معصومه عطایی قربانی اسیدپاشی کیست بیوگرافی معصومه عطایی از اسیدپاشی تا مدلینگ

4

معصومه عطایی قربانی اسیدپاشی کیست بیوگرافی معصومه عطایی از اسیدپاشی تا مدلینگ و عکس های قبل از اسیدپاشی

بیوگرافی معصومه عطایی

معصومه عطایی قربانی اسیدپاشی کیست بیوگرافی معصومه عطایی دختر مدلینگ با ماجرای اسیدپاشی به معصومه عطایی دختر مدلینگی که مورد سوء قصد اسیدپاشی قرار گرفت تا شغل جدید با عکس ها و تصاویر جذاب او قبل از اسیدپاشی بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی داشته و به خبر مهم روز تبدیل شده است.

معصومه عطایی قربانی اسیدپاشی کیست بیوگرافی معصومه عطایی از اسیدپاشی تا مدلینگ

معصومه عطایی متولد دهه ۶۰ در تهران، قربانی اسیدپاشی در سال ۱۳۸۹ است که توسط پدر همسر سابقش دچار سوختگی شدید در صورت شد و حالا در حیطه مدلینگ فعالیت دارد. او مادر یک پسر است و از قصاص پدر همسر سابقش گذشت.

۱۲ شهریور ماه سال ۸۹ حادثه تلخ اسیدپاشی برای معصومه عطایی رخ داد. او توسط پدر همسر سابقش مورد سوءقصد اسیدپاشی قرار گرفت و در جریان آن علاوه بر سوختگی شدید صورت، بدن و دست، بینایی‌اش را هم از دست داد. او مدتی بعد پدرشوهرش را که به قصاص محکوم شده بود، بخشید و زندگی تازه‌ای را آغاز کرد؛ زندگی جدیدی که در تازه‌ترین ایستگاه خود به تجربه مدلینگ رسیده است.

عکس قبل از اسیدپاشی معصومه عطایی

معصومه عطایی دختر مدلینگی که مورد سوءقصد اسیدپاشی قرار گرفت کیست

 

معصومه عطایی با اشاره به تجربه جدیدی که پس از سفالگری، کولاژ و بازیگری به دست آورده، گفت: پس از آنکه مورد اسیدپاشی قرار گرفتم درد زیادی را تحمل کردم. زندگی برایم تغییر کرد اما من دلم نمی‌خواست تسلیم وضع موجود شده و به عنوان یک قربانی اسیدپاشی و خشونت به زندگی ام ادامه دهم. به همین دلیل سعی کردم هنرهای مختلفی را بیاموزم و در جامعه نیز نقشی فعال داشته باشم.

او ادامه داد: در همین راستا هم دوره های مخصوص نابینایان را پشت سرگذاشتم. پس از آن کلاس های کولاژ و سفالگری را آغاز کردم که به نظرم موفقیت آمیز بود و نمایشگاهی هم از آثارم برگزار شد. بعد از آن پیشنهاد بازیگری در تئاتر را دریافت کردم که خوشبختانه با استقبال هم روبه رو و به همین دلیل اجرای کاری دیگری را هم روی صحنه بردیم و در حال آمادگی برای سومین تئاتر بودیم که شیوع کرونا تمرینات ما را تعطیل کرد.

معصومه عطایی درباره ورودش به عرصه تبلیغات و مدلینگ نیز اظهارکرد: همیشه دوست داشتم تا کاری کنم که برای دیگر قربانیان یک الگو باشم، وقتی در انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی یا جاهای دیگر با افرادی که مورد اسیدپاشی قرار گرفته‌اند روبه رو می شد، بیشترین چیزی که مرا آزار می‌داد منزوی شدن و احتمال افسردگی این افراد بود. به همین دلیل تمام تلاشم را می کنم تا به دیگر افراد شبیه به خودم یعنی هم افرادی که مورد اسیدپاشی قرار گرفته وهم افرادی که نابینا هستند امید بدهم. این تصمیم را هم در همین راستا گرفتم.

این قربانی اسیدپاشی با اشاره به اجرایی شدن تصمیمش افزود: از سال‌ها پیش که مواردی مشابه از فعالیت قربانیان اسیدپاشی در حوزه مدلینگ را در چند کشور آسیای شرقی و اروپایی دیدم، دلم می خواست وارد این عرصه هم بشوم تا هم تعریفی متفاوت از زیبایی را ارائه کنیم و هم به دیگران امید بدهیم که هیچ کاری غیرممکن است و اصلا چه کسی گفته که برای مدل شدن یا ورود به عرصه تبلیغات حتما باید چشمان رنگی یا پوستی صاف و شفاف داشت. این تصمیم در سرم بود تا اینکه سال گذشته با خانم خادمی که طراح لباس بودند آشنا شدم و اقدامات اولیه ما برای این کار انجام شد.

