مرد اهوازی که ۴۵ سال نخوابید کیست؟ بیوگرافی طاهر طرفی و عکس
زندگی طاهر طرفی مرد اهوازی که ۴۵ سال نخوابید این روز ها در حالی ادامه دارد که او همچنان به نمی تواند بخوابد و نزدیک (۴۵ سال) نیم قرن است که نخوابیده و همچنان شب و روز بیدار است. می گوید: این همه مدت نخوابیدم اما اصلا احساس خستگی نمیکنم و هر روز صبح آفتاب نزده سر کارش حاضرم.
مرد اهوازی که ۴۵ سال نخوابید
به گزارش مجله حرف تازه، طاهر طرفی مرد اهوازی ۴۵ سالی است که نخوابیده و شب و روز بیدار است. برای همین برای سرگرمی فیلم می بیند و تلویزیون تماشا می کند و صبح ها آفتاب نزده سر کارش حاضر میشود. این مطلب بازخوانی گزارشی است که ۱۳۸۸ سال در هفته نامه همشهری سرنخ منتشر شده است.
بیوگرافی طاهر طرفی مرد اهوازی که ۴۵ سال نخوابید و همسرش
طاهر طرفی مرد اهوازی ۵۶ ساله است . در اهواز کسی نیست که طاهر طرفی را نشناسد. او ساکن روستای عجیب و غریب لت کرآباد در اهواز بوده و گرفتیم و در شرکت توسعه نیشکر مشغول به کار است. این مرد اهوازی دلش لک زده برای اینکه فقط پنج دقیقه پلکهایش را روی هم بگذارد. در تمام این سالها سراغ همه جور دوا و درمانی هم رفته اما دریغ از یک ثانیه خواب.
همسر و فرزندان طاهر طرفی مرد اهوازی که ۴۵ سال نخوابید
همسر طاهر که دختر عمویش هست و درباره نخوابیدن همسرش می گوید: با آگاهی از این موضوع او را انتخاب کرده است؛ «اتفاقا این موضوع را میدانست و قبول کرد با من ازدواج کند». بچههای طاهر هم هیچ مشکلی با بیخوابیهای پدرشان ندارند و یک جورهایی به آن عادت کردهاند؛ «شبهایی که فوتبال دیر وقت پخش میشود، تا صبح با آنها مینشینم پای تلویزیون».
همچنین ببینید: بیوگرافی غلامرضا اردشیری مرد نوشابه ای ایران کیست؟ + ماجرای اعتیاد به نوشابه
ماجرا و علت نخوابیدن
آن زمان طاهر ۱۱سال داشت. او ماجرا را این طور تعریف میکند: «آن موقع خیلی کم سن و سال بودم و دوست داشتم سر به سر دیگران بگذارم. یک کارگر روی زمین نشسته بود و من هم به هوای بچگی و اذیتکردنش یک سوسک گنده برداشتم و انداختم توی پیراهن او. کارگر بینوا یکهو عین برق گرفتهها بلند شد و دنبالم کرد. آنقدر دویدم که از نفس افتادم. خسته و کوفته ایستادم که کمی نفس تازه کنم که یکدفعه کارگر از راه رسید و با چوبی که دستش بود، یک ضربه کوبید فرق سرم. از آن به بعد خواب به چشمم حرام شده».
