بیوگرافی مسعود کشمیری عامل انفجار نخست وزیری و همسرش و ماجرای کشته شدن

0

بیوگرافی مسعود کشمیری عامل انفجار نخست وزیری و همسرش و ماجرای کشته شدن

بیوگرافی مسعود کشمیری کیست

شخصیت واقعی مسعود کشمیری در سریال راز ناتمام کیست و الان کجاست؟ مسعود کشمیری عامل انفجار دفتر نخست وزیری و شهید رجایی و باهنر در سریال راز ناتمام و ماجرای نیمروز کاراکتر واقعی چه کسی است؟ زندگی نامه و بیوگرافی مسعود کشمیری عامل شهادت محمدعلی رجایی و شهید باهنر کیست؟ و همسرش در ادامه مطلب بخوانید:

مسعود کشمیری کشته شد

برخی منابع خبری مدعی شدند مسعود کشمیری عامل ترور شهیدان رجایی و باهنر در حمله روز گذشته به خانه امن اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در پاریس کشته شده است. این خبر روز ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ در رسانه ها منتشر شد

در پی انتشار اخباری از حمله به ساختمانی در حومه پاریس که در اختیار اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بود، برخی منابع از کشته‌شدن مسعود کشمیری از متهمان اصلی پرونده انفجار دفتر نخست‌وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ خبر می‌دهند.

شخصیت واقعی مسعود کشمیری در سریال راز ناتمام کیست و الان کجاست؟

با پخش سریال راز ناتمام از شبکه یک و فیلم سینمایی ماجرای نیمروز شخصیت مسعود کشمیری سوال برانگیز شده و کیست و الان کجاست و آیا زنده هست و یا کشته شده است و رابطه مسعود کشمیری با انفجار دفتر نخست وزیری در سال ۶۰ چیست در ادامه میخوانید:

مسعود کشمیری که بود؟

مسعود کشمیری متولد ۱۳۲۹ در کرمانشاه و دارای مدرک لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران بود. «مسعود کشمیری» به عنوان نفوذی منافقین و عامل بمب‌گذاری در دفتر نخست وزیری در سال ۶۰ شناخته می‌شود. مینو دلنواز همس مسعود کشمیری عضو سازمان منافقین خلق است.

کشمیری کسی که در همه جلسات حضور داشته، اما توجه خاصی را به خود جلب نمی‌کرده. می‌رفته، می‌آمده و حتی درباره او گفته شده که آن‌قدر مورد اعتماد بوده که موقع تردد در دفتر نخست‌وزیری بازرسی بدنی هم نمی‌شده است. هر چه می‌خواسته می‌برده و می‌آورده؛ گفته شده که او پیش از انقلاب عضو سازمان مجاهدین بوده و اینکه برادر همسرش، ابوالفضل دلنواز، نامزد رسمی منافقان در اسلام‌آباد غرب در دور نخست انتخابات مجلس شورا بوده است.

مسعود کشمیری الان کجاست؟

سوابق شغلی و مسئولیت ها

او در بدو تأسیس سپاه مدتی به عضویت آن هم درآمد و بعد هم عضو مؤثر ستاد خنثی‌سازی کودتای نوژه به نمایندگی از کمیته اداره رکن دوم ارتش شد و در نهایت راه به نخست‌وزیری برد.

کشمیری در ادامه فعالیت ها به دفتر تحقیقات اطلاعات نخست‌وزیری می‌رود و مدتی هم جانشین خسرو تهرانی در دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی می‌شود

در سال ۱۳۷۱ یعنی یازده سال بعد از انفجار، موجی رسانه‌های اروپایی و آمریکایی را برداشت؛ زیرا یکی از مقامات سیا اعلام کرده بود که نخست‌وزیری ایران و حزب جمهوری اسلامی را عوامل خود ما منفجر کردند.

مسعود کشمیری الان کجاست؟

ادعا شده که کشمیری به دست خود سازمان مجاهدین ترور شده‌است. به نقل از یکی از مقامات جمهوری اسلامی در مصاحبه با ایرنا، مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی صمدی در دی ۱۳۹۲ در آلمان رؤیت شده بودند.

آنچه ماجرای ۸ شهریور سال ۶۰ را به یکی از اسرار آمیزترین نقاط تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل کرده، نفوذ فردی به نام مسعود کشمیری به بالاترین سطوح اطلاعاتی و امنیتی کشور است. از سوی دیگر رازآلودگی داستان کشمیری آنجایی بیشتر می‌شود که پس از انفجار ۸ شهریور، برخی ادعا کردند که او بطور کامل در این حادثه سوخته است.

