بیوگرافی یارعلی پورمقدم نویسنده و همسر و فرزندان +علت درگذشت و آثار

0

بیوگرافی یارعلی پورمقدم نویسنده و همسر و فرزندان +علت درگذشت و آثار

یارعلی پورمقدم کیست

یارعلی پورمقدم نویسنده ، نمایشنامه نویس و صاحب کافه شوکا متولد ۱۳۳۰ در مسجدسلیمان بوده که در ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ در سن ۷۱ سالگی درگذشت او صاحب کافه شوکا در خیایان گاندی تهران است و بیش از ۵ دهه است که در عرصه نویسندگی داستان و نمایشنامه نویسی در حوزه ادبیات داستانی و هم ادبیات نمایشی به صورت حرفه ای فعالیت داشت. در ادامه به بیوگرافی یارعلی پورمقدم و همسر و فرزندانش همراه با سوابق و آثارش را در ادامه بخوانید.

بیوگرافی یارعلی پورمقدم نویسنده و همسر و فرزندان +علت درگذشت و آثار

زندگینامه یارعلی پورمقدم

یارعلی پورمقدم نویسنده در سال ۱۳۳۰ در مسجدسلیمان به دنیا آمدو در ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ در سن ۷۱ سالگی درگذشت. یار علی پورمقدم صاحب و کافه‌چی کافه شوکا در خیابان گاندی بود.

زندگینامه یارعلی پورمقدم

سوابق

مرحوم پورمقدم تحصیلات ابتدایی را در شهر زادگاهش مسجد سلیمان گذراند و سپس به تهران آمد و پس از گذراندن دوره دبیرستان، به دانشگاه مازندران رفت و در رشته اقتصاد فارغ‌التحصیل شد. پورمقدم نمایشنامه‌نویسی را با «آه اسفندیار مغموم» آغاز کرد و با همین اثر برنده جایزه نمایشنامه‌نویسی جشن هنر طوس در سال ۱۳۵۶ شد. درخشش او در اولین کار نمایشی باعث شد تا نظر اهلی تواتر به او جلب شود. از ایشان آثار نمایشی و کتاب های زیادی بر جای مانده است.

از آثار و کتاب های ایشان می توان به آینه، مینا، آینه، ای داغم سی رویین‌تن، گنه گنه‌های زرد، حوالی کافه شوکا، یادداشت‌های یک قهوه چی، یادداشت‌های یک اسب، رساله هگل، تیغ و زنگار، مجهول الهویه، پاگرد سوم، ده سوخته و یادداشت‌های یک لاابالی و .. اشاره کرد.

آثار یارعلی پورمقدم

همسر و فرزندان

ایشان سال ها پیش ازدواج کرده و دارای همسر و فرزند می باشد. حاصل ازدواج این نویسنده برجشته کشورمان دو پسر می باشد.

ایشان درباره فرزندانش گفته: من در زندگی واقعی دلم دختر می خواست اما خدا دو پسر به من داد! کافه شوکا برای من حکم همان دختری را دارد

که آرزویش را دارم.

همسر و فرزندان یارعلی پورمقدم

زندگی شخصی یارعلی پورمقدم کافه شوکا

یارعلی پورمقدم سال ۱۳۶۰ کافه شوکا را در خیابان گاندی تاسیس کرد. کافه ای که هم اکنون در خیابان گاندی، مرکز خرید گاندی، طبقه دوم، واحد ۲۳ واقع است و پاتوق جوانان و اهالی هنر و ادب و مردم عادی می باشد و در آن رفت و آمد می کنند .

هرچند که آقای یار علی پور مقدم به عنوان داستان نویس و نمایشنامه نویس کار هنری را آغاز کرد، اما بعدها با تاسیس کافه شوکا به چهره مشهور در رسانه ها و در بین مردم تبدیل شد.

کتاب ها و آثار یار علی مقدم

یار علی پورمقدم تاکنون چند کتاب به چاپ رسانده است. او درباره نحوه چاپ کتاب هایش گفته: کتاب‌هایم را خودم با هزینه خودم چاپ می‌کنم و کم‌کم می‌آورم‌ می‌ذارم این‌جا برای فروش. هرجای دیگری دیدید به من بگویید بروم ببینم از کجا آورده‌اند.

کتاب ها و آثار یارعلی پورمقدم

عکس و درگذشت

محمد ولی‌زاده، پژوهشگر و از دوستان او با تایید خبر درگذشت یارعلی پورمقدم گفت: یارعلی پورمقدم صبح روز جمعه، دوازدهم اسفند ماه از دنیا رفت. او در ۷۱ سالگی از دنیا رفت. نویسنده ای که در حوزه ادبیات داستانی و هم ادبیات نمایشی فعال است. صاحب کافه شوکا که چهار دوره مسابقه عکاسی با عنوان “عکاسی کوچه” در آن برگزار شده است.

کافه شوکا یارعلی پورمقدم

بخشی مصاحبه و گفتگوی یارعلی پورمقدم

من در زندگی ام هیچوقت کارم را خودم انتخاب نکرده ام. برقکاری و مرغ داری و کارهای جورواجور کردم تا یکباره کافه شوکا جلوی راه من سبز شد و آدمی مثل من شدم کافه چی!

ماجرای آمدن من از مسجد سلیمان

ماجرای آمدن من از مسجد سلیمان بر می گردد به اولین دوره مجلس شورای اسلامی که من کاندیدای مجلس شده بودم و با رزومه ادبی وارد گود انتخابات شده بودم. من در آن انتخابات نفر آخر شدم و بعد از آدمی قرار گرفتم که حتی عقل درست و حسابی هم نداشت. این شد که من همان شب چمدانم را بستم و برای همیشه شهرم را ترک کردم و دیگر هرگز به آنجا برنگشتم.

درگذشت یارعلی پورمقدم نویسنده و صاحب کافه شوکا

کدام را بیشتر ترجیح می دهید؟ داستان یا کافه شوکا؟

پنجاه درصدْ شوکا را من نگه داشتم. زنم می‌گوید پنجاه درصد هم شوکا تو را نگه داشته. بعد با عشق نگاه می‌کند به در و دیوار کافه. فنجان قهوه‌اش را می‌آورد بالا، می‌نوشد و بعد اشاره می‌کند به یکی از صدها عکسی که به تیرک‌های سقف چوبی کافه چسبانده شده‌اند و درباره‌ی صاحبش می‌گوید: کاریکاتوریست قابلی شد. همه‌ی این عکس‌ها را خودم گرفتم. همه‌شان مشتری‌های ثابت کافه هستند. نگاهم می‌لغزد روی طرحی از کامبیز درمبخش. روی کاری از توکا نیستانی، روی کاریکاتور چشم‌گیری از مانا نیستانی و بعد روی چهره‌ی تمام کسانی که به شوکا پناه ‌آورده‌اند و نشسته‌اند جلوی دوربین یارعلی، روی چهارپایه‌ی کنار در و گذاشتند شاتر دوربین قدیمی کانن‌اش به قول خودش «با آن صدای س…ک…س…ی» بگوید چلیک و ثبت بشوند بر چوب‌های حاشیه‌ی سقف شوکا.

من قهوه‌چی‌ام

من قهوه‌چی‌ام. کتاب‌هایم را خودم با هزینه خودم چاپ می‌کنم و کم‌کم می‌آورم‌ می‌ذارم این‌جا برای فروش. هرجای دیگری دیدید به من بگویید بروم ببینم از کجا آورده‌اند.

نظرات