شعر نوحه محرم ۱۴۰۱ | شعر نوحه مخصوص مداحی برای محرم ۱۴۰۱

0

شعر نوحه محرم ۱۴۰۱ | شعر نوحه مخصوص مداحی برای محرم ۱۴۰۱

شعر نوحه محرم ۱۴۰۱ و اشعار نوحه مخصوص مداحی برای محرم  ۱۴۰۱ را در این بخش از مجله حرف تازه دانلود کنید.

قسمتی از متن نوحه دل بی تاب اومده – سید مجید بنی فاطمه

دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده

دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده

اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده

اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده

لشکر مشکی پوشان سینه زنای ارباب

شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب

جان آقا سنه قوربان آقا سید العطشان آقا جان آقا

جان آقا سنه قوربان آقا سید العطشان آقا جان آقا

شعر نوحه محرم 99 | شعر نوحه مخصوص مداحی برای محرم 99

شعر محرم ۱۴۰۱

دارد می آید محرم
یک کاروان دل به سویت
تو رهروی سوی فردا
دارد می آید محرم
ماه پر از یاد مولا

دارد می آید محرم
ماه مساجد، تکایا
ماه غم و اشک و ماتم
بر غربت ابن زهرا

دارد می آید محرم
ماه همیشه سیه پوش
ماهی که هر انقلابی
از یاد آن گشته پرجوش

دارد می آید محرم
ماه حسین و علمدار
هیهات از هرچه ذلت
از زندگانی چو مردار

هیهات از هرچه بیعت
با هر یزید زمانه
از مسلک اهل کوفه
از اشک بی پشتوانه

دارد می آید محرم
و کربلا کل دنیاست
شمر و اباالفضل و هانی
نقش من و تو همین هاست

باید که خود را بیابیم
ما در کدامین سپاهیم؟
یا در عمل اهل حقیم
یا آنکه اهل تباهیم

***********

قسمتی از متن نوحه دل بی تاب اومده – سید مجید بنی فاطمه

دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده

دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده

اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده

اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده

لشکر مشکی پوشان سینه زنای ارباب

شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب

جان آقا سنه قوربان آقا سید العطشان آقا جان آقا

جان آقا سنه قوربان آقا سید العطشان آقا جان آقا

*******************

آب قحط و ابر قحط و آسمانت خشک شد
چشم براه عمو ماندی زبانت خشک شد

جان باقیمانده ام شد یک تبسم تیر دید
آخرین لبخند هم روی لبانت خشک شد

حرمله دست مرا هم دوخت بر قنداقه ات
بازویم می داد وقتی که تکانت خشک شد

خواستی بابا بگویی حرمله مهلت نداد
تار های صوتی ات سرخ و دهانت خشک شد

تیر نگذاشت که یک جمله به اخر برسد
هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد

پدرش که چیز زیادی نمی خواست،فرات
یک دو قطره، ضرری داشت به اصغر برسد

خوب شد عرش همه خون گلو رو برداشت
حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد

