۶ دلیل که به شما خواهد گفت چرا افراد به خواندن رمان های عاشقانه علاقمند هستند

0

رمان های عاشقانه چه کلاسیک باشند و چه در میان آثار معاصر پر فروش قرار داشته باشند، همیشه مخاطبان خاص خودشان را پیدا می‌کنند؛ اما دلیل اینکه بیشتر افراد در هر سن و قشری که باشند، به این سبک از رمان علاقه نشان می‌دهند چیست و آیا این کتاب‌ها می‌توانند روی باورهای ما تاثیر منفی داشته باشند؟ در این مقاله به بررسی این موارد می‌پردازیم.

رمان عاشقانه

  1. قرار دادن خود در موقعیت‌های متنوع

آشنایی با بهترین رمان نویسان قرن و خواندنی ترین کتاب های آن‌ها نشان می‌دهد که نویسندگان می‌توانند یک موقعیت را به صدها شکل جذاب تعریف کنند و به آن تنوع ببخشند. بنابراین یکی از دلایلی که باعث می‌شود افراد مختلف به خواندن رمان‌های عاشقانه علاقمند باشند؛ این است که می‌توانند از دنیای واقعی خودشان جدا شوند و به دنیایی وارد شوند که در آن می‌توانند خودشان را در موقعیت‌های عاشقانه متنوعی قرار دهند؛ موقعیت‌هایی مشابه یا متفاوت. آن‌ها می‌توانند گاهی در نقش عاشق ظاهر شوند، گاهی معشوق باشند، گاهی برای شادی معشوق تلاش کنند و گاهی از دوری‌اش بگریند. تمام این موقعیت‌ها باعث ایجاد تنوع در زندگی روزمره افراد می‌شوند و مثل یک شربت شیرین می‌توانند سختی‌های روزی که پشت سر گذاشته شده را از بین ببرند.

  1. روشی برای یاد گرفتن

واقعیت این است که همه در مسائل مربوط به احساسات خوب عمل نمی‌کنند و چیزی شبیه به این جمله را از زبان آقای دارسی در کتاب غرور و تعصب هم شنیده‌ایم. بنابراین دانلود و خواندن معروف ترین رمان های عاشقانه یکی از راه‌هایی است که می‌تواند به افراد کمک کند علاوه بر اینکه خودشان را در آن موقعیت قرار می‌دهند، درس‌های زیادی هم یاد بگیرند. مثلا پیشنهاد الیزابت به آقای دارسی این بود که تلاش کند اجتماعی‌تر باشد و درباره افکارش حرف بزند. مردی که کم حرف باشد و قدرت بیان احساساتش را نداشته باشد و رمان غرور و تعصب را بخواند یا فیلم آن را تماشا کند، به راحتی با شخصیت آقای دارسی هم‌ذات پنداری خواهد کرد و می‌تواند از توصیه الیزابت در زندگی واقعی‌اش استفاده کند. بنابراین خواندن کتاب عاشقانه خوب که روابط سالم و نه بیمار گونه را نشان دهد، به شکل گیری الگوی درست ذهنی افراد و تصحیح رفتارهای اشتباهشان کمک خواهد کرد.

  1. کنجکاوی درباره عشق

رمان عاشقانه

شاید در این دنیا به سختی بتوان دو نفر را پیدا کرد که تعریف واحدی از عشق داشته باشند؛ عشق موضوعی همیشه جذاب، پر از سوال و سرشار از پیچیدگی است. عده‌ای آن را فیزیکی می‌دانند، عده‌ای آن را امری ماورایی می‌نامند و بعضی هم آن را به هورمون‌ها ربط می‌دهند؛ اما عشق شاید همه این‌ها هست و هیچ کدام از این‌ها نیست. بنابراین طبیعی است که انسان‌ها به صورت ذاتی نسبت به آن کنجکاو باشند و دوست داشته باشند اطلاعات بیشتری درباره‌اش به دست آورند. حتی بعضی‌ها که هنوز عشق را تجربه نکرده‌اند با خواندن کتاب‌های عاشقانه تصویری کلی از آنچه که عشق می‌تواند باشد یا باید باشد به دست می‌آورند. مثلا بعد از خواندن کتاب من پیش از تو نوشته جوجو مویز متوجه می‌شوند آدم‌ها می‌توانند به اشتباه کسانی را انتخاب کنند که فکر می‌کنند به اندازه کافی خوب هستند؛ اما تنها بعد از عاشق شدن است که متوجه می‌شوند در انتخابشان اشتباه کرده بودند. بنابراین کتاب‌های عاشقانه جواب‌هایی برای سوال‌های خوانندگان درباره احساسات عاشقانه به همراه خواهند داشت.

