بیوگرافی و عکسهای اندیشه فولادوند بازیگر و همسرش

0

بیوگرافی و عکسهای اندیشه فولادوند بازیگر و همسرش

اندیشه فولادوند یکی از هنرمندان خوب ایرانی است که در زمینه شاعری و موسیقی و از بازیگران خوب سینما , تلویزیون و تئاتر است.

اندیشه فولادوند

بیوگرافی اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند متولد هفتم مهر ماه سال ۱۳۶۲ در تهران است. او میگوید من در کودکی علاقه زیادی به نجاری داشتم و مدتی را به این کار مشغول بودم. در رشته فلسفه با مدرک لیسانس فارغ التحصیل شدم. وی علاوه بر بازیگری، شاعری صاحب سبک می‌باشد. سال ۱۳۸۷ کتاب شعر عطسه‌های نحس (نشر ثالث) را چاپ کرد که بازتابهای گسترده‌ای در محافل ادبی داشت. سیزده قطعه از اشعار این کتاب، توسط شاعر در آلبومی به نام آخرین حرف معاصر با آهنگسازی فریبرز لاچینی اجرا و در بهمن ۱۳۹۰ رونمایی شد.

همسر اندیشه فولادوند

وی تاکنون ازدواج نکرده و مجرد میباشد.

شروع فعالیت اندیشه فولادوند

با اینکه اولین بازی او در فیلم مریم مقدس بود , اما اولین حضورش به صورت حرفه‌ای در فیلم سربازهای جمعه مسعود کیمیایی بود. بعد از این فیلم او مدتی از سینما دور بود تا اینکه دوباره با فیلم ستاره‌های فریدون جیرانی به سینما بازگشت و بعد از آن دوباره به فعالیت‌های بازیگری خود ادامه داد. او برای ایفای نقش در فیلم سینمایی سنگ اول اثر ابراهیم فروزش برندهٔ نخل زرین بهترین بازیگر نقش اصلی زن از سومین جشنوارهٔ فیلم جام جم شد.

اندیشه فولادوند

نسبت اندیشه فولادوند با حدیث فولادوند

وی هیچ نسبتی با حدیث فولادوند ندارد و فقط تشابه اسمی است.

آثار اندیشه فولادوند

سینما

ترانه (،۱۳۹۶)
کروکودیل (۱۳۹۶)
دم سرخ‌ها (۱۳۹۶)
مستطیل قرمز (۱۳۹۵)
راه رفتن روی سیم (۱۳۹۵)
انزوا (۱۳۹۵)
حریم شخصی (۱۳۹۵)
مرداد (۱۳۹۵)
گاهی (۱۳۹۴)
دو ساعت بعد مهرآباد (۱۳۹۲)
خانوم (۱۳۹۲)
کلاشینکف (۱۳۹۲)
نفرین (۱۳۸۹)
سنگ اول (۱۳۸۸)
سن پترزبورگ (۱۳۸۸)
زندگی با چشمان بسته (۱۳۸۷)
چهارانگشتی (۱۳۸۵)
سنگ، کاغذ، قیچی (۱۳۸۵)
ستاره‌ها ۳: ستاره بود (۱۳۸۴)
ستاره‌ها ۲: ستاره است (۱۳۸۴)
ستاره‌ها ۱: ستاره می‌شود (۱۳۸۴)
سربازهای جمعه (۱۳۸۲)

تلویزیون

شیدایی (۱۳۹۰)
تنهایی لیلا (۱۴۹۴)
پشت بام تهران (۱۳۹۴)
چرخ فلک (۱۳۹۵)
ایراندخت (۱۳۹۷)
بچه مهندس (۱۳۹۷)

سریال بانوی عمارت

تئاتر

چاله (آذر و دی ماه ۱۳۹۱)

