ماجرای تجاوز و قتل ندا علیزاده دختر مشهدی + مصاحبه با قاتل

ماجرای تجاوز و قتل ندا علیزاده دختر مشهدی

تجاوز وحشیانه و قتل ندا علیزاده دختر هفت ساله مشهدی

ندا علیزاده دختر افغانی وقتی که برای خرید نان روز هفتم فروردین بیرون می رود هرگز فکر نمی کرد که بار آخر است منزل و پدر و مادرش را می بیند.
او به قصد خرید نان می رود و هرگز به منزل بر نمی گردد و طعمه و قربانی گرگ صفت میوه فروشی می شود که مانند ندا سه فرزند دارد و خودش نیز پدر می باشد.

جزئیات قتل ندا علیزاده دختر مشهدی

ندای ۷ ساله برای خریدن نان در محدوده شهرک شهید رجایی مشهد از خانه خارج شد، بعد از تاخیر ندا، پدرش به سراغ نانوا میره و نانوا تاکید می‌کنه که بچه نان رو ازش خریده و به خانه برگشته.

خانواده ندا به پلیس زنگ می‌زنند و پلیس جستجو رو با تصور اینکه ندا دزدیده شده شروع می‌کنه اما چند ساعت بعد جنازه ندا پیدا میشه. تحقیقات اولیه نشون دهنده دست داشتن مرد همسایه در جنایته؛ مردی ۳۶ ساله، متاهل و داری سه فرزند است.

اعترافات بی شرمانه علی اصغر قاتل ندا

در همون لحظات اولیه و در مقابل مدارک، قاتل اعتراف میکنه و میگه به بهانه دادن غذا به او، دختربچه را به داخل خانه کشونده و بعد از آزار و اذیت و تجاوز هنگامی که دختربچه اشک می ریخت و با چشمان گریان میگفت که موضوع را با پدرش در جریان می گذاره. قاتل برای پنهان موندن کارش کودک رو به قتل میرسونه و با کمک برادرزنش جسد کودک رو به بیرون از خونه انتقال دادند.

قتل و تجاوز وحشیانه به دختر بچه

بعد از تحقیقات و مشاهده جسد ندا مشخص شد که چند دستمال کاغذی درون دهان دخترک قرار داشت اما کفش های او درون کیسه نبود. عینک پلاســتیکی قهوه ای رنگ که یک طلق آن نیز درون کیسه افتاده و چشمان نیمه باز دخترک حکایت از آن می کرد که «ندا کوچولو» دختر ۷ساله افغانــی به طرز فجیعی به قتل رسیده اســت.

پزشکی قانونی علت فوتش را خفگی دانسته است.

بعد از این اعترافات، قاتل به همراه برادر زن خود دستگیر و روانه زندان شد.

بازسازی صحنه قتل ندا علیزاده :

صحنه قتل ندا علیزاده، دختر بچه ۷ ساله ساکن مشهد امروز بازسازی شد.
حضور قاضی احمدی‌نژاد بازپرس جنایی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد و کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی، صحنه قتل ندا دختربچه ۷ ساله مشهدی که پس ار تعرض کشته شده بود، در محل وجوع جرم بازسازی شد.
با دستور قاضی احمدی‌نژاد بازپرس جنایی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، متهم تحت حفاظت کارآگاهان کارکشته پلیس آگاهی به محل وقوع جرم آورده شد.
پس از تفهیم اتهام مراحل مختلف بازسازی صحنه جرم آغاز شد و متهم ضمن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده اعلام کرد: آن شب رفتم و شیشه خریدم، بعد آمدم مواد مصرف کردم، مهمانی خانه مادرخانمم دعوت بودیم که خانواده جلوتر رفته بودند، رفتم توی کوچه که به آنجا بروم، چشمم به این دختربچه افتاد، بعد این نقشه به سرم زد و او را به بهانه اینکه برای خانواده‌اش غذا ببرد، به داخل خانه کشاندم.
بعد از اینکه کارم تمام شد، خیلی ترسیده بودم و او می‌گفت که موضوع را به پدرش می‌گوید، برای همین با گذاشتن دستمال درون دهانش و گرفتن دماغ و دهانش خفه‌اش کردم، بعد کفش‌هایش را به روی پشت‌بام مغازه همسایه کناری انداختم و جسد را هم درون یک کیسه گذاشتم و چند تا کوچه بالاتر رها کردم، ساک پلاستیکی و نان‌ها را هم روی یک پشت‌بام انداختم و بعد به مهمانی رفتم.
با اعترافات صریح متهم و بازسازی لحظه به لحظه صحنه این جنایت هولناک، متهم برای روشن شدن تمام ابهامات موجود، تمام جزئیات را تشریح کرد، با اظهار ندامت و پشیمانی، اظهار کرد: من هیچ سابقه کیفری ندارم، نمی‌دانم چه شد که این کار را انجام دادم، اصلاً نفهمیدم که چه کار می‌کنم.
متهم ۴۱ ساله که در مقابل دوربین قوه قضائیه قرار گرفته بود پس از تکمیل بررسی‌ها تحویل کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی شد.

