تعبیر خواب چیست؟ + تعبیر خواب از نظر اسلام و علمی

470

تعبیر خواب چیست؟ + تعبیر خواب از نظر اسلام و علمی

بدانید که علم تعبیر خواب علمی است شریف و بزرگ که خداوند این علم را به حضرت یوسف آموخت. ابن عباس می گوید: اولین چیزی که خداوند از نبوت به حضرت رسول عطا نمود این بود که
فرشته ی مقرب در خواب به او گفت: بشارت باد ترا که خداوند از جمله انبیاء تو را برگزید و چون حضرت بیدار گردید و این خواب را به خدیجه بگفت و خدیجه فرمود: دل خوش دار که از این خواب خیر و اقبال یابی. در خبرها چنین آمده است؛ این علم معجزه ی حضرت یوسف بود و علمی که معجزه ی پیامبران است به یقین علم شریف و بزرگی می باشد.

تعبیر خواب

ما کاملترین مجموعه تعبیر خواب را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.

برای مشاهده تعبیر خواب مدنظر خود بروی حرف اول خواب مورد نظر خود در جدول زیر کلیک کنید.

اگر با گوشی موبایل در حال خواندن این مطلب هستید برای دیدن کامل حروف در جدول زیر ، جدول را لمس کرده و به سمت راست یا چپ اسکرول کنید

در شناخت خواب

چون غذا بر مغز انسان اثر می گذارد بنابراین خواب دیدن عملی است دماغی و مغزی، هرچه غذا سبکتر و قابل هضم تر باشد چسم و مغز انسان نیز در هنگام خواب آرامش بیشتری می یابد و چنین خوابهایی را خواب طبیعی گویند ولی اگر غذا سنگین تر باشد جسم و مغز انسان نیز در هنگام خواب آرامش کمتری دارد و این خوابها را خوابهای غیر طبیعی گویند.

حضرت دانیال پیغمبر می گوید: خوابها دو گونه می باشند، یکی آگاه کند ببینده ی خواب را از حقیقت حال او و دیگری آگاه کند ببینده ی خواب را از سرانجام کارهای او.
رسول خدا (ص) می گوید: خوابها بر سه گونه هستند:
۱- بشارت دهنده مومنان را در زندگانی.
۲- وسوسه ی شیطان است که انسان را اندوهگین می نماید.
۳- خوابهای آشفته و پریشان.

امام جعفر صادق(ع) می گوید: برای دیدن خوابهای پسندیده و نیکو باید با طهارت و بر پهلوی راست خوابید و هنگام خواب ذکر خدا را به جا آورد. طعام زیاد نخورید چون بر مغز اثر می گذارد و سبب دیدن خوابهای آشفته می شود و گرسنه نیز نباید خوابید.

اسامی معبران شرقی و کتب آنها :

۱- دانیال پیغمبر(ع)، کتاب: تقسیم حضرت امام جعفر صادق (ع)
۲- محمد بن سیرین، کتاب: جوامع محمد بن سیرین
۳- امام جعفر صادق(ع)، کتاب: تقسیم حضرت امام جعفر صادق (ع)
۴- جابر مغربی، کتاب: ارشاد جابر مغربی
۵- ابراهیم کرمانی، کتاب: دستور ابراهیم کرمانی
۶- اسماعیل بن اشعث، کتاب: تعبیر اسماعیل بن اشعث
۷- خالد اصفهانی، کتاب منهاج التعبیر
۸- جاحظ بن اسحاق، کتاب تعبیر
۹- عبدالله عباس، کتاب تعبیر

اسامی معبران غربی :

۱- زیگموند فرویید
۲- آنلی بیتون
۳- هانس کورت
۴- حی – اچ – میلر
۵- لیلا برایت

زیگموند فروید

همانطور که می دانید فروید برای اولین بار در سال ۱۸۹۹ خواب را از جنبه ی علمی مورد بررسی قرار داد و با این کارخود بحث های زیاد و متعددی را درباره تجزیه و تحلیل رویاها و واکنش روانی خواب به شکل های مختلفی برانگیخت. او معتقد بود که خواب در واقع به معنی تصاویر دروغین و خیالی می باشد. که بی ارتباط با دنیای اطراف نیست. خواب دیدن یک جریان روحی به هنگام نیمه هوشیار بودن است که می تواند تصورات حقیقی و غیر حقیقی داشته باشد. ما در کابوس ها چنان تحت تاثیر قرار می گیریم که حتی پس از بیداری نیز فکر ما را به خود مشغول می کنند.
زیگموند فروید خواب علمی و واقعی را از خرافات جدا کرد و به آن ارزش و اعتبار داد و فروید به عنوان یک پزشک، معتقد بود که خوابها جزء مهمی از زندگی انسان هستند چون انعکاسی از درون انسان
می باشند، با تحقیقات و نظریه های علمی او درمطالعات روانشانسی، راه جدیدی بر روی مسئله ی تعبیرخواب گشوده شد.

چهار عامل خواب و رویا

زیگموند فروید چهار عامل را در مورد خواب و رویا شناسایی کرده است:
اولین عامل: آن عمل تراکم است که خواب و رویا با این عمل خلاصه و فشرده می شود.
دومین عامل: آن تغییرمکان یا نقل و انتقال یا جابه جا شدن است که بار عاطفی و احساسی آن از هدف اصلی جدا می شود.
سومین عامل: تکوین خواب و رویا و نمایش دادن آن است که افکار و مفاهیم مجرد ذهن را به صورت تجسمی ملموس و مشهود در می آورد.
چهارمین عامل: از اعمالی که درخواب و رویا به وقوع می پیوندد کنایه و آفرینی و تمثیل سازی است.

عقاید اقوام قدیم درباره ی خواب و رویا

اقوام قدیم برای خواب و رویا اهمیت قابل ملاحظه ای قائل بودند و چنین تصور می کردند که خواب و رویا آن ها را با دنیای موجودات فوق انسانی مرتبط می سازد و قاصد خدایان، شیاطین و پیامبرانست بعلاوه بر این باور بودند که رویا عمدا بر آن ها نازل می شود و برای کسی که آن را درخواب می بیند حاوی معنای بزرگیست و از آینده به او خبر می دهد. پس کاملا مشخص است که عقیده ی فلاسفه ی قدیم در مورد خواب و رویا منوط بود بر جایگاهی که آن ها در خصوص امر پیشگویی به دستگاه فلسفی خود می دادند.

چند نظر درخصوص خواب و رویا

ارسطو: خواب و رویا وسیله ای است برای بازجوئی روانی و ریشه اش از شیاطین است و جنبه ی ملکوتی و خدایی ندارد.
بورداخ: خواب موقعی ظهور می کند که ذهن از راه حواس تحریک نشود.
موری: ما خواب گفته ها، آروزها، خواسته ها و کرده های خود را می بینیم.
جسن: محتوی خواب و رویا همواره کم و بیش تابع شخصیت فردی، سن، جنس، وضع، تحصیلات، عادات، حوادث و تجارب تمام دوران زندگی می باشد.
ویگانت: اغلب اوقات کاملا آشکار است که خواب و رویا عوض آن که ما را از این عالم عادی و معنوی نجات بدهد، مجددا به همین عالم باز می گرداند.
گروپ: دسته ای از خواب ها و رویاها که ریشه شان در زمان حال یا گذشته بوده و به هیچ وجه از آینده خبری نمی داده اند. در عض دسته ی دیگری از خواب ها و رویاها، خبر از آینده می دادند.

تعبیر خواب

از حضرت امام جعفر صادق (ع) منقول است كه :

خواب دیدن اول ماه، باطل است
دوم و سوم ، برعكس بود
چهارم و پنجم ، به تأخير افتد
ششم و هفتم و هشتم و نهم ، آنچه را بيند، راست بود
دهم و يازدهم و دوازدهم ، به تأخير افتد
سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ، نه خير باشد و نه شر ، باطل است
شانزدهم و هفدهم ، به تأخير افتد
هجدهم و نوزدهم ، درست باشد
بيستم و بيست و يكم ، دروغ باشد
بيست و دوم و بيست وسوم ، فرح و شادي باشد
بيست و چهارم و بيست و پنجم ، برعكس باشد
بيست و ششم و بيست و هفتم نيز برعكس باشد
بيست و هشتم ، درست باشد
بيست و نهم و سي ام ، راست باشد

ابن خلدون

انسانی بزرگ بودند که تفاسیر زیادی درباره ی خواب دارند.
ابن خلدون رویا را به سه گونه تبدیل می کند:
نوعی که از سوی خدا می آید(این خواب آشکار جلی است، پیام نهفته ای ندارد به راحتی درکش می کنید.)
نوع دوم از سوی فرشتگان می آید(فرشتگان بسته ی خواب را می آورند و پیام آن آشکار نیست و اینگونه خواب ها نیاز به تعبیر دارد، هیچ پریشانی در آن نیست ولی گنگ است.)
نوع سوم از سوی شیطان می آید و خواب پریشان و باطل است.
در هنگام درک پیام رویا به دنبال دریافت پیام مثبت باشید.

در روايت از سلمان فارسي (ره)

جدول زمان تعبير شدن خوابها بر حسب روز هاي ماه شمسي:
روز ۶ ام ماه : بعد از يک يا دو روز تعبير مي شود.
روز ۹ ام ماه : همان روز تعبيرش ظاهر مي شود.
روز ۱۱ ام ماه شمسي : بعد از ۲۰ روز.
روز ۱۳ ام ماه : بعد از ۹ روز تعبير مي شود.
در روز ۱۴ ام ماه بعد از ۲۶ روز.
در روز ۱۵ ام ماه : بعد از ۳ روز.
در روزهاي ۲۸ ام، ۲۹ ام و ۳۰ ام ماه شمسي ، تعبيرش در همان روز پيدا مي شود.

خواب خوب و بد در ماه هاي قمري :

ماه ربيع الاول : برکت وشادي در خواب ها پيدا مي شود.
ماه ربيع الثاني: خواب خوب دير تعبير مي شود و خواب بد زود تعبير مي شود.
ماه جمادي الاول: خريدو فروش نکند.
ماه جمادي دوم : خواب خوب دير تعبير مي شود.
ماه رجب : گشايش ابواب خير است- و خواب بد را به خوبي تعبير کن که خلاف ندارد.
ماه شعبان : رؤيا رشته هاي بسيار دارد و از آن خير بسيار بر آيد و خواب بد تعبير نمي شود.
رمضان: در هاي سختي و هرزگي بسته است و خواب خوب زود تعبير ميشود و خواب بد تعبير ندارد.
شوال: خواب بد و غم زود تعبير مي شود ، از آن بر حذر باش.
ذيقعده: فقط خواب سفر را سفر نکن .
ذيحجه: خواب سفر را سفر کن.دنبال کار ها را بگير که ماه مبارکي است.

 

تعبیر خواب

 


ما کاملترین مجموعه تعبیر خواب را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.

برای مشاهده تعبیر خواب مدنظر خود بروی حرف اول خواب مورد نظر خود در جدول زیر کلیک کنید.

اگر با گوشی موبایل در حال خواندن این مطلب هستید برای دیدن کامل حروف در جدول زیر ، جدول را لمس کرده و به سمت راست یا چپ اسکرول کنید

470 دیدگاه در “تعبیر خواب چیست؟ + تعبیر خواب از نظر اسلام و علمی

  1. ارمین گفت:

    بعد خوندن نماز صبح خواب دیدم دارم خونه فامیل نماز میخونم نمازم رو هم با خوندن ایه الکرسی شروع مبکنم جهت قبله اشتباه بود البته من جهت قبله رو اول درست انتخاب میکنم ولی فامیل میگ اشتباه هسش و بعد درس میکنم ولی در واقعیت میدونم قبله اشتباهی بود تعبیر خوابم چیه

  2. احمدرضا گفت:

    با سلام. تقریبا ۱۱ روزی میشه که مادر خانومم فوت کرده. و شب بعد از اذان صبح خواب دیدم که خانومم با جنازه مادرش که در کفن و نایلون مشکی بود امده به خونمون و بدنش در نایلون کامل سالم و قدی نبود و مثل گونی بار بود و بنده در خواب میدونستم چون چند روزه از فوتش میگذره بدنش کامل و سالم نیست و ازش پرسیدم که چرا اوردیش اینجا و دفنش نکردی. اما بعدش از خواب پریدم و یادم نیست خانومم چه جوابی به بنده دادن

  3. بهار گفت:

    سلام خواب دیدم مراسمی برپابود قرار بود ۷۰ شهید گمنام را که که کشته شده بودند را بیارن و به خاک بسپارن ما یکروز تمام منتظر بودیم چای و شربت و میوه زیادی از طرف دانشگاه آزاد آماده شده بود ولی من رغبتی به این مراسم نداشتم و ناراحت بودم چرا مرا در مراسم پذیرایی مرا دعوت نکرده بودن

  4. بلا گفت:

    مادرم تو خواب ميبينه فاميلمون ك ٦ ماه پيش فوت شده دستشو به زور ميگيره ميگه با خونمو ببين مادرم ميگه تو خواب ميدونستم مرده ولي با زور دعوتش كرده دستشو گرفته برده نشونش بده
    خونش درش همون خونه بوده ولي وقتي مادرمو ميبره انگار بهشت بوده بزرگ سر سبز گفته ببين چقدر جام خوبه
    خواهش ميكنم تعببيرشو بگيد من صدقه دادم ولي دارم ميميرم ميگن مرده ادمو ببره خوب نيست
    خواهش ميكنم جواب بديد نميدونم از كى بپرسم

  5. بلا گفت:

    سلام خواهش ميكنم جواب بديد دارم ميميرم
    مادرم تو خواب فاميلمون ك ٦ ماه فوت شده ديده با زور دستشو گرفته گفته بيا خونمو ببين مامانم ميگه درش همون خونش بود ولي توش مثل بهشت بوده
    كفته ببين خونم چقدر خوبه جام خوبه
    تعببيرش چيه ??? دارم ميميرم از نگرانى

  6. ماهان گفت:

    سلام. لطفا در تعبیر خواب کمکم کنید. در خواب دیدم در یک محله ای در حال رد شدن از کوچه ای هستم که چند نفر غریبه ارازل و خلاف کار من را دزدیدن و بردن خونشون. اونجا شلوغ بود و همه از یک خانواده بودن منظورم خواهر و برادر و همسر دزدا بودن. میخواستن از طریق روش های مختلف منو اذیت کنند مثل دادن فلفل و مجبور کردن به خوردن. ولی من با زبون ریزی و فدایت شوم و گریه کردن آخر راضی به آزاد شدن کردم ولی صحنه آزادی خودمو ندیدم یعنی از خواب بیدار شدم. البته اینم بگم قبل دزدیدنم دیدم که باجناقم که باهاش رابطه خوبی ندارم زندانی شده و متنی برای آزادی او نوشتم و خانمش اومده خونه ما. لطفا تعبیرش رو بگید خیلی مهمه درگیرم کرده. الان چهار صبحه

  7. محمد گفت:

    درود وقتتان به خیر
    من دیروز عصر یا نزدیک غروب بود که خواب دیدم
    دیدم در خانه ویلایی بزرگ و متروک هستم که جنازه آدمها افتاده بود و با گذشتن از راه های حیاط آن خانه میدیدمشان. کلا متروکه و کسی هم در آن نبود یکدفعه شب شد و در تاریکی داخل حیاط می‌گذشتم که صدای خورده شدن جنازه توسط ۲ گرگ نسبتا وحشی به گوشم خورد تا من را دیدند به سمت من آمدند ولی من فرار نمیکردم و با چراغ قوه کوچک و فریاد آنها را کمی از خود دور میکردم ولی باز هم مرا تعقیب میکردند. هیچ حس ترس و وحشت زیادی نداشتم فقط نسبت به آنها محتاط شده بودم. از همان حیاط بزرگ داخل اتاقک کوچکی شدم و با تلاش و شگرد درب را به روی آنها بستم و با بالا رفتن از همان اتاقک به بالای آن خانه متروکه رسیدم و توانستم از آن محل فرار کنم و به روال عادی برگردم… (گرگ ها خیلی بزرگ و وحشتناک نبودند)

  8. Rtb گفت:

    سلام خسته نباشید
    من خواب دیدم همراه خانوادم نشستیم غروب دریارو تماشا میکنیم،آب دریا با نسیم ملایمی حرکت میکرد و منظره فوق العاده ای بود اما فقط یه لحظه رومو برگردوندم و یه جای دیگرو دیدم اما بعدش که برگشتم دیدم کل دریا یخ زده اما هوا همچنان آفتابی بود و نسیم ملایم میومد،خانوادم وحشت کرده بودند اما من بهشون اطمینان داده بودم که یخو آب میکنم و بعدش هم با ریختن آب عادی روی آب های یخ زده تونستم بخشی از یخ های دریارو آب کنم وهمون لحظه نور زرد رنگ غروب خورشید منعکس شد روی آب های یخ نزده و آب شده و یه رنگ زرد و خاصی به آب ها داده بود و خیلی منظره جذاب تر شده بود
    خیلی ممنون میشم تعبیرشو بگید چون حس میکنم خوابم حتما تعبیر مهمی برام داره 🧡

  9. sara گفت:

    سلام.من دیشب خواب دیدم که با کل خانواده آواره شده بودیم.و گرگ ها و داعشیان و طالبان به ما حمله کردن.من تنهایی رفتم یه گوشه که گرگا خواستن به من حمله کنن که یه خرسی ازم داشت محافظت میکرد نمیزاشت کسی به من نزدیک بشه.که سر آخر داعشیان خانواده منو بردن و گرگا خرسی که ازم محافظت میکرد رو کشتن.من تنها موندم و از خواب بیدار شدم

  10. فاطمه گفت:

    سلام خسته نباشید ممنون میشم اگه تعبیر خواب بنده رو بهم بگین…
    من راستش عروسی برام موضوعی نیست که بهش فکر کنم و شب خوابش رو ببینم. یک شب خواب دیدم که عروس شده ام و همش در عروسی اضطراب دارم و انگار مراسم خوب پیش نمی‌رفت و کم و کاستی توش بود … همش در عروسی اضطراب داشتم و درضمن شوهری ک قرار بود باهاش ازدواج کنم هم نمی‌شناختم… و البته دختر مجردی هستم. میشه تعبیر خوابم رو بگین ممنون میشم

  11. روشنک گفت:

    سلام وقت شما بخیر، مادرم خواب دیدن که مهمان به خانه ما میاد( آشنا هستند) و این مهمان رو در حالت شاد و خنده‌کنان میبینند میخواستم بدونم تعبیرش چی هست! متشکر

  12. زهرا گفت:

    سلام من ساعت دو تا سه شب خواب دیدم با پسر شش ماهم رفتیم خونه پسر خالم اونجا زن پسر خانم پسرم رو بغل میکنه ودو بار میگه این بچت تو هفته کافرا دنیا اومده بعد من میگم نه بعدم منو تنها تو خونه گذاشتو رفت

  13. زهرا گفت:

    سلام من خوابی دیدم پدرم سالها پیش فوت کردن ودر خواب دیدم به خانه من که دخترشم آمده ویه شناسنامه ویه سری مدارک بش دادم ورفت

  14. سارا گفت:

    سلام وقت بخیر
    من چند وقته خواب زیاد میبینم و بیشترش هم خواب خودارضایی میبینم مثلا یه وقت خواب میبینم خیلی خوبه حس خوبی دارم یه وقت میبینم هرکار کردم اصلا ارضا نمیشم یه وقت هم دیدم که کار بدیه نباید انجامش بده خدا نمیبخشه کلا بیشتر همش دارم خواب خودارضایی میبینم جوری که حسش میکنم انکار واقعیه
    تعبیرش چیه همش خواب خودارضایی میبینم ؟؟؟!
    چون کلا ی وقتایی هم اینجور شدم خواب زیاد میبینم

  15. فاطمه مهدیزاده گفت:

    سلام وقت بخیر.من خاب دیدم که توی یه مدرسه مانند یا یطور مسجد یا یه مکان مذهبی هستم بعد توی یه جمع نشستم از ادمای جمع خوشم نمیاد بم تیکه میندازن اینا ولی تحمل میکنم چیزی نمیگم بعد یهو تصمیم میگیرم پاشم برم میام از نرده بوم بیام پایین بعد یه دختره با چشم اشکی و زانوی زخمی سریع میادو از پله میره پایبن داد زدم کمک میخای وایسا کجامیری بعد دنبالش کردم پیداش نکردم بعد یهو دیدم دخترداییم مبینا اسمش روی نیمکت قرمز نشسته و یه پتو روش هست و خیلی زیاد ناراحت بعد یهو یجای خابو نشون داد منو مبینا داشتیم راه میرفتیم منم پتو داشتم بعد اون پتو رو حالت چادر سر کرده بودیم بعد یه دختری اومد کنارمون حرف زد هی میگف بگید الله اکبر بعد نمیتونستیم بگیم ما بعد دختره گفت به لحظه ایی فکرکنید که سر امام حسین رو از تنش جدا کردن ب لحظه ایب فکرکنید بدن بدون سرش داره جون میده اینو که گفتش (من جلو تر از مبینا وایساده بودم اونو نمیدیم) پتو روی سرم سنگینی کرد و داد زدم الله اکبر و گلوم سوخت پتو رو مثل چادر روی سرم گرفتم و بدو بدو میکردم و داد میزدم الله اکبر بعد دیگ صدام در نمیومد از اسمون بود نمیدونم کجا بود ی صدای مرد اومد خیلی ارامش بخش بود گف الله اکبر منم بی حال شده بودم زیرلب باهاش زمزمه میکردم الله اکبر. میشه تعبیرش رو فوری بهم بگید؟؟

  16. دخی گوگلی گفت:

    من یه دختره مجرد هستم،،،چند چند شب پیش خواب دیدم که داخل دستشویی هستم و وقتی از دستشویی اومدم بیرون یه مرد حدوداً ۲۶ ساله رو دیدم که داشت بهم نگاه میکرد.تا حالا اونو توی بیداریم ندیده بودم،،،راستش چهره‌ ی ترسناکی نداشت اما توی خوابم فکر میکردم که اون یه جنِ و ازش ترسیدم و خواستم فرار کنم.
    فهمیدم یه خوابه بعدش سعی کردم از خواب بیدار شم.فکر کردم از خواب بیدار شدم اما دوباره توی همون خواب بودم.نزدیک پنجاه بار از خواب بیدار شدم اما درکمال تعجب بازم همونجا بودم و اصلا بیدار نمیشدم.این خوابی که دیدم هیچ شباهتی به خواب نداشت و کاملا واقعی بود
    چون توی خونه ی خودم بودم و هیچ کدوم از وسایل خونمون جابه جا نشده بود.
    خلاصه،،،یه بار دیگه سعی کردم از خواب بیدار شم،و فکر میکردم که بیدار شدم آخه همه چی واقعی بود. چون من حتی روی
    تشک خودم دراز کشیده بودم.اما یه چیز عجیبی دیدم،و اون این بود که شلوارم تا نصفه در اومده بود و من از این موضوع خیلی تعجب کردم،خواستم شلوارم رو پام کنم اما یهو پشیمون شدم و خواستم خودارضایی کنم انا دشیمون شدم.اون لحظه حس کردم که دارم خواب میبینم و دوباره سعی کردم که بیدار شم
    اینبار هم فکر میکردم که بیدار شدم
    اما ایندفعه خونه ی خودم نبودم، با مادرم رفته بودیم به یه مکان خیلی نورانی و زیبا
    براش تعریف کردم که چه خواب هایی دیدم
    اون چیزی نگفت و فقط یه لبخند بهم زد و گفت که قراره منو تو با هم ازدواج کنیم!
    توی خواب از خودم پرسیدم که مگه میشه یه دختر با مامانش ازدواج کنه:/
    و این رو به مامانم گفتم،اون ولی چیزی نگفت و این بار هم سعی کردم که از خواب بیدار شم
    و خداروشکر این بار واقعا موفق شدم که از خوابم بیدار شم😐

    ممنون میشم اگه خوابم رو تعبیر کنید❤️

  17. مجتبی گفت:

    با سلام مادرم خواب پدر مرحوم را دیده خوب وخوشحال در جای سرسبز داشتن هندوانه میخوردن بگو وبخند همسر من میاد و به پدرم میگه مجتبی گفته تکلیف من رو روشن کن پدرم به مادرم گفته تکلیف چی مادرم درجواب گفته من نمیدونم از خودش بپرس
    لطفا جواب بدید

  18. Mobina گفت:

    سلام خسته نباشید … من رویای صادقه زیاد میبینم و خیلی از خوابام حقیقت داشته ..کلاس نهمم و میخوام انتخاب رشته کنم بین دوتا رشته خیلی بد گیر کردم… وقتی تصمیم گرفتم هوا فضا (ریاضی و فیزیک ) رو انتخاب کنم شبش خواب دیدم که تو خونه ی بابابزرگم هستم و همه یهو ناپدید میشن و جهت های جغرافیاش تغییر کرده بود یعنی شمال خونه پشت سرم قرار داشت و شرق خونه در سمت غربم قرار داشت یادمه اون لحظه یکی انگار بهم گف که اینو حتما یادت باشه در مورد شیمیه(یکی از رشته هایی که میخواسم برم در علوم تجربی )و اینو تو خوابم انقد تکرار کردم که یادم موند .. تعبیرش چیه؟انتخابم درسته؟؟

  19. مهسا گفت:

    سلام شبتون بخیر
    من یکی دوماهه از کارم استعفا دادم به دلیل مربض شدن مادرم ،ولی بعدش که خاستم برگردم نشد
    ولی من هفدهم فروردین ساعت ده صبح خاب دیدم که به یک اداره رفته ام و انجا اقایی بود که برای من نامه ی نوشت که بتوانم به سرکارم برگردم ،و شماره اش هم من نوشتم که اگر مشگلی پیش امد باهاشون تماس بگیرم .
    خاستم ببینم تعبیر خواب من چیست ؟

    ایا تعبیر خوبی دارد

  20. Amirali گفت:

    من خواب دیدن که پدرم به مدت پنج ساعت زیر باران مانده وشغلش تغییر کرده و لحظه ای بعد پدرم را در فصل بهار در زیر برف دیدم.