شهید لاجوردی در وصیتنامه خود با هشدار نسبت به «منافقان انقلابی‌نما»، آن‌ها را شریک جنایت ۸ شهریور ۱۳۶۰ معرفی کرده و می‌نویسد: «خدایا تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف خطر منافقان انقلاب را همان‌ها که التقاط به گونه منافقان خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده است و همان‌ها که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان دستمال ابریشمی بسیار بزرگ به بزرگی مجمع الاضداد به دست گرفته‌اند، هم رجایی و باهنر را می‌کشند و هم به سوگشان می‌نشینند، هم با منافقان خلق پیوند تشکیلاتی برقرار می‌کنند، هم آنان را دستگیر می‌کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت به آنان تلاش می‌کنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک می‌شوند.»

مسعود کشمیری عامل بمب گذاری در دفتر نخست وزیری کیست

کاراکتر کشمیری در سینما و تلویزیون

فیلم سینمایی ماجرای نیمروز به کارگردانی محمدحسین مهدویان، که به حوادث سال ۱۳۶۰ می‌پردازد و طی آن شخصیت مسعود کشمیری نیز به تصویر کشیده شده‌است. مهدی پاکدل بازیگر نقش کشمیری در این فیلم است. همچنین به تازگی سریال ی به نام از ناتمام به کارگردانی امین امانی ساخته شده که به حادثه بمب گذاری دفتر نخست وزیری در سال ۶۰ می پرازد و نقش مسعود کشمیری را شهرام عبدلی بازی میکند.

جزئیات روز حادثه انفجار دفتر نخسن وزیری

در آغاز چنین تصور شد که مسعود کشمیری که آن زمان جانشین دبیر شورای عالی امنیت ملی بود نیز در این انفجار کشته شده و قطعاتی از اجساد دیگران به عنوان بازمانده جسد وی دفن شد ولی پس از مدتی معلوم شد که وی از مرتبطان با سازمان مجاهدین و عامل اصلی انفجار بوده و به خارج از ایران گریخته‌است.

ایرنا نوشت: آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی وزیر کشور وقت به بیان خاطرات خود از دو بمب‌گذاری ۷ تیر و ۸ شهریور ۱۳۶۰ اشاره می‌کند. وقایعی که منجر به شهادت برخی از مقامات و چهره‌های سیاسی وقت کشور شد.

من در زمان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، وزیر کشور بودم. این نکته را باید اعتراف کنم که متأسفانه اوایل انقلاب بر اثر نبودن تجربه، گروهک‌های ضدانقلاب در نهادها و نیروهای امنیتی و انقلابی نفوذ کرده بودند. از جمله آنها مسعود کشمیری در نخست‌ وزیری و محمدرضا کلاهی در حزب جمهوری اسلامی بودند. اصلاً دقت و احتیاط نمی‌شد. با این که قبلاً هم ترورهایی شده بود و حرکت‌های ضدانقلابی فراوان بود ولی نوعی خوش‌بینی موجود بود. همان قدر که کسی به انقلابی بودن تظاهر می‌کرد به او اعتماد می‌کردند. کلاهی و کشمیری هم از همین راه وارد شدند.

کشمیری مدتی بود توسط آقای بهزاد نبوی و آقای قنبری (خسرو تهرانی) به‌عنوان منشی و دبیر جلسه معرفی شده بود. من اطلاعی از سابقه ایشان نداشتم ولی بعدها گفتند که از توابین است و قبلاً از اعضای منافقین بوده و توبه کرده و بعد هم در گزینش نیروی هوایی بوده و از او تعریف می‌کردند. او ظاهر خیلی آرامی داشت و دبیر جلسه شورای امنیت بود. همیشه در دفتری که همراه داشت چیزهایی می‌نوشت. گاهی از فلاکسی که در آنجا بود برای اعضا چای می‌ریخت. در جریان جلسه هم هیچ حرفی نمی‌زد. ضبط صوتی هم همراه داشت که جلسات را به ‌وسیله آن ضبط می‌کرد. خیلی آرام به نظر می‌رسید و نشان می‌داد که پسر آرام و نجیبی است.

روزهای یکشنبه جلسه شورای امنیت ملی با حضور مسئولین لشکری و کشوری در نخست‌وزیری تشکیل می‌شد. رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، وزیر کشور، فرمانده سپاه، فرمانده انتظامی و ژاندارمری، مقامات ارتشی و دیگر سران نیروها در آن جلسه حضور داشتند. من هم به‌ عنوان وزیر کشور در آن شرکت می‌کردم.

در دفتر نخست وزیری یک میز مستطیل شکلی بود. آقای رجایی و باهنر کنار هم می‌نشستند. بنده هم به عنوان وزیر کشور پهلوی ایشان می‌نشستم. کشمیری هم روبروی دکتر باهنر و آقای رجایی می‌نشست. یک کیف هم همیشه داشت که آن را زیر میز می گذاشت. ضبط صوت را هم بالا می‌گذاشت.

