بیوگرافی و عکس های مرتضی فاطمی مجری و کارگردان و همسرش + زندگی و خفتگیری

0

بیوگرافی و عکس های سید مرتضی فاطمی مجری و کارگردان و همسرش + زندگی و خفتگیری

سید مرتضی فاطمی تهیه کننده، مجری تلویزیون، روزنامه‌ نگار و کارگردان متولد سال ۱۳۶۲ در تهران بوده و فارغ التحصیل دکترای فلسفه سیاسی می باشد. در ادامه با بیوگرافی کامل سی م ترضی فاطمی مجری و کارگردان و همسرش با عکس های جدید مرتضی فاطمی کارگردان و مجری همراه با زندگی شخصی و شغلی از شروع تا سازمان صدا و سیما و پیج اینستاگرام سید مرتضی فاطمی و حواشی ماجرای خفتگیری و حمله با قمه به سید مرتضی فاطمه در اتوبان نیایش خرداد ۱۴۰۱ را در ادامه میخوانید

مرتضی فاطمی

بیوگرافی مرتضی فاطمی

درباره زندگی کاری و شخصی سید مرتضی فاطمی در سایت حرف تازه بیشتر بدانید

سید مرتضی فاطمی، (Seyyed Morteza Fatemi) متولد سال ۱۳۶۲ در تهران، تهیه کننده و مجری تلویزیون و روزنامه‌ نگار و کارگردان است. وی فارغ التحصیل دکترای فلسفه سیاسی است. سید مرتضی با تهیه کنندگی سریال «هوش سیاه ۲»، در سال ۱۳۹۲ به دنیای تلویزیون راه پیدا کرد و حالا به تازگی فیلم بی مادر را در سال ۱۴۰۱ کارگردانی کرده است.

مرتضی فاطمی

از تهیه کنندگی تا اجرا

این مجری تلویزیون فعالیت خود را در زمینه تهیه کنندگی فیلم و سریال شروع کرده و وارد سازمان صدا و سیما شده است.
تاکنون تهیه کننده سریال «هوش سیاه ۲»، در سال ۱۳۹۲ و و مجموعه تلویزیونی شرایط خاص را بر عهده داشته که هنوز سریال شرایط خاص پخش نشده و به سال ۹۸ موکول شده است.
درباره فعالیتش در اجرا و مجری گری نیز سابق بر این و قبل از اجرای برنامه جنجالی و چالشی اختیاریه ، اجرای برنامه ۱۸۰ درجه را برعهده داشته است.

مرتضی فاطمی

همسر مرتضی فاطمی کیست

ایشان متاهل است و چندین سال پیش ازدواج کرده و اکنون یک پسر به نام علی دارد که در سن نوجوانی می باشد.

مرتضی فاطمی

عکس های مرتضی فاطمی

برای آشنایی بیشتر با محتوا و موضوع برنامه «اختیاریه» که از شبکه پنج و با اجرای فاطمی پخش می شود بدانید که این برنامه گفتگوهایی صریح و شفاف با شخصیت‌های شناخته شده فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی و علمی دارد که در آن مباحثی چالشی با مهمانان انجام می‌شود.

مرتضی فاطمی

برنامه اختیاریه جمشید مشایخی

برنامه اختیاریه یا دعوت جمشید مشایخی و مبحث خودکشی تختی جنجال ساز شده و حواشی و انتقادات زیادی به سمت مجری این برنامه کشانده است‌
افراد و چهره هنری زیادی از مجری و نحوه پرسش از او انتقاد کردند که از جمله بهنوش طباطبایی و پرویز پرستویی و رشیدپور و
متین غفاریان نویسنده و روزنامه‌نگار و …هشتند که انتفادات خود را بر علیه این مجری اعلام کردند.
متین غفاریان در انتقاد از مجری برنامه «اختیاریه» در برنامه سه‌شنبه ۱۴ اسفند که با حضور جمشید مشایخی پخش شد، در توییتی نوشت: «آنچه مشاهده می‌کنید جریان اعتراف‌گرفتن از یک پیرمرد توسط یک نیروی امنیتی است.

مرتضی فاطمی

مرتضی فاطمی و جمشید مشایخی در اختیاریه

بیشتر چهره ها و حتی همکاران این مجری نحوه پرسش را اعتراف گیری دانستند.
جمشید مشایخی نیز بعد از اتمام مصاحبه با فیلمی جداگانه گفت که مرا به این برنامه بردند که کوچکم کنند.

مرتضی فاطمی
استاد مشایخی درخصوص شایعات خودکشی تختی گفت: در ابتدا جهان پهلوان تختی با زنی ازدواج کرد که از طبقه خودش نبود و همیشه او را در مجالس مختلف مسخره می کرد! لذا تختی اگر با او زندگی می‌کرد تختی نبود؛ اگر طلاق می داد هم تختی نبود؛ تنها اگر خودش را می کشت تختی بود که این گفته وی حواشی و جنجالی شده است.

ماجرای خفتگیری و حمله با قمه به سید مرتضی فاطمی خرداد ۱۴۰۱

سید مرتضی فاطمی، کارگردان فیلم بی مادر و تهیه کننده و مجری برنامه اختیاریه در رشته توییتی از حمله با قمه به او توسط خفت گیران در اتوبان نیایش و در نزدیکی پردیس سینمایی ملت خبر داد.

