فیلم کامل مناظره تکان دهنده مسعود درخشان و موسی غنی نژاد در برنامه جهان آرا !!
فیلم کامل مناظره تکان دهنده مسعود درخشان و موسی غنی نژاد در برنامه جهان آرا !!
مناظره مسعود درخشان با موسی غنی نژاد در برنامه جهان آرا !! و واکنش ها ویدئوی کامل مناظره موسی غنینژاد و مسعود درخشان دو اقتصاددان ایرانی در برنامه جهان آرا شبکه افق دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ که بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی داشته و یکی از جنجالی ترین مناظره های اخیر تلویزیون بوده است.
مناظره مسعود درخشان و موسی غنی نژاد از اقتصادانان معروف ایرانی در برنامه جهان آرا شبکه افق دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ پخش شد، مناظره های که به یکی از مناظره های جنجالی تبدیل شده است که در فیلم زیر کامل ببینید:
فیلم کامل مناظره مسعود درخشان و موسی غنی نژاد ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
همشهری آنلاین به نقل از فرهیختگان درباره مناظره درخشان و غنی نژاد نوشت: دوشنبه موسی غنینژاد عضو هیات علمی دانشگاه صنعت نفت و استاد مدعو در دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف با مسعود درخشان عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی در برنامه جهانآرا روبهروی هم قرار گرفتند. درخشان و غنی نژاد
غنینژاد که مترجم و مولف کتابهایی همچون قانون، قانونگذاری و آزادی، آزادسازی و عملکرد اقتصادی اندیشه آزادی، اقتصاد به روایت دیگر، درباره هایک و… است، در بین اهالی اقتصاد به طرفداری از اقتصاد آزاد و مکتب اتریش مشهور بوده و در سمت دیگر مسعود درخشان موسس رشته معارف اسلامی و اقتصاد در دانشگاه امام صادق و مولف کتابهایی همچون علم اقتصاد یا اقتصاد علم نما، سرمایه، سرمایهدار و سرمایهداری: تأملی بر مفاهیم و ابهامات، نگاهی به مسائل اقتصاد ایران و راهکارهای آن، مشتقات و مدیریت ریسک در بازارهای نفت و اقتصاد سنجی: تک معادلات با فروض کلاسیک بوده، معتقد به دخالتهای دولت از تنظیم اقتصاد براساس آموزههای اسلامی است. در ادامه بخشهایی از گفتوگوی دوشنبهشب این دو اقتصاددان آمده است.
مسعود درخشان: علتالعلل مشکلات ما ساختاری است
علتالعلل مشکلات ما ساختاری است. مسائل اقتصاد ایران کم و بیش روشن است و مردم آن را درک و تجربه میکنند. از گرانیها و افزایش قیمت طلا و ارز و عدمتحقق اشتغال موردانتظار؛ پیشرفتهایی در اقتصاد بوده اما نیازی به بیان مشکلات نیست، چون آن را لمس میکنیم. از این رو باید علت مشکلات را دانست و سپس برای آن راهکار صادر کرد. از دید بنده علتالعلل مشکلات اقتصادی کشور مسائل ساختاری است. در ۴۰ سال گذشته تمام مشکلات اقتصادی در یک چهارچوب و در یک بستر ساختارهایی مطرح شده و کوشیدهاند مطابق با آن حل کنند که این ساختارها و چهارچوبها جواب نداد. انتظار این بود که در دولت رئیسی ساختارها مورد ارزیابی قرار گیرد اما اینطور نشد بلکه دولت فعلی هم سعی دارد در چهارچوب و بستر همان ساختارهای قبلی، مشکلات اقتصادی را بررسی کرده و پاسخ دهد. پرواضح است این موضوع جواب نمیدهد، کمااینکه طی ۴۰ سال گذشته جواب نداده است. اما چرا این تغییرات ساختاری بهوجود نیامده است؟ از نظر بنده بهخاطر این است که آن دیدگاه و تفکر انقلابی در بین مسئولان کشور از مدیران و کارشناسان تا صنعتگران رخ نداده و رخ ندادن آن نیز بهدلیل مطرح شدن مباحث خاص اقتصادی توسط اشخاصی در جامعه مطرح میشود و اقتصاد معمول را تحت الگوی معمول کشورها و با عنوان لیبرالیسم مطرح میکنند. تفکر اقتصادی غالب تحتعنوان لیبرالیسم متاثر از اندیشههای هایک، جلوی انتشار تفکر انقلابی را میگیرند و امالمصائب مسائل اقتصادی کشور همین تفکر است.
