بیوگرافی نجیب بارور شاعر افغانستانی و همسرش +‌اشعار و عکس و سوابق

0

بیوگرافی نجیب بارور شاعر افغانستانی و همسرش +‌اشعار و عکس و سوابق

نجیب بارور شاعر افغانستانی در شب ولادت امام حسن مجتبی در ماه رمضان ۱۴۰۳ در محضر رهبر انقلاب شعرخوانی کرد. نجیب بارور متولد ۱۳۶۴ در کابل و شاعر پارسی گوی اهل افغانستان می باشد. عضویت در کانون علمی و تحقیقات اسلامی افغانستان، مشاور فرهنگی ریاست اجرائیه افغانستان و ریاست فرهنگی بنیاد مارشال از سوابق ایشان می باشد. ادامه بیوگرافی نجیب بارور کیست و همسر و فرزندانش و عکس و سوابقش و شعرخوانی در حضور رهبر انقلاب را در مجله حرف تازه می خوانید

بیوگرافی نجیب بارور شاعر افغانستانی و همسرش +‌اشعار و عکس و سوابق

بیوگرافی نجیب بارور

نجیب بارور متولد ۱۳۶۴ در کابل و شاعر پارسی گوی اهل افغانستان می باشد. او در شب ولادت امام حسن مجتبی در ماه رمضان ۱۴۰۳ در محضر رهبر انقلاب شعرخوانی کرد. عضویت در کانون علمی و تحقیقات اسلامی افغانستان، مشاور فرهنگی ریاست اجرائیه افغانستان و ریاست فرهنگی بنیاد مارشال از سوابق ایشان می باشد.

بیوگرافی نجیب بارور شاعر افغانستانی و همسرش +‌اشعار و عکس و سوابق

خانواده

نجیب بارور از مادر و‌ پدر پنجشیری در سال ۱۳۶۴ در شهر کابل دیده به‌جهان گشود. او توانسته است با مطرح کردن وحدت فارسی زبانان و هم‌گرایی فرهنگی در شعرهایش حتی در میان مردمان کشورهای ایران و تاجیکستان و شهرهای سمرقند و بخارا نیز محبوبیت پیدا کند.

آقای بارور شاعر افغانی در زمانی که آمریکا افغانستان را ترک گفت و در حالی که طالبان یکی یکی شهرها را می‌گرفت در فیسبوکش نوشت: سال‌هاست برای شما مردم با شهامت می‌سرایم. سال‌هاست برای تحقق عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنم. سال‌هاست که با هیچ حکومتی معامله نکرده‌ام و زبان و قلمم را برای هیچ‌کسی به کرایه نداده‌ام، چون شرف و شکوه شما را برتر از هر امتیاز مادی می‌دانستم.

تحصیلات

نجیب بارور دارای مدرک تحصیلی کارشناسی در رشتهٔ علوم سیاسی از دانشگاه مشعل می باشد.

زندگینامه نجیب بارور و همسرش

زندگینامه نجیب بارور و همسرش

نجیب بارور (najib barwar) زادهٔ ۱۳۶۴ در کابل سراینده و نویسنده‌‌ افغانستانی است

سوابق

نجیب بارور شاعر و نویسنده‌‌ افغانستانی است. او در سال ۱۳۸۸ و در سن ۲۴ سالگی از دبیرستان خواجه عبدالله انصاری فارغ‌التحصیل شد و سپس توانست مدرک کارشناسی در رشتهٔ علوم سیاسی را اخذ کند. او به دلیل روی کار آمدن طالبان اول نتوانست تحصیل کند اما بعدها اقدام به دانش اندوزی کرد.

نجیب بارور در سوابق و رزومه کاری خود فعالیت هنری و فرهنگی زیادی را انجام داده است. او مدتی عضو کانون علمی و تحقیقات اسلامی افغانستان بوده و سپس مدیریت اجرایی فصلنامۀ علمی الارشاد را بر عهده گرفت. ریاست اجرائیهٔ جمهوری اسلامی افغانستان در جایگاه مشاور فرهنگی و عضویت در بنیاد مارشال در جایگاه ریاست فرهنگی و فعالیت در وزارت تجارت ‌و صنایع از دیگر سوابق و پیشه های این شاعر افغانی می باشد. مدیرمسئولی هفته‌نامه‌ کابل که توسط احمدشاه مسعود بنیادگذاری شده بود، بر عهده وی است.

همسر نجیب بارور و فرزندان

همسر نجیب بارور و فرزندان

از ازدواج و همسر و فرزندان نجیب بارور تا کنون خبری منتشر نشده است.

فیلم شعرخوانی نجیب بارور در محضر رهبر انقلاب

شعرخوانی نجیب بارور شاعر افغانستانی در محضر رهبر انقلاب

نجیب بارور در فروردین ۱۴۰۳، بارور در مراسم شعرخوانی در محضر آیت الله خامنه‌ای (حفظه الله) شعرخوانی بسیار زیبایی را خواند:

