جملات گریه مادر + عکس نوشته گریه آور

0

در این پست می توانید متن های کوتاه درباره گریه و متن غمگین گریه دار و متن درباره دلشکستن مادر و جملات گریه مادر و عکس نوشته گریه آور و کپشن غمگین برای گریه و عکس نوشته ناراحت کننده گریه مادر را مشاهده کنید.

 جملات گریه مادر

جملات گریه مادر

مـــادر
تمام زندگیم درد مــیکند
دلــــم نوازش های مــــادرانه میخواهد

جملات گریه مادر

حسرت هایی هست

که هیچ گاه از دل نمیروند

نبودنهایی هست

که با هیچ بودنی جایشان پر نمیشود

مثل حسرت نداشتن مادر

مثل جای خالی مادر در روز مادر

جملات گریه مادر

تو از قبله من گرفتی خدارو
کجایی بیینی یه شب حال مارو

عکس نوشته گریه دار

مادری که در کهنسالی با اینهمه درد و بیماری ،
وقتی می بینه هیچکس دردشو باور نداره ، با خودش میگه ” حتمأ ” من خوبم ” و سعی میکنه با کمر خمیده و پای لنگش ادای آدمای سالمو در بیاره .
قدرشونو بدونیم تا وقتی هستند . زمان خیلی زود ” دیر ” میشه !!!

جملات گریه مادر

همی نالم که مادر در برم نیست

صفای سایه‌ او بر سرم نیست

مرا گر دولت عالم ببخشند

برابر با نگاه مادرم نیست

***

وقتی بجای کلاغ در آن بازی کودکانه گفتم: مامان پـر؛ خندیدی و گفتی: من که پر ندارم!!!
بزرگ تر که شدم فهمیدم، تو هم پر داشتی…

جملات گریه مادر

رمز من و عشق، نام زیبایت بود

جنت، فرشی به زیر پاهایت بود

روزی که تو را شناخت ناباوری ام

حيف که زندگی منهایت بود

عکس نوشته گریه کردن

نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند و تو آنگونه اي مـــــــــــــــادر

جملات گریه مادر

دغدغهء روزمره ام ، بودن توست !
نفس کشیدنت ..
ایستادنت ..
خندیدنت ..
“مــــــــــادرم”
تو باشی و خدا
دنیا برایم بس است …

جملات گریه مادر

ای مادر عزیز که جانم فدای تو

قربان مهربانی و لطف و صفای تو

هرگز نشد محبت یاران و دوستان

هم پایه محبت و لطف و وفای تو

جملات گریه مادر

یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه
اون روز روزیه که مادرت پیشت نیست.

عکس نوشته جملات گریه مادر

مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد ، عرش خدا به لرزه درمی‌آید.
و همه‌ی فرشتگان سکوت می‌کنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را بشنوند:
لالایی مادر

جملات گریه مادر

تا وقتی بودی شمعدانی ها گل میدادند

خانه بوی عطر تو را داشت

و یاس به شوق حضورت

در و دیوار خانه را شکوفه باران میکرد

حالا نیستی و گل ها خشکیده اند

اما چشمه چشمانم

از غم نبودنت نمی خشکد مادرم

***

کودک که بودم وقتی زمین میخوردم مادرم مرا میبوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت
دیروز زمین خوردم ولی دردم نیامد اما به جایش تمام بوسه هاي‌ مادرم یادم آمد.

نظرات