موسی غنینژاد: اساس اقتصاد ایران متاثر از تفکر چپ است
برای متوجه شدن مشکلات نظام اقتصادی باید به ریشههای آن پرداخت. در این رابطه نیز باید فضای شکلگیری قانون اساسی و بخش اقتصادی آن که مبنای اقتصاد کشور بود را بررسی کرد. زمانی که در سال ۱۳۵۷ انقلاب شد اندیشههای چپ در دنیا رایج و غالب بود و انقلاب اسلامی در ایران استثنا نبود و انقلابیون ایران بهشدت تحتتاثیر اندیشههای چپ بودند و مثلا در اندیشه علی شریعتی و ابوالحسن بنیصدر رگههای آن را میبینید. البته که مرحوم شریعتی در زمان انقلاب در قید حیات نبودند، اما در رابطه با بنیصدر درصورت مذاکرات خبرگان اول، میتوان اظهارات و ادعاهای وی را در این رابطه مشاهده کرد. خب هردوی این بزرگواران مصدقیهای چپ و به عبارتی ناسیونالیستهای سوسیالیست بودند. ریشه بدبختی ما اینجاست. مصدقیهای چپ یعنی چه؟ یعنی هدف ما از انقلاب قطع کردن دست اجنبیها و سرمایهدارها از کشور، مخالفت با نظام بازار، با اقتصاد آزاد، سرمایهداری و رفتن بهسمت خودکفایی است. همه اینها در بخش اقتصادی قانون اساسی ما آمده است. اندیشههای حاکم بر این بخش از قانون اساسی اندیشههای چپ بوده و از اسلام خبری نیست. اصول اقتصادی جمهوری اسلامی راه رشد بدون سرمایهداری بود که ذیل کمونیسم قرار دارد. این تفکر یعنی کل اقتصاد را بهدست دولت بسپارید؛ در اصل ۴۴ نیز کاملا همه صنایع دست دولت است. این درحالی است که مالکیت خصوصی در فقه کاملا مهم و محترم است. کتابهایی که توسط حزب توده در ابتدای انقلاب منتشر میشد کاملا موید مواردی مانند راه رشد غیرسرمایهداری است که قانون اساسی نیز تابع آنها شکل گرفته است. برخی افراد خود را مصدقیها چپی عنوان میکنند و این اصطلاح اتفاقا از سوی خود آن اشخاص بیان میشود.
مسعود درخشان: شما از فقه چه میدانید؟
آقای دکتر غنینژاد، نکات بدیعی وجود دارد که من برای اولینبار میشنوم. این مباحث سوال برانگیز بوده و قبولش بسیار سخت است. ازجمله اینکه شما انقلاب اسلامی را ملهم از مارکسیسم میدانید. همه میدانند بدون حضور حضرت امام(ره) این انقلاب هیچوقت به نتیجه نمیرسید. جزء بدیهیات است. با آگاهی بسیار جدیای که حضرت امام از مساله داشتند چطور ممکن است این ادعاهای شما را بپذیرم. نکته دوم اینکه شما سعی دارید اصطلاحات جدیدی خلق کنید و سپس از آنها استنتاجاتی برای به کرسی نشاندن این ادعاها استفاده میکنید. میفرمایید اصول اقتصادی قانون اساسی متاثر از آموزههای سوسیالیسم و اندیشههای چپ است. دلیل شما این است که در قانون اساسی خبری از فقه از باب معاملات نیست، قانون اساسی که فقه نیست. اصلا شما از فقه چه میدانید که ادعا میکنید در قانون اساسی ما خبری از فقه نیست. شما چه درسی از فقه را خواندهاید؟ مصدقیهای چپی و راه رشد غیرسرمایهداری اصطلاحی است که از سوی آقای غنینژاد جعل شده است. شما سعی دارید تصویر انحرافی را از قانون اساسی و انقلاب اسلامی ارائه دهید و مثل یک کاریکاتوری ترسیم میکنید و بعدش به آن میخندید. بیخود نیست که شما مخالف دخالتهای دولت هستید و از امری صحبت میکنید به نام بازار آزاد بدون قید و شرط که فقط لبخند بیاورد برای سرمایهداران آمریکایی. آقای غنینژاد بیاید به روی مردم ایران و مستضعفان ایران لبخند بیاورید. شما آگاهید و آیا میدانید اتاقهای فکری که لیبرالیسم برای حفظ منافع سرمایهداران از تفکراتی دفاع میکنند متاثر از هایک است.