عطایی افزود: پس از مراحل عکس برداری طی چندین مرحله از آذرماه انجام شد و بالاخره چند روز پیش با پایان مراحل این تصاویر منتشر شد.

وی با بیان اینکه قصد دارد تا دیگر قربانیان اسیدپاشی را هم از انزوا خارج کند،گفت: امیدوارم روزی بتوانیم یک شوی لباس برای خانم ها برگزار کنیم که مدل های آن قربانی اسیدپاشی باشند. چه ایرادی دارد که دیگر قربانیان هم مدل لباس شوند و حتی به عرصه تبلیغات هم ورود کنند.

ماجرای کامل اسیدپاشی به معصومه عطایی

ورود به مدلینگ

عطایی درباره ورودش به عرصه تبلیغات نیز اظهارکرد: اول این را بگویم که برای کاری که انجام دادم قصد مالی نداشتم و بیشتر هدفم انجام یک اقدام نمادین بود. به همین دلیل نیز قرارداد همکاری با این موسسه فرهنگی ندارم. اگر پیشنهادی از سوی برندهای مختلف شود حتما آن را بررسی میکنم و البته دلم می خواهد شرایطی فراهم شود که نه فقط من که دیگر قربانیان هم بتوانند در این عرصه فعالیت کنند. دلم میخواهد بگویم زییایی آن چیزی نیست که با چشم ظاهر می بینیم.

این فعال اجتماعی افزود: در عرصه تبلیغات نیز امیدوارم امکان ورود فراهم شود وشرکت ها و موسسات مختلف برای تبلیغ کالای خود صرفا به دنبال مدل ها چشم رنگی و سلبریتی ها نروند. قطعا چنین اقدامات نگاه جامعه به قربانیان اسیدپاشی را نیز تغییر خواهد داد.

ماجرای کامل اسیدپاشی به معصومه عطایی

۱۲ شهریور ماه سال ۸۹ آخرین روزی بود که معصومه دنیا را دید و به چهره پسرکش زل زد.او می گوید:«یک سال و نیم بود که از همسرم جدا شده بودم.حضانت پسرم با من بود و پدرش اجازه داشت که هر دو هفته یک بار او را ببیند.اما برای دیدن پسرمان اشتیاقی نشان نمی داد.پدرهمسرم بر خلاف خود او،می گفت که دوست دارد پسرم را ببیند.برای همین هر چند وقت یک بار به دیدن او می آمد، برایش هدیه می خرید و با هم به گردش می رفتیم.»

پدرشوهر سابق معصومه بارها از او خواسته بود به سر خانه و زندگی اش برگردد:«بعد از جدا شدن من از همسرم،او گرفتار اعتیاد شده بود.پدرش عقیده داشت که طلاقمان باعث شده این اتفاق بیفتد و از من می خواست به زندگی برگردم تا به همسرم کمک کنم.اما من دلم نمی خواست بار دیگر به آن زندگی بازگردم.دیپلم هنرهای تجسمی داشتم و کارهای هنری می کردم.آرایشگری یاد گرفته بودم و زندگی ام را می گذراندم و نمی خواستم آرامشم خراب شود.»

وقتی پدر همسر معصومه از بازگرداندن او به زندگی مشترک با پسرش ناامید شد،نقشه هولناکی کشید:«روز حادثه (۱۲ شهریور ۱۳۸۹) پدرهمسرم به من گفت که می خواهد من و پسرم را به گردش ببرد.آن روز با هم پارک رفتیم و چند ساعتی بیرون از خانه با هم بودیم.آخر شب که به خانه برگشتیم،پسرم در ماشین خوابش برده بود.پدرشوهرم گفت که برای او کادو خریده است.گفتم اجازه بده او را سرجایش بخوابانم و بعد دوباره می آیم هدیه را می گیرم.وقتی دوباره مقابل خانه آمدم،پدرشوهرم کنار ماشینش ایستاده بود.یک جعبه کادوپیچ از صندوق عقب در آورده بود که در دستش بود.داشت کادو را باز می کرد.به من گفت چشم هایت را ببند،می خواهم به تو نشان بدهم که چه چیزی برای او خریده ام.من هم چشمانم را بستم.»