  21. الی گفت:

    درود بر شما
    بنده سه شنبه یا چهارشنبه هفته قبل این خواب را دیدم
    من متاهلم این خواب برای خواهر دوقلوم که مجرد می باشد دیدم
    چند شب پیش دیدم که یه مار بلند مشکی قهوه ای پای خواهرم را نیش میزنه که همون موقع پوست صورت و دست ایشان شروع به آب شدن میشه مثل کسی که روش اسید پاشیدن و رنگ سیاه شد که همون موقع پدرم که یکسال هست فوت شده گفت من دکتر نمیبرمش که من خواهرم روی کمرم انداختم بردمش دکتر
    ممنونم

  22. مهدی گفت:

    سلام
    خواب دیدم تو دریا،. کف دریا نشستم رو زمین و یه مار ،. رو تماشا می کنم که به تعداد زیادی تخم می گذاره.
    یه مار دیگه هم دیدم که به تعداد زیادی تخم گذاشت.
    سه مرتبه، مار دیدم که تخم می گذاره.
    ممنون
    صبح ماه شعبان

  23. صلاح گفت:

    سلام من در خواب دیدم که در یک مراسم هستم و آشنا هم آنجا بودند ورفتیم برای صرف ناهار من رفتم سر یک میز نشستم که دو نفر با دو بچه غریبه بودند ونمی شناختمشان و به یکی از آنها گفتم لطفا آن طرف تر بشین ولی او بی حرمتی کرد و فوش داد و من بعد از خوردن ناهار اون شخص را گرفتم وحسابی کتکش زدم آن شخص دیگه هم اومد و او را هم زدم و آشنا هایم هم اونجا بودند ولی عکس العملی نشان ندادند.
    لطفا تعبیر خواب را برایم بگویید.ممنون

  24. مجید گفت:

    سلام من در خواب دیدم یک حیوان تبدیل به شیطان میشود و وارد خانه ما میشود و همه افراد خانواده را سحر و جادو میکند و در مورد پدرم دستش را بر سر او میگذارد و جادو میکند، درضمن این را هم بگویم پدرم به سختی بیمار است و تومور مغزی دارد

  25. Mohammadhossin گفت:

    من خواب دیدم که دختری نا محرم که می شناختم صورت به صورت گزاشته است

  26. محدثه گفت:

    سلام خسته نباشین
    من دختری هستم که دیشب با حضرت فاطمه حرف زدم برا امام زمان نامه حاجت نوشتم و ازشون کمک خواستم.تا اینکه شبش تو خواب دیدم که با مامانمو مامان بزرگم سر کوچه وایستاده بودیم اخوندی با عمامه سفید با چهار تا دست اومد کنارمون یکی از دستاش فلج بود به من کیکی داد و من اون کیکو خوردم تعبیرش چی میتونه باشه ممنون میشم کمکم کنید🙏

  27. فاطمه گفت:

    سلام

  28. ستایش گفت:

    سلام خسته نباشید . من امروز ۱۲ اسفند حدود ساعت ۸و۹صبح خواب دیدم دارم زیر تختم رو تمیز میکنم و یکدفعه خرگوش سفیدی رو که نشسته زیر تخت میبینم و انگار زیر تخت یه موجودی بود که میتونست اسیب بزنه به خرگوش عنکبوت مارمولک نمیدونم چی بود ولی من همینطور که داشتم فکر میکردم این خرگوش از کجا اومده یه پیف پاف زدم به اون موجودی که میخواست به خرگوش اسیب بزنه ولی اشتباهی خورد به خرگوشه و چشماش بسته شد و من فکر کردم مرده . بابامو صداکردم گفتم بیا اینو ببر بنداز بیرون اینطوری شده بابامم برد و من همچنان ناراحت بودم که چرا باعث مرگش شدم بعد که بابام اومد گفتم چیکارش کردی گفت گذاشتم سرکوچه کنار سطل اشغال . گفتم مرده بود ؟ گفت نه فکرنکنم . گفتم خب کاش میاوردیش گفت دیگه فکر کنم فلانی (نمیشاختم اون شخص رو ) بردش . بعد هم یکدفعه اون موجودی که میخواست به خرگوشه اسیب بزنه رو دیدیم و بابام گرفت و انداختش بیرون .
    اصلا نمیدونم تعبیر داره یا نه ممنون میشم راهنماییم کنید . باتوجه به این که ماه رجبه میگن خواب ها خوب تعبیر میشه درسته ؟

  29. فاطیما گفت:

    سلام وقت بخیر
    من در واقعیت تقریبا یک سال و ۵ ماه هست که ازدواج کردم و در تهران زندگی میکنم. دیشب کمی نزدیک اذان صبح خواب دیدم در خانه پدری خود در شیراز هستم. خانه پدری من در حال حاضر حدود ۱۰ سالیست که آپارتمان شده اما در خواب من همان حالت قبل از ساخت آن که خانه ای ویلایی بود را دیدم .
    خانه شلوغ بود برادر ها و پدر و مادرم را واضح به یاد دارم. تعدادی مهمان داشتیم یکی از مهمان ها پسری خیلی جوان بود و بسیار محجوب طوری که اصلا متوجه نشده بود که من زن ازدواج کرده هستم. چهره اش به خوبی یادم هست عینک طبی با شماره بالا به چشم داشت. برای لحظه ای کوتاه برای انجام کاری نمیدانم شاید پذیرایی کنار او بودم. او عاشق من شده بود و به مادرم یا کسی دیگر گفته بود دقیقا یادم نیست به چه کسی. آن قدر عشقش پاک و ساده بود که آن شخص برخورد بدی با او نکرده بود و نگفته بود که من شوهر دارم. میگوسیم عشق پاک چون واقعا در خواب چنینی احساسی داشتم
    وقتی به من گفتند به برادر بزرگم گفتم که به او بگوید که من متاهل هستم.
    دیگر از خواب بیدار شدم و واکنشش را ندیدم. جالب است که شوهر خودم در خوابم یا اصلا نبود یا حضورش دور و کمرنگ بوده که من چیزی به یاد ندارم.
    ضمنا چند ماهی هست که برای بارداری اقدام میکنیم و شاید در حال حاضر باردار باشم تا حدود ۱۰ روز دیگر مشخص می شود. در واقعیت شوهر خود من هم شماره چشمش بالاست. ممنون میشم که تعبیر خوابم را بگویید

  30. X گفت:

    خسته نباشید.
    دختر هستم پریشب ۳ تا خواب پشت سر هم دیدم
    اولیش این بود که صمیمی ترین دوستم که میدونست به پسری از فامیل علاقه دارم و همیشه دربارش حرف میزدیم رفته و پیام داده به اون و بهش گفته که من چطور دربارش فک می کنم و ازش پرسیده آیا تو هم همینطوری هستی که خب اونم خیلی تعجب می کنه و می گه نه هرگز…و بعد دوستم اسکرین این پیامارو برای من ارسال می کنه و من همونطور گوشی به دست خوابم میبره و وقتی بیدار میشم مامانمو میبینم که عصبانیه و پیامامو خونده و همه چیو فهمیده و حتی اون پسره با مامانم تماس گرفته ازش پرسیده ایا اینا واقعیه یا نه اونم ک پیامارو خونده بوده گفته اره و من خیلی خیلی نگران و ناراحت شدم چون نمیخواستم کسی بفهمه.
    قسمت دوم خواب با چند نفر تو یه اتاق بودیم و یه نفر نمیدونم کی بود ولی ظاهرا اشنا یا همسایه بود مدام با عصبانیت به من حمله می کرد و چاقو و ساتور به سمت من پرتاب می کرد و من خیلی سعی می کردم فرار کنم ولی نمیشد و کسیم بهم کمک نمی کرد و خلاصه اون طرف به قصد کشت میخواست منو بزنه و اتفاقا اون پسر مورد علاقه و پدرشم اونجا بودن اما هیچی نمی گفتن و هیچ واکنشی نداشتن انگار که فریز شده باشن
    و بعد یه مدت ک من هی جاخالی دادم و سعی کردم فرار کنم اون پسره یه چاقو گرفت دستش اومد بهم کمک کنه و اسممو صدا زد…منم گفتم چیه؟ گفت منم دوستت دارم😐 منم گفتم ممنون!😂 و بعد با هم حمله کردیم به اون طرف و خب بلاخره این کشمکش تموم شد و جون سالم به در بردیم.
    خواب بعدی خیلی بی ربط بود به این و من خواب دیدم تو سالنی ام که دوتا از خواننده های مورد علاقم اونجان و خلاصه این حرفا….
    ولی اون تناقضی که بین خواب اول و دوم هست و نمیفهمم و نمیدونم اصلا کدومش درسته… اگه میشه تعبیرشو بهم بگین ممنوون🌹💙💙

  31. مبینا گفت:

    سلام من خواب دیدم دخترم۶تاالنگوی طلا داره ومن۳تاازاونا روازش گرفتم
    لطفا تعبیرش وبگین

  32. جعفری گفت:

    سلام من یک دختر مجرد هستم خواب دیدم در مدرسه کفش هایم گم شده است و دنبال انها گشتم ولی پیدا نکردم و یک جفت دمپایی سفید پوشیدم تعبیرش چیست

  33. فاطمه گفت:

    خواب دیدم یسری آدم بودن که توی خواب جزو. افراد خانوادم بودن،یه گربه و کبوتر و یه بچه که خیلی معصوم و دوست داشتنی بودن، …داشتیم کاری میکردیم من روغن داغی رو پاشیدم از یه جا آتیش بلند شد ما چندان توجه نکردیم و با اعضای واقعی خانوادم سر سفره نشسته بودیم منتظر بودیم اونا که تو خواب دیده بودم هم بیان سر سفره که دادامادمون بلند شد یکهو دید روغنه که من پاشیده بودم ریخته بود رو چیزی و آتش بدی ساخته شده بود اون افراد رو سوزونده بود، رفتم سمتشون و اجساد سوختشون رو دیدم، جسد سوخته جوری سوخته بود که پوست بر تنشون نمونده بود و مثل گوشت بریان شده بودند، یک بچه کوچک نوپا و یک پیرمرد پیرزن و یک سگ با اون روغن داغ و آتشه سوخته و بریان شده اون سمت افتاده بودن… امروز ساعت دو دو نیم ظهر این خواب دیدم و وحشت کردم، تعبیرش چیه خیلی ناراحتم کرده هنوز تصویرشون توی ذهنمه

  34. فاطمه گفت:

    خواب دیدم یسری آدم بودن که توی خواب جزو. افراد خانوادم بودن،یه گربه و کبوتر و یه بچه که خیلی معصوم و دوست داشتنی بودن، …داشتیم کاری میکردیم من روغن داغی رو پاشیدم از یه جا آتیش بلند شد ما چندان توجه نکردیم و با اعضای واقعی خانوادم سر سفره نشسته بودیم منتظر بودیم اونا که تو خواب دیده بودم هم بیان سر سفره که دادامادمون بلند شد یکهو دید روغنه که من پاشیده بودم ریخته بود رو چیزی و آتش بدی ساخته شده بود اون افراد رو سوزونده بود، رفتم سمتشون و اجساد سوختشون رو دیدم، جسد سوخته جوری سوخته بود که پوست بر تنشون نمونده بود و مثل گوشت بریان شده بودند، یک بچه کوچک نوپا و یک پیرمرد پیرزن و یک سگ با اون روغن داغ و آتشه سوخته و بریان شده اون سمت افتاده بودن…
    امروز دوازده بهمن ساعت دو یا دو نیم ظهر این خواب رو دیدم، ماه جمادی الثانی

  35. فاطمه گفت:

    خواب دیدم یسری آدم بودن که توی خواب جزو. افراد خانوادم بودن،یه گربه و کبوتر و یه بچه که خیلی معصوم و دوست داشتنی بودن، …داشتیم کاری میکردیم من روغن داغی رو پاشیدم از یه جا آتیش بلند شد ما چندان توجه نکردیم و با اعضای واقعی خانوادم سر سفره نشسته بودیم منتظر بودیم اونا که تو خواب دیده بودم هم بیان سر سفره که دادامادمون بلند شد یکهو دید روغنه که من پاشیده بودم ریخته بود رو چیزی و آتش بدی ساخته شده بود اون افراد رو سوزونده بود، رفتم سمتشون و اجساد سوختشون رو دیدم، جسد سوخته جوری سوخته بود که پوست بر تنشون نمونده بود و مثل گوشت بریان شده بودند، یک بچه کوچک نوپا و یک پیرمرد پیرزن و یک سگ با اون روغن داغ و آتشه سوخته و بریان شده اون سمت افتاده بودن…

  36. مهدیه گفت:

    سلام من ی روز ساعت ۶ ۷صبح خواب دیدم دارم ب چندتا گربه گوشت ماهی میدم فرداشم حوالی همین ساعت خواب دیدم که زبونم لال پدرم فوت کرده و ما داریم گریه می کنیم اما گاهی اوقات همون لحظه پیشمون بود .و مادرم گفت که این طلارو برات گرفته بوده و داد بهم میشه تعبیرشو بگین ممنون

  37. m.zare گفت:

    من دیشب خواب دیدم با همسرم رفتیم محلمون یه خونه اسکلتی بود بزرگ بود گفتم این خونه مال ما هست ارث بابام گیرش اومده وقتی وارد خونه شدم همسرم نبود و مادرم و مادر بزرگم و خاله هام همه بودن دیگه داخلش اسکلت نبود یه حیاط خیلللی بزرگ بود که دور تا دورش کلا باغچه و درخت سبز بود خیلی ذوق داشتم و همه اونجا رو مال من میدونستن ازم میپرسیدن میخوای چکارش کنی و منم توضیح میدادم اخر باغ یه درخت پر ثمر بود پرررر از گیلاسای درشت و رسیده و شیرین به اندازه الو سیاه میخوردم ازشون بعد ب مامانم گفتم دیدی گیلاس گفت نه رفتم براش بچینم دستمو کرده بودم پر از گیلاس که از خواب پریدم

  38. ali گفت:

    سلام من خواب دیدم رفتم آرایشگاه مرده حواسش نبود زد کل ابروی سمت چپمو برید بعد من از دستش ناراحت شدن گفت برات درستش میکنم برام یجوری انگار ابرو بکاره خیلی هم پر پشت بود نمیدونم چجوری از همون مو کل روی دماغم صورتمم گذاشته بود من از این حالت از همه خجالت میکشیدم فک کنم آرایشگره گفت تا یه ماه دیگه همینجوری هستی
    در ضمن من یه عمل سخت در آینده دارم و هنوز ازدواج نکردم وپسرم

  39. Sana گفت:

    سلام خسته نباشید دیشب خیلی ناراحت بودم خواب دیدم که توی یه اپارتمان جدید هستیم و خیلی وضعمون خوب شده بعد اول یه اقا پسری انگار از خودم کوچیکتر بود من متاهلم البته در واقعیت و اون اقا پسر خوشتیپ بود به زور وارد خونمون شدو شروع کرد به زور منو بوسیدن و خیلی خیلی این خواب رو میبینم که یه پسری که از خودم خیلی کوچیکتره داره منو میبوسه بعد من رفتم خودمو ارایش کردم و اونم باهام رابطه برقرار کرد دلم نمیخاست انگار بعد همون لحظه سه تا خانوم انگار دنبال این اقا میگشتن تو ساختمون اومدن جلوی در خونمون در زدن من نیمه باز کردم اما یکیشون خودشو میخاست به زور بندازه تو خونه که من نذاشتم در و بستم بعد دیدم خاله کوچیکم که ۳سال ازم بزرگتره و متاهله اومد ویه جفت بوت مشکی دقیقا عین بوتهای من خریده من ناراحت شدم گفتم چرا هرچیزی من دارم تو باید بخری عینشو….ممنون میشم تعبیرش کنید من خانومم و متاهلم فرزندم ندارم ممنون 🙏🙏🙏

  40. زهرا گفت:

    خواب دیدم که برادرم مقداری مواد غذایی ازجمله گوشت خام گوسفند و گوجه خام و یک دست نوشته به شوهر عمه ام که مرده (البته توی خواب فکر نمی کردم مرده)داده بود تا به کسی بدهد .وقتی من شوهر عمه ام رادیدم خیلی سرحال و جوان بود ولی لباس مشکی داشت .به من سلام داده و گونه ی مرا بوسیدو به من گفت برادرت اینها را برای فلانی فرستاده است و هر کاری می کنم نمی توانم مفهوم نوشته را بخوانم.

  41. مهسا گفت:

    سلام حدود یه ماه پیش خواب دیدم که خواهرم با شوهرش که حدود یک ساله درحال حاضر ازدواج کردندمراسمشونه که فیلم برداری میشد و میخواستن عروس دور برن منم دوست داشتم که عروس دور برم اما چون ماشین کم بود وجایی هم نبود من ودختر خام وخالم و نبردن بعدش من دریه تالاروبازکردم البته احساس میکردم که خالم ودختر خالمم باهامن توتالار جشن بود که من فقط ساقذوش های عروسو دیدم الته اصلا کلا هیچ کی ازجمعیتی که داخل تالار بودن رو نمیشناختم بعدش انگاری خدمه تالار متوجه شذ که ماها از اشنایای عروس وداماد نیستیم وانگاری میخواست بهمون بگه که برید بیرون البته خودمم میخواستم برم بیرون زود تر ازاینکه خدمه چیزی بگه بهش گفتم که راه خروج همینه دیگه بعد یه ذر بزرگ بود که بازش کردم وقتی درو باز کردم یه سالون خیلی بزرگ دیدم که وقتی به سمت چپ رفتم حدود چند تا از ادمایی رو دیدم که پشت میز نشسته بودن ودر حال صحبت بودند احساسم بهم میگفت که ادمایی سر شناسی هستند قبل اینکه منو ببینن ازسمت چپ خارج شدم و مستقیم رفتم که یه اقایی رو دیدم که قبلا تو تلویزیون دیده بودمش سریع به سمت دیگه ای رفتم فک کنم اون اقا منو دید البته درست نمیدونم بعدش به سمت راست رفتم که یه دختری رو دیدم که روی صندلی نشسته بود وبهم لبخند زدم فک کنم دختره فلج بود البته مظمعن نیستم انگاری دنبال راه خروج بودم البته از اون موقعی که از اون تالار خارج شده بودم احساس میکردم یه چند نفری بامن هستند که حرفامو گوش میکنن البته نمیدونم اون افراد همون خالم ودختر خالم بودند یا نه فک کنم افراد جدیدی بودند البته من چهره هاشون ندیدم چون پشت من بودن بعدش یه در دیگه ای رو باز کردم وارد جایی شدم که همه چادر نماز سرشون بود وبا تعجب بهمون نگاه میکردن مثله یه جای عبادت گاه بود این قسمت از خوابو فک کنم یه بار دیگه ام دیده بودمش انگاری تو خواب هم میدونستم باید چکار کنم با این که همه بیشتر افراد درحال نماز بودن بعضیام درحال کتاب خوندن به افراد پشتم گفتم زود باشین لباستونو عوض کنین تاهم نشناسنمون وبهمون گیر ندن اما خودم رولباسام فقظ چادر پوشیدم ولباسامو عوض نکردم انگاری یه جور استتار کردم بعدش یه نفرو دیدم که چهرش برام اشنا بود ومن میشناختمش بهش گفتم راه خروج بگو ولی اون درکمال ناباوری فقط به من لبخند زد وانگاری منو نمیشناخت بعد به سمت یه جایی رفتم از قسمت هاب دیگه نورانی تر بود یه چیزی بهم میگفت که یه در سبری که بزرگ نیست اون سمت باید باشه یکدفعه یه پیرزن اومد سمتم بهم گفت دنبال راه خروجی بهش گفتم میدونم کجاست یکم دیگه رفتم جلو یه نفر اومد بهسممتم گفت میخوای درو برات باز کنم گفتم نه خودم میتونم درباز کردم از پله هارفتم بالا اون ارادیم که ازقبل باهام بودن هنوزم فک کنم همراهم بودن یکیشون همین که میخواست خارج بشه بهش گفتم سریعتر تا کسی تورو نگرفته خوذم خارج شده بودم وفقط یکی دونفر دیگشون مونده بود اما از قضا همون پیرزنه فک کنم گرفتش ونتونست خارج بشه ولی کفششو پرت کرد ودر وبست بعد یه جایی رودیدم که بالاش اسمون بود یه رود خونم بود که داخلش فککنم ماهیم داشت مردم بایه زبون دیگه صحبت میکردند ولی انگاری من متوجا میشدم وگرسنه شده بودیم فک کنم اینطوری بود وقبلش چادرمو در اوردم انگاری تو اونجا حجاب براشون مهم نبود ولی با اینکه من چادرمو در اوردم ولی هنوز روسری داشتم بعدش یکم که رفتم حلو تر یه استخر خیلی بزرگ دیدم شایذم یه دریا بود کناره اونجا سه تا اقا دیدم ازشون سئالاتی پرسیدم اما اونا داشتن دستم میانداختن منم یکم حرصم گرفت ومیخواستم که برم یهو دیدم یه تاشون تو ابن وانگاری یه چیزی میکشدشون به پایین یه چیزیم میخواد بخوردشون دلم براشون سوخت ونجاتشون دادم با اینکه در واقعیت من شنا بلد نیستم بعذش اطم عذر خواهی .کردن داشتم میرفتم یهو چند نفرو دیدم که که دارن دنبال اون اقا هامیگردن صداشون زدم .ه فرار کنین بعد اون چند نفر فک کردن ماهم باهاشونیم ودنبال ماهم کردن افراد پشتمو فک کنم گرفتن اما من از یه داربست رفتم بالا که پایینش حیوانات درنده بودند چنذ نفرشون وقتی ازداربست میخواستن بیان بالا که منوبگیرن افتادن کناره حبوانات درنده انگاری حسم بهم میگفت برو کمکشون و همین قصدو داشتم که یهو تز خواب بیدار شدم

  42. میلاد گفت:

    با سلام.من چند شب پیش خواب دیدم سر یکی از خیابونای شهرمون یه دکّه ماهی فروشی باز کردم و ماهی های به اندازه قزل آلا و دودی شده به مردم میفروشم که در همین حین دو نفر میان و به من میگن ماهی های تو تقلبی هستن و منو دستگیر میکنن و هر چی من بهشون میگم که ماهیها رو از آدم مطمئن و معتبر خریدم به حرفم گوش نمیدن.ممنون میشم اگر این خواب من رو برام تعبیر کنین

  43. علی رحمانیان گفت:

    سلام
    خواب دیدم که یه دختری که قبلاً دوست شون داشتم و الان هم بعد از اون خواب،یه ذره اون حس برگشته؛حلقه داخل یکی از انگشتانم می کند.
    می خواستم تعبیر شو بدونم…ممنون

  44. شکیلا گفت:

    سلام اصن نمیدونم چجوری توصیفش کنم برای دو شب پیش بود پس جزئیات زیادی یادم نیس
    توی خواب من با مامانم راجب زندگیم حرف میزدم این که زندگی ها زیاد خوب نیس تکراری شده پر از سختی و تلخی شده
    مامانم یهو باحالت جدی اما مهربون بهم گف عزیزم این زندگیت فقط یه خوابه تو توی یه خواب خیلی عمیقی گفتم منظورت چیه مامان بهم گف یاد نمیاد که با برادرت تصادف کردین تو توی کما رفتی این فقط روحته ک این زندگی رو داشته یهو وقتی اینا رو میگف
    لحظه ب لحظه ی تصادف جلو چشمم می اومد عین یه صحنه ی واقعی از زندگی بعد یهو دیدم توی بیمارستان بالای یه جسم توی کما هستم یه پرستار هم داشت دستگاهای اون ادمو تنظیم میکرد انگار خیلی وقت بود توی کماست وقتی داخل اون جسم کشیده شدم اون جسم همزمان با من چشماشو باز کرد من از داخل اون جسم میدیدم ک پرستار دو وجب باهام فاصله داشت وقتی متوجه شد بهوش اومدم دکتر و وصدا میکرد عجیبش اینجاس اون جسم جسم من نبود من یه دختر ترک بودم ولی اون جسم یه دختر کورد بود پدر مادرشو میدیدم اونا پدر مادر من نبودن دنبال پدر مادرم میگشتم میگفتم اسمم شیرینه این من نیستم من یکی دیگم
    میشه بگین این خوابا چین چون اصلن شبیه خواب نبود

  45. محمد صادق گفت:

    سلام
    هنگام سپیده دم خوابی دیدم که در مجلسی نشسته و یکباره می شنوم که پادشاه مرده ولی مرده اش را ندیدم نابهنگام مردم مجلس مرا بر تخت می نشاند و تاج بر سرم می نهند و بعد از شنیدیم چندی سخنان از وزرا من جویای تمام حساب و کتاب ها میشوم
    ممنون اگه تعبیرش کنید

  46. زهرا گفت:

    من دیشب با نیت اینکه شهید مورد نظرم رو توی خواب ببینم و باهاش حرف بزنم خوابیدم و توی خواب دیدم ک توی خواب همراه دوتا مرد ک خودم احساس میکنم از شهدا باشند اما من هیچکدوم از اونا رو نمیشناختم و الانم نمیدونم کی هستن توی ماشین سمت خونه اون شهید میرفتیم که وقتی رسیدیم دم در خونه اون شهید یکی از اون مرد ها رفت در خونه شهید و با نامه ای برگشت و بهم گفت ک شهید گفتن این مامه مال توعه و خودشون نتونستن که بیان تا ببینمشون.
    منم توی خواب یکم ناراحت شدم ولی نامه رو باز نکردم تا وقتی ک مثلا برسم خونه و بعدش بخونم ک خوابم قطع شد یا نمیدونم شاید بیدار شدم….لطفا تعبیر خوابم رو بگید
    ممنون میشم.