موسی غنینژاد: با سرمایهداری رقابتی موافقم
در تفکر لیبرالیسم تقلید مجاز نیست و هرکس بایستی اجتهاد داشته باشد، بنده اگر لیبرال هستم نمیتوانم مقلد هایک باشم. اتفاقا بسیاری از سرمایهداران که سرمایه آنها بزرگ میشود مخالف اقتصاد رقابتی میشوند و بهدنبال انحصار هستند، برخلاف تصور شما، من با هرنوع سرمایهداری موافق نیستم. نظام اقتصادی ایران اتفاقا سرمایهداری است اما از نوع سرمایهداری دولتی و رفاقتی. بنده با سرمایهداری رقابتی موافق هستم. برای مثال صنعت خودرو در ایران از نوع سرمایهداری سیاسی است که نوع سرمایهداری با اصول لیبرالیسم همخوانی ندارد.
این مناظره با مسائل ایران بیگانه بود
آقای شاکری دیدگاه شما درخصوص مناظره درخشان و غنی نژاد چیست؟
بهعنوان یک مخاطب عام مناظره دیشب نشان داد تا چه حد سوالاتی که در نسل گذشته اقتصاددانان مطرح میشود با وضعیت امروز ایران بیارتباط است. یک استاد بزرگوار موضوع را بهسمت مسائل خانوادگی راسل، یکنفر در رابطه با نگارش اصل ۴۴ توسط کمونیستها (که فارغ از درستی یا نادرستی باید گفت کل اصل ۴۴ منقلب شده است) مطرح میکنند. در این مناظره نه سوال و نه پاسخ مشخصی وجود داشت و دو ساعت برچسبزنی متقابل بدون اینکه حتی در رابطه با یک سوال مشخص گفتوگویی شکل بگیرد، جریان داشت. این اتفاق تقریبا تایید آن است که مشکل ما بیش از آنکه به پاسخ مربوط باشد به سوال برمیگردد.
نکته دیگر اینکه علیالظاهر تصور آن است در وضعیت دهههای ۷۰ و ۸۰ هستیم، یعنی رویکرد خود را از یک رویکرد مطلقا نظری و بدون اتکا و بازخورد گرفتن از واقعیت جلو ببریم. مشاهده میکنید تنها جایی هم که در انتهای این گفتوگوی طولانی و بدون منطق در رابطه با پایه پولی بهعنوان یک کمیت قابلسنجش صحبت میشود، ایدههای هر دو استاد بزرگوار در رابطه با رشد جهشگونه پایه پولی در یکسال گذشته کاملا با چیزی که در واقعیت اتفاق افتاده، بیارتباط بوده، چنانکه آقای درخشان معتقد است این اتفاق نتیجه لیبرالیسم و رهاسازی اقتصادی و غلبه تفکرات سرمایهداری بوده یا آقای غنینژاد ارتباط آن با خصولتیها و دولتیها را عامل میداند، اما واقعیت اتفاق به یک دلیل از آنچه در کنترل ترازنامه اتفاق افتاده و تنبیه آن یعنی افزایش ذخیره قانونی بوده، نیاز به ذخایر و افزایش رشد پایه پولی و اضافه برداشت را افزایش داده و ثانیا اینکه حسابهای نهادهای دولتی و عمومی از بانکها خارج و به بانک مرکزی رفته هم تقاضا برای ذخایر را زیاد کرده و کاملا خلاف گفتار این دو بزرگوار است و میبینید تنها جایی که موضوع به واقعیت نزدیک میشود آنقدر پاسخ و برداشت بیارتباط و دور از واقعیت است. حال نکته قابلتامل این است که آیا اصولا برای گفتوگو، باید سوال خود را از نسب خانوادگی فلان شخص یا تفکرات پشت نگارش قانون اساسی چه بوده است، شروع کنیم؟
درخشان بحثی مبنیبر تجمیع و ادغام همه بانکها در یک بانک را مطرح کرد. پرواضح است که این موضوع بهلحاظ همه شرایط، اصلا برای کشور موضوعیت ندارد و فاقد منطق است. نظر شما در این مورد چیست؟
این پژوهشگر مالیه حکمرانی میگوید کسی که از ادغام بانکها در شرایط فعلی دفاع میکند انگار اصلا یک بار هم تجربه ادغام بانکهای نظامی را ندیده؛ تجربهای که بهلحاظ سازمانی، از نظر حقوق منافع سهامداران و رشد پایه پولی شکست خورده است. ممکن است راهحلی داشته باشید که در جایی و در انتهای یک مسیر ۱۰ یا ۲۰ ساله به تعداد بانکهای اندک برسید اما اگر شروع اصلاحات شما از ادغام بانکها بگذرد خیلی از واقعیت فاصله دارد. در مقابل اگر بگویید بانکهای خصوصی وضعیت بهتری در اضافه برداشت دارند هم اشتباه است، مطلبی که در مقابل آقای غنینژاد میگفتند، بههیچوجه درست نیست، مگر بانک آینده و سرمایه خصوصی نیستند؟ یا اگر بانک خاورمیانه بهعنوان مثال ذکر میشود این بانک یک صرافی بزرگ است و مدل کسبوکار بانک ندارد و اصلا بهمعنای درستی این صحبت درخصوص بانکهای خصوصی نیست، لذا رویکردهای این دو بزرگوار بسیار از مساله، سوال و واقعیتهای زمینی کشور عقب است چه برسد به گفتوگو در باب آن.