تصاویری از بازسازی صحنه جرم

 

 

 

ارسال پرونده به دادگاه کیفری

بازپرس جنایی دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در حاشیه این بازسازی صحنه جرم اظهار کرد: متهم با پذیرفتن تمام اتهاماتش صحنه جرم را به منظور رفع ابهامات بازسازی کرد.
علی اکبر احمدی‌نژاد تصریح کرد: این فرد به اذیت و آزار کودک و قتل او از طریق انسداد مجاری تنفسی اعتراف کرد که این اعترافات در صحنه بازسازی جرم نیز ضمیمه پرونده شده و به دادگاه کیفری برای اجرای حکم ارسال می‌شود.

درخواست اشد مجازات را داریم

پدر مقتول نیز که در صحنه حضور داشت، در حاشیه این بازسازی در گفت‌وگو با خبرنگاران خواستار اشد مجازات برای متهم شد.
وی اضافه کرد: از نیروی انتظامی و دستگاه قضا برای پیگیری فوری پرونده تشکر می‌کنیم، امیدواریم این اتفاق برای هیچ خانواده دیگری نیفتد.
پدر ندا ادامه داد: بعد از این جنایت حال و روز خوبی نداریم، به‌ خصوص مادرش که خیلی برای ندا بی‌تابی می‌کند.

این بازسازی در حالی انجام شد که صدها نفر از اهالی با ازدحام در مقابل منزل متهم، با اظهار تنفر از عملکرد این فرد، در شعارهایی ضمن تشکر از نیروی انتظامی و دستگاه قضا خواستار اجرای حکم الهی قصاص متهم بودند، البته ازدحام بیش از حد شهروندان و بی‌توجهی به دستورات صادره از سوی عوامل انتظامی موجب بروز بی‌نظمی در محل شد و خساراتی نیز به خودروی نیروی انتظامی که حامل متهم بود وارد آمد.
داوود علیزاده پدر ندا علیزاده در حاشیه بازسازی صحنه قتل دخترش اظهار داشت: دخترم را برای خرید نان به نانوایی فرستاده بودیم و پس از مدتی دیدیم به خانه بازنگشت و نگرانش شدیم. بلافاصله به جستجوی دخترم مشغول شدیم و در نهایت جسد دخترم را داخل یک کیسه پیدا کردیم که رها شده بود و دستمال کاغذی‌های متعددی نیز داخل کیسه بود که نشانگر این بود که دخترم با دستمال کاغذی خفه شده است.

پدر ندا علیزاده ادامه داد: نیروی انتظامی برای پیداکردن قاتل، خانه به خانه گشت و در نهایت به فاصله ۴۸ ساعت پس از قتل، موفق شدندقاتل را پیدا کنند و بابت این سرعت عمل از نیروی انتظامی و مقامات قضایی تشکر می‌کنیم.