  47. فاطمه گفت:

    سلام خسته نباشید من پدرم فوت شده خالم خواب دیده که رفته توی قبرستون و انگار شکل قبرستون عوض شده و و پدرم و پدر زنداییم که اونم فوت شده روی قبر نشستن و خواهرم وسط اونها نشسته بود کتاب نهج البلاغه میخونده و پدرم یه پتو نارنجی دور خودش پیچیده بوده خالم که ازش میپرسه چرا پیچیدی دور خودت گفته مگه نمیدونی این پتوی دخترمه منظورش به من بوده هر وقت دخترم مریض میشده میپیچیدم دورش الانم پیچیدم دور خودم که مریض نشه رنگ پتو هم نارنجی بوده

  48. ویدا گفت:

    سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
    برادرم ۷ سال پیش فوت کرد
    مامانم هرچند وقت یکبار یک خواب تکراری درمورد داداشم میبینه
    داداشم توی امامزاده عقیل خاک هستن
    مامانم خواب میبینه ک داداشم توی یه امامزاده دیگه خاک شده و مدتی سر خاکش میشینه و بعد میره و باز برمیگرده ک بره سرخاکش میبینه ک اونجا نیست و همینطور دنبالش میگرده و گریه میکنه
    .
    چند شب پیش هم همین خواب رو دیده ولی توی این خواب دوتا پسر دوقلو داره
    بنظرتون تعبیرش چی هست؟

  49. بهروز گفت:

    سلام
    ممنون از شما که به سوالات جواب میدید.
    من خوابی دیدم که کمی عجیب است. من مردی متاهل با دو فرزند هستم . خواب دیدم که به نوعی محلل بودم زن و مردی از طبقه پایین اجتماع که بچه دار نمیشدن و ایراد از مرد بود میخواستن موقت از هم جدا بشن تا من با زن ازدواج کنم و بعد از حامله شدن از من ، طلاقش بدم و اونها دوباره با هم ازدواج کنند.جالب اینجاست که ما در موقعیتی بودیم که خانه خیلی شلوغ بود و اقوام طرف مقابل بودند و همسر من هم بود و من به همسرم گفتم فقط برای اینکه مشکلشون حل بشه تن به این کار دادم.اون هم هیچ مخالفتی نکرد.بالاخره خطبه ساده صیغه خونده شد و ما باید در یک اتاق دیگه همبستر میشدیم که همون اتاق خواب خودمون بود. قبل از جمع شدن ما، بچه کوچکی که پیش ما خوابیده بود بیدار شد و آب خواست من رفتم که براش آب بیارم با باز شدن در اتاق بچه های زیادی شبیه بچه های روستایی وارد اتاق شدن و ما کاری انجام ندادیم.مدتی خواستم بچه ها رو بیرون کنم که نشد و دیگه از خواب بیدار شدم. من هیچ وقت قیافه شوهر و عاقد رو کامل ندیدم و فقط توی ذهنم هستش که موهای شوهر فرفری بود.اما قیافه ذهن با تمام جزئیات در ذهنم هستش. زنی لاغر اندام با حجاب کامل و چادر و البته بدون هیچ شرمی از این کار و وقتی ازش پرسیدم شوهرت چه جور به این کار راضی شده گفت براشون مهم نیست.
    ممنون میشم جواب بدید

  50. khaste گفت:

    سلام زنی که متاهل هست خواب میبینه که ازدواج کرده مراسم عروسیشو نگرفت و در راه رفتن به خونه همسرشه و از ازدواج ناراضی نیست..کسی که این خواب رو دیده در خواب متاهل نبوده که ازدواج کرده بلکه یه زن مطلقه بوده …ایا میشه تعبیرش طلاق و رهایی از کسی باشه که شش سال در بندشه؟

  51. دلسا گفت:

    من خواب دیدم با یه پیرمرد ازدوج کردم فقیر بود تقریبا و برام کلی هم کادو اورده بود اولش قرار بود با یکی دیگه که تو خواب می شناسمش ازدواج کنم ولی با ابن پیرمردی که نمی شناختمش ازدواج کردم جالب بود که حق طلاق با خودم بود و می خواستم ازش طلاق بگیرم تو همون روز از خانوادمم جدا شدم تا طلاق بگیرم حس می کردم که پدر و مادرمم با این ازدواج مخالف بودن بعد که رفتم طلاق بگیرم با یه پسر جوون اشنا شدم داشتیم با هم حرف می زدیم که کلا دیگه یادم نمیاد۱۶ سالمه

  52. بهاره گفت:

    سلام من پدر شوهرم دو هفته ست فوت کرده،دیشب خواب دیدم روی ی تخت کوچک دراز کشیده،تخت کوتاه بودبابام پایین گرفته بود که اویزان نشه،چند پشه هم دور سر پدر شوهرم میچرخید من با دست کنار میزدم،تو ی خونه بودیم که به من تو ذهنم یادمه عروسی من بود،پدر شوهرم میگفتم تمام راهرو رو براش چراغونی کنید،در ضمن من شوهرم سرطان داره

  53. صبا گفت:

    سلام . من خواب دیدم به سمت مدرسه ام میروم با اسکیت توی کوچه مشاورامون و یکی از دوستان نزدیکم و مدیر مدرسمون جلو در رسیدم خوردم زمین بلد شدم گفتم حالم خوبه همه شکه شده بودن و به جایی نگاه میکردن ک افتاده بودم احساس سر درد شدیدی کردم برگشت دیدم جسمم فهمیدم مردم دوستم فقط بغض کرده بود و بقییه شکه شده بودن همیشه مشاورم تو واقعیت نصیحتم میکنه(یه خانم جوانی خودش ) من حرف خودش بهش گفتم :خانم شما میگید درد آدما همه یکی شکلش فرق داره من مثل شما دوام نیاوردم خودمم بغض میکنم با حس تنهایی میرم سمت ته کوچه مدرسمون(یه حالت درخت کاری بزرگ رفتم سمت اون دیگ از خواب پریدم تعبیر خواستی داره (فقطدوستم بغض کرد بقییه تو شوک کامل بودن )

  54. الی الی گفت:

    سلام وقت بخیر
    خواب دیدم با همسرم رفتیم خونه مادر شوهرم و من داشتم به خواهر شوهرم کمک میکردم که اتاقش مرتب کنه که مدام عکس خودم روی دیوار اتاقش میدیدم و هی خودمو توی آینه میدیدم، یهو مادر شوهرم امد و خیلی صمیمی صدام کرد که بیا کارت دارم، پسر و دخترش خندیدن که این چقدر صمیمی منو صدا کرده و من اصلا نفهمیدم چه لفظیبه کار برد، منو برد توی حیاط ،یهو دیدم مادر شوهرم موهاش لایت شده و مرتب هست که ی پیراهن قرمز تنشه و کفش مجلسی مشکی پاش کرده و رفت توی حیاط و گفت ، یگی از بستگان حامله است ، اگر گفتی کی؟ منم جواب دادم که درست هم بود و اون حامله شده بود همین حین ی بارون فروان اما لطیفی بود و ابر نه خیلی تیره ای بالا سرمون بود، بارونش انگار بهاری بود، یکم که دقت کردم دیدم حیاط خونشون پر از گل شده ، منم زیر بارون پریدم بغل همسرم و بوسیدمش

  55. یگانه گفت:

    سلام من دیشب خواب دیدم قلبم از حرکت ایستاده و بعد از گذشت یک هفته ب طور حتم میمردم و توی این هفته طاهر پوستم تغییر کرده بود و رنگش ب کبودی و خاکستری میزد و گاهی بدنم بی حس میشد روز اخری ک وقت مردنم بود ب مسجد نزدیک بهشت زهرا رفتم دیدم دستام لاک داره شروع کردم ب خوردنشون تا وقتی مردم دستام تمیز باشه و بعدش شروع کردم ب خوندن اشهد ک یکبار بدون اشهد نمرده باشم که یکهو یک ندایی بهم رسید ک توبه تو پذیرفته شد و همون موقع قلبم شروع کرد ب زدن و بعدش از خواب بیدار شدم

  56. پریسا گفت:

    سلام .من خواب دیدم با پدر و مادرم در خانه مان هسیم و دو مار زرد رنگ یک شکل که یکی از آن ها بزرگ و دیگری کوچیکتر است در دوجای خانه قرار دارند و رو به روی هم هستند و من به پدرم میگویم دوتا هستند وآن هارا بکشد ولی پدرم اصرار دارد که یک مار وجود دارد و در همین حال مادرم میگوید در یک اتاق خانه مان یک مار سیاه دیگر دیده.

  57. مسیح گفت:

    سلام خسته نباشید
    من به تازگی کف حمام منزل پدرم سرامیک کردم
    دیشب خواب دیدم بین دو سرامیک از هم به اندازه ۲ سانت باز شده
    و بین دو سرامیک انگار چسب ریخته بودن و حالا که باز شده کش اومده باشه

  58. علی رضا گفت:

    سلام
    من دیشب در خواب دیدم که در یک جای قرار دارم که یکبار طیاره ازبالای سر مان رد شد و طیاره هنگام رد شدن برای همان جاییکه ما بودیم داخل یک خریطه مقداری سکه و مرمی های فیر شده پرتاب میکرد. تعبیر این خواب چیست؟

  59. مهدیه گفت:

    باسلام . خواب دیدم یه پسربچه ی خیلی خوشگل بغلم کردم ولی بچه متعلق به کسی دیگه هست بچه خوابش میامده ولی چون سردش بود نمیخوابیدبعدمن شالمو مینداختم روش آروم میخوابید توبغلم بعد همه گفتن اسمشو چی بزاریم یکی گفت حسین من گفتم بزارید رضا چون تولد امام رضا به دنیا امده این یک نشانه ی ازطرف خدا بزارید رضا چیزی دیگ نزارید که خدا قهرش میاد .. ممنون میشم تعبیرش رو بگید بهم

  60. نازگل گفت:

    سلام من در ماه محرم شبی که مخصوص حضرت علی اصغره خواب دیدم یه نوزاد خیلی زیبا داریم ولی مادرم میگفت نمیخواییمش من خودم بزرگش کردم اسمشم امیرعلی بود تعبیرش چیه؟

  61. نیکی گفت:

     دیدم خونه دوست پسرم هستم،تو اشپزخونه،در حال شستن ظرفای کثیف او هستم،همشونم شستم.تعبیرش چیه؟

  62. هرچی خواستید صدا کنید😉😜 گفت:

    سلام
    من عاشق پسرخالم هستم و تو خواب دیدم با دوستم رفتم بیرون و یه مرد نقاب دار که من فکر میکردم پسرخالم هست دنبالمونه و کاری میکنه من بخندم ولی یدفعه وایستاد با غصه نگاهم کرد و برگشت خونه و منم سریع رفتم خونه و دیدم تو اتاقشه رفتم داخل بهش گفتم ( اگه من کاری کردم که ناراحت شدی منو ببخش ) و بعد یه قطره اشک از گونش افتاد و منو بغل کرد.

  63. مهدی گفت:

    سلام من مدت هاست تو خواب هام تعادل ندارم طوری که تا بهم دست میزنن زمین میافتم نمیتونم رو پا هام صاف وایستم مدام زمین میخورم میخواستم بدونم معنیش چیه ،ممنون.

  64. سام گفت:

    سلام من یک خواب را سه بار دیدم پشت سر هم خواب اولی : دیدم که تا کمر در خاک هستم و زیر پایم چهار جام و یک قوری و یک سینی طلا است خواب دوم : دیدم که یکی از جام ها را برداشتم و به سمت خونه میدوم و آن را دادم به خواهرم و خواهرم آن را گاز زد و پودر شد ریخت زیر پایمان خواب سوم : دیدم که پدرم را به آن محل بردم و با دستم نشانش دادم که اگر من هم نباشم اینجا طلا دارد ببخشید تعبیرش چی میشه؟

  65. ناجی گفت:

    سلام
    در خواب یک صدای آقا که بسیار دلنشین و …… بود به من گفتن من و تو شبیه هم هستیم اسم هامون هم مثل هم دیگه است . بعد این آقا وارد خونه شدند و من داخا حیاط نشستم درختای حیاط برای دیدن اون اقا از پنجره خم می شدن و یه هم میگفتن که چقدر این مرد ریباست و هر یار هر درختی که خم می شد یه بار میداد و من از اون بار میکندم و میخوردم که یکی از درختها سیب بود و یکی گل رز – سپاس

  66. Sosii گفت:

    سلام روز بخیر،خواب دیدم همراه خواهر بزرگترم و عمه م به به جایی داریم میریم که نمی‌دونم چی شد من ازشون جداشدم و اون مکان رو نمی شناختم بلافاصله در ی خونه رو زدم و ازشون تلفن همراه خواستم تا تماس بگیرم اونجایی ک بودم تقریبا صبح خیلی زود بود شماره پدرمو گرفتم ک جواب نداد و چنتا شماره دیگه که از حفظ بودم در نهایت شماره همسرمو خواستم بگیرم که دیگه نمی‌دونم چی شد

  67. k گفت:

    سلام من خواب دیدم تو خواب رو صورت پسرم چک میزنم و اونم دور دهنش شاه توت خورد بود مشکی بود . لطفا تعبیر شو بفرمایید.

  68. naderirozia@gmail.com گفت:

    خواب دیدم دو دندان بزرگ سمت بالا پیش رو ام یکی افتاده به جایش دندان کوچک بالا شده و یکی دیگه نه افتاده عقب پشتش یکی دندان بزرگ دیگه بلند شده

  69. الی گفت:

    با سلام و خسته نباشید من خواب دیدم دوتا مار توی خونم پشت کاناپه …. مهره مار و دوتا چیز شبیهه دندان تیز گذاشتن و رفتن و من ان ها را برداشتم و بسیار خوشحال بودم

  70. N گفت:

    سلام
    من خواب دیدم تو یه خونه ی بزرگ.شیک هستم همه خوشحال اند و لباس های ماکسی قرمز پوشیده اند و من هم با لباس بلند قرمزم از پله ها پایین اومدم و همه شروع کردن به دست زدن و من فهمیدم که انگار عقد یا عروسی یا بله برون من است و کسی به من اطلاعی نداده و بزور میخوان منو شوهر بدن و عمه ام هم میگفت که دیگه وقتشه من به شدت ناراحت رفتم تو دستشویی و اشک می ریختم جوری که قطره های اشک و که از صورتم می ریخت و میدیم و گوله گوله اشک زلال می ریخت که مامانم که انگار تازه رسیده در دستشویی و باز کرد و اومد تو و من میترسیدم مامانم با اونا هم دست باشه اما براش گفتم
    من وقتی از خواب پاشدم همچنان به شدت ناراحت بودم
    میشه تعبیرش و بهم بگید ؟

  71. محیا گفت:

    با سلام
    من خواب دیدم پدربزرگم (از طرف مادری)که در حقیقت سالها پیش از دنیا رفتند،فوت شدند و من اولش خیلی عادی برخورد کردم اما کمی بعد بسیار ناراحت شدم و گریه کردیم با خواهرم و ما در خانه نشسته بودیم که خاله بزرگ من ک خیلی جوان تر از واقعیت به نظر میومد با لباس ها و چادر مشکی داخل منزل ما شد در ضمن کفش پاشنه دار هم پوشیده بودند،بعد من رفتم اتاقم دنبال لباس مشکی گشتم که برای عزای پدربزرگم بپوشم اما لباس مد نظر و پیدا نمیکردم.
    ممنون از شما

  72. علی گفت:

    سلام
    من دیشب خواب دیدم آقای احمدی نژاد اومد خونه مون وشب را بین ما خوابید.
    ولی خوشحال بود و به حرف مردم و اطرافیان خوب گوش میداد
    در ضمن بعد از این خواب یا در ادامه خواب دیدیم در حیاط منزلمان عزاداری شده درسته های عزاداری دارن سینه میزنن
    لطف بفرمائید تعبیر نمایید

  73. رسول گفت:

    .خواب دیدم گوشه اسمان طرف مشرق نقشه ایران تو اسمون کشیده شده وبالای ان فکرکنم بسم الله الحمن رحیم .ویکسری نوشته دیگه که خیلی نوشته ها مفهوم نداشتن ولی انگار نام الله هم داخل انها بود واسمان به رنگ ابی تیره یا پرنگ ولی تاریک نبود نمیدونم روز بود یاشب.بعد صدایی از اسمان امد فصل جدید ایران ی چنین مفهومی بعد اون زمین ودیوارها که حالت قدیمی داشتن به حالت نما در اومدن وهمه جا سروسبز شد وباران میبارید نه شدید طبیعی.وهوا صاف بود وباران میبارید تعبیر چیه نمیدونم ولی خیلی فکرم را مشغول کرده خواب راهم بعد اذان صبح دیدم .لطفا جوابم رابدید واگ میشه به ایمیلم بفرستین چون برگشتن تو این صفحه را نمیدونم دوباره بتونم برگردم یا فراموش کنم

  74. سمیرا گفت:

    سلام
    من خواب دیدم که مادربزرگم که سالها پیش فوت شده به من روسری مشکی داد که دورتادورش به پهنای حدود ۱۰ سانتی مترمروارید و سنگهای سفید زیبای قدیمی دوخته شده است و من آنرا پوشیدم میشه تعبیرش رو لطف کنین و بگین ممنون

  75. مهرناز گفت:

    من یک هفته است که بخاطر اختلاف با همسرم به منزل پدرم اومدم. دیشب در خواب دیدم در مکانی اعضای فامیل همسرم جمعند که من میزبانش ن هستم، اما خونه از خودم نبود
    دیدم که من و دو تا از خواهرهای همسرم در اتاقی نشسته و در اتاق دیگری که در تصور من خانه من هست مادر همسرم به اتفاق خواهر دیگر همسرم هستندبه یک باره خواهر همسرم از اتاق بیرون میاد و بالشت بزرگ و بد ترکیبی رو به سمت من میاره و میگه این پارچه هایی که مامانت قبلا به مامان من داده بود و اونم نخواسته بود و داده بود به تو، حالا پشیمون شده و باهاش روکش برای این بالشت درست کرده
    پارچه مخمل بنفش با دو تا گل برجسته به همون رنگ بود، اما وصله خیلی بدی در یک سمت بالشت بود با همون پارچه، که من با دیدنش خیلی ناراحت شدم
    در ذهنم اینطور می‌گذشت که باقی پارچه هایی هم که مادرم بهشون داده به رنگ بنفش هست. بعد خواستم ازشون پذیرایی کنم، دنبال میوه میگشتم، سطلی رو دیدم که درش انارهای شکسته شده داشت
    تعدادی از انارهای سفید یک دست بودند و تعداد کمتری قرمز
    وقتی خواستم در ظرف بچینم، خاله همسرم گفت این انارها برای منه و من ازش معذرت خواهی کردم،اما گفت اشکالی نداره چند تایی بردار.
    من ظرف رو با چند تا پرتقال که همونا رو هم به زحمت پیدا کردم و چند میوه دیگه که اصلا یادم نیست چیدم و در نهایت سه تکه انار که دو تای اونها یک دست سفید بود اما شیرین به نظر می‌رسید و یک تکه قرمز در ظرف گذاشتم. زمانی هم که دنبال میوه میگشتم نایلونی رو به تصور سیب کشیدم بیرون که دیدم پیازه، نایلون دیگر رو به تصور پرتقال کشیدم، سیب زمینی بوددر خواب همش دلم میخواست اینها زودتر برند و استرس زیادی داشتم، اما اونها خیال رفتن نداشتند.
    ممنون میشم اگه تعبیر خواب من رو بفرمایید

  76. Maja گفت:

    سلام
    من چند سالی هست خواب میبینم از دست کسی یا کسایی دارم فرار میکنم ولی هیچوقت ندیدمشون چند وقتی هست تو خوابم یه مرد رو میبینم سرتاپا مشکی پوشیده ، همه لباساش هم امروزی هستن و همیشه تو تاریکی میمونه ولی من احساس میکنم به من نگاه میکنه . خیلی ازش ترس داشتم تا خواب آخرم که با وجودم ترسم سعی داشتم بهش نزدیک بشم ولی اون نمیذاشت ….اگه تعبیرش رو بگید ممنون میشم

  77. هوتن گفت:

    سلام من چند سالی هست هر وقت خواب میبینم خواب های کوتاه و دقیقی هستن که تعبیر خاصی هم دارن
    و حالا خواب دیدم که در گوش هایم کرم هست و من سعی دارم کرم ها رو از گوشم خارج کنم و اول یکی از گوش هام رو تمیر میکنم بعد گوش بعدیم هم کرم خارج میشه که من هی سعی میکنم اون ها رو هم خارج کنم
    کرم ها کرمی رنگ بودن از این کرم هایی که رو گوشت و غذای فاسد رشد میکنن .