غنینژاد میگوید بخش اقتصادی قانون اساسی کاملا متاثر اندیشههای چپ بوده و ریشه بدبختی ما همینجاست. نظر جنابعالی در این مورد چیست؟
شاکری میگوید خود غنینژاد چندین سال پیش در یادداشتی از اشتباه بودن خصوصیسازی یاد کردند و آزادسازی را مقدم بر خصوصیسازی میدانند. پس اصلا سوال در درجه اول از جابهجایی اصول قانون اساسی نیست. آیا در ابتدای انقلاب رویکرد چپ وجود داشته؟ بله بوده. آیا این رویکرد چپ تاکنون ادامه یافته؟ خیر وجود نداشته است. اکنون زمان آن نیست که از سرمایهداری رفاقتی را انجام دهیم یا نه یاد کنیم. آیا اصلا کسی دفاع میکند؟ واضح است که خیر. اما اینکه چه چیزی موجب این سرمایهداری شده و درباره راهکار جلوگیری از ایجاد این نوع سرمایهگذاری چیست، شروع بحث آن نمیتواند از مصدقیهای چپ یا بنیصدر باشد.
غنینژاد در صحبت خود میگوید این اندیشه و جریان همچنان ادامه دارد و شما میگویید با مطرح شدن سیاستهای اصل ۴۴ دیگر این بحثها موضوعیت ندارد.
شاکری در پاسخ میپرسد: «آیا بهجز این است که اصل ۴۴ کاملا تغییر یافته است (زیرو رو شده است)؟ آیا غیر از این است که در مهمترین و حساسترین بخش یعنی نظام بانکی تغییرات ماهوی دیدهایم؟ آیا نتیجه آن مثبت بوده یا منفی. واقعیت این است که فکر میکنم الان زمان بحثهای اینچنینی نیست و حتی اگر رویکرد تاریخ اقتصاد داریم هدف آن باید یادگرفتن باشد، نه اینکه در گذشتههای دور مقصر چه کسی بوده است.»
عدهای هم میگویند که خوب است تفکرات مختلف با هم به گفتوگو بنشینند و در این مسائل متوقف نمانیم.
این پژوهشگر مالیه حکمرانی درخصوص ضرورت شکلگیری گفتوگو در مسائل اقتصادی نیز میگوید: «اشکالی ندارد و خیلی هم خوب است و اگر بتوانیم به چهارچوب اولیه گفتوگوپذیری برسیم اما آنچه شاهد بودیم از سمت هر دوطرف اساسا گفتوگو نبود، حتی از نیمه دوم بحث به بعد یکی به دو بود. حالا ممکن است کسی بگوید غنینژاد دربرابر رویکرد تهاجمی درخشان به این شکل گفتوگو کرد که حتی در این صورت هم باید گفت انتخاب خردمندانه این است که درصورتیکه طرف مقابل گفتوگوپذیر نیست، شما مستقلا حرف خود را بزنید. اما غنینژاد این چنین عمل نکرد. درواقع در مناظره اخیر شاهد دور برگشت مناظره چندین سال قبل بودیم بدون آنکه هیچکدام از دو بزرگوار در هنر گفتوگو پیشرفتی داشته باشند. امیدوارم این مناظره فرصتی بوده باشد تا نسل جوانتر بتوانند در ذهن خود از فضای استادمحوری و مصون دانستن پیشکسوتان از نقد بگذرند و این صحبت ناظر به هر دو بزرگوار است.»
