دانلود ۲ کلیپ کوتاه شهادت حر بن ریاحی ۱۴۰۱ استوری واتساپ و اینستاگرام (جدید)

0

۲ کلیپ حر بن ریاحی برای وضعیت واتساپ – کلیپ حر بن یزید ریاحی برای استوری- کلیپ روضه سوزناک حضرت حر در شب چهارم ماه محرم. امروز «سوزناک ترین کلیپ های نوحه حر بن یزید ریاحی و توبه حر در برابر امام حسین ع» در شب چهارم ماه محرم ۱۴۰۱ و [کلیپ تسلیت شهادت حر بن ریاحی برای استوری و وضعیت واتساپ] را برای شما آماده کردیم. امیدواریم مورد پسند واقع گردد

کلیپ های زیبای شهادت حر بن ریاحی برای وضعیت واتساپ , دانلود نوحه حر بن ریاحی برای استوری

دانلود ۲ کلیپ استوری شهادت حر بن ریاحی وضعیت واتساپ تسلیت شهادت حضرت حر محرم ۱۴۰۱

کلیپ هایی با موضوع شهادت حضرت حر بن یزید ریاحی برای استوری و وضعیت واتساپ در محرم ۱۴۰۱، شامل چند کلیپ کوتاه و گلچین شده از اینستاگرام می باشد که فقط با موضوع توبه حر بن ریاحی و شهادت وی ارسال شده است و در این بخش از مجله حرف تازه و در محرم سال ۱۴۰۱ مناسب برای استوری و وضعیت واتساپ اماده کرده ایم:

دانلود کلیپ نوحه حر بن ریاحی برای استوری

دانلود ویدئو

کلیپ های حر بن یزید ریاحی برای وضعیت واتساپ

دانلود ویدئو

شب چهارم ماه محرم

شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حر بن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین (علیه السلام) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.

****

دیشب صدایت میزدم ای حُر! کجایی؟
تو حُر مایی، حُر مایی،حُر مایی

ای خدا! میشه آقا به من و تو هم بگه: شما مال من هستید…

تو بین دشمن بودی و من با تو بودم
هر لحظه از تو دل ربودم، دل ربودم

حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت

نفرین کرد به ظاهر،” ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ”مادرت به عزات بشینه و گریه کنه، دیدن حُر سرش رو انداخت پایین،عرق شرم پیشانیش رو گرفت….ببین نفرین حُر، چه کرد به ظاهر با دلِ حُر

حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت
نفرین نکردم،بلکه می کردم دعایت

آنجا که گفت:چشم مادر بر تو گرید
می خواستم زهرای اطهر بر تو گرید

یه جایی امام دست گذاشت که حُر به هم بریزِ، حُر اون ماهیت خودش رو نشون بده،ذات قشنگ خودش رو ، رو کنه،تا گفت: مادرت به عزات بشینه،سرش رو انداخت پایین،گفت:آقا! اگه هر کی غیر از شما اسم مادرمو آورده بود،زنده نمی موند، اما من چه کنم؟شما فرزندِ فاطمه اید،اسم مادرت زهراست…

حُر،حُر شد به خاطر ادبش،اگه دنبال عاقبت به خیری هستی،راهش همینه،احترام کرد به نام بی بیِ دو عالم..

دانی که چون شد،دامن مارا گرفتی؟
تو احترامِ نامِ زهرا را گرفتیمی

خواستم در این گلستان یاس باشی
می خواستم همسنگرِ عباس باشی

می خواستم زخم سرت را خود ببندم
بر زخم های پیکرت چون گُل بخندم

زهرا همان آغاز، هستت را گرفته با چا
درِ خاکیش دستت را گرفته

حُر دشمنِ به ظاهر،الان مقابل امام ایستاده، تا اسمِ مادرش رو آورد،احترام کرد،گفت:مادرت زهراست،من جرأت ندارم حرف بزنم….

حُر برگشت، چه برگشتنی، گفت: آقا! من اولین نفری بودم که راه رو بستم، میخوام اولین نفری باشم که جونم رو برات فدا می کنم، لَه لَه میزد برا شهادت، رفت میدان، خودش رفت، نوشتن: پسرش هم رفت، غلامش هم رفت، حق رو اَدا کرد، وقتی افتاد رو زمین، حُر یه لحظه به خودش نهیب زد..گفت: حُر! منتظر حسین نباش، حبیب باید منتظر حسین باشه، زهیر باید منتظر حسین باشه، تو همین که بهت اجازه داد جونت رو فدا کنی برات بسه،منتظر نباش، نوشتن فرق حُر شکافته شده بود،خون رو چشماش رو گرفته بود، یه مرتبه دید یه دست مهربون سرش رو از رو خاک برداشت، خون رو از چشماش پاک کرد، چشمش رو باز کرد دید آقاش حسینِ…کیا آرزو دارن موقع جون دادن آقاشون رو ببینن؟

به همه آرزوش رسید، اصلاً جون دادن با حسین، اصلاً درد یادش میره، زخم یادش میره، همتون اهل روضه اید، آقا لحظه ای از کنار حُر بلند نشد، تا حُر جون داد، بعد حُر رو گذاشت، خیلی از شهدای کربلا رو همین کارو کرد، نوشتن به دو دلیل می اومد بالا سر اصحاب و یارانش، دلیل اول این بود: عشقی که بین ارباب و بین اون اصحاب وجود داشت، حضرت می دونست اینا آرزوشونه اینا حسین رو ببینن، میشناخت یارانش رو، دلش نمی اومد کسی منتظر بشه،دلیل دوم خیلی سختِ گفتنش، میشناخت دشمن رو، خباثتِ دشمن رو خبر داشت، میدونست دشمن برا قهرمان بازی، دشمن برا تضعیف روحیه، زنده زنده سرها رو از بدن جدا میکنه، لذا خودش رو میرسوند، سر یاراش رو بغل می گرفت، کسی جلو نیاد، میذاشت راحت جون بدن،چشماش رو می بست، نذاشت کسی رو زنده زنده سر ببرن…

اما امان از اون لحظه ای که خودش افتاد رو خاک، هنوز داشت نفس می کشید، “و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه” حسین……دستت رو بیار بالا،”بالحسین….” شب حُر و شبِ اصحابِ، الان وقت توبه است، توبه ی ما با حسین پذیرفتنی است، “بالحسین الهی العفو….”

نظرات