عکسهای اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند

اندیشه فولادوند

مصاحبه اندیشه فولادوند و رضا یزدانی

اندیشه فولادوند

آلبوم فضای سنگین و غبارآلودی دارد؛ چرا آنقدر تلخ؟

فولادوند: ببینید، برای یک اثر هیچ وقت نمی شود از قبل تصمیم گرفت که این اثر را با طعم تند یا شیرین بیرون داد. شعر و ترانه یک حادثه ای است که بنا به شرایط موجود و بنا به موضوعی که مورد بررسی قرار می گیرد، بر هنرمند رخ می دهد. به نظر من استفاده از کلمه تلخ برای روایت این آلبوم کافی نیست. در واقع «سلول شخصی» حاصل نگرش دو آرتیست نسبت به یکسری موضوع است. اینکه به جهت مفهوم سنگین است را می توانم بپذیرم، به دلیل اینکه شامل پیچیدگی هایی است که بشر امروز هم آنها را دارد. وقتی موضوع ما درآلبوم، انسان امروزی است، پیچیدگی هایی که انسان امروز و جوامع امروز دارد قاعدتا مفاهیم و کلمات شعر هم قواره پیچیده ای به خودشان می گیرند. اگر افقش خیلی خوش رنگ نیست یا خیلی با همان طعمی که عرض کردم نیست و کمی تلخی دارد، به دلیل تصمیم خاصی نیست.

د ر آلبوم ها «خاطرات مبهم» و ساعت ها خوابن» هم که همکاری کردید، ترک هایی مثل گرامافون فضاهای عاشقانه دل انگیز و آرامی داشت ولی در این آلبوم ترک عاشقانه گرمی وجود ندارد.

فولادوند: قصه این آلبوم و فضای آلبوم ها با هم فرق می کنند.
رضا یزدانی : مثلا در آلبوم خاطرات مبهم ترانه طهران – تهران اصلا از زاویه دیگر به جامعه و تفاوت نسل ها نگاه کرده بود. ترانه «شک می کنم» هم همین خاصیت را داشت ولی خب گرامافون فضای سورئالی داشت که با فضای این آلبوم متفاوت است.همین را می گویم. همان یک ترک باعث شده غلظت تلخی آن آلبوم کم شود.

فضای آلبوم جدید کمی مخاطب را اذیت می کند.

فولادوند: خب بد نیست اگر مخاطب کمی اذیت بشود، البته نه به معنی اینکه آزار ببیند. وقتی یک تیم هنرمند تصمیم می گیرندراجع به موضوعی یک کاری را انجام بدهند، در لحظه زایش اثر، نمی توانی مراعات همه آدم های روی زمین را بکنی. مهم این است که صداقت در موضوعی که روایت می شود، رعایت شود. سی دی اول آلبوم سلول شخصی که خودش یک آلبوم مجزا است یک قصه است. یکسری سینگل ترک نیست که کنار هم چیده شده باشند.

خودتان را شاعر موفق تری می دانید یا بازیگر موفق تری؟

فولادوند: اینها یک حرفه نیست. هنر یک بود است و از هم جدا نیستند. همه هنرها به یک جا ختم می شوند. مثلا من در تنهایی خودم ساز هم می زنم، نقاشی هم می کنم. هنرمند از یک منبع متبلور می شود ولی اینکه فردی در جامعه با چند خصلت شناخته می شود، در کدام مقبول تر است؟ این را زمان و تاریخ قضاوت می کند و من الان نمی توانم بگویم در شعر چنین کردم و در سینما چنان کردم. زمان باید قضاوت کند که من توانسته ام در شعر و سینما تاثیری در جه تعالی خودم و تعالی آن هنر به خصوص بگذارم.

تهران – طهران آهنگی است که خیلی از کسانی هم که به سبک کاری شما علاقه ندارند با این آهنگ ارتباط برقرار می کنند. این ترانه چطور متولد شد؟

فولادوند: اگر اشتباه نکنم سال ۸۷ بود. یک فیلمی قرار بود بسازند به نام «طهران – تهران» به کارگردانی آقای مهرجویی، آقای داد و آقای کرم پور. از من دعوت شد که برای اپیزود سوم این اثر ترانه بنویسم. آقای کارن همایونفر آهنگساز اثر بود و قرار بود رضا یزدانی هم نقش خواننده را بازی کند و ترانه را هم بخواند. من همیشه برای سرودن ترانه مکث می کنم ولی بعد که گفتند راجع به تهران است، هیچ مکثی نکردم چون عاشق تهران هستم و اینجا قلب من است. گفتم هر چه می خواهم بنویسم؟ گفتند هر چه می خواهد دل تنگت بگو. من یه پژو قرمز داشتم که اسمش سهراب بود!

نظرات