جای پارک نیست به محض اینکه من قصد پارک کردن ماشینم را داشته باشم یک جا خالی میشود و من میتوانم پارک کنم. در زندگی والیبالی هم خیلی خوش شانس بودم. به صورتی که انگار رشد و پیشرفت من در والیبال شبیه به یک پازل از قبل طراحی شده بود. برای مثال در دورهای به خاطر نگاه فدراسیون و تصمیم بر جوان کردن تیم، ما دعوت شدیم. با بازیکنان خوب و مربیان بزرگ هم نسل شدم و همه چیز دست به دست هم داد که شرایط خوبی مهیا شود.
**سربالایی والیبال برای تو چه مقطعی بود. یعنی بیشترین سختی را در چه دورهای متحمل شدی؟
در رده جوانان و زمانی که تیم ملی از هدایت ستکوویچ بهرهمند بود سختترین روزها را تجربه کردیم. واقعا دوره پر تلاشی بود. از طرفی تمرینات سخت و فشرده و از طرفی استرس خط خوردن از تیم ملی کار را سخت کرده بود. بعضی اوقات سختی شرایط و دور بودن از خانواده من را تا مرز گریه کردن هم پیش برد. هفت تا هشت ساعت تمرین میکردیم.
** اگر برنده یک جایزه مهم میشدی و میتوانستی پشت تریبون صحبت کنی چه جملهای میگفتی؟
احساسهای این چنینی واقعا قابل وصف نیست. به نظر من هر کسی هم که در این شرایط جمله ای میگوید که کاملا کلیشهای است زیرا هر احساسی را نمیتوان بیان کرد. در ژاپن و در پایان مسابقات جام جهانی وقتی کاپ بهترین مدافع جهان را به من دادند با وجود اینکه تیم ملی نتیجه نگرفته بود، اما واقعا خوشحال بودم که توانستهام این افتخار را کسب کنم. شاید بهترین حسی است که هر انسانی در طول زندگیاش تجربه میکند و نمیتواند کامل به زبان بیاورد.
** در برابر شوخی های بی ادبانه عکس العملی داری؟
معمولا سرم را پایین میاندازم و میروم!
**با خبرنگار ها تا حالا مشکل داشتی؟
معمولا با اهالی رسانه رابطه خوبی دارم. فقط یک بار مطلبی درباره من چاپ شد در یکی از روزنامه ها که بسیار ناراحتم کرد و جواب و تکذیبیه آن را با انتشار مطلبی در یک روزنامه دیگر دادم. ولی تا کنون کار به شکایت و اعتراض رسمی نرسیده است.
** چه چیزی بیشتر از همه تو را عصبانی میکند؟
اشتباهات داوری خیلی من را عصبانی میکند مخصوصا داورانی که روی اشتباهات خود پافشاری میکنند. البته در کل هر کسی که با من مخالفت کند هم من را عصبانی میکند. همه باید با من موافق باشند!
**به لژیونر شدن فکر کردی؟
زمانی که جوان تر بودم، فکر کنم ۱۹ سال داشتم که از لیگ ایتالیا به من پیشنهادی داده شد که به دلیل شرایط آن زمان نرفتم اما الان دیگر خیلی علاقهای به لژیونر شدن ندارم. در ایران مشغله های زیادی دارم و البته بر این باورم که لیگ ایران یکی از لیگ های خوب معتبر دنیاست و بازی در آن میتواند خوب و باعث پیشرفت باشد.
نظرات