وی با اشاره به اینکه قاتل دخترش همسایه خود آنها بوده است، ادامه داد: قاتل، در کوچه خودمان، میوه فروشی دارد و همان شبی که دخترم گم شده بود، سراغ دخترم را از وی نیز گرفتیم اما وی گفت که دخترم را ندیده و پس از آن نیز مغازه‌اش را تعطیل کرد و دو روز بعد مغازه را باز کرد که بلافاصله دستگیر شد.

علیزاده ادامه داد: دخترم را پنجشنبه شب به خاک سپردیم و شب بعدش، قاتلش دستگیر شد. براساس اعترافات قاتل، این اتفاق در داخل منزل قاتل رخ داده، قاتل به همه چیز اعتراف کرده و گفته به قصد آزار و اذیت این کار را کرده است. خواسته ما این است که زودتر قاتل را به سزای خود برسانند

مصاحبه با قاتل ندا علیزاده

روزنامه خراسان با مردی که به یک دختر ۶ساله در مشهد تجاوز کرد و سپس او را کشت مصاحبه کرده است.

بخشی از مصاحبه را می خوانید:

چه چیزی مصرف می کنی؟

تریاک و شیره!

«ندا» (مقتول) را می شناختی؟

آن ها همسایه نزدیک ما بودند پدرش افغانی بود و منزلشان چند حیاط بیشتر با خانه ما فاصله نداشت به همین خاطر کاملا خانواده اش را می شناختم!

انگیزه ات چه بود؟

خودم هم نفهمیدم! وقتی «ندا» را در کوچه دیدم که برای گرفتن نان می رود شیطان وارد جلدم شد. قبل از آن نزد خرده فروشی مواد رفته بودم و مقداری شیره خریدم. بعد از مصرف مواد، وقتی «ندا» (دختر ۶ ساله) درحال بازگشت به خانه اش بود او را به بهانه دادن غذا به منزل اجاره ای ام کشاندم و …

چرا او را کشتی؟

ترسیده بودم! او گریه می کرد و من می ترسیدم رسوا شوم چون گفت موضوع را به مادرش می گوید!

جسد دختربچه را چه کردی؟

داخل کیسه گونی گذاشتم و در کوچه خلوت رها کردم البته همیشه آن کوچه شلوغ بود ولی آن لحظه خیلی خلوت شده بود. زنبیل نان و کفش هایش را هم پشت بام انداختم.

بعد از قتل کجا رفتی؟

پشیمان شده بودم اما نمی دانستم چه کنم فقط آرزو می کردم که زنده شود! بعد از رها کردن جسد، به خانه مادرزنم رفتم چون همسر و فرزندانم آن جا بودند و من برای بردن غذاهای مانده از ظهر به خانه آمده بودم که این حادثه رخ داد.

ماجرا را به کسی هم گفتی؟ فقط به برادرزنم گفتم!

بعد چه شد؟

دوباره به محل رها کردن جسد بازگشتم.

فکر می کردم شاید زنده شده باشد اما با دیدن مردم دوباره به خانه مادرزنم رفتم و به هیچ کس چیزی نگفتم.

چگونه دستگیر شدی؟

روز بعد وقتی به همراه خانواده و برادرزنم به خانه آمدم تا کسی به من شک نکند ناگهان افسر آگاهی دستبند را به دستانم گره زد.

چرا همراه خانواده ات وارد حیاط نشدی؟

من رفتم نوشابه بخرم و از ترس اطراف را هم نگاه می کردم!

فکر می کردی به همین زودی دستگیر شوی؟

نه! چون هیچ کس مرا هنگامی که ندا را به داخل حیاط بردم یا جسد را انداختم، ندیده بود. نمی دانم افسر آگاهی چگونه مرا دستگیر کرد.

اگر کسی با یکی از اعضای خانواده خودت این کار را بکند چه می کنی؟

نگویید! دیوانه می شوم!!

به افراد دیگری که مانند تو سودای چنین کار کثیفی را در ذهن دارند چه می گویی؟

عاقبت مرا ببینند! حتی مجرمان دیگر به من می گویند حیف است تا فردا زنده باشی! باید زودتر اعدامت کنند. من می ترسم و شب ها کابوس می بینم. چرا که چند خانواده را به هم ریختم و بدبخت کردم! شیطان فریبم داد!!