    اکر میشه تعبیر بفرمایید ممنون میشوم

  78. زهره گفت:

    سلام.خواب دیدم خالم کنارم بود زنده بود باهم صحبت میکردیم
    ولی فقط سرش جلوم رو زمین انداخته بود یه گربه داشت گوشت صورتشو میخورد😞
    منم چون دیدم خب خالم وقتی پیشمه و زندس باهم صحبت میکنیم اهمیتی به اون سر ندادم
    ولی واسم جای تعجب داشت اخه چطور میشه!

  79. k گفت:

    سلام دیشب نیت کردم که بین دوتا موضوع کدومو انتخاب کنم بعد خوابیدم خواب دیدم که حیاط پشتی خونمون انگار باز کردم درشو بعد وارد یه پارک سرسبز و خیلی قشنگ شدم بعد از اون خواستم وارد پارک بشم خواهرهام دستمو گرفتن ببرن پیش یه جمعیتی سلام کنم انگار خیلی مهم بودم براشون و انگار که پارک مال خودمون بود و ادم با احترامی براشون بودم بعدش پاهامو نگاه کردم دیدم که دمپایی پامه به خواهرم گفتم بره کفش پاشنه بلندهامو برام بیاره بعد پوشیدمشون و رفتم بعد هوا تاریک بود انگار شب بود ولی همه جا نور ابی سرمه ای میتابید بعد زیر یه درخت یه چشمه نسبتا بزرگ بود زیر درخت یه پسری بود که میشناختمش قبل خواب اصلا بهش فکر نکردم و اینکه اون منو نمیشناسه فقط چند بار دیدمش و اینکه بهم گفت که دوسم داره و عاشقمه و اینا بعد ک حرف میزدیم و اینا احساس میکنم بیهوش شدم یا خوابم برد بعد که چشامو باز کردم دیدم تو چشمه هستم و هیچ لباسی هم تنم نیست و بعدش بلند شدم گشتم دنبال لباسام ولی پیداشون نکردم بعد احساس کردم بلند ک شدم یه پیراهن تنمه و همونو کشیدم رو پایین تنم که معلوم نباشه بعدش از در پارک نه اون دری که وارد شدم از یه در دیگ خواستم برم بیرون دوتا خانوم که انگار یکیشون مادره و یکیشون دختر منو دیدن و یجوری شک شدن منم عذرخواهی کردم گفتم لباسام گم شده رفتم خونه دیدم لباسامو خواهرم برده بوده خونه(بعد اینکه لخت شدنم ربطی به اون پسره نداره وقتی لخت بودم نبودش و هیچ سواستفاده یا چیزی هم نبوده) خواهش میکنم تعبیرش کنین مرسی❤

  80. Mmsss گفت:

    سلام خسته نباشید.من خواب دیدم که کسی که دوسش دارم و از دستش دادم بهم پیام دادع گفته ۱۱دلیل خوب برای برگشتن بگو..میشه تعبیرشو بگین

  81. عارفه گفت:

    سلام من خواب میدیدم که خواهرم با بکی ازهمسایگان مادرم به خانه ما آمدند و یک کاسه خیلی بزرگ آش کشک خیلی سفت اورده بودندو خواهرم چند ملاقه از آن اش رابرایم ریخت و قتی آمدم بخورم اندازه یک انگشت روی زمین آشپزخانه ریخت برای تمیز کردن به حیاتمان رفتم دیدم یک سبد مجمع بزرگ از تکه پارچه های مشکی و کهنه دور و بر آن بو و من ان را جمع کردم داخل سبد و به سختی به در خانه بردم و دیدم هم روبرو خونه و هم سمت چپ اتش زده بودند از قبل ولی اتش پنهان بود مثل اتش کرسی حرارت داشت فقط .اتش روبروی خونه روی یک روفرشی نسوز بود و داخل دوتا سبد یک منقل بود که یک سبد روش گداشته بودن که کسی نفهمه من هم درش رو برداشتم و آن آتش حدودا دوسه برابر قبر یک انسان بود منم سبد لباس مشکی هارو ریختم توش که بسوزه
    تعبیرش چی میشه؟
    ممنون از سایت خوبتون

  82. ارش گفت:

    سلام
    خسته نباشید
    من در دو نوبت خواب عجیبی دیدم
    دیشب قبل از خواب استمنا کردم
    وقتی خوابیدم خواب دیدم با دختری ک میخوام ازدواج کنم دارم ب زیارت امام حسین میرم، حالا ازدواج کرده بودیم یا نه نمیدونم ولی همش تو خواب نگران بودم تو بابات اجازه نداده و برگه اجازه نامه تو امضا نداره ولی هیچکس هم مشکلی نداشت و بهمون گیر نداد. تو فرودگاه منتظر بودم که ساعت سه صبح از خواب بیدار شدم
    بدون اینکه غسل کنم امروز ظهر دوباره موقعی ک خواب بودم دیدم بالای ی کوه یه خونه کاملا سفید با یه ایوان و سه تا اتاق که درشون ب ایوان باز میشه هست ک بالای در اول نوشته بود فرعون، ازش رد شدم. در دوم نوشته بود عمر، از اونم رد شدم. در سوم نوشته بود سیدالشهدا جلوی در وایستادم ولی خب زیارت نکردم و باز از خواب بیدار شدم
    با شکم پر و سنگین نخوابیدم و برام عجیبه چون در حالت جنابت این دو تا خواب رو در یک روز با فاصله کم دیدم
    تعبیرش برام جالب شد

  83. علی گفت:

    سلام
    من صاحب یک فرزند پسر هستم.خواب دیدم زنم باردار و در آستانه بدنیا آمدن بچه هستیم.بچه تی هم که قراره بدنیا بیاد دختره.
    بسیار هم با آرامش هستیم.
    ممنون از پاسخگویی

  84. Delaram گفت:

    سلام ممنون میشم تعبیر خواب منم بگید !
    من امروز شنبه خواب دیدم ک در یک خیابونی درحال دویدن هستم یک مرد غریبه هم دنبالم میامد اما کاری نداشت بامن یک دفعه در مسیر راه به یک انگشتر عقیق مردانه که گویا نقره هم بود برخورد کردم ایستادم وگرفتم کمی نگاه انداختم با خود گفتم ببرمش برای نامزدم اما دیدم دسته اش شکسته بود و به نقره بودنش شک کردم و گفتم شاید صاحبش راضی نباشه دوباره انگشترو انداختم و به مسیر خودم ادامه دادم سر راه به یک جایی مثل مغازه برخورد کردم کلی ادم در انجا حالت زندانی بودن و از من تقاضای کمک میکردن اما کاری از من ساخته نبود مابقی رو به یاد ندارم

  85. رویا گفت:

    سلام وخسته نباشید
    من دختر مجرد هستم
    خواب دیدم که مردم و رفتم بهشت که از بهشت دوتا کلید از طلا که بهم وصل بودن بهم داده شده ..تعبیرش چیه بی زحمت

  86. رضا گفت:

    با عرض سلام و ادب
    بنده در خواب دیدم که جایی رفتم که در ان مکان چندین نفر نشسته بودن و داشتند قران تلاوت میکردند، من هم قرانی در دست داشتم و از کسی که کنارم نشسته بود، قرانم را بهش دادم و ازش خواستم اون صفحه ای را که داره تلاوت میشه برای منم بیاره که ایشان بعد از دیدن قران من، گفتند که قران من نصفه است و ان صفحه را ندارد.
    ممنون میشم این را تعبیر کنید.
    با تشکر فراوان.

  87. مریم گفت:

    سلام. من خواب دیدم خواستگارم پنجره های مغازه مامانم را تمیز میکرد و پنجره هام حسابی تمیز میشدن . منو مامانم و خاله ام از داخل مغازه به او نگاه میکردیم . ممنون میشم تعبیرشو بگید

  88. Selda گفت:

    سلام من خواب دیدم دور و ور خونم اتیش هستش و دخترم گم صده لطفا تعبیرش رو بگین ممنون🌼🌼

  89. انا گفت:

    سلام من خواب دیدم تو خیابون یه عروسک برداشتم واسه خواهرزادم یهو همه چی بهم ریخت یه صحنه و طبیعت قشنگ دیدم اما یهو همه چی بهم ریخت کوه ها حرکت میکردن ابرها به شدت میرفتن یه چیزی مث اخر زمان،منم با سرعت نور حرکت میکردم و چهره شیطون از جلو چشم رد میشد،بعدازظهر پنج شنبه خوابو دیدم میشه تعبیرشو بگین

  90. سودا گفت:

    سلام.من خواب دیدم تو حیاطمون یه باغچه بزرگ هست پر گل رز سفیدوقرمز شاداب و توهمون لحظه داییم باقران که تو دستش بود اومد خونه ومنم بادوست پسرم حرف میزدم از گل ها بهش میگفتم و بهش گفتم اومدنی برات میارم

  91. علی گفت:

    سلام دیدن دوتا سکه ی ۵۰۰تومنی که من دوتاشم به صدقه انداختم چیه؟؟

  92. آوا گفت:

    سلام وقت بخیر
    خواهرم خواب دیده که مادربزرگم که فوت شدند ب من یک لباس عروس میده و همچنین کارت عروسی که اسم من توش نوشته شده ب همراه کسی ک نمیشناسمش و گفته که عروسیه منه
    فقط خبر ازدواج و عروسی منو داده!
    تعبیر این خواب چیه؟؟ ب مرگ من اشاره داره؟!

  93. فرشته گفت:

    سلام دیشب خواب دیدم برادرم و خواستگارم که الان حدود ۵روز کات کردیم تو اتاق هستن مشغول گپ زدن بعد من رفتم برای داداشم آب بیارم وقتی اومدم گفتم زشته رفتم دولیوان آب آوردم توش یخم انداختم حسابی خوشگوارا شده بود تو دستم بدون اینکه تو سینی بزارم آب رو آوردمو اونام خوردن بعد که آب رو خوردن به لیوان خواستگارم نگاه کردم (اولش تمیز بود تو آب اوردم خوردن،فکر کنم انقد با لیوان ور رفتن اونجوری شده بود)دیدم کثیف بود پیش خودم گفتم ا این کی کثیف شد وای چ بد
    ممنون میشم تعبیر کنید(خواستگارم برمیگرده؟خیلی اذیتم کرد،همش فکرم پیششه)

  94. Arshavin گفت:

    خواب دیدم و حس کردم برادرم بهم ی عالمه اب داد البته حس کردم و من رفتم اتاق خونه و ابو بزارم اونجا که بمونه ی شیر اونجا بود ابو گداشتم و بازش کردم نمیدونم چطور اون ابارو بردم اتاق یادم نیست و از اتاق اومدم بیرون و اون شیر باز بود اومدم بیرون دنبال دبه میگشتم که برم اب پر کنم برای خوردن بجوشونیم و بزاریم یخچال اب خیلی زلال و تمیز بود وقتی برگشتم اتاق دیدم که یه چشمه هست اونجا داخل اونجا و داخلش پر ابه زلال ک هرچی توشه دیده میشه من دیدم فقد نگران این بودم ک سقف نریزه اب همونجا جمع میشد شیر ابم باز بود حس کردم اب دو نوعه و داره قاطی میشه به مادرم گفتم که اونجا ی چاه هست تو اتاق گفت اشکال نداره بزار بمونه خوبه گفتم سقف خونه پایین نریزه گفت نه چیزی نمیشه و چیزیم نشد من دنبال این بودم که فقد اب بردارم دبه اوردم و پر کردم گذاشتم رو اوپن بازم دنبال دبه بودم حتی توی گونی برنجم میخاستم اب پر کنم ک توش ظرف تمیز بود لیوانو استکان ریختم توی اب گفتم اینجا زلاله بزار بمونه خلاصه در تلاش اب پر کردن به هر نحوی بودم و در نهایت موفق شدم چندتا دبه پر کنم و تو فکر این بودم که برادرم بیاد و برنامه ریزی کنیم که چیکار کنیم با بقیه اب دقیق نمیدونم که تهش شیرو بستم یا ممنون میشم راهنمایی بفرمایید…

  95. Z گفت:

    سلام، من چند ساعت پیش خواب دیدم(بین ساعت ۱۰ و نیم تا ۲ نیمه شب بود)؛ یکی از اقوام چند ماه پیش فوت کرده، بیم ما رابطه ی احساسی قبلا بوده ولی خب جواب رد دادم به خواستگاریشون، خواب دیدم که مامانم یه بسته ای داده گفته اینو مرحوم گذاشته کنار تا به من بدن، بسته رو باز کردم برگه هایی بود که تمام حس و احوالات شونو از من نوشته بودن، یه بسته فک میکنم شکلات و آدامس هم تو بسته بود بعنوان هدیه!
    درضمن یه بار دیگه خواب دیدم که تو خوابم خودشون میگن حالا که من زنده شدم بازم نمیخوای منو قبول کنی منم هیچی نگفتم فقط نگاهش کردم.
    تعبیر خواب لطفا. ممنون.

  96. Tara گفت:

    سلام
    من خواب دیدم که با خانواده ام تو خونه ایم بیرون تگرگ شدید میباره و محکم میخوره به شیشه هامون و خونه رو مانند زلزله تکون میده ما هم از ترس اسیب هر کدومون زیر چهارچوب خونه پناه گرفتیم هوا بیرون طوفانی و گرفته بود
    تعبیرش چیه ؟

  97. حامد گفت:

    سلام و خسته نباشید خدمت شما
    نامزد من خواب دیده که:
    با خانواده من توی پیاده رو نشسته بودیم.وقت ناهار بود همونجا توی پیاده رو سفره انداخت.غذامون برنج و مرغ بود کاهو هم بود.بعد من از کنار نامزدم بلند شدم و رفتم پیش پدرم و زن داداشم نشستم و غذای نامزدمو انداختم تو سطل اشغال،و نامزدم از همونجا غذا میخورد و تو دلش ب خودش فحش میداد.
    ممنون میشم تعبیرش کنین.
    با تشکر

  98. M گفت:

    سلام. خواب دیدم کوله پشتیمو گم کردم که ی قران هم توش بوده. خیلی گریه میکردم بعد بهم گفتن ی آقایی میتونه کمکت کنه میترسبدم ازش اما مهربون بود و رفت کوله پشتی رو با قرآنم اورد اما قرآنم از وسط به دو تیکه تقسیم شده بود نصف شده بود. و من خیلی قرانمو میبوسدم که چرا اینجوری شده. بعدم رفتم بارون شدیدی هم داشت میامد

  99. Mahsa گفت:

    سلام ‌‌
    من دختر مجردم که تو خوابم دیدم از یک پسری که میشناسمش ولی رابطه ای ندارم از اون دختر دار شدم اون خبر نداشت که دوستاش بهش خبر میدن میاد پیش من نوزاداول قبول نمیکنه از کینه چون قبلا من بهش نه گفته بودم تو واقعیت بعدش قبول میکنه، دختر شروع به حرف زدن میکنه حتی ادمو بوس اینا هم میکنه،ما یه جایی هستیم مثل هتل که همه پراکنده شدن بیرون چون ینفر همرو خورد میکنه یهو یه جایی نذری گوشت چرخ کرده میدن و من نمیتونم تو صف وایسم میگم بچه دارم میشه به من زود بدین صاحبه همون ادمی بود که انسانارو خورد میکرد یدونه به من میده بعدش ما سه نفر از چن نفر فرار میکنیم چون واسمون چاقو پرت میکنن وقتی میرسیم به مسجد من به نوزاده شیر میدم راستی در کل صحنه من چادر مشکی سرم کردم.

  100. Ardabil.germi گفت:

    خواب دیدم دسته عزاداری تو خیابونه از یه طرف خیابون. تو دست همه یه پرچم قرمز بود ندیدم چی نوشته بود از یه طرف دیگه تو دست مردم پرچم سبز رنگ بود رویه همشون یا ابوالفضل نوشته بود بعد من گفتم پرچم قرمز زیادتره دوستم گفت نه از دور پرچم قرمز زیاده اما از نزدیک پرچم سبز ک روش یا ابلفظل نوشته زیاده
    این خوابم نمیدونم چی هست تعبیرش اگه ممکنه تعبیر کنین ممنون میشم

  101. hamideh گفت:

    سلام
    دیشب بعد سحری خواب دیدم که رفته بودم خونه ی همسایمون اونا مهمون داشتن مهمونشون هم یه خانمی حدود ۵۰،۶۰ ساله که من رفتم کنارش نشستم فقط دقیق نمیدونم در مورد چی حرف میزد
    خودم دندونام اروتودنسی داره که اون یه تیکه اهنی گذاشت تو دهنم ارتودنسیم باز شد بعدش بهش گفتم چرا این کارو کردی که اونم جوابشم یادم نیست بعدش از خواب بیدار شدم اگه میشه تعبیر خوابمو بگین خیلی ضروریه

    ممنون

  102. Farzane گفت:

    با سلام. ببخشید من خواب دیدم تعداد خیلی خیلی زیادی مغز تخمه آفتاب گردان همراه باد وارد خانه ما شده و کف اتاقم پر از مغز تخمه آفتاب گردانه. من داشتم اونها رو با دست یک گوشه از اتاق جمع میکردم. ممنون میشم تعبیر رو بدونم

  103. حميده گفت:

    سلام وقت بخير ببخشيد من خواب ديدم كه با پسري كه دوستشدارم ولي چند وقتيه باهم قهريم رفته بوديم بيرون بچه عموم هم باهامون بود رفتيم روي كوي سرسبز من از بلندي ميترسيدم ميگفتم ماشين نبر لب پرتگاه من ميترسم همونجور ك ميگفتم از بلندي افتادم بچه عموم تو بغلم بود تقريبا هفت سالي داشت افتاديم پائين بعد پسري كه دوسشدارم تا ديد ما افتاديم خودشو از بلندي انداخت كه مارو نجات بده بعد كه افتاد پايين كمي بي حال شد من صداش كردم خيلي ميترسيدم گريه ميكردم بعد كه بلند شد خيلي راحت از اون دره اومديم بالا گشتيم باهن بوديم تعبيرش چيه

  104. ابراهیم ساکتی گفت:

    سلام من دو شب پشت سره هم خواب دیدم و برایه همین برایم جالب بود بدانم.
    شب اول خواب دیدم ک ریشم را دارم با ماشین ریشتراش آنکادر میکنم یهو زدم اترافه چانه ام را زدم به اشتباه در خواب خیلی ناراهت بودم ک چرا اینجوری شد.در حالی ک با اون حال همونجوری گذاشتم بمونه چون ریشم رو ۹ماه است ک بلند کردم و نزدم نه بخواطره دین یا چیزی … چون دوست دارم بلند کردم اینارو گفتم ک بدونید و جواب درست رو بگیرم.من عاشق ریش بلندم و خیلی وقط است نزدم ۳۰سالم است ولی نهایت تو این ۳۰ سال ۵بار با تیق ریشم را بزنم.بشتر تح ریش میگذاشتم قبله این.و شب دوم پشت همان خواب در خواب سیگار روشن میکردم ک بکشم فندک که دستم بود شعله اش زیاد بود سیگارم را روشن کردم ولی احساس داغ شدن چانه ام را کردم دقیقن همانجای دیشبی و جالبش این بود ک در هر دو خواب کامل زده نشود و ی جاهاییش بد زده یا آتش گرفته بود دقیقن مثله هم منتها فقط یکبار با ماشین و باره بعدی آتش فندک.در هر دو خاب ناراهت شدم.و این هم بگم مو و ریش من بور است ولی در خواب دوم خیلی طلایی رنگ بود بیشتر از حالت طبعی.ممنون میشم جواب بدید
    (اگر قلط املایی داشتم و زیاد تایپ کردم ببخشید)

  105. مهدی گفت:

    سلام روز بخیر. دیشب تو خوابم تو باغ عدن بودم میدونستم بهشته ولی کسی رو نمیدیدم. ولی صدا میمومد و تو دلم میگفتم این خداس لطفا تعبیرش رو زحمت بکشید

  106. mah گفت:

    من دوشب پیش خواب دیدم که یه نفر که نمیدیدمش به من میگفت سوره قدر بخون

  107. فریال گفت:

    سلام وقتتون بخیر من ساعت ۹ صب خواب پدربزرگمو دیدم ازش پرسیدم ازدواج میکنم گفت نه تو متاهلی ضمن اینکه پدربزرگم چن ساله فوت کرده میخواستم بدونم تعبییرش چیه من متاهل نیستم اما اون اینجوری گفت

  108. omid گفت:

    سلام وقت بخیر بنده خواب دیدم که به همراه مادرم که درقید حیات هستن رفتیم جایی شبیه به راه آهن و قراربود باپدرم که فوت شدن باهم بریم به مسافرت که تا جایی که یادمه فکر میکنم میخواستیم بریم مشهد و وقتی پدرم مارو دید خیلی خیلی خوشحال شد و مارو بغل کرد و میبوسید و ما هم خیلی خوشحال بودیم که پدرم رو دیده بودیم و اینکه بار ما هم زیاد بود و اینکه میدیدیم بارهای مردم تو اتاقک هایی مرتب روی هم مثل تشک توی کاور گذاشت هشده که برا عده ای زیاد بود و برای عده ای کم و بار ما هم زیاد بود ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید

  109. omid گفت:

    سلام وقت بخیر بنده خواب دیدم که به همراه مادرم که درقید حیات هستن رفتیم جایی شبیه به راه آهن و قراربود باپدرم که فوت شدن باهم بریم به مسافرت که تا جایی که یادمه فکر میکنم میخواستیم بریم مشهد و وقتی پدرم مارو دید خیلی خیلی خوشحال شد و مارو بغل کرد و میبوسید و ما هم خیلی خوشحال بودیم که پدرم رو دیده بودیم و اینکه بار ما هم زیاد بود و اینکه میدیدیم بارهای مردم تو اتاقک هایی مرتب روی هم مثل تشک توی کاور گذاشتهشده که برا عده ای زیاد بود و برای عده ای کم و بار ما هم زیاد بود ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید

  110. ریحانه گفت:

    سلام من خواب دیدم ک با پدر خودم ازدواج کردم البته خودم چند وقتیه ازدواج کردم یه سابقه ازدواج ناموفق هم داشتم

  111. Nacm گفت:

    سلام
    من خواب دیدم ی چیزی چشممو اذیت میکرد یادم نیس کدوم چشمم بود
    وقتی پلکمو بلند کردم تا ببینم چی اذیت میکنه دیدم ی مگس مرده سیاه تو چشمم بود ک انداختم بیرون و چندشم شد به مادرمم گفتم وای مامان چشمم مگس بود بیا ضد عفونی کنیم چشممو
    ممنون میشم تعبیرشو بگید

  112. Sam گفت:

    سلام مادرم خواب دیده منو یکی از همکلاسیام که تازگیا بهم علاقه مند شدیم داشتیم صبحانه میخوردیم و اون برام چایی میریخت و گویا میخندیدیم
    لطفا بگین تعبیرش چیه
    حدود ۴الی ۵ صبح دیدن این خوابو.

  113. لیلا گفت:

    سلام..پدر من فوت کردن ۱۴ ساله..چند شب پیش خواب دیدم یه مهمونی بود پدرم انگار برام یه پست کاری خوب پیدا کرده بود..یجوری بود که انگار همه غبطه میخوردن به اون شرایط…دیشب باز خوابشونو دیدم ..با مامانو بابا بودم داخل ماشین توی سفر..انگار جاده شمال بود..یه جایی مسیر تونل بود چند تا..گفتم از اینا باید بریم اما بابا از یه جاده صاف و باریک رفت که کامل به سمت آسمون بود با شیب زیاد..یجورایی با شیب زیاد.. انگار واقعا به سمت آسمون میرفتیم و زیر جاده خالی بود مثل یه پل..من نگران بودم ماشین برنگرده…چون کلا بابام وقتی زنده بود زیادی محتاط بود تو رانندگی..میشه تعبیر خواب رو بگید ممنونم

  114. س گفت:

    سلام خواب دیدم پشت صندوق یه ماشین مدل بالاخارجی ۲تاچمدان است برای عروس ودامادعروس خودم بودم ولی دامادنفهمیدم کی بود من ازدواج نکردم ومجردم هنوز تعبیرش چی میشه

  115. ریحانا گفت:

    سلام خواب دیدم به کسی که دوسش دارم سلام کردم جواب نداد بعد باخواهرش خواستیم سوار ماشین شیم خواهرش سوارشد من هم درو باز کردم که سوارشم ماشین حرکت کرد ومن منصرف شدم از اینکه سوارشم اونها متوجه نشدند که من سوارنشدم ورفتند بعد از رفتن یادم میاد که پیاده وبا سختی یک مسیری را که شبیه به خیابان بود طی کردم تعبیرخواب من چیه؟؟؟! ممنونم

  116. مهدیه گفت:

    سلام من خواب دیدم یکی از اشنایان که چند سال فوت شده اند به در خانه ما امده اند و می گویند به دیگران بگم از این به بعد منو سیده مهدیه حاجیه زهرا صدا بزنن ( من حج عمره هم مشرف شده ام ) با توجه به اینکه من سید نیستم تعبیراین خواب چیه
    ضمنا خواهرم هم دو سال پیش خواب دیده که بهش گفتن ما سید حسنی هستیم
    ممنون میشم تعبیرخوابم رو بگویید.