  1. علاقه به مقایسه کردن

بسیاری از انسان‌ها به صورت ناخودآگاه دوست دارند خودشان و روابط‌شان را با دیگران مقایسه کنند؛ ببینند عملکردشان نسبت به بقیه بهتر است یا نه. خیلی از افراد داستان‌های عاشقانه را دنبال می‌کنند چون می‌‎خواهند ببینند زوجی که کتاب درباره آن‌ها نوشته شده هم مشکلات آن‌ها را دارند؛ آیا آن‌ها هم با هم دعوا می‌کنند؟ اگر بله چطور مشکلاتشان را حل می‌کنند؟ آیا این زوج هم ممکن است زمان‌هایی از هم دلسرد شده باشند؟ برای نگه داشتن رابطه‌شان چه کارهایی انجام می‌دهند؟ مقایسه خود با دیگران در صورتی که مشکلاتی شبیه به هم داشته باشند، احساس بهتری به خواننده می‌دهد و خواننده متوجه می‌شود که در این دنیا تنها نیست. اگر احساس کند زوج کتاب در شرایط مشابه بهتر عمل می‌کنند می‌تواند از آن‌ها یاد بگیرد و اگر بدتر عمل کنند به خودش افتخار خواهد کرد.

  1. لذت تجربه یک دنیای بدون مشکل

رمان عاشقانه

دنیای واقعی مشکلات واقعی دارد. آدم‌ها به دنبال کار و درآمد هستند، ممکن است بیمار شوند، عزیزانشان را از دست می‌دهند و بسیاری موارد دیگر که خیلی وقت‌ها اثری از آن‌ها در کتاب‌های عاشقانه وجود ندارد. بسیاری از کتاب‌های عاشقانه شرایطی ایده‌آل را به تصویر می‌کشند. مردی متمول عاشق دختری زیبا رو می‌شود و باید برای رسیدن به او از چند مانع رد شود. مشکلات مرد به غصه خوردن برای محبوبش خلاصه می‌شود و زن هم به فکر لباسی است که باید در مهمانی بعدی بپوشد. در دنیای واقعی از این خبرها نیست و حتی چنین کتاب‌هایی ممکن است منجر به سندروم سیندرلا شود؛ سندرومی که در آن زنان به مردان عادی رضایت نمی‌دهند و منتظر شاهزاده سوار بر اسب سفید می‌مانند. با وجود این چه کسی است که از خواندن عاشقانه‌ای در دنیای بدون مشکلات بدش بیاید؟ نکته مهم این است افراد آگاهانه مطالعه کنند و بعد از خواندن کتاب به دنیای واقعی برگردند.

  1. پیدا کردن استانداردها

دنیای امروز دنیای جستجو به دنبال استانداردهاست. افراد دوست دارند بدانند چه چیزی زیبا و چه چیزی زشت است. چه چیزی عاشقانه است و چه چیزی بی تفاوتی. به همین دلیل هم رسانه‌ها از جمله کتاب‌ها می‌توانند به صورت ناخودآگاه در تعیین این استانداردها قوی عمل کنند. فرض کنید از میان ۱۰ کتاب برتر عاشقانه، هفت مورد از آن‌ها خیانت کردن در رابطه را عادی نشان دهند؛ این مسئله می‌تواند به صورت ناخودآگاه روی استانداردهای شما درباره خیانت و اینکه چه چیزی خیانت است یا نه تاثیرگذار باشد. بنابراین اگر به دنبال پیدا کردن استانداردها هستید، بسیار با احتیاط عمل کنید و دقت کنید که لزوما هر چیزی که یک نویسنده می‌گوید، قرار نیست درست یا واقعی باشد.

نظرات