متن طنز بوی ماه مهر ۱۴۰۳ + عکس نوشته طنزهای ماه مهر و شروع کلاس ها
متن طنز بوی ماه مهر ۱۴۰۳ شامل شوخی ها و جملات خنده دار درباره بازگشایی مدارس و پایان تعطیلات تابستانی هستند. عکس نوشته های طنز نیز با موضوعات مشابه، حس و حال طنزگونه دانش آموزان را به تصویر می کشند.
متن طنز بوی ماه مهر ۱۴۰۳
سلامتی اونی که همیشه یا بیرون کلاس بود یا تو
دفتر مدرسه فقط به عشق اینکه خنده رو لب دوستاش بنشونه !
دیشب خالم میگه چرا ناراحتی میگم بابا فردا اول مهره میگه نگران نباش تا خرداد تق و لق
.
.
.
خالست ما داریم
یادش بخیر غربت کلاس جدید و غصه همکلاس نبودن با بچه های سال قبل !
یکی از سرگرمیام اینه سر امتحان الکی هی کفه دستمو نگا کنم مراقب احساس زرنگی کنه بیاد خفتم کنه ببین هیچی کفه دستم نیست…. بعد بش بگم ضایع شدی خخخخخخخخ !!! اصن به عشق همین حرکت میرم مدرسه !!!!
همه ی دافا ؛ همه ی شاخا ؛ همه ی تک پرا ؛ همه ی عسل جووووووونا
همه ی No PV ها ؛ همه ی No Asab ها
همه ی با من نپر پرپر میشیا
کار خاصی باهاتون ندارم فقط این پی امو گذاشتم که بهتون بگم فردا تغذیه یادتون نره
عکس استوری ماه مهر
شما یادتون نمیاد ما وقتی بچه بودیم اول مهر که کفش نو برام میخریدن سر کلاس انقدر نیگاش میکردم
که دیگه چشمام خسته میشد ، تازه اگه روش یه لک میفتاد با آب دهنم تمیزش میکردم …
انقد که من از کفشم لذت میبردم لیونل مسی از کفش طلاییش لذت نمیبره …
“بی سرو صدا وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید خونه ، معلمتون نیومده”
جالب اینجاست که اون یه ساعتی که زود میومدیم خونه یه حس
و حال عجیبی داشتیم ، اصن اون یه ساعت معادل ۱۰ سال بود !
تفاوت دو جنس رو از این جا بفهمید که دخترا دو ماه قبل از سال تحصیلی جدید لوازم تحریرشون آمادس ولی پسرا سه هفته بعد از شروع مهر تازه یادشون میاد حتی کتاباشونو نگرفتن …
یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!؟!
افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود …
جملات خاص طنز بوی ماه مهر
حلول ماه مهر
ماه اتمام خوابهای رویایی
شب بیداری هاي طولانی
بخور بخواب و بیکاری
گشت و گزار و عیاشی
بر شما خجستگان عزیزتر از جان ؛ تبریک و تسلیت باد …
یادمه یکی از پر استرس ترین لحظات دوران ابتدایی وقتی بود که دیکته تموم میشد
و مبصر دفترارو جم میکرد میذاشت رو میز معلم ؛ مام هی حواسمون به دفترمون بود ببینیم
کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه ، نوبتمون که میشد همش چشممون
به خودکار معلم بود ببینیم غلط داریم یا نه … قلبمونم تند تند میزد !!!
ﺳﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻫﺎ ﺳﻮﺍﻻﺗﯽ ﻣﯿﺪﻥ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ !
.
.
.
.
ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺗﻮ ﻋﻤﺮﺷﻮﻥ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ
من الله توفیق
و اول مهر از رگ گردن بشما نزدیک تر بود اما نمیدیدید و باور نمیکردید
و تو چه می داني یک مهر چیست؟
زمانی که ۶ صبح ساعت ها به صدا درمی آیند
و انچه در آسمانها و انچه در زمین است از وحشت در هم میپیچند
و گروه گروه به سمت مهد کودک و مدارس و دانشگاهها رانده میشوید
و زیانکاران از ما میخواهند که آنان رابه تیر ماه برگردانیم تا اندکی بخوابند
در ان زمان نگهبانان به آنان گویند آیا بشما نگفته بودیم که تعطيلات تابستانی فانیست و نوشتن مشق بزودی آغاز خواهد شد؟؟ و عذابی دردناک در انتظار شماست؟
همانا که بازگشت همه ی بسوی مهد کودک و مدرسه و دانشگاه… است
یادمه یه روز ﺩﺑﯿﺮ ﺭﯾﺎﺿﯿﻤﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪ گفت :ﺷﻤﺎﻫﺎﻡ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﻤﺮﻩ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﮔﻞ ﮐﺎﺷﺘﯿﺪ ، ﺩﻓﻌﻪ ﺩﯾﮕﻪ …
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ :ﺩﺭﺧﺖ ﻣﯿﮑﺎﺭﯾﻢ !
ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ به نفس ﮐﺎﻣﻞ ﺭﻓﺘﻢ بیرون !
نظرات