  117. فرشته گفت:

    سلام من مادرم خواب دیدن من یک دامن بلند سفیدوسبز پوشیدم و میگفت بسیار هم زیبا بود تعبیرش چیست؟

  118. محراب گفت:

    سلام من خواب دیدم که با دختر عمویم که دوستش دارم دست در دست هم قدم میزنیم باتوجه به اینکه من چهارده سال دارم و دختر عمویم سیزده سال تعبیر خواب چیست .ممنون میشم جواب بدید

  119. Massih گفت:

    سلام
    من یه خانم هستم
    من سه شب پشت سرهم خواب دیدم
    که پدرم موهای سر برادرم رو میتراشه و موهاش بلافاصله رشد میکنند.
    ممنون میشم جواب بدین.یه کم مضطربم

  120. ابوالفضل گفت:

    سلام وقت بخیر
    خواب دیدم که دو طرف حیاطمون یک آتیش خیلی بزرگ به پا شده ولی خوب به من آسیبی نمی رسوند و اینکه احساس کردم حرارتش خیلی زیاد نیست و جالبه من یک گاو بزرگ داشتم که روی اون آتیش زنده زنده داشتم کبابش میکردم و فقط این نبود یک ماهی کباب شده و یک رون مرغ هم بود ولی بعد مدتی آتیش به اون عظمت فروکش کرد و من برای روشن کردن آتیش از چوب های ریز استفاده کردم و در همین حال یک بچه کوچیک که آشنا هم بود مزاحم میشد و دعواش کردم و در نهایت اینو بگم که گاوه کباب نشد ولی فک کنم مرد و بعد این جریان پیامبر رو دیدم و یه سوال ازش پرسیدم و تو بغلش گریه کردم

  121. Mohsen گفت:

    سلام ده فردردین خواب دیدن با والدینم داشتیم ناهار میخوردیم فقیر پیر زنی به حیاطمون اومد و درخواست کمک کرد منم به گفته مادرم رفتم پولش بدم از اون حجم پول میخواستم ۳ هزارتومن بدم که هزارتومن برداشم بدم بهش اومدم تو حیاط دیدم پیرزن لخت شده رو زمین خوابیده بدون هیچ لباسی باهاش دعوا کردم که حجابت رو درست کن اونم لباس پوشید پولشو گرفت و منم بیرونش کردم از خونه ، دم رفتن خوابید رو زمین و ی چیزایی خوند که بهش گفتم داری نفرین میکنی گفت دارم دعا میکنم بیرونش کردم به مامان گفتم لباسای تو حیاط که مال خودمون بود رو بشوره چون ترسیدم کرونا باشه ، از ترس کرونا به پیرزن نزدیک نشدم ، با مادرم دعوا کردم که توی این وضعیت کرونا چرا در رو باز گذاشته تعبیرش کنید لطفا

  122. فاطمه گفت:

    سلام
    فردی هست ک طی ۵ماه هرشب و حتی در خواب ظهر ب خاب من میاد و خاب ها انجام کارهای روزمره من هستند واوایل من اون فردرو نمیشناختم الان فهمیدم ک اون برادر دوست من است و هنوز خابهای من ادامه دارند ولی وقتی از خاب بیدار میشم خابها درذهن من نمیماند فقط یکی ازانها این است ک در خاب من بااو میرقصیدم

  123. Haji گفت:

    سلام خواب دیدم دختری را که دوست دارم همراه با یک سگ کچولو و یک طفل داخل یک گودال کم عمق ۱ الی ۲ متر، منو که دید امد بیرون .گفتم بیا کنار یه چیزی را برایت میگم، گفتم دوستت دارم ولی نفهمیدم اون چی گفت. لطفا تعبیرش را بگید. ممنون.

  124. miad گفت:

    سلام خواب دیدم سوارقطاری هستم با چندنفراز دوستانم که به صوزت کاروان قراره بریم مشهد بعد منو ویکی از دوستانم روی تخت بالا نشسته بودیم که بعد بهش گفتم برو سرجات که تخت روبه روم میشه بخواب تخت اون سالم و قشنگ بود ولی تخت من یکم فرورفتگی داشت بعد ی چی شبیه تشک روش پهن کردم و دراز کشیدم

  125. رضا گفت:

    سلام من تو اخرین شب سال ۹۸ خواب دیدم از پنجره ی اتاقکی منو میفرستن به طرف اسمون بعد از پرتاب من درهوا حس خیلی خیلی خاص و خوبی رو داشتم همینجور ک بالا میرفتم رسیدم به ماه وبعد از کمی ماندن درانجا برگشتم به همان اتاقک

  126. جهرمی گفت:

    سلام روز بخیر
    من خواب میدیدم که با هلیکومتر دارن تابوتهای ائمه رو جابه جا می کنن و من هم داشتم تماشا می کردم که یه تابوت پایین افتاد و دقیقا دو متر جلوتر از من قرار گرفت
    اومدم برم‌نزدیک تابوت کساییکهتابوت ها رو جابه جا می کردن گفتن نزدیک نیا و من تنها کاری که کردم به حضرت رقیه سلام دادم…
    تعبیر خوابم چی می تونه باشه؟؟

  127. Zizo گفت:

    سلام من درخواب یکی از زنان اقوام را برهنه جلوی یکی از مردهای فامیل دیدم و او اصلا خجالت نمی کشید اما من بسیار شرمسار بودم.در ضمن هردوی ای اشخاص متاهل هستند

  128. حسین گفت:

    سلام پسری مجرد ۲۷ ساله هستم یه خانومی هست گه گداری میاد مغازه ولی من حس میکنم بدکاره س وو بهش رو نمیدم دیشب خواب دیدم که رفتم دسشویی از‌اون یکی حیاطمون که راه به بیرون داره صدا میاد رفتم دیدم در بازه رفتم ببینم چی شده دیدم یه مرده زیر یه پل زنه و داره میبنده وو با بیل برف میریزه دوطرف پل وو حدس درونیم میگفت که داره اون زن رو زیر پل خفه میکنه تا من رسیدم دوید وو فرار کرد مرده منم از این خونه به اون خونه در میزدم که یکی کمک کنه وو هر چی شماره داداشم که قاضیه گرفتم جواب نمیداد یهوو یه فرد اطلاعاتی که میشناسمش وو دیدم وو بعدش از خواب پریدم میخواستم ببینم چی بوده تعبیر این خواب

  129. mshsa گفت:

    سلام من خواب دیدم باپدرومادرم که دوتاشونم فوت کردن داریم میریم عروسی سه تایی میرفتیم میشه تعبیرش روبگین

  130. نرگس گفت:

    سلام در روز خواب دیدم که کبوتری یفید وارد خانه ام شده و در حال راه رفتن است تعبیرش چیست؟ ممنونم

  131. هدیه گفت:

    سلام من چند مدت خواب میبینم پام فلج میشه و نمیتونم راه برم لطفا جواب من رو بدید
    یکی از پاهام رو قبلا عمل کردم ولی الان هیچ مشکلی ندارم اما معنی هدخوابم رو نمی‌فهمم و چند مدت هی این خواب رو میبینیم لطفا جواب بدید…

  132. یاس گفت:

    م . من خواب سردار سلیمانی رو دیدم که شهید شده بودن و فقط منو خواهرم و رهبر ایشون رو میخواستیم دفن کنیم محل دفنشونم یه یجایی بود جلوی در خونه یکی از خواهرام. منو خواهرم و رهبر گریه میکردیم و رهبر از سردار خداحافظی میکرد و بغلش کرده بود . من جنازه رو لمس نکردم ولی خواهرم دید که دیگه وقتی سردار رو دفن میخواستن بکنن روح از بدنشون خارج شد و رفت گفت سردار دیگه به ارامش رسیده. فقط یچیزی منو نگران کرده اینه که دوتا پاهای سردار از ساق پا بیرون کفن بودن تعبیرش چیه؟ ممنون میشم کامل بگین

    و دوباره همون شب این خوابم دیدم که رفته بودیم یجایی که گفتن اینجایی که هستی قبر یه شهیده براش فاتحه بخون منم گفتم این ادم رو خودم دفن کردم واقعا شهیده؟ گفتن اره بعد اون شهید زنده بود و بقیه در مورد آیندشون ازش سوال میپرسیدن و اونم جواب میداد منم پرسیدم ولی یادم نیس چه جوابی داد . اگه میشه هر دوتا خوابمو تعبیر کنین انشااله که خیر باشه

  133. سمیه گفت:

    خواب دیدم پدرم(ک نزدیک۱۱ساله فوت کرده)اومده بهم میگه برم کمکش کفن سه تا مرده رو عوض کنم.چون پوسیده شده کفن هاشون.
    یکی رو خودش کمک کرد دوتاش هم (جاریم)کمکم کرد.دیشب انگاراسمهاشونو میگفت ولی الان یادم نیس کیا بودن انگارازمردم خود روستای مادریم بودن.درمیاوردیم ازخاک کفنشونو عوض میکردیم وباز خاکشون میکردیم.شب هم بود زمانش.میشه لطفا خوابم روتعبیرکنید؟😢😢

  134. روح اله شعبانزاده گفت:

    سلام خواب دیدم با یه پیر مردی رفتم کنار دریا با هر موجی که می امد سنگ طلا یا طلا مثل ماسه می آمد وبا هم جمع می کردیم

  135. مرجان گفت:

    سلام وقتتون بخير…. من ديشب خواب ميديدم كه عروسيمه لباس عروس تنمه ولي كشي نيومد دنبالم همش به اينو اون زنگ ميزدم بيان دنبالم بعد اومدم تو يه جاي دره مانند بود همه ميگفتن رد پاي اين حيوونو دنبال كنيم ميرسيم به مقصد و من با لباس عروس تو گل دنبال در پا ميدوييدم،حيوونم به نظرم دايناسور يا اژدها بود دقيق يادم نمياد، تعبيرش چي ميتونه باشه،؟؟؟ ممنونم اگر پاسخ بديد

  136. سما گفت:

    سلام
    من خانمی هستم که یک ماهه از همسرم طلاق گرفتم
    من و همسرم همدیگه رو دوست داریم ولی چون تفاهم اخلاقی نداشتیم به خوبی از هم توافقی جدا شدیم
    ۳ ماهه که من تقریبا یک شب در میان خواب میبینم که همسر سابقم مرا در آغوش میگیرد، بعضی شبها از رو به رو و بغضی شبها از پشت سر مرا در آغوش میگیرد
    خیلی هم تو خواب با من مهربان شده و دوست داره پیشش باشم
    بعضی شبها هم خواب میبینم اومده دنبالم که برگردم سر زندگیم

  137. Sevda گفت:

    سلام.من خواب دیدم به یکی قران هدیه میدم اونم به من هدیه داد.و دیدم باخانواده رفتیم مشهد

  138. Sevda گفت:

    سلام.من خواب دیدم به یکی قران هدیه دادم و اونم به من قران هدیه داد.و بعدشم دیدم رفتم باخانواده مشهد.

  139. محمد گفت:

    سلام من تو واقعیت یک دختر رو دوست دارم که هم شهری من نیست و پدر ایشون شهید شده.
    من خواب دیدم روی یک وسیله بادی هستم و دارم پرواز میکنم رو هوا، توی همون شهری که دختره زندگی میکنه. همینطور که پرواز میکردم و دور میزدم یهو یه حسی به من الهام شد که تو این نقطه برو پایین و این مکانی که جلوته رو ببین چیه، من تو خواب احساس کردم این الهام از طرف پدر همون دخترست که شهید شده…یعنی احساس کردم روح پدره داره منو میکشونه پایین که این مکانو ببینم..
    رفتم سمت اون مکان و دو تا قبر شهید دیدم که یکیش همون پدرِ دختره بود. همینطور که داشتم به قبر نگاه میکردم یهو اون مکان تبدیل به مسجد شد که وسطش دو تا قبر شهید بود. رفتم فاتحه بفرستم که یادم اومد پاک نیستم و سریع بلند شدم که برم بیرون از مسجد. وقتی داشتم میرفتم بیرون سه نفر اومدن و به من چای تعارف کردن و من نشستم یک چای خوردم تو مسجد و کنار چای قند زیادی هم بر میداشتم.

  140. سجاد عباسی گفت:

    سلام ما یک دختر ۵ماهه داریم همسرم خواب دیده که یک پسر بزرگتر هم داریم که دخترم پیش همسرم هست و پسر هم پیش من که انگار جدا از هم بودیم ؟؟
    خودم هم دو هفته پیش خواب دیدم یک فرزنده تازه به دنیا اومده دادن بغلم که دیدم پسر هست‌‌‌.

  141. H گفت:

    سلام،من حدود ۵ ماه پیش از ی دختری خواستگاری کردم ولی بعدش فهمیدم ک سنمون بهم نمیخوره برا همین بهم جواب رد داد.دیشب خواب دیدم که بهش زنگ زدم و ازش خواستم که دوباره به این قضیه فکر کنه و سن رو در نظر نگیره،بقیه خواب رو یادم نیس فقط یادمه که اول منو نشناخت پشت تلفن،وخیلی کوتاه حرف زدیم اخرشم اون تلفن رو قطع کرد و بنظرم جوابش بازهم منفی بود.
    با تشکر

  142. H گفت:

    سلام،من حدود ۵ ماه پیش از ی دختری خواستگاری کردم ولی بعدش فهمیدم ک سنمون بهم نمیخوره برا همین بهم جواب رد داد.دیشب خواب دیدم که بهش زنگ زدم و ازش خواستم که دوباره به این قضیه فکر کنه و سن رو در نظر نگیره،بقیه خواب رو یادم نیس فقط یادمه که اول منو نشناخت پشت تلفن،وخیلی کوتاه حرف زدیم اخرشم اون تلفن رو قطع کرد و بنظر میرسید که بازم جوابش منفیه
    با تشکر

  143. Sepid گفت:

    با سلام من خواب مادر دوست مسرمو که هم منو میشناسه هم قرار ازدواج رو داریم دیدم لبخند به لب داشت تو پارک اما خیلی بی سرصدا باهام رو بوسی کرد و منتظر یه خانمی بود که گویا مشکل داره با همسرش بعد رفتیم نونوایی من نون میفروختم یهو چنتا سگ دوییدن اومدن تو نونوایی با خرگوش من بچه خرگوشارو بغل کردم بردم پیش مادر دوس پسرم کلا میخندید اما باهام حرف نمیزد اصلا حواسش به من نبود

  144. کیمیا گفت:

    سلام من یک سال و نیم مادرم فوت شده و داییم خواب دیده که من تو خواب گفتم بهش که به مادرم بگه من زود دارم میام پیشش

  145. مهسا گفت:

    باسلام و خسته نباشید و ممنون از پاسخ دهیتون. من دو پیش قبل اذان صبح خواب دیدم تو راهرو خونمون یه قفس کوچیک بود که اطرافش هم شاخ و برگای درخت بودن.بعد یه کبوتر قمری کوچولو انگار که بچه کبوتر هستش نشست رو موهام هی تکون میخورد من خوشم میمد و باهام صحبت میکرد منم میفهمیدم چی میگه بعد اومد روی شونم نشست بعد کف دستم نشست منم می خواستم بزارمش تو قفس که نخواست بره توش بعد بردمش بهش غذا دادم..کلی غذا خورد وبعدش بردمش به خانوادم نشونش بدم اما چون هی می خواستن بهش دست بزنن به دست من نوک میزد که منو ببر.منم بردمش دم قفس تا بره توش.ولی در قفس باز بود چنتا پرندهی دیگم توش بودن یکیشون یه پرنده سفید بود.هی میمدن بیرون میرفتن تو.یا میرفتن روی قفس.یه بچه کبوتر تازه به دنیا اومده هم آویزون شاخ و برگ شده بود.ممنون

  146. محمد گفت:

    سلام ممنون میشم تعبیر خوابمو بگید
    خواب دیدم از اسمان یک ببر با سرعت داخل یکی از شهرای ایران (حالت ریزش باران )افتاد.من در خواب از بالا به پایین نگاه میکردم.
    با تشکر

  147. نخ گفت:

    سلام:من یه واب دیدم بهترین دوستم که دوست داره شهید هم بشه یه روز شهید میشه بعد که من از این موضوع با خبر میشم منم موقع کفن ودفن سر قبرشم وقتی که همه رفتن شب شده بود منم می خواستم برم ولی انگار اون بنده خدا داشت با من حرف میزد . لطفا اگه میشه بگین تعبیرش چیه

  148. جواد گفت:

    ساعت ۸ صبح خواب دیدم که کت م را در مطب یک پزشک گم کردم

  149. روناک گفت:

    سلام و خسته نباشید‌‌‌.. مجرد هستم و ۱۸ سال سن دارم خواب دیدم‌ در درجایی بودیم ڪه حوض یا برڪه آبی بود ڪه مال مادرم بود و دو گل سبز رنگ و با ساقه های ضخیم درآن آب بود ..یڪ گلدان گل هم در دست داشت ڪه گلبرگ های ان سفید و زرد و زیبا هم بودند با ساقه های بلند و سبز و مادرم گفت این گلدان را جاریش به او داده ولی گل را با ریشه از گلدان در آورد و من به او اعتراض ڪردم اما مادرم گفت ببین ریشه هایش ضعیف است و ان را ڪنار دو گل دیگر در آب گزاشت ڪه قصد داشت پیش دو گل دیگر پرورش دهد ..بعد مادرم آبی ڪه در داخل ان گلدان بود در آب حوض یا برڪه ریخت ڪه دیدم ان آب زرین و درخشان بود….پریشب این خواب را دیدم و ساعتش یادم نیست..ممنون میشم تعبیر کنید

  150. سسس گفت:

    سلام.من خواب دیدم تو ی جاده ام و ی هلیکوپتر اومده نشسته رو زمین پرشم ادم بود و من میخواستم سوارشم ولی اون جا کنار ی مرد بود و من معذب بودمو سوار نشدم و هلیکوپتر رفتش ولی مستقیم رو اون جاده شروع کردم ب راه رفتن و گفتم خودم با پیاده میرم و ب اونجا میرسم لطفا جواب بدین فکرمو درگیر کرده

  151. آوا گفت:

    سلام من به یه خانومی غریبه که میگفت مادرش سرطان داره خیلی امید دادم و گفتم تلاش کن هم خودت هم مادرت با توکل به خدا و قدرت ذهن شفا میگیرید انشاءالله، اما همون شب که خوابیدم خواب دیدم که مادر این خانوم مرده… و انگار من متوجه شدم تو خواب که اشتباه فهمیدم… و ایشون اصلا مادری نداشته که بخواد شفا بگیره!!! اما مشخص نبود چرا پس باهام درد ودل کرد و گفت مادرم سرطان داره…. دیگه توو همین فکرا بودم که از خواب پریدم در واقع مادرشون سرطان داره و زنده اس ،
    تووی خواب اما دیدم که مرده! چیه تعبیرش

  152. گرگ تنها گفت:

    من در خواب دیدم که با عشق بچگیم به دوران
    کودکی برگشته ایم ولی سن من تغیر نکرده بود
    ولی اون کودک شده بود وبا یه پسر کوچک تو
    آشپز خونه بازی می کرد انقار من بودم و در
    ظمن من پسرم

  153. سمیرا گفت:

    سلام وقت بخیر؛ خواب دیدم قرآن از دستم میفته زمین و شل شلی میشه و من بادستم تمیزش میکنم میزارم رو یه سنگ

  154. حدیث گفت:

    من خواب دیدم مادر پسری که خیلی خیلی دوستش دارم و باهاش دوستم به من گفت این فرش قرمز مال تو و می خوام بهت هدیه اش بدم و از این فرش دو تا بود خودم بافتم یکیش و میدم به تو و یکیش یک اسم دوستهای پسر را گفت که به فلانی می خوام بدم …فرش ۱۲ متری بود و اینکه دستباف قرمز رنگ بود لطفا تعبیرش و بفرمایید

  155. ftm گفت:

    سلام اگر خواب ببنیم که مرده ای سر فرزندمان را که کودک است و زنده است را میبرد تعبیرآن چیست؟

  156. فاطمه گفت:

    سلام من ۱۳ سالمه اول از همه بگم یه معلم تو مدرسه هست که من ایشون رو خیلی دوست دارم (زن هستند)
    خیلی به فکرشونم
    دیشب خواب ایشونو دیدم یادم نیست چی دیدم فقط یادمه تو خواب من بودند می خواستم ببینم تعبیرش چیه

  157. هانیه گفت:

    سلام من خواب دیدم یه سگ قهوه ای بزرگی بود که صاحبش بااینکه خیلی سگ خوبی بود فروختش واون سگ انگارزبون انسانهارومیفهمید ناراحت بود ازکارصاحبش ومن چون خوشم ازاون سگ میومد افتادم دنبالش ولی اون ازمن فرارکردرفت زیریه درخت نشست واون درخت خیلی سایه غلیظی داشت وتنومند بودوسبزوناگفته نمونه جایی که من زندگی میکنم جنگل بلوط زیادهست ومن درخت های بلوط زیادی دیدم اما نمیدونم اونی که سگ رفت زیرش نشست بلوط بود یانه بعدمنم رفتم دنبالش زیردرخت کنارش نشستم باهاش حرف میزدم ولی اون ساکت بود اما میفهمید چی میگم وهمزمان عمه ام رو دیدم که کناردرخت ایستاده بود وداشت باخانم دیگری صحبت میکرد واون خانم سیدهست

  158. Anna گفت:

    سلام میشه تعبیر خواب منو لطف کنید
    خواب دیدم عمم بهم سه تا النگوی طلا هدیه داد و منم اونا رو دستم کردم.