روز انفجار پس از ادای نماز ظهر و عصر و صرف نهار در اتاق بالا کمی استراحت کردم. وقتی بلند شدم ساعت ۲/۲۵ دقیقه بود. جلسه شورای امنیت ملی قرار بود حدود ساعت ۲/۳۰ در محل نخست‌وزیری تشکیل شود. خیلی خسته بودم. گفتم پنج دقیقه دیگر هم بخوابم بعد بلند می‌شوم. ساعت ۲/۳۵ دقیقه بلند شدم و پایین آمدم و سوار ماشین زرهی شدم که در آن بی‌سیم و تلفن و وسایل ارتباطی وجود داشت.

از خیابان بهشت که وزارت کشور قبلاً آنجا بود به‌طرف خیابان حافظ حرکت کردیم. همین که وارد خیابان حافظ شدیم، شنیدم بی‌سیم داد می‌زند: مرکز، مرکز! انفجار در نخست‌وزیری! انفجار، انفجار در نخست‌وزیری!

جماران نوشت: مسعود کشمیری در کیف حامل بمب، ۲ پوند TNT و مقداری منیزیم کار گذاشته بود و دقایقی پس از اینکه کیف مزبور را پیش پای شهید رجایی قرار داد، از ساختمان نخست وزیری خارج شد.

کشمیری از ساختمان نخست وزیری خارج می‌شود و در میدان پاستور نزد کسانی می‌رود که منتظر اوست تا دبیر شورای امنیت را به یک نقطه امن انتقال دهند. همزمان صدای انفجار شدیدی منطقه را می‌لرزاند.

سیدرضا زواره‌ای اولین دادستان انقلاب ایران ماجرای آن دقایق را این گونه شرح می‌دهد: «براساس تحقیقات من، در روز حادثه، همه افراد حاضر در دفتر نخست‌وزیری، پشت میزی بزرگ و طویل نشسته بودند. یک سر میز مرحوم رجایی نشسته بود؛ سپس نخست‌وزیر، یعنی مرحوم باهنر، بعد از آن آقای مهدوی، وزیر کشور، که آن روز دیر رسیده بود. پس از آن رئیس شهربانی و دبیر شورای امنیت، خسرو تهرانی. بعد از آن هم دو طرف میز تا آخر نماینده نیروها نشسته بودند.

مطلب مشترکی که همه آن‌ها در بازجویی گفتند، این بود که در آن جلسه، کشمیری، منشی شورا بوده و در قسمت جلو، جای خسرو تهرانی نشسته بود. صندلی خسرو تهرانی هم در انتهای غربی میز قرار داشت. کشمیری کیفش را می‌گذارد؛ بعد برمی‌خیزد، چای می‌ریزد و جلوی مرحوم رجایی و باهنر می‌گذارد. سپس چند دقیقه‌ای با تهرانی در گوشی نجوا می‌کنند. آن گاه به انتهای سالن می‌رود و درست زمانی که قصد داشته است از اتاق خارج شود، بمب منفجر می‌شود.

برد ماده منفجره حداکثر دو یا سه متر بوده است. چند نفر از حاضران از جمله معاون فرمانده ژاندارمری و مرحوم دستجردی، رئیس شهربانی نیز که در زمان حادثه، نزدیک باهنر نشسته بودند، زخمی شدند، اما برای بقیه اتفاقی نیفتاد. متخصصان هم می‌گفتند بمب فقط در محدوده‌ای حداکثر تا سه متر قدرت تخریب داشته است. با این همه، برای کشمیری که در دورترین فاصله از آن قرار داشت، جسدی ساخته بودند که فقط یک کیسه خاکستر بود».

ماجرای فرار از ایران

کشمیری نیز پس از ملحق شدن به همسرش از تهران به کرج، قزوین و سپس کردستان رفت و نهایتا از طریق مرز زمینی به عراق، ترکیه و سپس خارج از کشور گریخت.

آیا مسعود کشمیری زنده است؟

یکی از مسئولان امنیتی پس از اتفاق هشتم شهریور، گفته بود: در اصل ما دنبال این بودیم که ببینیم عوامل انفجار چه سرنوشتی پیدا کرده‌اند. چند سال بعد برخی اعضای مهم که از منافقان جدا شدند، افشا کردند که مثلاً آقای «محمدباقر امینی‌راد» که در عراق به‌عنوان مترجم عربی منافقان فعال بوده و در بخش عربی سازمان هم فعالیت کرده، همان کشمیری است یا بنابر تحقیقات پلیس امنیتی هلند فردی به نام «علی معتمد» که چندی پیش به‌طرز مشکوکی در هلند کشته شد، همان کلاهی(عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی) است.

سیدجواد هاشمی‎نژاد هم دراین باره گفته است: مسعود کشمیری و کلاهی زندگی مخفی و پنهانی داشتند و تا جایی که من مطلع شدم این دو نفر به احتمال قوی توسط عناصر خودشان از بین رفتند هرچند مراجع مسئول باید درباره این موضوع اظهارنظر و دقیق‌تر این موضوع را بیان کنند که تا الان این موضوع انجام نشده است.

در ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ از سوی رسانه ها اعلام شد مسعود کشمیری کشته شده است.

منابع: ایرنا و پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران

نظرات