گاه ما را رستم است و گاه ما را حیدر است
هفت خوان قصه‌ی تاریخ یاران خیبر است
گاه ضحاک است این باطل زمانی هم یزید
معنی لبیک گاهی پرچم آهنگر است
گاه ضحاک است این باطل زمانی هم یزید
معنی لبیک گاهی پرچم آهنگر است
ای که از فرهنگ سرداری امامت یافتی
خطبه‌ی تاریخ ما این روزها ازمان بر است
مسجد دیروز اگر امروز مسجد گشته است
بانی یکتاپرستی این قدیمی خاور است
از رسالت سنت آزادگی دارد بیان
در عجم نام علی هم سنگ با پیغمبر است
جوهر آزادگی را از حسین آموختیم
کربلا را از دیدگاه اهل ایمان سنگر است
کوفه و بغداد و بابل عمق این جغرافیاست
زور ذوالقرنین دارد از نشان خنجر است
زابل و بلخ و بخارا و سمرقند و خجند
ریشه‌ی اجدادی این قوم را راوی‌گر است
وصل میجوید سرودم از نیستان‌ گاه دل
رازهای هم زبانی خود ز لون دیگر است
هر که نشناسد خدا را خلق گوید کافر است
هر که خود نشناسد از دیگر مرا کافرتر است
ما سخن‌گویان دعواهای کوچک نیستیم
تا خیال سربداری‌های دیگر در سر است
فرّ ما فرهنگ ما در بایگانی جهان
از قد تاریخ بعضی نوبنا بالاتر است
شعر ما پرچم به دست آرش حماسه‌ها
شرح ما در شمس و مولانای عرفان‌پرور است
موج میکوبد از این بحر و نمیتابد ز جا
کشتی عصر تمدنهای ما با لنگر است
سینه‌ی بومسلم و راز دل یعقوب لیث
راوی فرهنگ خونین جامگان تا محشر است
از متاع زندگی جز سربلندی یاد نیست
سنت آبائی و شمشیر ما را در بر است
یک صدا می‌آید از اعمال دل آمین ما
بر مراد این و آن هرگز نگردد دین ما
روشنایی میجهد همواره از آئین ما
خشم دارد همچون شمشیر برهنه کین ما
نعره‌ی اللّه ما بر ضدّ باطل اکبر است …

آثار و کتب

  • نام دیگر کابل
  • سه‌ عکس جدا افتاده
  • هندوکش بی‌اقتدار
  • مرزها دیگر اساس دوری ما نیستند
  • خراسان‌ها

چند شعر از نجیب بارور

اشعار نجیب بارور

هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید
حرف تهران و سمرقند و سرپل برنید

هر که از جنگ سخن گفت بخندید بر او
حرف از پنجرۀ رو به تحمل بزنید

نه بگویید، به بت‌های سیاسی نه، نه!
روی گور همۀ تفرقه‌ها گل بزنید

مشتی از خاک بخارا و گِل از نیشابور
با هم آرید و به مخروبۀ کابُل بزنید

دخترانِ قفس افتادۀ پامیرِ عزیز
گُلی از باغ خراسان به دو کاکُل بزنید

جام از بلخ بیارید و شراب از شیراز
مستیِ هر دو جهان را به تغزّل بزنید

هر کجا مرز، ببخشید که تکرار آمد
فرض با این که کشیدند، دو تا پُل بزنید
*****

من از ایرانم ولی در شهر تهران نیستم
از دوشنبه هستم و در تاجیکستان نیستم

زخم های کابُلم در پیکر زخمی‌تان
لعل خونین دارم اما در بدخشان نیستم

نجیب بارور شاعر افغانستانی کیست

از بخارایم، اصیلاً تاجکستانی‌ستم
شهروند مشهد و شیراز، ایرانی‌ستم

رستم و سهراب و فردوسی، منم کاخ بلند
رودکی‌ام، جامی‌ام، اشعار خاقانی‌ستم

مادر بومسلم و زایندۀ کاووس و کَی
مخفی‌‌ام، فرزانه‌ و سیمین، کاشانی‌ستم

مرز را بردار آقا، آشنای سابقم!
«بوی جوی مولیانم» صلح و پیمانی‌ستم

دردهایت، دردهایم، رنج‌هایت، رنج‌هام
سرخ‌تر از خون تو، لعل بدخشانی‌ستم

خانه‌ام تقسیم در جغرافِیای پارسی‌ست
کابل و کولاب و تهرانم، خراسانی‌ستم

«انتحاری، انزجاری، انفجاری نیستم!!!
ناخلف باشم اگر گویم که افغانی‌ستم»

*****

با انقلاب اشک صمیمانه زیستیم
با دیده نه که با لب خندان گریستیم

هستی به ما تعلق چندان نمی گرفت
پس صادقانه است بگویم که نیستیم

از مکتب نخست، خدا را شناختیم
از خود اگرچه هیچ نگفتیم، کیستیم

یکروز مثل آدم و یکروز اهریمن
معلوم نیست، واقعیت امر، چیستیم

با چشم های بسته شتابان به سوی هیچ
تقلید کردگان روش های دی ستیم

هر یک به جای پنجره ها، میله ساختیم
انگار در قفس پی آزادگی ستیم

*****

از چشم‌هایم جای اشک آواز می‌ریزد
از حرف‌حرفم آیت پرواز می‌ریزد

بشکن سرم را، بازوانم را ببند…! اما
با گام من، بن‌بست بی‌اعجاز می‌ریزد

من از دوشنبه، از بخارا، بلخ… خواهم گفت
جام خراسان در گلویم باز می‌ریزد

با هر شکست کابل و کولاب، بی‌تردید
دردی میان پیکر اهواز می‌ریزد

دیوار اگر حتا به جای مرز بگذارید-
احساس کابل در دل شیراز می‌ریزد!

نظرات