  159. مسعود گفت:

    سلام خواب دیدم یک نامه اداری از تهران گرفتم بردم پیش یک ریس اداره امضاش کرد گفت بیا سر کار تعبیرش چیه

  160. بنده گفت:

    ببخشید من یه خواب دیدم
    که از بالا دیدم نزدیک درب یه غاری روی یه قله کوه
    امام رضا بودند به همراه اقا پسرشون ملائکه در رفت و امد بودند ۴ ستاره از اسمون با کجاوه بر داخل اون غار نازل شدند و وارد غار شدند بعد دیدم داخل بستری قهوه ای هستم وبه دو تا بالش تکیه زدم و روم پتوست اون ستاره ها بانوان بهشتی بودند یکیشون حضرت مریم بود که وقتی از کجاوه پیاده شد به یکی ازفرشته ها که در حال رفع امور بود فرمودند این فاطمه فاطمه که میگن اینه با یه حالت تعجب
    بعد فرشته گفت بله خودشون هستند
    بعد اومد کنار دستم.نشست دید حالم خوب نیست همدردی کرد بعد سه بانوی دیگه هم کنار بسترم بودند
    بعد امام رضا با پسرشون وارد شدند بعد ملکی از اسمون اومد صورتش بنفش بود من از رنگ چهره اش ترسیدم حصرت ساره گفت نترس این فرشته از سمتخدا اومده میگه این سه تا انگشت ۵۸۲ بعد من که دیدم اقا دارند بالای سرم قدم میزنند یه لحظه چون خوابم سبک بود بیدار شدم و گفتم اقا من جزء یاران امام زمان هستم چطور ممکنه من که زن هستم بعد دوباره خوابم برد اون بانو حضرت ساره گفت اقا میفرمایند زنان در احر الزمان حاکمان زمین خواهند بود بعد انگار اقا پسرخودشونو به عقد من در اورده باشند یهو دیدم خودم از خودم زاده شدم بعد دیدم از بستر بلند شدم و مشغول نمازم و نور زردی از صورتم ساطع میشه و همه بدنم نورانی شده جز پاهام از زانو به پایین پای خودمه

  161. آیذا گفت:

    سلام
    من خواب دیدم ک خونمون رو عوض کردیم و همه فامیل که برای دیدن خانه امده بودند شام دعوت کردیم بعد سر اینکه زنداییم تیکه انداخت به من که کنکور قبول نشدیو دخترم پزشکی قبول شد دعوا شد و مهمون هارو بیرون کردیم تعبیرش چیه؟

  162. فائزه گفت:

    سلام من نزدیک اذان صبح خواب دیدم خدا رویه تپه ای هست که زیرش آب رد میشه خدا بزرگه و طلایی رنگ اصلا انگار طلاست منم پایین تپه سمت راست خدا کناره آب ایستادم دارم نگاه به خدا میکنم که خدا داره به روبه روش نگاه میکنه زیر لب زمزمه میکنه ولی من نمیشنوم منم سرم روبر میگردونم واونجایی که خداداره نگاه میکنه رو نگاه میکنم میبینم پلی وسط آبه که به جهنم تبدیل شده توی ذهنم میادکه خدا داره جهنم روخاموش میکنه یا شایدم داره درست میکنه ولی خیالم راحته که من داخل جهنم نمیرم خواهرم کنارمه و بهم میگه زن عمو گفته جهنم رو تجربه کرده خیلی سخته، و من از خواب بیدارمیشم . توی واقعیت زن عموم زندس ،برای یه نفر خوابم رو تعریف کردم بهم گفت معنیش عذاب الهی و رفتن به جهنمه خیلی میترسم ممنون میشم خواب رو تعبیر کنید

  163. بهزاد گفت:

    سلام خواب دیدم
    که سیدی وارد خانه شده و به من می گوید این کفش ها کهنه رو بریز بیرون و اونا حدودا سه جفت کفش کهنه بود
    می شه تعبیر این خواب رو به من بگید؟

  164. علی فخار گفت:

    باسلام.خواب دیدم که باهمسرم دعوا کردیم و اون قلبشو گرفت و گفت درد میکنه و افتاد روی زمین و بیهوش شد منم کلی جیغ زدم و زنگ زدیم اورژانس اومد و گفت سکته کرده اما رد کرده خداروشکر تعبیر خوابم چیه؟ممنونم

  165. Arezoo گفت:

    سلام میشه لطفا تعبیر خوابما برام ارسال کنید خوابید دیدم تو ی جای ی ماشینی مادرم مادر پداخل ماشین بود ماشین منفجر میشه مادر میسوزه میمیره من روب روی ی سنگ جلوی ماشین بودم پشتما ب ماشین میکنم ک انفجار ب من نخوره ولی کمی بدن میسوزه میرم ی جای حالت فروشگاه لباس میخورم میام پدرم میاد میگه مادر مرده من کم ناراحتم ولی اصلا حس غم اینا ندارم فقط حرص مادرم میخورم ک چرا اینطوری شد

  166. عباسی گفت:

    با سلام خواب دیدم که مادر م به سختی بیمار است .البته درواقعیت هم ایشان به سختی بهیمار است .برادرم می گفت چون تحریم است قرص هایش را پیدا نمی کنم .مادرم تعادل راه رفتن نداشت برادرم داشت با ماشبنش ور میرفت من هم باهاش درمورد قرص های مادرم حرف می زدم که یهو دیدم مادرم سوار ماشین گران قیمت سفید رنگ پسر همسایه شد.ورفت به برادرم گفتم .گفت بزار بره یک دور بزنه برگرده ماشین خارجی خراب نمیشه .گفتم تصادف می کنه .گفت نمی کنه نترس الان میاد .میشه تعبیرش رو برام لطف کنید بگید .لازم به ذکره مادرم مریض هست ورانندگی اینا نمی دونه

  167. Mahdi1010 گفت:

    سلام
    خواب دیدم دو جنازه در ماشین من قرار گرفتن از کجا و چجوری نمیدونم یکی صندلی جلو و دیگری در عقب هر دو در کیسه های پارچه ای بودند و مخفی شده بودند و من نمیشناختمشون و از همه مخفی میکردم و سعی میکردم مخفیانه جایی دفنشون کنم اما نمی شد و یکی یا دوروز در ماشین من مخفیانه بودند بعد از اون بیدار شدم
    حال خیلی نگرانم و ذهنم مشغول شده

  168. محمد گفت:

    سلام، من دانشجو هستم، دیشب ساعت ۱۲خوابیدم یعنی درتاریخ ۱۰بهمن خواب دیدم…. من به یک دخترخانم علاقه داشتم… که همکلاسی بنده بودند… خواب دیدم که میخواهیم بریم سرامتحان.، خواستم ساعت مچی نقره ایم رو بردارم… که دیدم یه ساعت شبیه خودمه ولی یکم فرق داره… رفتم بیرون اتاق و اون دخترخانم رو دیدم که وایساده و گفت من ساعتت رو برداشتم…. لطفا تعبیرش روبگین….

  169. زینب گفت:

    ی بار هم خواب دیدم که عشقم با تمام خانوادش از خونه پدر بزرگم که سید هست پدر بزرگم بیرون زدن وخیابان پز از مردم بود ومن ناگهان بیرون رفتم وسرم عبا بود که برادرش سوار یک ماشین خیلی باکلاس وشاسی بلند سفید رنگ وخوشکل وخودش دشداشه سفید ونورانی بود ومن بهش گفتم ب داداشت بگو باش خرف بزنم چون هرجی بهش میگم راضی نمیشه وخودش پیاده شد وبهش گفتم میخواد باهات حرف بزنه برو وخودش پسره میگه من میخوام دوستم ببینم پ بهش میگه حالا دوستت ولش باهاش حرف بزن وخودش میاد من بهش میگم خیابان شلوغه من میرم وبیو دنبالم وخودشم تو خواب دشداشه سفید پوشیده

  170. زینب گفت:

    سلام خسته نباشید من یکی را دوست دارم وخواب دیدم که اومده خونمون رو فرشای که میخوابیم نشست اونم رو فرش داداشم چون اسمش مثل اسم داداشمه من هی بهش میگفتم بلند شو بابام شما رو نبینه اما نرفت بعد که بابام دیدش تو خواب سرم داد زد منم گریه کردم وخود پسره عبا کرد سرم ومنو با خودش برد ومن فقط گریه گریه میکردم ومنو برد با خودش تو ی هتل ومن رو تخت نشستم فقط گریه میکردم وخودش منو نگاه میکرد.‌‌…

  171. فوزیه گفت:

    با سلام
    خواب دیدم که شوهرم دو عدد سینی نو شبیه هم ،همانند سینی که در منزل دارم ودرخواب شکسته بود به من داده است

  172. هانیه گفت:

    سلام مادر من دوساله فوت شده خواب دیدم تعدادی از کفش های مادرمو توی یک کیسه داخل منزلم بین وسایل های قدیمی پیدا کردم ی جفت از کفش هارو به خالم که مادرشوهرمم میشع دادم و یک جفت دیگه شو به دختر داییم که اصرار کرد دادم خالم منو صدا زد و گف کفشا لنگه ب لنگس منم گفتم ببین کدومشو دوس داری که لنگ دیگشو برات بیارم لطفا تعبیرشو بگید

  173. راضیه گفت:

    سلام من خواب دیدم مادرم داشت نوزاد پسری شیر میداد ک صورتش سیاه شایدم سبز شبیه ماه گرفتگی بود. توی همون اتاق هم مادر بزرگم ک فوت شده خوابیده بود ومن داشتم حرص میخوردم چرا بچه کوچیک باز داریم آخه خواهرکوچیکم کلاس پنجمه و کی ازش مراقبت میکنه. یادم میاد توی خوابم دوستم یه لوازم آرایشی بهم هدیه داد

  174. شاپرک گفت:

    با سلام،
    امروز صبح خواب دیدم که پدرو مادرم از بیرون اومدن خانه. دعواشون شده بود. مامانم در خواب دندان پیش میانی سمت چپ صورتش در فک بالایی شکسته بود کاملا و کنده شده بود و خونی بود و دندان گم شده بود. بعد گفتم کی این کارو کرده. گفت بابات تو دعوا هول داده منو با صورت خوردم به دیوار. بعد دیدم بابامم با عصبانیت اومد خونه. درو کوبوند با حالت خشمو خنده گفت میرم از خونه خسته شدم. بعد منم رفتم ارومش کردم نذاشتم بره و نرفت.

  175. Nasim گفت:

    سلام
    مادرم تو خواب دوس پسرم که تازه حدا شدیم با اون داشتن پازل درس میکردن ک چند تکه از پازل نبوده پسره رفته بیاره ک میخ تو پاش رفته
    مادرم رفته گفته ببخشید میخارو من ربخته بودم زمین و میخارو از پاش در میوورد یکی یکی

  176. ه گفت:

    سلام خواب دیدم تو یه گلخونه هستم یه درخت گردوی جوان ولی دراز اونجا بود بطوری که از سقف گلخونه بیرون زده بود خانمی که معلم من تو آموزشگاه بود از من خواست دو تا کلید که روی درخت بود برایش ببرم من هم از روی درخت بدون درد سر رفتم بالا و کلیدها را برایش آوردم ممنون می شم اگر تعبیرش رو برام بگید

  177. زهرا گفت:

    سلام خسته نباشید
    خواب دیدم که
    توی خواب ازدواج کرده بودم و حامله نبودم ولی یهو خودمو یه جایی دیدم که نوزاد بغلم بود بچه خودم بود انگار تازه زایمان کرده بودم سینمو گذاشتم دهنش این بچه نمیدانین با چه ولع و اشتهایی میک میزد و شیر میخورد عجب حسی بود خدایا
    شوهرم هم بغلش کرد دست رو سرش کشید و بوسیدش
    خیلی خوب بود
    ولی انگار کشور در حال جنگ بود و خیلی امن نبود نمیدانم یه مدل خاصی بود کوچه خیابان
    من ۸ساله ازدواج کردم و ۵سالی هست دنبال درمان هستم و بچه دار نمیشم متاسفانه

  178. زهرا گفت:

    سلام شوهرمن خواب دیده علم بلندکردکه یکدفع علم میفته امانمیزاربخورزمین بدعلمومیزارروی سه چرخه بدباکمک دیگران علم وبصورت نیم تیغه بلندمیکن ببرهیت که یک مردبالبخندبهش میگه ماشالابدمیبینه علم کوچک شد

  179. حدیث گفت:

    سلام لطفا تعبیرخواب منو زود بگید خیلی ناراحتم
    من خواب دیدم مادرم فوت شد و مراسم تشیع هستش و من بی قرار میکنم و جنازه مادرم بغل کردم دیدم باهام حرف زد گفتم به همه زندست کسی حرفمو باور نکرد مادرمو تو قبر گذاشتن من دوباره اصرار کردم کسی بیاد تست کنه و یکی تست انجام داد دیدن مادرم زندست بیرون اوردم و تو بغل من بود همش قربون صدقش میرفتم

  180. زهرا گفت:

    سلام همسرمن خوابیده که علم بلندکرده یکدفع علم میفته امانمیزاربخورزمین علم میزارروی یه چرخه اش بدچندنفرپیدامیکن میگه علم بطورنیم تیغه به من بدی تاببرم بدم به هیت وقتی دوباره علموبلندکنه یکنفربالبخندبهش میگه ماشالابدشوهرم میبینه که علم نصف شد

  181. عباس گفت:

    سلام برادرم چهل روزه تو بیمارستان فوت کرده دیشب خواب دیدم صبح زود بیدار شده و دست و صورتشو تو حیاط شسته بود وقتی میاد تو اتاق دیدم چهرش کمی ناراحته و پاش میلنگه پرسیدم چیشده با ناراحتی گفت وقتی اومده تو اتاق پاش جایی خورده و کمی درد میکنه ممنون میشم تعبیر کنید

  182. زهره گفت:

    من خواب دیدم با دوستم داری میریم جایی.یه خونه کنار مسیرمون درختای انار داشت…..پر انار بودن….دوستم رفت یه انار کند یه دونم واسه من کند داد بهم…..خودش نشستت خورد….منم همشحرص میخوردم که چرا کنار خیابون نشسته انار میخوره…..به حرفمم گوش نداد….تعبیرشو میشه بگین لطفا

  183. Nesa گفت:

    یک بار دوستم امد به من گفت من و کسی دوسش دارم با هم ازدواج کردیم چند روز هم در خواب دیده بود ما باهم هستم بعد یک هفته یکی دیگر از دوستانم هم خواب ازدواج مارا دیده بود و او هم بعد چن روز دوباره خواب مارا که باهم هستم را دید.دیروز همین نفر که دوستش دارم بهم گفت که در خواب دیده در کوچه ای که با دوس دختر قبلیش میرف باهم بودیم که دوتا دختر جلومون دراومدن اینم جلو اونا بهم ابجی گفته که اونا نفهمن دوس دخترشم
    الان تعبیر اینا چی میشه🥺😑

  184. Eli گفت:

    سلام خسته نباشین
    من از زمان بچگی از پسر عموم بدم میومد چون سعی داشت بهم دست درازی کنه و من دیشب خواب دیدم که منو و اون توی ماشینش هستیم و اون دستم رو گرفت و روی پاش گذاشت و نن هیچ اثری از نیاز جنسی توش ندیدم و حس میکردم که دوسش دارم و پیشش آرامش دارم
    میشه تعبیرش رو به ایمیلم بفرستین لطفا🙏🙏

  185. مهدیه گفت:

    باسلام … خواب دیدم همسرم سوارماشین سنگین هست و مسابقه گذاشته وازپرتگاه بلندی میفته ماشینش کلا میسوزه وقتی میرم سمتش خودش سالم ولی دوتاپاهاش ازمچ قطع شده مادرش گفت کاش میمردبهتربودولی من گفتم نه تااخرعمرم جونموبراش میدم خیلیم گریه میکردم پاهاشوماساژمیدادم .. میخاستم ببینم تعبیرش چیه وقتی بیدارشدم ساعت ۸صبح بود خیلی ترسیده بودم

  186. نجمه گفت:

    ببخشیداینوهم یادم رفت ک بگم وقتی داشتم باخانوادم دعوامیکردم اوناچهره ی غمگینی داشتن ودرجواب حرف های من هیچی نمیگفتن

  187. نجمه گفت:

    سلام،من خواب دیدم که خانوادم منوبه زوربه یک مردی ک ۷۵ سال سن داشت شوهردادن خودمم ۱۹ سالمه وشوهردارم اینوتوی خوابمم میدونستم ومثه اینکه توخواب منوازشوهرم جداکرده بودن.لباس عروس تنم بودوداشتم باگریه تنهایی میرفتم مراسم عروسیم،قبلش هم بامامانم اینادعوام شدوگفتم خودمومیکشم اونجاک رسیدم دوستامووفامیل ایناهمه بودن ویه خالم ک درواقعیت باهاش رابطمون خوب نیس،اونجااون ودخترش وقتی گریه وناراحتیم دیدن پوزخندمیزدنوخوشحال بودن،بعدش اون مرده ک قراربودباهاش ازدواج کنم اومدومن خیلی ازش متنفربودم اون دستش گزاشت پشتم ودیدم کمرم داره خیلی داغ میشه خودموکشیدم عقب بعدشم به فکراین بودم ک به شوهرم پیام بدم بباددم درومن لباس مردونه بپوشموازاونجافرارکنم باهاش

  188. Ghadir گفت:

    من خواب دیدم موی سر خدابیامرز بابامو کوتاه میکنم اگه ممکنه تعبیرشو بهم بگید ممنون

  189. یگانه گفت:

    سلام من خواب دیدم مادر شوهرم مقداری طلا خریده که بین آنها یک آیینه از طلا بود و آنرا به من هدیه داد لطفا بگویید تعبیرش جیست؟ ممنون

  190. Hani گفت:

    سلام وقتتون بخیر من خواب دیدم فردی که دوسش دارم(و اون هم دوستم داره گویا ولی به خاطر مشکلاتی که راجبهشون باهام حرف زده نمیتونه فعلا ابراز نمیکنه) توی خواب همراه دوست مشترکی که هر دومون مدتی میشه که باهاش قطع ارتباط کردیم …دارن آماده میشن برن سر قرار مهمی، فردی که دوسش دارم پیراهن آبی روشن و جلیقه نارنجی پوشیده بود و دوست مشترک پیراهن طوسی و جلیقه سورمه ای.هر دو خوشتیپ کرده بودن. خواستم از فردی که دوسش دارم تعریف کنم جلوی اون دوست که پشیمون شدم و تعریف ام رو اس ام اس کردم براش، که ازم خواست با صدای بلند و جلوی اون شخص ازش تعریف کنم و من با خنده اینکارو کردم و برای اینکه ضایع نباشه رو به اون دوستم گفتم حتما قرار مهمیه اینقد خوشتیپ کردین 😉ممنون میشم تعبیر کنید لطفا🙏⚘

  191. M. Q گفت:

    سلام من دختر هستم و رفیق پسری دارم ولی هنوز رفیق هستیم و رابطه عاطفی میان ما هنوز نیست رفیق پسر من خواب دیده بوده که باهم درجایی مثل محل کاری هستیم وبه اتاق استراحت میرویم من سرم را برروی پای او گذاشتم و او میگفت صورت من را نوازش کرده صورتم بسیار روشن و صاف بوده و حس میکرده مثل چشمه ای زلال است. البته بگویم من صورتم دارای جوش و جای جوش های زیادی است و پوست گندم گون مانند دارم در واقعیت تعبیر این خواب چیه؟

  192. رضا گفت:

    سلام وقت بخیر خدمت شما من خواب دیدم همسرم با مردی ازدواج کرده که نمی‌شناختم و با آون آقا تو خونه زندگی می‌کنند اما من تو خواب گفتم که هنوز طلاقش ندادم ضمنا بنا به دلایلی مدت هشت ماه هست درگیر طلاق و طلاق کشی هستیم در تعبیر خواب خوندم اما واقعیت این است که معنیش رو نتونستم متوجه بشم لطفا برام تعبیر کنید باسپاس من ساعت دوتا چهار صبح پانزدهم دی ماه خواب دیدم باسپاس

  193. مهرو گفت:

    سلام.خسته نباشید.من خواب دیدم خواستگارم که خیلی از هم خوشمون اومده بود ولی مادرم مانع ازدواجمون شد،تو خواب جلوم گریه میکنه و با حالت غمو غصه میگه که منو نمیخواد.منم خیلی غصه میخورم تعبیرش چی میشه؟لطفا پاسخ بدید.ممنون

  194. Mobin گفت:

    سلام شمارو به هرکس دوست دارید جوابمو زود بديد من خیلی نگرانم….. پدر من به خاطر مریضی روحی که من دارم خیلی غصه میخوره من عذاب وجدان دارم آخه پدرم ی خوابی دیده که پدرش و عموش که فوت شدند اومدند و چهره ی عموی بابام ناراحت بوده از بابام سیگار خواسته بعد بابام و عموی بابام باهم سیگار کشیدند……. بعد چون از بابام سیگار گرفته من میترسم.

  195. mbaba گفت:

    با سلام
    خسته نباشید
    من یه دختر مجردم دیشب خواب دیدم که دخترخالم که بسیار هم خوشبخته و یه بچه بزرگ هم داره صاحب دومین بچش شده و خودش هم یه ظرف انار دون شده و یه ظرف برنج پخته جلوش هس
    تعبیرش چی هس
    ممنون

  196. Fateme گفت:

    سلام
    خواب دیدم رفتم نشستم مطب دکتر اما یهو متوجه میشم مطب رو اشتباه اومدم ومیخوام بیام از مطب بیرون که پله های مارپیچ داره،جلوی در مطب یه خانواده نیازمند میبینم میخوام بهشون کمک کنم دست میکنم تو کیفم میبینم فقط پول خرد تو کیفمه و کمه پولم(دلم میخواد یه کمک درست بکنم بهشون)،ناراحت میشم میخوام برم که یه خانمه کنارم میگه چرا کمک نکردی که میگم فقط پول خرد همراهمه یه جا میبینم باکسی که همو دوست داریم(که شبیه یک بازیگره و چهارشونه و قوی هیکله) یواشکی میریم پشت ساختمون و بغلم میکنه و عاشقانه همو میبوسیم و حس آرامش و شعف وصف ناپذیری بهم میده و دوست نداریم این لحظات تموم شه و استرسم داریم کسی نبینتمون و راجع به ازدواج باهم چشم تو چشم حرف میزنیم،بعدکه ازهم جدا میشیم و میرم خونه انگار از مامانمینا دلخورم میبینم حولم خیسه میگم کی اینو خیس کرده که خواهرکوچکم میگه من ازش استفاده کردم ،باناراحتی میگم مگه این وسیله شخصی نیست میبینم یه بچه کوچک خیلی ناز خونمونه انگار بچه خالمه میگم بزار من بخوابونمش اما تا منو میبینه خوابش میپره و شیطنتو بازیش میگیره انگار از چیزی ناراحتم میکنن و میرم خونه پدربزرگم سرظهره و هی در میزنم خیلی دیر در باز میشه،خدابیامرز پدربزرگم درو برام باز میکنه و مثل همیشه با لبخند نگاهم میکنه و از دیدنم خوشحال شده، متوجه میشم که داشت نماز میخوند و لباس روشن تنشه فقط چشمش اشک داره بعد احوال پرسی میگم شما نماز میخوندین بقیه چی،که میبینم مامانبزرگمم چادر رنگ روشن پوشیده و اونم داشته نماز میخونده،میبینم یه نفر دیگه هم سمت راستت خونه داره نماز میخونه که اونم لباسش رنگ روشنه نمیدونم زنه یا مرد فقط بیدار که شدم متوجه شدم عکس قبله وایسادن و نماز خوندن اما همون سمت قبله خونه خودمونه

  197. سام گفت:

    سلام و عرض ادب
    ساعت ۴بعد از ظهر خواب دیدم از یه جای دست کسی که خیلی دوست داشتم و چند ماه پیش یکدفعه رفت..هر دو دستش پانسمان شده بود..دستش رو بوسیدم خیلی زبر و زخمت شده بود…بعد اوردمش بیرون کلی باهم بازی فوتبال کردیم بهد یه دو قرون ی رو هی شوت می کردیم..یکی دیگه م شاهدمون بود هی داشت نگاه می کرد میشه لطف کنید تعبیرش رو بگید ممنون از سایت عالیتون

  198. Zahra گفت:

    من بیشتر اوقات اول خوابم یعنی همین که چشمام روهم میره یه خواب های عجیبی میبینم انگار بیدارم جایی که خوابیدمو میبینم کسی که جفتنه رو میبینم کلا حس بیداری دارم ولی نمیتونم نفس بکشم نمیتونم تکون بخورم فلج میشم بعد صداهای عجیبی میشنوم صداهای خنده صداهای چند نفر که گریه میکنن یا حرف میزنن من چند سال با این خواب ها درگیرم هر چی دعا پیش سید ها رفتم فاییده نداشته به نظر شما این خواب های من دلیلش چیه چکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟

  199. Z گفت:

    سلام
    وقت بخیر
    من دو روز پیش خواب دیدم دو تا از دوستام که هر دوشون دوستای صمیمیم هستن هر لحظه چهره شون عوض میشد . یک لحظه ترسناک و شیطانی می شدن و از دهنشون خون سیاه میریخت و انگار داشتن تحدیدم می کردن اما لحظه ای بعد دوباره به حال عادی بر می گشتن و انگار میخواستن بهم هشدار بدن ولی نه صدای تحدیدشون رو شنیدم نه صدای هشدارشون .
    توی واقعیت هم دو هفته ای میشه این دو دوستم با هم قهرن و من موندم طرف کدومشون رو بگیرم .