و آخرین تصویری که معصومه در ذهنش دارد،کادویی است که پدرشوهرش در دست داشت. زن جوان فکرش را هم نمی کرد،پدرشوهر سابقش برای او اسید،تحفه آورده باشد:«همانطور که چشمانم بسته بود سوزش شدیدی در صورتم حس کردم و جیغ کشیدم.صدای گاز دادن ماشین پدرشوهرم را شنیدم که رفت.خانواده ام از شنیدن صدای جیغ و فریاد من از خواب بیدار شدند و به حیاط آمدند.روی صورتم آب ریختند.حس می کردم که لباس هایم داشتند تکه تکه می شدند.سریع من را به بیمارستان منتقل کردند.فکرش را هم نمی کردم چنین بلایی سرم آمده باشد.تصور می کردم که پدرشوهرم من را با آب جوش سوزانده باشد. در بیمارستان متوجه شدم که با اسید من را سوزانده است.»

بیوگرافی معصومه عطایی مدلینگی که قربانی اسیدپاشی هست

گذشت از قصاص چشم

متهم همان شب در اطراف شهر دستگیر شد و در اعترافات اولیه خود به اسیدپاشی روی عروس سابقش اعتراف کرد.او انگیزه خود را از این جنایت،انتقام از زن جوان مطرح کرد چون او را مقصر نابود شدن زندگی پسرش می دانست.

اما در اظهارات بعدی و در دادگاه،متهم در حرف های ضد و نقیض ادعا کرد که قصد اسیدپاشی نداشته است.با این حال دادگاه با استناد شهادت شهود و ادله موجود وی را محکوم به قصاص دو چشم و پرداخت دیه و تحمل حبس کرد.

در حالی که متهم در یک قدمی اجرای حکم قرار داشت،معصومه از قصاص چشم های متهم اعلام گذشت کرد.

عکس قبل از اسیدپاشی معصومه عطایی

او درباره این تصمیم خود اینطور توضیح داد:«من هرگز نام این اقدام خودم را بخشش نمی گذارم.بعد از صدور حکم باز هم از سوی خانواده همسر سابقم مورد تهدید قرار می گرفتم.به من می گفتند بلایی که سر تو آمده چیزی نیست،منتظر باش که بدتر از این بر سر پسرت بیاید.بعد با اینکه تا آن زمان تقاضای دیدار پسرم را نکرده بودند اما همسر سابقم اقدام قانونی برای گرفتن حضانت پسرم را کرد.من یک بار به تهدیدهای این خانواده بی تفاوتی کرده بودم و چنین بلایی سرم آمده بود.برای همین حضانت بی قید و شرط پسرم را گرفتم و از قصاص چشم های متهم پرونده ام گذشت کردم.»

متهم بعد از تحمل مدتی حبس،از زندان آزاد شد.اما طعم آزادی هنوز به خوبی زیر زبانش مزه نکرده بود که سکته قلبی،سبب مرگ او شد.

4 دیدگاه در “معصومه عطایی قربانی اسیدپاشی کیست بیوگرافی معصومه عطایی از اسیدپاشی تا مدلینگ

  1. مرتضی گفت:
    1
    2

    باسلام در گذشت لذتی است که درانتقام نیست چون که گذشت کردامروزاینچنین دردنیامعروف شده،اگرانتقام میگرفت مشهورنمیشد

  2. عادل گفت:

    باسلام
    این خانم میبایست تقاضای اشد مجازات در حضور مردم برای پدر شوهرش میکردتا درس عبرتی برای ازخدا بی خبر آن
    بشود
    من خیلی خیلی زیاد متاجبم
    چرا گذشت
    خانم عزیز چرا گذشتی حیف اون زیبایی آن نبود
    شما نه اینکه به خودت رحم نکردی
    بلکه حقوق یک جامعه را زیرپا گذاشتی

  3. ساره گفت:
    8
    1

    با عرض سلام.
    هزار آفرین به این شیر زن ایرانی که تسلیم این درد بزرگ نشد و زندگی دوباره ای برای خودش ساخت.
    الگوهای واقعی جامعه ما اینها هستن. بسیار خوبه که همه جا معرفی بشن

  4. ناشناس گفت:
    7
    5

    به نظرم باید قصاصش میکرد نه که ساده گذشت موندم چی رو داره تبلیغ میکنه تو ایران از ۷۰ به بعد تو خارج بعد جنگ جهانی اختراع لباس منقرض شد یه دوره ای پیک زد بعد تموم خاک تو سرت

نظرات