گزیدهای از مناظره
فرارو نیز گزیدهای از اظهارات درخشان و غنی نژاد منتشر کرد
مسعود درخشان: علتالعلل مشکلات ما ساختاری است
انتظار این بود در دوران رئیسی ساختارها بازبینی شود، اما اینطور نشد. بلکه سعی شد برپایه همان ساختارهای گذشته مشکلات را حل کنند.
چرا در این ساختارها دگرگونی به وجود نمیآید. چون تفکر انقلابی میان مسئولان وجود ندارد. راه حل من بازیابی روحیه انقلابی میان مسئولان است. تفکر اقتصادی غالب تحت عنوان لیبرالیسم متأثر از اندیشههای هایک جلوی انتشار تفکر انقلابی را میگیرند و امالمصائب مسائل اقتصادی کشور همین تفکر است.
غنینژاد: نظام فعلی در فردای انقلاب اسلامی شکل گرفت
نظام اقتصادی ایران حاکم بر ایران دارای مشکل جدی است. نظام فعلی در فردای انقلاب اسلامی شکل گرفت.
زمانی که در ایران انقلاب شد جریان غالب در جهان چپ گرایی بود و انقلابیون هم کاملا متأثر از این تفکرات بودند.
اندیشههای دکتر شریعتی در جای جای قانون اساسی دیده میشود؛ بنی صدر هم نقش مهمی در تدوین قانون اساسی داشت؛ هر دوی اینها مصدقیهای چپ بودند
اساس اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی کاملا متأثر از تفکر چپ بوده و اتفاقا از اسلام در مواد اقتصادی اثری نیست.
اصول اقتصادی جمهوری اسلامی راه رشد بدون سرمایه داری بود که ذیل کمونیسم قرار دارد. این تفکر یعنی کل اقتصاد را به دست دولت بسپارید در اصل ۴۴ نیز کاملا همه صنایع دست دولت است. این در حالیست که مالکیت خصوصی در فقه کاملا مهم و محترم است. ریشه بدبختیهای ما ناسیونالیستهای سوسیالیست بودند.
مسعود درخشان: غنینژاد تصویر انحرافی از قانون اساسی و انقلاب اسلامی ارائه میدهد
غنینژاد سعی دارد تصویر انحرافی را از قانون اساسی و انقلاب اسلامی ارائه دهد.
اتاقهای فکری لیبرالیسم برای حفظ منافع سرمایه داران از تفکراتی دفاع میکنند که متأثر از هایک است.
مصدقیهای چپی و راه رشد غیر سرمایه داری اصطلاحی است که جعل از سوی آقای غنی نژاد جعل شده است.
غنینژاد: برخی افراد خود را مصدقیها چپی عنوان میکنند
کتابهایی که توسط حزب توده در ابتدای انقلاب منتشر میشد کاملا موید مواردی مانند راه رشد غیر سرمایه داری است که قانون اساسی نیز تابع آنها شکل گرفته است. (سه کتاب در مناظره به نمایش درآمد)
برخی افراد خود را مصدقیها چپی عنوان میکنند و این اصطلاح اتفاقا از سوی خود آن اشخاص بیان میشود.
در تفکر لیبرالیسم تقلید مجاز نیست و هرکس بایستی اجتهاد داشته باشد، بنده اگر لیبرال هستم نمیتوانم مقلد هایک باشم.
اتفاقا بسیاری از سرمایه داران که سرمایه آنها بزرگ میشود مخالف اقتصاد رقابتی میشوند و به دنبال انحصار هستند، بر خلاف تصور شما، من با هر نوع سرمایه داری موافق نیستم. نظام اقتصادی ایران اتفاقا سرمایه داری هست، اما از نوع سرمایه داری دولتی و رفاقتی است. بنده با سرمایه داری رقابتی موافق هستم. برای مثال صنعت خودرو در ایران از نوع سرمایه داری سیاسی است که نوع سرمایه داری با اصول لیبرالیسم همخوانی ندارد.
مسعود درخشان: طرفدار سیاستهای اقتصادی بر اساس اسلام هستم
لیبرال یعنی مقلد کسی نبودن یک تعریف جدید از لیبرالیسم است. شما چگونه مقلد هایک نیستید وقتی که سه مجلد از او ترجمه کرده اید، اما هیچ نقدی بر آن ننوشته اید. یکی از کتابهایی که ترجمه کرده اید عنوانش این است سراب عدالت، این به نظر شما نقد ندارد؟ (غنی نژاد اصلاح میکند که عنوان کتاب سراب عدالت اجتماعی است)
قطعا بنده مخالف دولتی هستم که کینز از آن صحبت میکند، دولت کینز، دولت سرمایه دار است، اما آن دولتی که ما در ایران با آن مواجه هستیم چنین نیست.