مرتضی فاطمی نوشت:

بزرگواران!

آقایان!

حضرات!

به هر که می‌پرستید قسم، در زیر پوست شهر آتشی زیر خاکستر است.

چند ساعت گذشته و هنوز در شوک‌ «خفت‌گیری» امروزم. دفعه اول نبود. تا امروز چند نوبت خفت‌گیری و سرقت را تجربه کرده بودم اما این‌بار ماجرا فرق می‌کرد.

‌برای جلسه پخش فیلم به پردیس ملت رفته بودم. حدود ساعت ۷ جلسه تمام شد و درخواست اسنپ دادم. فاصله راننده با من ۸ دقیقه بود. برای اینکه مسیرم به سمت شرق به غرب اتوبان نیایش بود و در برگشت تسریع شود به سمت مقابل اتوبان رفتم. به دلیل تجارب قبلی سرقت معمولا گوشی در دست نمی‌گیرم.

‌هفت هشت دقیقه گذشت و خبری از راننده نشد. موبایل را در آوردم تا ببینم راننده کجای مسیر است. در همان چند ثانیه موتور پالس سفید رنگی که دو جوان سیاه‌پوش سوار آن بودند را دیدم که به آرامی سمتم می‌آیند. با احتیاط گوشی را در جیبم گذاشتم و حواس و نگاهم را به دو جوان دادم.

‌متوجه شدند و به آرامی از کنارم گذشتند. فکر کردم به مردم ظن ناروا داشته‌ام و چه حس بدی است این حس. سی ثانیه‌ای گذشت و از اسنپ خبری نشد.

‌به یکباره از پشت درختان دیدم موتوری و ترک آن دوباره با آرامش به سمتم می‌آیند. چه باید می‌کردم؟ شاید دور زده بودند و می‌خواستند رد شوند. جهت احتیاط دو قدمی به وسط اتوبان نزدیک شدم. از اسنپ خبری نبود و حالا دیگر موتوری‌ها کنارم بودند. وقتی چشم در چشم شدند

‌با خودم گفتم هوا که روشن است و در دیدرس ماشین‌های عبوری‌ام. اصلا شاید کاری دارند. قمه‌ها را ‌از جیبشان درآوردند. نه، اشتباه نمی‌کردم. چه باید می‌کردم؟ دور تا دور از آدم خبری نبود. چنان با خونسردی و طمانینه جلو می‌آمدند که گویی به کلی پاکباخته‌اند. انگار آمده‌اند طلبشان را وصول کنند

‌فقط و فقط با خنده من را نگاه می‌کردند و به جلو می‌آمدند. بی‌تعارف ترسیده بودم. از این حجم از جسارت، از این حجم تجربه، از این حجم بی‌تفاوتی به اطراف عمیقا ترسیده بودم. خیس عرق بودم و پاهایم خالی کرده بود. رجز می‌خواندند و می‌گفتند وایسا بابا. کجا می‌ری حالا؟

‌‌جایی نداری بری. نه راه پس داشتم نه پیش. حتی نمی‌توانستم تسلیم‌شان بشوم. از کجا معلوم با گرفتن کوله و موبایل بی‌خیال شوند. رفتن به سمت دیگر اتوبان هم فایده‌ای نداشت.وسط اتوبان بودند. تقلا و داد و فریاد و دیوانه‌بازی را به آخر رساندم. عربده می‌زدم اما انگار نه انگار

‌انقدر خونسرد بودند و از نتیجه کار مطمئن که حتی حمله هم نمی‌کردند. به یک متری من رسیدند. شروع کردم به دویدن به سمت ماشینی که از کردستان به نیایش پیچیده بود. دنبالم دوید و دوستش برگشت و موتور را روشن کرد. شیشه ماشینی پایین بود و سرعتش کمتر از ماشین‌های دیگر. کوله را پرت کردم/

‌داخل ماشین. ماشین سرعتش را کم کرد. پریدم در را باز کردم و فریاد زدم دزد دزد. فقط برو. راننده گیج بود اما گویا فهمیده بود اوضاع طبیعی نیست. پسر فریاد می‌زد هرجا بری گیرت میارم. ضربه‌ای به ماشین زد و پرید ترک موتورشان که دنبالم کنند. صدای موتورشان به گوش می‌رسید که به ترافیک

‌چراغ ولیعصر رسیدیم. نفسم بالا نمی‌آمد. هر آن منتظر بودم شیشه را بشکنند و …

در این ساعت‌ها به این فکر می‌کنم که این همه آرامش از کجا می‌آمد؟ چرا انقدر جسور بودند؟ در روز روشن اقدام به خفت‌گیری و چاقوکشی می‌کنند؟ کویی می‌دانند که کسی مانع‌شان نمی‌شود؟ چرا در این چند ساعت روایت

‌مشابه و ترسناک‌تر از دوستانم شنیده‌ام که همین امروز وضعیت مشابه برای نزدیکانشان در جاهای شلوغ شهر برایشان پیش آمده است؟ چرا کسی باور نمی‌کند که عده‌ای دیگر به سیم آخر زده‌اند و حق ناگرفته‌شان را با سلاح می‌گیرند؟ چرا هیچ‌کس به فکر زن و بچه‌های بی‌گناه این شهر نیست…

مرتضی فاطمی

مرتضی فاطمی

مرتضی فاطمی

نظرات