طاهر ۱۱ساله سرش درد میکرد، شب اول خوابش نبرد، شب دوم هم همین طور و شبهای بعد هم هر کاری کرد، نتوانست پلک روی هم بگذارد. دیگر از بیخوابی کلافه شده بود. دنبال یک راه چاره میگشت. موضوع بیخوابیاش را با پدرش در میان گذاشت؛ «رفتیم دکتر و او بعد از معاینه به پدرم گفت پسرت از این به بعد بیخوابی میکشد. پدرم که خیلی ناراحت شده بود گفت یعنی هیچ دارویی وجود ندارد؟ نمیشود عملش کنید؟ دکتر هم گفت امکان عمل وجود دارد اما بعد از ۱۸ سالگی». ۱۲ میلیون تومان خرج عمل جراحی طاهر میشد تا از بیخوابی نجات پیدا کند اما او چنین پولی نداشت
طاهر ۱۸ ساله شد، ۲۰سالگی را هم گذراند و شد ۲۷-۲۶ ساله تا اینکه یاد حرف دکتر افتاد و برای عمل جراحی آماده شد اما حرفهای دکتر، هوش از سرش پراند؛ «۱۲میلیون تومان هزینه این جراحی است، مشکل که نداری؟» اما تهیه این پول برای طاهر خیلی سخت بود. او فقط میتوانست شکم ۱۳ سر عائلهاش را سیر کند، اما اینکه بخواهد ۱۲ میلیون تومان هم خرج عمل جراحیاش بکند ممکن نبود. طاهر با خنده میگوید: «با امسال میشود ۴۵سال که من چشم روی هم نگذاشتهام». جالب اینجاست که طاهر این همه مدت نخوابیده اما اصلا احساس خستگی نمیکند و هر روز صبح آفتاب نزده سر کارش حاضر است.
استفاده بهینه از بیخوابی و اوقات بیداری
آدم وقتی خوابش یکی دو ساعت کمتر از همیشه میشود، چنان خلق تنگی پیدا میکند که آن سرش ناپیدا! اما خستگی درکردن و خوابیدن طاهر خیلی جالب است؛ «دستهایم را پشت سرم قلاب میکنم و چشمهایم را میبندم و دراز میکشم. وقتی خمیازه میکشم یعنی خوابم اما بعد از چند ثانیه یکهو گیج میشوم». یک روز به گوش طاهر رسید که سروکله دکتری پیدا شده که قصه بیخوابی او را شنیده و میخواهد از این درد بیدرمان نجاتش بدهد.
پس شال و کلاه کرد و با همسرش به مطب آن دکتر رفت؛ «بهام چند تا قرص داد. آنها را انداخت توی لیوان آب؛ یک چیزی شبیه شیر شد و بعد گفت بخور. میگفت ۱۵ دقیقهای خوابت میکنم. خوردم. چشم دکتر مدام به ساعتش بود. یک ربع که هیچ، یک ساعت گذشت اما هنوز داشتم با چشمهای باز نگاهش میکردم.
خوابم نبرد اما به جایش بدنم حسابی خارش گرفت». البته طاهر در این سالها یکبار خوابیده است، آن هم چند ثانیه کوتاه؛ «یک بار داشتم توی شرکت راه میرفتم، یک در شیشهای سر راهم بود که آن را ندیدم و یکهو با کله رفتم توی در. چنان ضربهای توی سرم خورد که تا سه ثانیه از هوش رفتم؛ فقط همین یکدفعه را خوابیدم». طاهر همه جور دارویی را از شیمیایی بگیرید تا گیاهی، مصرف کرده اما تا همین حالا که داریم با او مصاحبه میکنیم، هیچکدامشان افاقه نکرده است.
طاهر شبهای بیخوابیاش را این جوری صبح میکند؛ «بعضی وقتها سریالهای تلویزیون را نگاه میکنم. عاشق فیلمهای کاراتهای هستم. بعضی وقتها هم قدم میزنم یا اینکه دوچرخه سواری میکنم». طاهر الان ۱۸ سال است که در شرکت توسعه نیشکر کار میکند. اول به خاطر اینکه شبها تا صبح میتوانست بیدار بماند، نگهبان شد و بعد از مدتی هم راننده و حالا هم به صورت پیمانکاری در این شرکت کار میکند.
عمل جراحی
بیخوابی اش یک وقتهایی بقیه مردم به خصوص دکترها را میترساند: «یک بار عمل جراحی داشتم و دکترها نمیدانستند من خوابم نمیبرد. آمپول بیهوشی بهم تزریق کردند. یکهو چشم یکی از دکترها بهام افتاد و حسابی ترسید، گفت تو هنوز نخوابیدی؟ بهاش گفتم من هیچ وقت خوابم نمیبرد و دکترها مجبور شدند بیحسی موضعی انجام بدهند»
نظرات