بیوگرافی و عکسهای میلاد کی مرام بازیگر و همسرش
بیوگرافی و عکسهای میلاد کی مرام بازیگر
در این مطلب از مجله اینترنتی حرف تازه بیوگرافی و عکسهای بازیگر جوان و بسیار موفق این روزهای سینمای کشورمان یعنی میلاد کی مرام را قرار دادیم که در ادامه مطلب میتوانید ملاحظه کنید
بیوگرافی میلاد کی مرام :
میلاد کی مرام بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر متولد ۴ اردیبهشت ۱۳۶۵ در بندر انزلی است.
میلاد کی مرام در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۳۶۵ در بندر انزلی متولد شد. او دارای فوق دیپلم الکترونیک است. او از شاگردان مسعود کیمیایی است. به گفته خودش او از شاگردان اول کلاس مسعود کیمیایی است.. وی عضو باشگاه والیبال هنرمندان است و طرفدار سرسخت تیم فوتبال ملوان بندر انزلی میباشد. او سومین و آخرین فرزند خانواده است و یک خواهر و برادر بزرگتر دارد.
همسر میلاد کی مرام :
میلاد کی مرام تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد است. در ماههای اخیر برخی رسانه به اشتباه با پخش عکس های زیر که مربوط به فیلم ملی و راه های نرفته اش است و در آن کنار ماهور الوند می باشد خبر از ازدواج این بازیگر داده بودند که این خبر اشتباه است
آدرس پیج اینستاگرام میلاد کی مرام : @miladkeymaram
فیلمهای سینمایی میلاد کی مرام
امیر (۱۳۹۶)
حریم شخصی (۱۳۹۵)
ملی و راههای نرفتهاش (۱۳۹۵)
آبنبات چوبی (۱۳۹۴)
امکان مینا (۱۳۹۴)
غیرمجاز (۱۳۹۴)
۳۶۰ درجه (۱۳۹۳)
صفر (۱۳۹۳)
مستانه (۱۳۹۳)
هاری (۱۳۹۳)
برف (۱۳۹۲)
خط ویژه (۱۳۹۲)
روزگاری عشق و خیانت (۱۳۹۲)
متروپل (۱۳۹۲)
ملکه (۱۳۹۰)
کوچه ملی (۱۳۸۹)
سریالهای میلادکی مرام
خواستگاران (مجموعه تلویزیونی)
شب هزار و یکم (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۸۷، علی بهادر)
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
نابرده رنج
بچههای نسبتاً بد (سیروس مقدم)
ژنرال (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۹۲)
سیب ترش (فیلم تلویزیونی)
چرخ فلک (اپیزود کامران)
تله فیلم
حول حالنا
شاه کلید
افتخارات میلاد کی مرام
میلاد کی مرام در سال ۱۳۹۱ در دوازدهمین جشنواره فیلم مقاومت برای بازی در فیلم ملکه به عنوان بهترین بازیگر مرد انتخاب شد همچنین وی در سال ۹۲ برای بازی در فیلم خط ویژه در سی و دومین جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل مرد انتخاب شده است. آخرین جایزه مهم او مربوط به سال ۱۳۹۳ و شانزدهمین جشن خانه سینما می باشد که در این مراسم صاحب عنوان بهترین بازیگری مرد برای بازی در فیلم ملکه شده است.
دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی و دومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «خط ویژه» که به بیمارستان محک تقدیم شد.
دارندهٔ جایزهٔ ۳ سال بهترین بازیگر نقش اصلی سینمای ایران از جشن خانهٔ سینما در سال ۱۳۹۳
پیشنهاد میکنیم گفتگوی جالب و خواندنی میلاد کی مرام درباره روزهایی که در مدرسه بازیگری کیمیایی سرایداری می کرده است و شب ها برای خوابیدن جایی نداشته است! و … را حتما بخوانید
«راجع به چیزهای میخواهم صحبت کنم که تا به حال صحبت نکردهام، برای اینکه شخصیتی که گهگاه دوستان با برداشت ناصوابشان از من میسازند چیز دیگری است!
وقتی آمدم تهران، (من بچه شهرستانم با افتخار بچه انزلیام)، وقتی آمدم پیش آقای کیمیایی و وارد تهران شدم، تهران برایم خیلی عجیب بود مثل این بود که یک ایرانی را برداریش و بگذاری وسط
هالیوود… یکهو سرش گیج میرود! خیلی برایم سخت بود. سنی هم نداشتم. با ایشان آشنا شدم و مسیر زندگیام را تغییر دادند؛ چیزهایی بهم گفتند که احساس کردم اول باید روی پاهای خودم بایستم بعد بروم سراغ عشقم هنر، بازیگری و هر چیز دیگری…
رفتم سراغ کار… هیچ ابایی هم از کار نداشتم. هر کاری را هم میکردم؛ از کارگری شروع کردم. منِ میلاد کیمرام تا کارم رفت سمت یک رستوران. من توی یک رستوران کار میکردم اسمش را هم میآورم، رستوران رادان توی یوسفآباد و توی جردن هم یک شعبه دارد، شروع کردم به کار کردن.
یک روز آنجا خانم گلاب آدینه را دیدم، ایشان آمدند خرید کنند و من پشت صندوق بودم ایشان سفارش دادند و من گفتم من اینم و… و دوست دارم بازی کنم. گفتند من میخواهم یک سریال بسازم به اسم خواستگاران، تو میتوانی بیایی تست بدهی و اگر دوست داشتی یک نقش آنجا بازی کنی. رفتم تست دادم و به جای یک نقش ۲۰ نقش متفاوت در آن فیلم بازی کردم. درس عجیبی بود برایم کنار خانم آدینه کار کردن.
