بیوگرافی یارمحمد اسدپور شاعر خوزستانی و همسرش + زندگینامه و عکس درگذشت
بیوگرافی یارمحمد اسدپور شاعر خوزستانی و همسرش + زندگینامه و عکس درگذشت
یارمحمد اسدپور شاعر در سن ۷۱سالگی از دنیا رفت. یارمحمد اسدپور، شاعر موج ناب، چند روز پس از سکته مغزی و بستری شدن در بیمارستانی در مسجد سلیمان، در ۱۳ فروردین ۱۴۰۱، در سن ۷۱ سالگی درگذشت. با بیوگرافی یارمحمد اسدپور و همسرش و فرزندانش و سوابق و زندگی شخصی و اشعارش آشنا شوید
بیوگرافی و علت فوت یارمحمد اسدپور شاعر خوزستانی + زندگینامه عکس درگذشت
یارمحمد اسدپور در سال ۱۳۳۰ در مسجدسلیمان متولد شد. او به همراه هرمز علیپور، آریا آریاپور، سیدعلی صالحی، مجید فروتن و سیروس رادمنش از شاعران مطرح موج ناب در سالهای ۱۳۵۵–۱۳۵۷ شناخته میشود. از آثار اسدپور میتوان به مجموعه شعرهای «بر سینه سنگها و بر سنگها نامها»، «مکاشفه در باغ سوکیاس» و «گلو تاریک از صدای دنیاست» اشاره کرد.
بیوگرافی یارمحمد اسدپور شاعر
یارمحمد اسدپور شاعر، در سال ۱۳۳۰ در مسجدسلیمان متولد شد و از خود، مجموعه شعرهای «بر سینه سنگها و بر سنگها نامها»، «مکاشفه در باغ سوکیاس» و «گلو تاریک از صدای دنیاست» را به یادگار گذاشت.
این شاعر موج ناب که از چند روز گذشته بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ۲۲ بهمن مسجدسلیمان بستری بود، ۱۳ فروردین ماه ۱۴۰۱) درگذشت.
علت فوت و علت درگذشت یارمحمد اسدپور
اسدپور که چند روزی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ۲۲ بهمن مسجدسلیمان بستری بود، ۱۳ فروردینماه ۱۴۰۱ از دنیا رفت.
یارمحمد اسدپور که چند روزی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ۲۲ بهمن مسجدسلیمان بستری بود، روز ۱۳ فروردینماه ۱۴۰۱ از دنیا رفت.
سوابق و سال های فعالیت
از اوایل سال ۱۳۵۰ وارد عرصه ادبیات و شعر شد و در سال ۱۳۶۰ اولين مجموعه شعر خود با نام «برسينه سنگها،بر سنگها نامها» را به چاپ رساند
در سال ۱۳۵۵ به نوعي سرايش شعر در کنار سيروس رادمنش، آريا آرياپور، سيدعلي صالحي و هرمزعلي پور دست یافت و از بنیانگذاران شعر موج ناب است. منوچهر آتشی رسما عنوان «موج ناب» را بر اشعارشان گذاشت و براي پنج نفره شان ويژه نامه هايي بچاپ رساند و اين سبك به تدريج در سراسر ميهن ادب پرورمان گسترش يافت.
موج شعر ناب، در دهه ۵۰ خورشیدی به راه افتاد که از شاعران به نام آن میتوان از هرمز علیپور، آریا آریاپور، سیدعلی صالحی، یارمحمد اسدپور، مجید فروتن و سیروس رادمنش یاد کرد که بیشتر آنها از اهالی مسجد سلیمان یا دیگر شهرهای شمال خوزستان بودند. این موج ادبی دیری نپایید و سال ۱۳۵۷، به خاموشی گرایید.
مراسم تشییع و خاکسپاری
ابراهیم ناصری، شاعر و از نزدیکان این شاعر، دراینباره گفت: «این مراسم در ساعت ۹ تا ۱۱ روز دوشنبه (۱۵ فروردینماه ۱۴۰۱) برگزار خواهد شد.»
او همچنین در خصوص جزئیات مکان تشییع پیکر اسدپور گفت که به دلیل وجود نداشتن قطعه هنرمندان در شهر مسجدسلیمان، از مدتها قبل پیگیر ایجاد چنین فضایی برای خاکسپاری چهرههای فرهنگی و هنری این شهر بودهاند و حالا برای خاکسپاری پیکر یارمحمد اسدپور، مراحل نهایی این کار در حال انجام است و با موافقت شهردار، فرماندار و رئیس اداره ارشاد مسجدسلیمان، در روز یکشنبه (۱۴ فروردین) این کار به انجام خواهد رسید.
به گفته ناصری، دو مکان (بهشت زهرای چهاربیشه و قبرستان قدیمی کلگه زرّی) برای ایجاد قطعه هنرمندان مسجدسلیمان پیشنهاد شده است که در روز یکشنبه به صورت نهایی تصویب خواهد شد.
ابراهیم ناصری همچنین از برگزاری مراسم یادبودی برای یارمحمد اسدپور در روز پنجشنبه (۱۸ فروردین ۱۴۰۱) در کتابفروشی بامداد مسجدسلیمان خبر داد.
پیام تسلیت
حجتالاسلام والمسلمین رضا کلاه کج مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان در پیامی درگذشت مرحوم یارمحمد اسدپور را تسلیت گفت.
متن پیام به شرح زیر است:
انالله واناالیه راجعون
با نهایت تاسف و تاثر درگذشت استاد یارمحمداسدپور از مفاخر ادبیات و شعر خوزستان و کشور را به جامعه فرهنگی وادبی استان خوزستان تسلیت عرض نموده و برای آن عزیز از دست رفته علو درجات و برای عموم بازماندگان از درگاه خداوند منان صبر مسئلت داریم.
امیداست مجموعه های فرهنگی استان وانجمن مفاخرخوزستان بتوانند اقدامات موثرایشان دردوران حیاتشان را به نحوشایسته به نسل جوان منتقل نمایند وبرای بسترسازی انتقال تجارب این اساتیددرشهرستانهاتلاش مضاعف کنند.
روحش شاد و یادش گرامی
رضاکلاه کج
نمونه اشعار یارمحمد اسدپور
سنجاق که نگرفته ای از گیسو!
بادافشامی کند
تار تا تار
و در باد می روی
با سبدی از نان ارمنی
و سنجاقی که
به دست من افتاده ست
به راه و
دوان از پی تو می آیم!
تا باغ سوکیاس
که آرام ، آرام
باغ سوکیاس
تاریک می شود!
*****
«این زندگی
بر گردههای کوچک کودکی ماند
که از صبحی سنگین میگذرد
این زندگی
چونان تبسم مردی است
که گره از ابروان میگشاید…
(یارمحمد اسدپور)
*****
شعر پریمرگ !
پریمرگ شدمش…
که ماندم و…
رخسار برافروختم…
به مرگ !…
سخت است !…
جدایی ها !…
جداشدن از این باغ…
نام این کودک
درختی که امسال کاشتی
بوسه بر
دستان کار
دوری از این زن
اطاق
کتاب
چقدر ببینم این سوزش را
چشم از اقبال ما برداشته می شود
باهمه جاهائ خالی !
گویی طلسم از مفرغ داری
به سطح این خط چپ !
و این جدایی بزرگ
با آنچه دوست داشتی
با او که گفت ولطف دارد
حتا این چشم درشتی که
پریوار صداش می زدی
نه ! نه !
نمی شد از یاد برد
این پریمرگ !
یارمحمد اسدپور
سپاس از شما بابت احترام و لطف شما به شعر و شاعران