  200. زهرا حسینی گفت:

    با سلام
    خواب دیدم که جایی در حال زیارت بودم نوشته ی علی رو یادمه فک میکنم امام علی بود بعد یهو هوا خراب شد و ابرهای سیاه اومدن و اسمون پر شد از پرنده های ترسناک یه چیزایی شبیه خفاش
    همه فرار میکردن ما هم فرار کردیم داخل خونه ی خالم
    اونجا داشتم با مادرم که دوسالی میشه فوت شدن جر و بحث میکردم یادم نمیاد سر چی ولی اولین بار بود توی خواب با مادرم بحثم شده بود
    توی خوابمم یه پسری که تازگیا باهاش آشنا شدم و چیزی هم بینمون نیست رو یادمه چند بار دیدم
    با تشکر

  201. حسین گفت:

    با سلام و خسته نباشی ویژه به مدیر سایت . خواب من اینکه یه دختری رو می شناختم بهش تو دنیای واقعیت علاقه هم داشتم ولی اون منو همیشه پس میزد ولی تو خواب تونستم باهاش حرف بزنمو کم کم باهاش دوست شم اون هم همینطور بعد تو اونا آشپز خونه داشتن داشت برا هشت نفر غذا درست میکرد مادر پدرش نبودن غذای ناهار رو درست کنن من گفتم بهت کمک میکنم اول قبول نکرد بعد یه کم اصرار قبول کرد داشتیم ظرفا رو میشستیم یه پسره اومد داخل با حرفاش گریه شو درآورد اون پسره این دختره رو دوس داشت بعد رفت بعد به دختره گفتم میخوای گریشو در بیارم گفت میتونی گفتم چرا نتونم بعدش گفت بهت میگم داشتم غذا ها رو میبردیم تحویل بدیم باید غذا رو میبردیم خونه همون پسره که گریه دختره رو درآورد تحویل بدیم که گفت من پامو تو خونه اینا نمی زارم بعدش نمیدونم غذا ها رو چیکار کردیم همین جور رفتیم جلو دختر خوابید رو زمین گفت خسته شدم بعد سه تا ماشین از جلومون رد شد اون بلند شد پرید رو کولم من بردمش خونشون داشتم میرفتم که گفتم بزار این دفعه از این کوچه برم بعد یه دختره که فک میکردم می شناسمش رو از دور دیدم بعد نزدیک شدیم دیدم که زنه بعد سریع من دویدم رفتم جلو دختره از دور مانتویی بود بعد که نزدیک شد چادری شد بخاطر همین من دویدم رفتم داخل کوچه رو دیدم پر گاو محلی بزرگو کوچیک بود من ترسیدم و از همون راه قبلی برگشتم با تشکر

  202. مریم گفت:

    سلام.
    خواب دیدم با برادرم که سال گذشته رحمت خدا رفت، شیرینی تقسیم کردم. یه نصف برای اون یه نصفم برای من.

  203. فاطمه گفت:

    سلام دیشب خواب دیدم وارد یک قصر بزرگی میشم که اولش نمیدونستم مالک قصر کیه وقتی واردشدم دو زنی رو دیدم که روی ولیچر نشستن وچب چب بهم نگامیکنن بعدش منو سوار ولیچر کردن و ی پسر جوانی ازپشت ولیچر را به بالا می کشید وباسرعت وبراحتی پله های زیادی رو که باموکت قرمز پوشانده شده بود طی کردیم ودر ی اتاقی رو زد که پیرمردشوهر اون دو زنی بود که روی ولیچر دیدم بعدا فهمیدم من قراره زن سوم اون پیرمرد بشم درضمن اون پیرمرد رو در واقعیت می شناسم(صاحب کارم بود)ولی اسمش همون بود قیافه ش یکی دیگه بود

  204. زهرا گفت:

    سلام، من خواب دیدم تو یه گودال خیلی عمیق گیر افتادم یه نفر دیگم با من اونجا بود بالای اون گودال یه فیل بود اون یکنفر دیگه سعی کرد از فیل درخواست کمک کنه اما فیل پاهاشو با زمین کوبید و راه گودال مسدود شد و اون شخص هم زیر آوار موند، و بعد راهی که پایین گودال بودو ادامه دادم رسیدم به یه جایی فک میکردم دیگه راهی نیست اما بعد یه صدایی اومد و گفت تو نباید وارد اینجا میشدی هرکس وارد این مکان میشه دیگه راه نجاتی براش نیست، و بعد بهم گفت: ولی به تو یه فرصت میدم تو همیشه هیچ موضوعی رو با صداقت و راستگویی کامل جواب ندادی و الان تنها چیزی که میتونه نجاتت بده اینکه دروغ نگی و همه چیزی رو که میپرسم به درستی و کامل توضیح بدی، و برای اینکار باید من باید روی تخته چوبی دراز میکشیدم، و اینکارو کردم و یادمه که مشغول به جواب دادن سوال ها بودم و انگار داشت خوب پیش میرفت… بقیه اش یادم نیست

  205. شادی گفت:

    سلاممن خواب دیدم با خواهرم رفتیم باغ بهشت هر چی گشتیم قبر پدر مرحوم رو پیدا نکردیم گفتن شده شهر بازی بچه ها بازی میکردن من خیلی ناراحت شدم گریه میکردم که قبر پدر مو پیدا نکردیم یه پسری از همکلاسی هام اونجا بود ما رو نگاه میکرد خواهش میکنم جواب خواب مو زودتر بدین و منو از نگرانی نجات بدین ممنون از لطفتون

  206. اشکان . ش گفت:

    سلام، خواب دیدم بخاطر اومدن بارون از درز پنجره ها و زیر در و سوراخ های دیوار، آب به داخل خونه داره نفوذ میکنه که همسایه بغلی که اونم همین مشکل داشت با گچ و سیمان اومد داخل خونه که جلوی این موضوع رو برای ما هم بگیره ، یه ماهی زنده هم داشت توی آب کف خونه جون میداد ، منم داشتم فرش ها رو میزدم کنار که آب از چاهک کف خونه بره پایین

  207. السا گفت:

    سلام من خواب دیدم یکی از آقایون مجرد فامیل همراه پدرشان به خانه قبلی ما آمده و بادست چپ بهم سلام کردیم وبعدمارو به مراسم عقد برادرشان دعوت کرد میشه تعبیرشو بگین.ممنون

  208. مهدی گفت:

    سلام .ساعت ۵ صبح خواب دیدن من رفتم تویک شهری از کرمان و یک زمینی دارم که توشیب قرار دارد و اب ساعت ها تو این زمین در جریان هستش زمین به صورت شراکتی هستش تو زمین لیز خوردم خوردم به یک سنگ که شکست توی سنگ فیروزه ابی و قرمز و الماس و خاک طلا هستش یک خورده اون رو شکستم تو ظرفی ریختم چند نفرم از دوستان شریکم پیشم هستند اونا میخوان همشو بشکنن و من نمیزارم دیدم که تو خواب تو مسیر راه ایست بازرسی محله ای هستش منم با ماشین خودم میخواستم این سنگ ها رو بیارم یک جا ماشین گیر کر. پیاده شدم دیدم یک گله گاو محله ای دارن میان یک گاو که ماده و چاق هم بود انگار حامله بود یا گوساله داشت صاحبشو صدا میکنه میگه علی علی بعد یکدفعه رم کرد مردم فرار کردند من فرار نکردم افتاد دنبال من من رفتم تو یک دستشویی یک پیرزن هم اونجا بود ولی در دستشویی از نصف بیشتر در ش شکسته بود گاو امد داخل هی سعی میکرد منو با شاخ بزنه دیدن یک شاخ اش شکسته و کوچیک شده ولی با سرش میخواد منو بزنه منم با پا نمیزارم ولی گاو به صورت التماسانه منو نگاه میکرد ولی عصبی شده بود .خواهشا چون من از ۵ شنبه شروع به خرید و فروش پسته کردم و از همون شهرم میارم خیلی نگرانم کرده میشه راهنمایی کنید.

  209. مهدی گفت:

    سلام .دیدن خواب یک گله گاو محله ای که از میان اون گاو ها یک گاو حرف میزند و اسم صاحبشو صدا میکنه و به طرف تو حمله میکنه ولی شاخش یکیش

  210. رضا گفت:

    سلام خواب دیدم سه تا پرنده زیبا دارن پرواز میکنن اونقدر خوشکل بودن که محو زیباییشون بودم بعد حمله کردن به ی ادم چشمشو در اوردن و به زور گذاشتن توی دهن من منم خوردمش میشه تعبیرشو بگین

  211. نسرین گفت:

    سلام من خاب دیدم خاهرم ی مار بزرگ سفید اورده خونه و طوری دورش پیچیده ک ازمار اسیبی بهش نمیرسه و زهر شومیکشه دراخر مار رو رهامیکنه ومار ب طور عصبانی میاد کمر من رو بار ها نیش میزنه درآخر نامزدمو دیدم که خیلی باهام سرد برخورد میکنه ومیگه نمیدونم چرا اخلاقم عوض شده باخونوادمم دعوامیکنم هرشب میشه تعبیرکلی شو بگین با تشکر

  212. سودل گفت:

    سلام من چند باری خواب دیدم که توهر محیطی هستم یه اتفاقی افتاده یا بومب باران شده یا خونمون اتیش گرفته یا تو مدرسه کسی هست میخواد زندگیمو بهم بریزه که بعدش لباسامو و وسایلامو جمع میکنم میرم

  213. ناشناس گفت:

    البته این خواب برا دیشب نه پریشبه

  214. ناشناس گفت:

    سلام وقتتون بخیر
    من یه شخصی رو دوست دارم که اون من دوست نداره و باهم در ارتباط نیستیم ۴_۵ماه پیش چندبار خواب دیدم که با اون شخص ازدواج می کنم و حلقه می خرم یا ازدواج کردیم …این خوابا برام یه قوت قلب بود تا اینکه دیروز پسر عموم بهم گفت که خواب دیدم باهات ازدواج کردم من وقتی این شنیدم ناراحت شدم چون خوابای قبلی خودم که برام انرژی مثبت بود و قوت قلب برای رسیدن به اون شخصی که دوسش دارم پوچ میشد با همین افکار پریشون خوابیدم خواب دیدم که همون پسرعموم تو خونه ماست با چشاش منتظر جواب خوابشه من بدون جواب میرم به سمت آشپزخونه که غذا درست کنم نمی دونم برنج بود یا سبزی خورد شده که داشتم میشستم ازش مو دراومد برداشتم دیدم نه انگاری مو تمومی نداره و من هی میبینم و برمی دارم و اون موها موهای خودم بود ،میشه تعبیرش بهم بگین

  215. جن گفت:

    سلام من یه  دختر مجردم  ساعت های ۲ تا ۴ روز ۱۵ نوامبر که ۱۷ ربیع الاول
    که میشد شب جمعه( یعنی فرداش جمعه میشد) خواب دیدم که ما یه جایی زندگی میکنیم که ناشناس بود برای من دقیقا یادم نیست خونه ما بود یا نه ولی تو موقع اوناجا ساکن بودم تقریبا همه توی خواب من نا آشنا بودن ولی توی خواب فک میکردم که اونا همسایه یا فامیلامونن غیر از مادرم که توی خواب هم مادرم بود درست همه چیو به خاطر ندارم ولی یادمه توی خواب صدای یه گریه خیلی بلند و ترسناکی بلند شد خیلی ترسناک بود صداش داشتم سکته میکردم واقعا مثه صدای یه مرد بود یعنی منظورم صدای کلفت مردونه داشت تا صدای زنونه بعد یکی گفت این صدای زن فلانیه که توی ساختمون ما بود و این آقا توی خواب من انگار آدم شریفی بود که پسرشو از دست داده بود و میگفتن که زن این آقا که اینجوری بود صداش در واقعه یه جنه من تو خواب بیشتر ترسیدم بعدش گفتن همه ساختمان قرار برای آرامش و قوت قلب این خانم و اقا قراره یه جایی توی ساختمان جمع بشن (کل خواب منم خیلی انگاری تاریک و ترسناک بود مثه اینکه اصلا برق نباشه همه جا تاریک اینجوری بود)بعد ما که رفتیم بریم پیششون اقای همسایه یه مرد ریزه میزه تقریبا و خیلی مظلوم و خانموشون همون جنه خیلی بزرگ بود خیییییلی یعنی افتضاح همش هم داشت گریه میکرد بعد همه دور یه میز نشستن من به مامانم گفتم از این خانومه میترسم من کنار تو میشینم نمیخوام کنار اون باشم  یه لحظه رفتم اومدم دیدم فقط یه جاس اونم کنار همون جنه که مجبور شدم کنارش بشیم همش گریه میکرد و دعا میخوند و یه دعا و آیه هایی رو میخوند به عربی که درست یادم نیست  به نظر خوشگل بود و خیلی هم خوب ولی من ازش میترسیدم نمیدونم مثلا تو خواب میترسیدم سمتم حمله کنه یا ازیتم کنه که اصلا اینجوری نشد خیلی خوب و مهربون بودتا آخرش ولی من کلا دوست نداشتم جایی باشم که اون هست و خوابم همونجوری تموم شد.. سعی کردم همه چیو کامل بگم براتون اگر ممکنه تعبیرش رو بفرمایید🌷❤

  216. yarha گفت:

    سلام من دیشب خواب دیدم یه موجودی بین گاو واسب که سیاه وخیلی گنده بود دنبالم گذاشته بود خیلی چهره وحشت ناکی داشت وهرچی هم سعی میکردم بین ادما قایم بشم یا فرار کنم بازم منو پیدا می کرد شنیدم تعبیر اینکه گاو دنبال ادم بزاره خیلی بده اره؟؟ میشه زودتر بهم بگین

  217. الهام گفت:

    ی شب هم خواب دیدم ی خانم چادری بمن میگه تو بعنوان نماینده مذهبی انتخاب شدی من تعجب میکنم بعد میرم از اونجا میبینم از مسجد اذان میگن وضو میگیرم میام مسح پا بکشم میبینم کفشهام کهنه و سبز هستن از رو کفش مسح کشیدم ولی بعدش درست کشیدم از اینور اونور صدا میومد الهام چقد خوب شده عوض شده ولی من همیشه نماز میخونم ممنون میشم تعبیرش کنین🌷🌷

  218. الهام گفت:

    سلام من خیلی خواب میبینم که همش صادقه هستن دیشب خواب دیدم ی مرد از آسمون خواهرمو صدا میکنه من بهش میگم المیرا بابا صدات کرد شنیدی میگه نه میگم من شنیدم بعد با خودم کلنجار میرفتم که صدای خدای بزرگ بود یا بابام بعد گفتم بابا هم پیش خداست دیگه چه فرقی داره بعد دیدم المیرا داره دعا میکنه ولی در حقیقت اصلا اهل نماز نیست تو خواب حس کردم حاجت گرفته یکی تو دلم گفت بعدش نوبت حاجت گرفتن توست

  219. Amirreza گفت:

    با سلام
    من یک دختری رو دوست دارم اون ولم کرد من چند شب بعدش خواب دیدم ک من باهاش رل هستم مادرش فهمید بعدش بهم گفت تو با دخترم دوستی گفتم اره بعدش گفتم دوسش دارم مادرشم قبول کرد
    تعبیرش چی میشه؟

  220. امیر گفت:

    من یک دختری را دوست دارم و به مادرش گفتم ک من او را دوست دارم مادرش هم قبول کرد و او قصد ازدواجیم شد

  221. یگانه گفت:

    سلام . خواب دیدم به زور راهی خونه بخت شدم و نمیدونستم شوهرم کیه (بدون مراسم عروسی) و قبل از اینکه برم توی اون خونه، همه چی رو بهم زدم و دیدم همه فامیل دارن سرزنشم میکنن. اما فرداش برگشتم سر اون خونه و دیدم که اون مرد، آدم خوبیه و من دیگه ازش بدم نمیاد.
    اون مرد از لحاظ پوشش و سطح مالی و تحصیلات ، همه چیش پایینتر از من بودم.

  222. سعیده گفت:

    سلام من درخواب دیدم که اعرزائیل بهم گف اسمت تو لیستمه و ۱۰۱ روز دیگه میمیری؟یعنی واقعا میمیرم خیلی استرس دارم

  223. سعیده گفت:

    سلام من درخواب دیدم که اعرزائیل بهم گف اسمت تو لیستمه و ۱۰۱ روز دیگه میمیری؟یعنی واقعا میمیرم

  224. سمانه گفت:

    با سلام .
    من تقریبا در طول هفته ۲ الی ۳ بار خواب میبینم که یه مار میاد طرفم که منو بخوره ، منم دنبالش میگردم ولی نیست ش منم میرم یه جای دیگه میخوابم . ممنونم میشم اگه تعبیرش بگین.

  225. پريا گفت:

    سلام
    من خواب ديدم كسيكه دوستش دارم از سماور برام چايي ميريزه و ميده به دستم و منم ميگيرم و ميخورم خيلي هم تو خواب خوشحال هستيم
    در حاليكه در بيداري ما هيچ رابطه اي با هم نداريم فقط در حد سلام عليك
    ممنون ميشم تعبيرشو بگين

  226. Mona گفت:

    سلام.خواب دیدم که مادربزرگم ک تازه فوت شده.دستش از قبر بیرونه.تعبیرش چیه؟ممنون میشم بگید

  227. مهدیه گفت:

    سلام . پدرم خواب دیده که پدربزرگم یعنی پدر مادرم به مادرم تو خواب میگه مقصر تویی و نمازایی که میخونی بخوره توسرت و ناراحت و فحش میده مادرمو .. میخاستم ببینم تعبیرش چیه

  228. N گفت:

    سلام
    من خواب دیدم که خونه دوست پسرم هستم و اون میخواست بره سگ بیاره واسم اما وقتی برگشت خونه لباسش پاره شده بود و تمام کمرش با چاقو بریده و زخمی بود بعد من با دستمال زخماش رو تمیز میکردم و سعی داشتم خوبش کنم و بهش میگفتم الهی بمیرم واست که اینجوری شدی..بعد تو خواب دیدم که تمام سینه و دست راست خودم با چاقو بریده و مثل کمر خودش زخمی شده و اون هم نگرانم شد گفت وای ببین سمت شکمت هم با چاقو بریده.
    میشه تعبیرش رو بگین

  229. honey گفت:

    سلام من يك انگشتر عقيق دارم تو خواب ديدم انگشترم دستمه اولش عقيقش سر جاش يود بعد كه دوباره نگاه كردم عقيقش گم شده بود تعبييرش چيه؟؟

  230. علی گفت:

    سلام
    من خواب دیدم یه گاو چاق رو دارند ذبح می کنند بعد از زدن گردن گاو به اسب تبدیل شد و در نهایت که داشتند گوشت آنرا بهم می دادند گوشت ماهی بود میشه بگید تعبیرش چیه

  231. سمیرا گفت:

    سلام خسته نباشید من چند وقته یه خواب میبینم که تکرار میشه.یه بار خواب دیدم دوتا عقرب بزرگ دیدم شروع کردم به سروصدا ازم فرار میکردن نمیتونستم بکشمشون ازاعضای خانوادم کمک گرفتم.دیشب باز دوباره همون خواب رودیدم منتهی عقرب هادوتا بودن مثل قبل ولی کوچیک بودن وبا یکی ازدوستای قدیمیم کشتمشون.متاهلم باشوهرم مشکل دارم.ممنون اگه تعبیرش روبگین.

  232. رضا شیبانی گفت:

    سلام من خواب دیدم تعداد زیادی مگس دارن به سمت من می آین و من به گوشه ی خانه ام فرار میکنم اما سه تا از انها رون دهانم میروند و من قورتشان میدهم تعبیرش چیست؟

  233. یاسمین گفت:

    مادرم خواب دیده سر برادر شوهرش رو با قیچی قدیمی کوتاه میکنه میشه بگین تعبیرش چیه؟

  234. محمد گفت:

    سلام..
    من وخانمم حدود ۶ماهه به خاطر اختلافات ازهم جدا زندگی میکنیم..من خیلی تلاش کردم که همه چی درست شه،،اما خانمم قبول نمیکنه..امروز بعدازظهر جمعه ۱۹مهرماه دوساعتی خوابم برد،،خواب دیدم منو همسرم دراغوش هم هستیم ودخترمون ازخوشحالی گریه میکنه..خواستم برام تعبیر کنید..ممنونم

  235. دختر بهار گفت:

    سلام و عرض خسته نباشید خواب دیدم با زن داییم و دختر دایی بزرگم سوار یه پراید سفید شدیم و رانندشم پسری بود ک نمیشناختم یجا پیادمون کرد کفشو شلوار دختر داییم دست من بود ک زن داییم گفت اونارو بده ی کتونی سفید بود با شلوار ک اومدم بهشون بدم زن داییمو در حال ادرار کردن دیدم

  236. zahra.mohseniii گفت:

    سلام
    بنده دیروز بعداز نماز صبح خوابیدم میشه ۱۱ ماه صفر خواب دیدم درون یک کوهی ک پر از درخته و ابشاری از اون میره هستم و از زیر ابشار یک الماس تراش خورده بزرگ آبی پیدا کردم ممکنه تعبیر این خواب رو بفرمایید؟

  237. علی گفت:

    سلام.۲بار خواب دیدم شخصی که چند وقت پیش مرده،صاحب دختر شده

  238. nazanin گفت:

    سلام
    من خوابدیدم به خاطر یک موضوعی در واقعیت هم برام اتفاق افتاده از خونه فرار کردم همش بغل دوستم گریه میکردم همش در حال تعقیب و گریز بودم

  239. رضااااا هستممممم گفت:

    سلام. من خواب دیدم دوستدخترم که خیلی دوسش دارم و معلوم بود تو خواب زنو شوهریم از مادربزرگم نگهداری میکنه،گفتم چرا اینکارو میکنی گفت دوس دارم و دروبست و گف زود بیا خونه.
    وقتی نگاه کردم دیدم غیب شد و با دلهره رفتم خونه دیدم اونجاست.(البته قسمت مهم خابم نگهداری مادربزرگم توسط معشوقمه) لطفا تعبیرشو بگین ممنونم

  240. فاطمه گفت:

    سلام .من خواب دیدم که حامله م و باید اونو سقطش کنم ولی دلم نمیخواد و همش گریه میکنم و تو ذهنم میگم اون بچه ی منه
    البته این خواب صبح بود یعنی بعداز اذان صبح
    و اینکه یه سوال دیگم داشتم چند وقتیه من خواب یه شخص و میبنم با اون شخص چند سال پیش دوست بودم و بهم زدیم یعنی اون منو ول کرد و اونو دیگه ندیدم و الان که من عاشق یک نفر دیگه شدم دوباره بخاطر یه شرایطی همدیگه رو دیدیم یعنی هیچ حسی بهش ندارم و اصلا بهشم فکر نمیکنم ولی همش میاد تو خوابم .خوابمم تکراری نیست و همه ی خوابام اینجوریه که خیلی بهم علاقه نشون میده
    منتظر جوابتون هستم

  241. Sevda گفت:

    سلام من خواب دیدم یاشیل نظری که به دستم داشتم خود به خود بازشده تعبیرش چیه

  242. Sevda گفت:

    سلام من خواب دیدم دستم یاشیل بسته بودم خود به خود باز شده تعبیرش چیه

  243. احسان گفت:

    سلام
    من خواب دیدم مادر بزگم که ۳ ساله فوت کرده بچه دار شده از یک نفر دیگه
    انگار از پدر بزرگم چند وقت جدا شده بود توی اون مدت با کس دیگه بود و بعد با پدر بزرگم دوباره آشتی کردن ولی از اون طرف بچه دار شده

  244. ع گفت:

    سلام میشه خابه منم تعبیر کنین خیلی فکرم مشغوله.خاب دیدم خانه پدری همراه با پدر و مادر و خاهر بزرگم هستم.یهو کف خونه نشست کرد و خونه همون طور سالم به زیر زمین کشیده شد حدود چندیدن متر .ما همه هم تو خونه بودیم .که از ترس از خواب پریدم

