عکس نوشته شعر زیبا و جدید با متنهای متنوع و جذاب

0

“ عکس نوشته شعر زیبا ۲۰۲۲ “، عکس نوشته اشعار زيبا و عاشقانه با ابیات ناب +  عکس نوشته شعر عاشقانه و رمانتیک برای افراد احساسی + عکس پروفایل معنی دار با شعرهای کوتاه زیبا + را در ادامه این مطلب ما برای شما گلچین کردیم تا برای خرید از آنها ایده بگیرید.

ما را به جز خیالت ، فکری دگر نباشد
جز اشتیاق دیدار ، شوری به سر نباشد

دردا به که گویم،تا دل بگیرد آرام؟
ای‌کاش گوش دنیا، بی‌رحم و کر نباشد

گفتم به دل :پریدن بی او دگر نخواهم
چشم انتظارِبال و، پرواز و پر نباشد

دلتنگِ مطلقم من ، آشوب روزگارم
جز شوق روی ماهت ، چشمی به در نباشد

پیشم بمان تو دلبر، تا انتهای هستی
غم گر تو را ببیند، دیگر به بَر نباشد

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا ۲۰۲۲

از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
.
دیدی شب‌بوها بیشتر شب‌ها عطر نابشون همه جا رو درگیر خودش می‌کنه؟!
تو زندگیت یکی رو داری که نقش شب‌بو‌ رو داشته باشه؟!
اون‌هایی که نوازش نگاهشون مستقیم قلبت رو لمس ‌کنه؟!
یا آهنگ خوش کلامشون، جوانه‌ی امید و سرخوشی رو توی زندگیت به رقص دربیاره؟!
اون‌هایی که با عطر بودنشون تمام دلتنگی‌هاتو، حال بدت‌ رو، کلافگی‌ و بی‌حوصلگی‌های شبونه‌تو می‌پیچونه می‌ندازه دور و با قلب مهربونش دستت رو می‌گیره و به دنیای امن دور از بی‌قراری‌ها بکشونه؟!
اون‌هایی که نمی‌زارن شبت رو با غصه بگذرونی؟
اون‌هایی که نمی‌زارن شبت رو با بغض به سحر برسونی؟
اون‌هایی که با حوصله و دقت با عشق و محبت، ساعت‌ها پا به پای خستگیات، پای درد و دلات می‌شینن و بدون قضاوت و نصیحت، به روش دلبری‌های خاص‌شون غبار دلگیری‌های لجوج چنبره زده روی شونه‌هات رو می‌تکونن و پیچک دلت رو به آواز خوششون سبز نگه میدارن؟!
کاسه‌ی صبوری‌ان، رفیق شفیق لحظات مبهم پر دردن و مرهم زخمن و آغوششون همیشه به روی خستگیات بازه و غصه‌هاتو روی پاهای خودشون می‌خوابونن تا تو راحت بخوابی…
چقدر این جنس آدم‌ها، شب‌بوهای باغ دنیا، عطر بودنشون حیاتیه…
شبیه چهچهه‌ی بلبل‌ها و نم نم بارون اول صبح تماشاشون همین‌ قدر دلنشین می‌چسبه:)

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا ۱۴۰۱

او شاه بیت غزلم بود، اما لابه‌لای شعرها گم شد.
او شاخه گل سرخ حیاتم بود، اما لابه‌لای دفترها خشک‌ شد.
او سیب خوش بوی من بود، اما خنده‌هایش زیر دندان غریبی گاز گرفته شد.
او مشق عشق هر شبم بود، اما تکلیف زندگی‌اش را دیگری می‌نوشت.
او بهار و شکوفه‌ی صورتی، اما پاییز پر از غم شد.
او گیتار و نوای دل من، اما پیانوی پر آرامش شبش شد.
او برای من سکوت و برای دگران، فریاد؛
او برایم مه غلیظ زمستان و به دستش، چای گرم لب‌سوز شد.
او قناری پر آواز من، اما حالا برایم کرکس شد.
من نگاهم پر‌ از نجابت، اما در خیالش پست شد.
باران رحمت بر سرم، اما حالا ‌سیل خانمان‌سوز شد.
او نگاهش‌ پر نوازش، دست‌هایش پر لطافت، اما حالا زخم شد.
آغوشش برایم در همه حال، چراغی سبز، اما حالا چراغ قرمز شد.
او در من پر تردد چون خیابان ولیعصر، اما انتظارم در پشت ترافیک شلوغی‌هایش هدر شد.
او آسمان صاف و چشمش خورشید سوزان جهان، اما برایم شب بی‌مهتاب شد.
او در برش، کودک پر جنب و جوش و روزگارم در غمش پیر شد.
او بوسه‌ی شیرین و ‌سرخ گونه‌هایم، اما در جفایش از اشک تر شد.
او خنده‌هایش گوش فلک را کر، اما گریه‌هایم پشت بغضم، سد شد.
او داستان شیرین زندگی، اما کلاغ شوم شد.
او شعر ناب احساس من، اما شعر سنگ مزار قلب شد.
او رفت و خدا به همراه وجودش، اما خدا هم برایم دیگر دشمن شد!

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

 

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

عکس نوشته شعر زیبا

 

نظرات