من طرفدار سیاستهای اقتصادی بر اساس اسلام هستم یعنی سازمان برنامه ما و بانک مرکزی ما باید اسلامی عمل کند.
نظم خودجوش وجود ندارد و این امر یک فریب است.
غنینژاد: لیبرالیسم یعنی حاکمیت قانون، در کشور حاکمیت قانون وجود ندارد
لیبرالیسم مفهوم مخالف بندگی برای انسان است، بلکه همه انسانها برابرند.
لیبرالیسم یعنی حاکمیت قانون، در کشور حاکمیت قانون وجود ندارد. بدهی بانکها به بانک مرکزی محصول سرمایهداری رفاقتی است.
آمریکا را به عنوان یک دولت سلطه جو قبول دارم، به عنوان مثال آمریکا یکی از بزرگترین جنایات را در حق ویتنام کرد، اما اکنون نزدیکترین رابطه را این دو کشور با هم دارند. بلاهایی که آمریکا بر سر ویتنام آورد هزار برابر آسیبهایی است که به ماه زده، اما ما در ابتدای انقلاب با اشغال سفارت توسط چپهای اسلامی سنگی را بیهوده به چاه انداختیم که تا به امروز درگیر آن هستیم.
تحریمهایی که آمریکا علیه ایران ایجاد کرده کاملا مخالف لیبرالیسم است و من از همین رو با این دست قبیل سیاستهای دولت امریکا مخالفم.
من موافق نظم خودجوشی هستم که هایک در اقتصاد از آن صحبت میکند.
من تا جایی که اقتصاد آمریکا سرمایه داری رقابتی است طرفدار آن هستم، اما از جایی که سرمایه داری سیاسی میشود مخالم آن هستم و این با لیبرالیسم مخالف است.
این وضعیت کشور حاصل سرمایه داری رفاقتی است.
شما میگویید بنده سواد فقهی ندارم و نباید درباره مسائل فقهی نظر بدهم، اما مدام در بحثهای خود از رهبران سیاسی نقل قول اقتصادی میآورید. بحث علمی مبتنی بر یک بحث علمی است و نه تقل قولهای شخصیتهای و چهرههای غیر متخصص در آن حوزه. امور اقتصادی را باید به دست اقتصاددانان سپرد.
مسعود درخشان: این نقدینگی افسارگسیخته حاصل تعدد بانکهاست
ما بایستی به دنبال اقتصاد مقاومتی برویم یعنی باید در برابر سلطه جویان در راس آن امریکا ایستادگی کنیم.
اصل پایه پولی که در کشور ایجاد میشود ناشی از همین اضافه برداشت بانک هایخصوصی است که این امر مخالف اقتصاد اسلامی است. تعدد بانکها موجب شده این بدهی بانکها به بانک مرکزی حل نشود بلکه تمام بانکها باید منحل و در بانک ملی ادغام شود که در آن صورت هم احتیاجی به بانک مرکزی نیست. همچنین بازار سکه هم باید در ایران کاملا جمع شود.
شما اگر با نظام امپریالیسمی سیاسی آمریکا مخالف هستید باید با نظام سرمایه داری امریکا هم مخالف باشید.
این وضعیت کشور و این نقدینگی افسار گسیخته حاصل تعدد بانک هاست.
غنی نژاد: وضعیت نظام بانکی ربطی به تعدد بانکها ندارد
نویسندگان قانون اساسی تحت تاثیر چپها بودند. حضرت امام مملکت را از دست چپیها نجات داد. اگر امام نبود کشور ما به کامبوج دوم تبدیل میشد. چون فقیه بودند و میدانستند اسلام نمیتواند با مالکیت خصوصی مخالف باشد. بخش اقتصادی قانون اساسی الهام گرفته از اندیشههای چپ است.
درخشان: باید سند بیاورید که قانون اساسی را چپها نوشتند، پذیرش این سخت است
درخشان: آقای غنی نژاد آیا انقلاب را قبول دارید؟
غنی نژاد: شما میخواهید بگویید من مخالف نظام هستم؟ از خودتان مایه بگذارید.
مناظره درخشان و غنی نژاد دوشنبه شب از برنامه جهان آرا در شبکه افق پخش شد. نظر شما درباره مناظره درخشان و غنی نژاد چیست؟
نظرات