**************
غلامرضا سازگار

کوفی چه پست و کوفه عجب بی‌وفا شده
مهمان کوفه در به در کوچه‌ها شده

درهای خانه‌ها به رویش بسته شد، ولی
درهای درد و غصه و اندوه وا شده

تا بنگرد ز مکه به سر بازی‌اش حسین
بالای بام، از تن او سر جدا شده

طوعه! سر تو باد سلامت، بیا ببین
لب تشنه میهمان عزیزت فدا شده

هانی کجاست تا نگرد بین کوچه‌ها
مهمان او تنش سپر سنگ‌ها شده

آتش به فرق مسلم مظلوم ریختند
اینگونه احترام ز مهمان کجا شده؟

باید گریست بر دو عزادار کوچکش
زندان کوفه قسمت صاحب عزا شده

ای دوستان به دختر مسلم خبر دهید
گویید کوفه بر پدرت کربلا شده

با آنکه شد کشیده تنش بین کوچه‌ها
قبرش به کوفه کعبه اهل ولا شده

تا اشک‌ها به ماتم او سیل خون شود
میثم ز سوز سینه مصیبت سرا شده

شعر نوحه محرم ۱۴۰۱

هنوزم یه عاشقی هست، حرم شما نرفته
دیگه روش نمیشه جایی، بگه کربلا نرفته

قبولم کن به پابوست بزار حرمتو ببینم
بزار برا یه بارم شده بیام پایین پات بشینم

چشم دل من به گنبد طلاته
دست رقیه رو سر زائراته
حسین وااااای

باز تو کوچه دم گرفته نفسای خیس بارون
گرد عشق و تو نگاهت داره مینویسه بارون

نرفتم کربلا اما بزرگ شده ی روضه هاتم
تو اوج روضه ها محو زیارت دارالشفاتم

وقتی میبینم علم و پرچمت رو
حس میکنم باز بوی محرمت رو

هنوزم یه عاشقی هست حرم شما نرفته
دیگه روش نمیشه جایی بگه کربلا نرفته

زیر آسمون کسی نیست خونه زاد تو نباشه
با همه دنیا غریبه هر کی یاد تو نباشه

دارم با گریه میخونم قسم به غم غربت تو
میگه زهرا قبول باشه به سینه زن هیئت تو

لحظه به لحظه دلم با اِذن آقا
داره میخونه یا ساقی العطاشا

شعر محرم 99

شعر نوحه مخصوص ماه محرم

عباسم و خون حسین در بدن دارم
صد باغ گل بر پیکر از زخم تن دارم
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

اگر شود نشان تیر چشم خونبارم
دست از حسین ابن علی برنمی‌دارم
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

دریا ز خونِ دیده‌ام گشته گلباران
پیشانیم را بشکنید ای ستمکاران

با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

سقّایم و جاری بود خون ز کام من
در محضـر زهـرا بود این کلام من
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

در موج دریا بر تنم، التهاب افتاد
تصویر لبهای حسین روی آب افتاد
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

بر کام خشک تشنگان میکنم زاری
اشک سکینه گشته از چشم من جاری
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

با آنکه در دریای آب لب نکردم تر
خجلت ز اصغر می‌کشم تا صف محشر
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

بیشتر بخوانید : عکس پروفایل محرم ۹۹ 

نوحه و مداحی شور محرم

آب قحط و ابر قحط و آسمانت خشک شد
چشم براه عمو ماندی زبانت خشک شد

جان باقیمانده ام شد یک تبسم تیر دید
آخرین لبخند هم روی لبانت خشک شد

حرمله دست مرا هم دوخت بر قنداقه ات
بازویم می داد وقتی که تکانت خشک شد

خواستی بابا بگویی حرمله مهلت نداد
تار های صوتی ات سرخ و دهانت خشک شد

تیر نگذاشت که یک جمله به اخر برسد
هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد

پدرش که چیز زیادی نمی خواست،فرات
یک دو قطره، ضرری داشت به اصغر برسد

خوب شد عرش همه خون گلو رو برداشت
حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد

اشعار درباره امام حسین برای مداحی محرم ۱۴۰۱

با لب عطشان، خسته در میدان
هزار و یک غم داری
رأس تو بر نی، میکند ره طی
زگیسو پرچم داری
تویی تویی، ذکر لب جن و ملک
ثمره ی باغ فدک
یا لیتناکنامعک
حسین من آقام آقام آقام حسین من

دارد از ایمان، باغ دلهامان، شکوفه های احساس
میرویم هرشب، با دل زینب، کنار کف العباس
ضریح تو، از باغ گل زیباتره
از عاشقا دل میبره
مهد دعای اصغره
حسین حسین حسین
عباس من آقام آقام آقام عباس من

****************

تیغ تو خوش بود، حرمله کش بود، اگر به میدان بودی
چشم تو حالا، خفته در صحرا، امید طفلان بودی
برادرم در خاک و خون نشسته ای
پشت مرا شکسته ای، زخم سرت نبسته ای
حسین من آقام آقام آقام حسین من

از مزار تو از دیار تو، بوی خدا می آید
مرغ دل هر شب، بر لبش یا رب
به کربلا می آید
منم منم، فدایی سپاه تو
غلام روسیاه تو
امید من پناه تو

شعر نوحه محرم از شاعران آئینی ۱۴۰۱

عباسم و خون حسین در بدن دارم
صد باغ گل بر پیکر از زخم تن دارم
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

اگر شود نشان تیر چشم خونبارم
دست از حسین ابن علی برنمی‌دارم
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

دریا ز خونِ دیده‌ام گشته گلباران
پیشانیم را بشکنید ای ستمکاران
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

سقّایم و جاری بود خون ز کام من
در محضـر زهـرا بود این کلام من
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

در موج دریا بر تنم، التهاب افتاد
تصویر لبهای حسین روی آب افتاد
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

نظرات