مدیونشان هستم هر کجا که هستم، همانطور که مدیون استادم کیمیایی هستم. برای اولین بار است که دارم راجع به آن حرف میزنم و برای آخرین بار هم خواهد بود. اینها را می گویم برای اینکه بدانید یک شبه به اینجا نرسیدهام. خیلی اتفاقات عجیبی بود و من شبها تا صبح توی خیابان راه میرفتم چون حتی جا برای خوابیدن هم نداشتم… کنار تئاتر شهر. تازه اوایل اتوبوس واحد بود، همان اتوبوسهایی که از راهآهن تا تجریش میآمد، با یکی دوست شده بودم و شبهای ته اتوبوساش میخوابیدم، هنوز هم هست، میتوانم یک روز بیاورمش جلوی دوربین و حرف بزند… میرفتم توی اتوبوساش تا شب صبح شود و بروم سر کار یا توی همان رستورانی که کار میکردم یک اتاق کوچکی بود که آنجا کار میکردم.
خیلی توی سرم زدند! خیلی ها برایم کامنت میگذارند، آنهایی که گاهی حالشان بد میشود، حتی از دوستان بازیگر هم هستند کسانی که خیلی حالشون بد میشود از این که من دارم پیشرفت میکنم و این برای من لذتبخش است که دارم کارم را درست انجام میدهم و میگویند این همان سرایدار مدرسه کیمیایی بود، آره من همان سرایدار مدرسه کیمیایی هستم که توی موتورخانهاش زندگی میکردم با افتخار میگویم که برای هدف هر کاری میکردم، نه هر کاری… شرفم را نفروختم… بیشرفی نکردم، اتفاقا با هیچکس دوست نشدم، دوستی نداشتم، آدمی که میخواهد دوست شود باید پول داشته باشد، من پول نداشتم، هیچی نداشتم صفر، صفر… اصلا این جمله برایم آشنا نیست که می گویید با نفر اول دوست می شوی! نفر اول کی هست؟ نفر اول خداست، خدا اگر بخواهد تو به هر چه که میخواهی، میرسی.
اینجوری آمدم بالا… با افتخار هم میگویم که توی موتورخانه زندگی کردم، صبح هم پا میشدم جارو میزدم و تی هم میکشیدم… با افتخار… آقای کیمیایی این موضوع را نمیدانست، ولی من این کار را میکردم چون احساس مسئولیت میکردم. از آنجا آمدم بیرون رفتم سراغ کاری دیگر، دقیقا همان کار توی رستوران که گفتم.
یکی از دوستانم آمد توی رستورانی که کار میکردم (محمد حمزه ای که الان کارگردان شده). آن موقع برنامهنویس و دستیار کارگردان بود من را معرفی کرد به سعید ابراهیمفر من یک تلهفیلم کار کردم، سعید ابراهیمفر از من خوشش آمد و من دو سه تا رسید به فیلم کوچه ملی مهرشاد کارخانی؛ از ایشان هم ممنونم که به من اعتماد کردند، با کوچه ملی شروع شد و آقای حسن حجاریان عزیز آن فیلم را دید و به آقای آهنگر پیشنهاد داد و گفت دنبال بازیگر هستی با آن خصوصیات من توی کوچه ملی دیدهام، کوچه ملی توی جشنواره بود و داشت دیده میشد برای انتخاب. آهنگر آمد من را دید و انتخابم کرد برای فیلم ملکه.
ابوالقاسم حسینی آمد و دو سه روز بعدش هم قرارداد را بست و ملکه را کار کردیم. از این به بعد افتاد توی دور تند؛ دیگه شد خط ویژه، شد برف، شد بچههای نسبتا بد، شد، شد، شد… تا اینجا که خدا خیلی به من لطف کرده.
این کل پروسهای است که من طی کردهام تا الان و اینجا نشستهام و بیادعاترینم ولی سعی میکنم کارم را بلد باشم و حرف زور توی مغزم نمیرود و این را از آقایم علی یاد گرفتهام؛ ایشان یک حرف بزرگی دارند که زیر بار حرف زور نرو، هیچ مسلمانی نباید زیر بار حرف زور برود، من هم نمیروم، اگر ادله و علماش را نداشته باشم هم حرف نمیزنم.
من خدا را دارم، یعنی همه چیز و همه کس را دارم؛ کل کائنات در خدمت من است، اگر میتوانید خودتان را آنقدر قوی کنید که خدا برای شما باشد، خدا باهاتان باشد که همه چیز را داشته باشید.
دو عکس متفاوت از میلاد کی مرام در کنار پدرش
عکس میلاد کی مرام در کنار ساعد سهیلی و مربی ورزشی شون
عکس این بازیگر در کنار رعنا آزادی ور و پدر رعنا آزادی ور
سلام هرجاکه نام این بازیگرمیومدمن بحث روعوض میکردم چون اصلاازش وازبازیش خوسم نمیومدبعدمدتهاکه امثال نسیب شدببینم سریال چرخ فلک روباورم نشدچقدخوب بازی کرده بودیعنی فوق العاده عالی ،برات ارزوی موفقیت روزافزون رودارم لطفاانقدرهم کت وشلوارنپوش خیلی سن بالانشونت میده عشقمی.
ببخشید کی مرام جون شما واقعا غیرتی هستین تو رو خدا حتما جوابمو بدین🙏😍😍😍