  245. Night of Fury گفت:

    با سلام بنده خواب ديدم خواب اول مال سه هفته پيش هست و خواب دوم مال امروز

    خواب اول : خواب ديدم در زير زميني ام مثل غار به دنبال گنج بودم اما پيداش نميکردم تا اينکه به يه سلول رسيدم و فقط همين يکي بود ديدم اژدهايي در ان زنداني است ازش پرسيدم جاي گنج يا همان جواهرات رو ميدوني اونم با انگشت اشاره اش بهم گفت و ازش تشکر کردم تا اينکه گنج رو يافتم

    خواب دوم :بالاي کوهي بودم ناگهان ديدم شهاب سنگي به سمت زمين مياد از ما در شد و يه دفعه تعيير جهت داد به سمت ما و خورد پايين کوه و فرياد زدم دورشد الان منفجر ميشه اما خبري نشد رفتم بالا ديدم تبديل به اژدهاي سبز رنگي شد ” نمبدونم چي شد چه از ايجا به بعد توي خونه بوديم “يکي يکي خوانواده ام رو قايم کردم در خانه اون اژدها ادم دنبالمون و پيدامون کرد اما کاري با ما نداشت و ما رو نديده ميگرفت اژدها وقتي رفت بيرون انگار مثل سلول از يک اژ به دو اژدها تبديل ميشد و همين کار رو با فاصله ي ۲۰ متري دوبار انجام ميداد و سه يا چهار بار انجام داد

    لطفا تعبير کنيد هر دو خوابم رو منتظر جواب شما هستم با تشکر

  246. فاطمه گفت:

    سلام من دیشب خواب دیدم انگشت شصت دستم بلند شد یهو تعبیر چیه

  247. Shokofe گفت:

    سلام خسته نباشین دیشب خواب دیدم مراسم عقد من و اقایی هستن ک نمیشناختمشون و انگار از بستگان همسایه ما بودن و من و خانوادم میرفتیم به مکان عقد که یه مکان سرسبز و قشنگ بود انگار روستا بود و منطقه دور افتاده ای بود ولی من اصلا خوشحال نبودم و دو دل بودم و فک میکردم ک جواب منفی بدم سر عقد چون یه نفر دیگرو دوست داشتم که در واقعیت هم ایشون و دوست دارم و در خواب ب ایشون نگفته بودم که دارم ازدواج میکنم.لطفا جواب بدین خیلی دلشوره دارم ممنونم

  248. ل.ص گفت:

    سلام خواب مادرمو تعریف میکنم ؛ لطفا تعبیرشو بمن بگید
    مادرم خواب دیده خواهرشوهر من (که ۵۰سالشه و ۸ماهه قهرکرده وخونه پدرشه و ۳بچه داره )خودشو کشته و داشتن دنبال شناسنامش میگشتن سوراخش کنن و یه بره برا شام مراسم ختم سر بریدن و انگار که همه میپرسیدن چرا خودشو کشته مردمم گفتن از دست شوهرش خودشو کشته .انگار مامورا هم اومدن برا کالبدشکافی و ..
    تعبیر این خواب چیه
    ممنونم ازینکه وقت میزارین
    ببخشید البته به موضوع ادرار ربط نداشت

  249. پریسا گفت:

    سلام.بردارزادم ۹ سالشه.خواب دیده که با دختر من تو حیاط پدرم که ۸ ماهه فوت شدن داشتن بازی مسکردن که یکدفعه حیاط و ماشین پدر همه اتش میگیرند.ولی خونهوایوان خونه سالم هستش.و پدر میخواد بره تو اتیش که برادرام و همسرم دستشو گرفتن و نزاشتن بره تو اتیش.میشه تعبیر این خواب رو بفرمایید.ممنون میشم

  250. زهرا گفت:

    با سلام من دختر مجردی هستم با یک پسر از فامیلامون دوست هستم و قصد ازدواج داریم دیشب در خواب دیدم ک من با لباس عروسی تو جشن عروسی خیلی خوشحال بودم و منتظرش بودم ک بیاد ولی نیومد لطفا بگید تعبیرش چی هس.

  251. بیژن گفت:

    سلام وقت بخیر من در خواب دیدم با یکی از نزدکانم دعوام شد و سر اون را داخل گل و لای کردم

  252. زهرا گفت:

    یه خوابی دیدم یک ماری بزرگ بدون پوست که بعضی از قسمت بدنش انگار کسی اون زده هرروز میاد دور بدن مادرم میشه یعنی مادرم خیلی میچسبه که انگار نفسش میخاد قطع بشه ورهاش میکنه ومیره هرروز اون جوری ومن فقط باحسرت وگریه نگاه میکنم

  253. مطهره گفت:

    سلام من شب ۱۸ محرم بود که خواب دیدم ی اسب سفید و خیلی خوشگلی دم درمون ایستاده بعد بابام به مامانم میگه در باز کن بزار بیاد تو اگه بیاد تو خونه خوبه..ما اسب میاریمش تو خونمون..تعبیرش چیه؟؟؟

  254. نریمان گفت:

    سلام.خواب دیدم برای دخترام دو تا تک پوش طلا گرفتم که گذاشتم تو دستاشون بعد بهشون گفتم شما که گردنبند دارید بزترید گوشوارهاتون رو عوض کنم .ولی دختر بزرگم گفت که من گوشوارهامو دوس دارم وعوضشون نمیکنم .بعد از خواب بیدار شدم .تعبیرشو لطفا بگید

  255. مطهره گفت:

    سلام من در ۱۹ محرم قبل اذان صبح خواب دیدم پشت دروازه مون صدای پای اسب میاد بعد که میریم بیرون میبینیم که اسب سفید که خیلی خوشگل هم بود پشت در ماست که بابام به مامانم میگه در باز کن بیاد تو خونه .اگه اسب بیاد تو خونه خوبه.ما هم اسب نیاریم تو خونمون..در ضمن مجردم هستم میخواستم تعبیر خوابم بدونم

  256. علی گفت:

    با سلام من علی هستم از تهران به تازگی من خوابی دیدم که می خوام تعبیرش رو بفهمم. من خواب دیدم که دوستم حق پدرش که یه گوشی بود یه مغازه دار خورده بود.دوستم به من پیشنهاد داد که شب بریم دزدی از مغازه و گوشی که حق پدرش بود رو بگیریم و من هم قبول کردم.و شب که در حال دزدی از مغازه بزرگ و بسیار پیشرفته که بودیم صاحب مغازه ما رو دید. ما فرار کردیم اما اول دوستم و بعدا من رو در نزدیکی خونمون گرفتن. من رفتم پیش صاحب مغازه تا عذر خواهی کنم اما قبل از این که حرفی بزنم دستم رو گرفت و دم در خانه وایستاد و گفت برو تو. من رفتم پشت در دختری بود که هم من دوستش داشتم و هم اون منو از قبل میشناخت و هم عاشقم بود
    اون با حجاب بود و کمی منحرف ما عروسی خودمون رو هم میخواستیم در جنگلی بگیریم که از خواب بلند شدم. لطفا تعبیر این خواب رو حتما بهم بگیم ممنونم ازتون.

  257. Ylda گفت:

    سلام من خوابی دیدم که در ان گربه ای که نوازشش میکردم من را گاز گرفت ولی گاز گرفتن او هیچ دردی نداشت ولی مادرم که در کنار من قرار داشت وقتی با اون گربه با خشونت رفتار کرد گربه به سمتش امد میشه بکید تعبیر این خواب چیه؟

  258. علی گفت:

    با سلام من علی هستم از تهران به تازگی من خوابی دیدم که می خوام تعبیرش رو بفهمم. من خواب دیدم که دوستم حق پدرش که یه گوشی بود یه مغازه دار خورده بود.دوستم به من پیشنهاد داد که شب بریم دزدی از مغازه و گوشی که حق پدرش بود رو بگیریم و من هم قبول کردم.و شب که در حال دزدی از مغازه بزرگ و بسیار پیشرفته که بودیم صاحب مغازه ما رو دید. ما فرار کردیم اما اول دوستم و بعدا من رو در نزدیکی خونمون گرفتن. من رفتم پیش صاحب مغازه تا عذر خواهی کنم اما قبل از این که حرفی بزنم دستم رو گرفت و دم در خانه وایستاد و گفت برو تو. من رفتم پشت در دختری بود که هم من دوستش داشتم و هم اون منو از قبل میشناخت و هم عاشقم بود ما عروسی خودمون رو هم میخواستیم در جنگلی بگیریم که از خواب بلند شدم. لطفا تعبیر این خواب رو حتما بهم بگیم ممنونم ازتون.

  259. مجید گفت:

    سلام و خسته نباشید
    من تو خواب پاسدارهای زیادی شهید و یا در حال شهید شدن دیدم
    و اونا بهم اجازه نمیدادن تا بهشون کمک کنم.
    در خواب خون زیادی از اینا رو دیدم
    میشه تعبیرش و بهم بگین

  260. احسان گفت:

    سلام خسته نباشید.خاله ی من در خواب دیده بود که من انگشتری سبز رنگ در انگشت دارم.از شما میخواهم تعبیر آن را ب من بگویید

  261. Baran گفت:

    وقت بخیر،۳شب ک خواب های عجیبی میبینم،
    شب اول یک روباه کوچیک و بسیار لاغر و کثیف ب رنگ سفید با لکه های سیاه ب خونم اومد و بهش غذا دادم و نوازشش کردم.
    شب دوم یک بچه گربه زخمی ک کسی اون زده بود ب همراه گربه مادر ب سمتم اومدن تا کمکشون کنم و من ب شدت گریه میکردم بخاطر دیدن این حیوان ازاری و بیرحمی انسان،
    شب سوم قصابی گوسفندی را قربونی کرده بود درحال تمیز کردنش بود ک گربه ای اومد و شروع ب خوردن گوسفند کرد(گوسفند نذری امام حسین بود)من مانع خوردنش نشدم تا اینک گربه تبدیل ب گوسفندی شد ک پوستش کنده شده بود و گوشت اون کامل مشخص بود دندونهای مثل شیر داشت ک موقع خوردن روی گوشت گوسفند قربانی شده بود و شروع ب زجه زدن کرد بخاطر درد ،قصاب دندون اون کشید و بعد گوشت تن گوسفند افتاد و فقط اسکلت باقی موند و همچنان تکون میخورد،
    خواب عجیب و وحشتناکی بود خیلی ذهنم درگیر این سه خواب مخصوصا خواب اخر شده

  262. سینا گفت:

    سلام . ببخشید من خواب دیدم با عشق به مشکل خوردم و یه جا دارم با پدرش حرف میزنم . ولی اون شبیه پدرش نبود . همه حق رو تو صحبت ها به من میداد و میگفت من باهاش حرف میزنم

  263. الهام گفت:

    سلام دیشب خواب دیدم عروسیه برادرمه و من لباش ندارم یکم گریه کردم بعدش یادم افتاد که میتونم لباسی که دوستم قبلا بهم هدیه داده رو بپوشم و این کارو کردم و به مراسم رفتیم هم برادرم و هم عروس رو دیدم عروس زن عقدی برادرم بود و من خیلی قشنگ داشتم میرقصیدم. معنیش چیه؟

  264. احمد گفت:

    سلام،من درخواب در خیابان بودم که فردی که در واقعیت عاشق او هستم رو با مادر،خاله و دختر خاله که در خیابان گذر میکردن رو دیدم،معشوق خیلی خوشحال و خندادن بود و من با دیدن او ناراحت و غمگین شدم و سعی میکردم او را ببینم و هم خود را پنهان کنم از دید او،لطفا تعبیرخواب من رو هر چه سریعتر بدید که حالم خیلی بده

  265. محمدعلی شیربندی گفت:

    با سلام خدمت شما دوستان عزیز!
    من دو روز هست که خواب های مشابه ای میبینم ولی تعبیر دقیقی دست نیافتم… شب اول خواب دیدم که من خواهر کوچکم رو با ماشین خودمون توی ی جاده خاکی تاریک میبرم ی جایی تا اینکه به ی خونه ای ویلایی رسیدم ک ی خانوم اشنایی اونجا بود… من اون خانوم رو تو دنیای واقعی میشناسم اما با هم ملاقات نداشتیم اما اونطور که میدونم یک جای زخم زیر لبش وجود داره و توی خواب اون خانوم دقیقا همین مشخصات رو داشت تو خواب فهمیدم که اونه . ادن خانوم دختر خاله عشق منه. از اون خانوم راجب عشقم پرسیدم گفتش که او همین وقتا (دقیق نمیدونم چه وقتی) میاد کرج و همو میبینیم (ولی عشقم زنجان زندگی میکنه). خواستم برگردم خونه دیدم که ماشین من و اون ماشین شاسی بلند سیاه هم که پیش ماشین من پارک بود سرجاشون نیستن! گریه و داد و بیداد میکردم شدید تا اینکه ماشین من پیدا شد ولی باز هم گریه میکردم چون اون ماشین سیاه پیدا نشد تا اینکه با تماس مادرم از خواب پریدم….
    شب دومم رو خیلی خلاصه بگم بازم داشتم شدید گریه میکردم دلیلشو یادم نیست وقتی که بیرون پنجره رو نگاه کردم دیدم که یک رنگین کمان کوچیک توی خرابه ظاهر شد…

  266. زهرا گفت:

    سلام من چن وقت پیش ماه رمضون بود خواب دیدم با خونوادم بیرون از خونه ایم یهو ی دختر که بدنش شبیه شیشه بود بلوری بود از اسمون اومد پایین یه سگم همراش بود ما چادر زده بودیم اونم اومد زیرچادر نشست من بهش گفتم اسمت چیه اون اسمشو بهم گف(بعدبیداری اسمشو سرچ کردم دیدم واقعیه اسمی که گف واقعا اسم اجنه بوده) خلاصه باهاش حرف میزدم از آیندم پرسیدم گف تو آینده با یه شخصی ازدواج میکنی که ثروت نداره ولی خیلی داناس بخاطر اسمت که زهراس چون امام زمان به اسم زهرا خیلی علاقه داره حتی تاریخ ازدواجو گف البته ماهو روزشو ولی سالشو نگف،۲تا از خواهرام تو چادر بودن که زیرلب ی چیزی گفتن که جن ناراحت شد دستشو برد ب سمت آسمون که نفرینشون کنه اما من نذاشتم بعدم بلند شد که بره ی چیزی بمن داد بازش ک کردم دیدم ی بسته پوله بهم گف هرچی خواسی خرج کن ولی یه مقدارشو برام پس بیار بعدشم رف
    میخواستم بدونم تعبیرش چیه

  267. A... گفت:

    سلام دختر دایی من تو محرم خواب منو میبینه منم در واقعیت باردارم .خواب دیده وسط هیئت من گم میشم همه دارن دنبالم میگردن میره جلوتر یه نفر لباس سبز با ریشو سبیل میبینه دختر داییم عکس منو نشون میده میگه شما اینو ندیدید اون مردم میگه این دختر خیلی گناه داره ولی با این بچه ای که قراره بیاد همه گناهانش بخشیده میشه اسم بچشم ابوالفضل باید بزاره

  268. ازیتا گفت:

    سلام خواب درماه محرم تعبییردارد

  269. ازیتا گفت:

    سلام خواستم بدانم خواب درماه محرم تعبییردارد ممنون

  270. یگانه گفت:

    با سلام من چند وقتی هست که خواب سجده می بینم که جمعیت در حال نمازند و من فقط سجده آنها را می بینم که یا رو به من ست یا پشت به من

  271. Amir گفت:

    سلام من خواب دیدم داشتم دنبال در گوشه حیاطمون دنبال گنج میگشتم نیم متر کندم سیب زمینی پیدا کردم سیب زمینی ها خیلی تازه و تمیز بودن به داداشم گفتم بیا اینا رو جمع کن ببر خونه بعدش به زمین کندم ادامه دادم بعدش پدرم اومد گفت نکن زمینو یه دستگاه میارم هم برای اینجا هم برای این جا هم جای دیگه لطفا تفسیر کنید با تشکر..

  272. داود گفت:

    نزدیک صبح بعد از طلوع فجر در خواب دیدم خواهرم که یکماه پیش طلاق گرفته با فردی که نمیشناسم در شهر دیگری ازدواج میکنه من هم در مراسم عروسی هستم یک گوسفند قربانی مربوط به عروس هم اونجاست یک مرتبه یک خرس سفید حمله میکنه و گلوی گوسفند را میگیره و به اینور و اونور میزنه همه وحشت زده میشن داد و بیداد راه میافته . اونموقع از خواب بیدار شدم خواهش میکنم تعبیر این خواب را بفرمایید سپاسگزارم

  273. مهسا گفت:

    سلام
    من خواب دیدم یه عالمه زنبورعسل مرده روی سرم افتادن و من هی روی سرمو تمیز میکنم که زنبورای مرده بریزن…تعبیرش چیه؟

  274. ابوالفضل گفت:

    سلام،
    ببخشید من شب دوم ماه محرم(پریشب) حدود ساعت ۴:۱۰ صبح خواب دیدم یکی از زنهای همسایه اومده از من احوالپرسی کنه! بعد موقع رفتن تا سر کوچه ایشون رو بدرقه کردم، ایشون سوار بر ماشینش شد، داخل ماشین تعدادی زن نشسته بودن که فکر میکنم از یک خانواده بودن، آنها خیلی بد اخلاق بودن و با هم دعوا و جر و بحث داشتند! بعد که برمیگشتم سمت خونه دیدم فقط پیراهن به تن دارم و شلوار پام نیست، یک کاپشن کهنه ای تو خاکها افتاده بود اون رو از تو خاکها کشیدم بیرون و دور کمرم پیچیدم تا اندامم پوشیده باشد! بعد همانطور که میامدم سمت خونه دیدم یه مرد چوپانی دو تا گوسفند داره( یکی بز بود و یکی بره) اون داشت به بز نان خشک میداد که بخوره و به بره کاغذ و چوب میداد. من بهش گفتم به بره کاغذ نده گفت بز واجب تره! بعد روی نون های خشک(تافتون) ادار کرد تا ملایم بشه و بز بخوره !
    ممنون میشم اگه تعبیرش بفرمایید:

  275. محمد گفت:

    سلام
    پدرم خواب پدر مرحومشو دیده که داشته توی مزرعه برنج درو میکنه . پدرمو دکترا جواب کردن . این خوابش بدجور منو بهم ریخته . خواهش میکنم خیلی زود تعبیرشو بهم بگید

  276. محمد گفت:

    سلام
    من خواب دیدم که مائرم داره تو روز عید فطر نماز عید میخونه اونم تو خونه تعبیرش چیه؟
    ( من شبش دعا کردم و یه چیزیای از خدا خواستم)
    ممنون.

  277. سهیل قاسمی گفت:

    با سلام خدمت دوستان عزیز سایت
    بنده چند روز پیش خواب دیدم که دارم با دامادمون و خواهرم و بچه هاش میریم یه جای خوش آب و هوا رفتیم سمت یه جایی بنام دشت ارژن بعد از بچه ها من جدا شدم رفتم توی یک دره پر از درخت همه برگ هاش ریخته بود برگ های زرد رنگی داشتن و در خت های بزرگ و تنو مند جنگل بود بعد خواستم برم بالای یک کوه ، دیدم دو نفر نشسته بودن داشتن قلیون می کشیدن و چند متر بالا تر رفتم دیدم آتیش زدن توی دل خودم گفتم این دیونه ها چرا توی جنگل آتیش زدن نمیگن جنگل آتیش میگیره خلاسه رفتم بالای کوه رو دیدم حدوده ۶۰-۷۰ متر بود پایین نگاه کردم بعد برگشتم پایین همین طور رفتم توی دره و جنگل های انبوح یه جای رسیدم خیلی برگ و خاشاک ریخته بود گفتم از اینجا بخوام برم جکو جونور می زنم از بالای یک کوه رفتم مسیر کوتاهی بود رفتم نوک اون کوه خیلی ارتفاع زیادی داشت جنس کوه سنگ سفید مثل سنگ چخماخ یا مرمر بود خلاسه سفید بود دیدم خیلی بلنده خواستم برم پایین دیدم راهی برای پایین امدن ندارم و موندم اون بالا. می خواستم بدونم تعبیرش چیه ممنون میشم

  278. امیر گفت:

    سلام من خواب دیدم از کلانتری ب من دست بند زدن و منو بردن و مادر وعشقم هم برام گریه کردن و خدافظی کردن تعبیرش چیه؟

  279. یاسر گفت:

    سلام من دیشب در خواب دیدم به یه سید کمک می کنم ا۰ تومان پول دادم بهش در دست او چند برار شد تعبیر این خواب چیست

  280. فاطمه گفت:

    سلام خسته نباشبن من دیشب خواب دیدم یک مارمولکاز تختم افتاد ومن متوجه نشدم که امده سمته من زیر پام بود تا بلند شدم رفت پیشه میز و عشقم اونو با تفنگ زد میشه تعبیرشو بگین ممنون

  281. س گفت:

    سلام
    خواب دیدم همسرم روی صورتم ادرار میکرد و من لذت میبردم و مقداری از آن را خوردم این خوابم تعبیرش چیه

  282. مبینا گفت:

    سلام
    مادر من خواب دیده ک سرش پر از شپش شده و جلوش یه پارچه سفید گذاشته جلوش و سرشو شونه میکنه و شپش میاد داخل اون پارچه و چندتا از شپش هارو می کشه و منو صدا میزنه میگه ببین چقدر شپش لطفا تعبیرش رو بگین

  283. شاپرک گفت:

    سلام،
    خواب دیدم یکی از همکلاسی های کلاس زبانم که یک آقای جوانی هستند وارد کلاسمون شدن. پیراهن سبزی بر تن داشتند. یقه پیراهنشان تا بالای قفسه سینه باز بود. مثل جاهلا. در خواب مست بودند. و وقتی وارد کلاس شدند تلو تلو میخوردندو تعادل نداشتند از مستی. فکر کنم چیزی هم با خود میگفتند. لطفا تعبیرشو بگید.

  284. شکوفه گفت:

    با سلام
    دوست من خواب دیده که پدرشون که۶ماهه فوت شدن یه عصا دستش بوده.و گفته یه عصای دیگه نیاز دارم.
    ممنون میشم اگه تعبیرشو بگین.دوستم خیلی نگرانه که پدرشون با خواستن عصا چه درخواستی داشتن
    متشکرم

  285. علي گفت:

    سلام من قبل از اينكه از عشقم جدا بشم يه عروسك واسش خريدم و به زنه همسايمون دادم كه بهش بده ولي بهش گفته بود كه اين عروسكو من خريدم نه علي و سره همين قضيه عشقم فكر ميكرد كه بهش دروغ گفتم كه من عروسكو خريدم!
    چند شب پيش خواب ديدم ك فهميده اونو من واسش خريدم و اومد بغلم كردو باهم گريه كرديم و يكي از دلايل گريه كردنش واسه اين بود كه پشيمون بود از اينكه راجب من اشتباه فكر كرده و بعدش گريمون تبديل به اشك شوق شد كه ديگه مشكلاتمون تموم شدن
    در عالم واقعيت خواهرش با ازدواج ما مخالفه و ميخواستم اينو تو خواب بعد از گريه كردنمون ازش بپرسم كه ببينم خواهرش راضي ميشه يا نه ولي از خواب پريدم
    ممنون ميشم با جزييات تعبير كنين
    مرسي

  286. سیما گفت:

    خواب دیدم دخترم داشته می رفته کلاس سوار ماشین مدل بالا مثل فراری مشکی رنگ که جلوش گلکاری شده بود سوار شد رفت کلاس
    بعدش دیدم داشتم تو یکی از فرعی ها می خواستم وارد یوسف آباد بشم خانم ابراهیمی همراه من شد می خواست بره بیمارستان جراحی
    دور میدان کلانتری جمعیتی بود چه جمعیتی همه خانم های چادر مشکی و آقایان با لباس مشکی
    به یکسری ها دوغ دادن خوردن بعدش یک خانمی که بغل دست من بود یک پسری را صدا کرد تا دخترش را بهش معرفی کنه پسره دست دختره را بوسید یهو دیدم سرش را آورد کنار گردن من ، یک جورایی می خواست احساسش را بهم نشون بده بعدش دیدم تو یک اتاق خونه ای هستم و من نشستم همون پسر و مادرش نشسته بودن یکی خانمی هم بغل دست من نشسته بود انگاری از بستگان من بود بعد مادر پسره گفت پسره را به سه نفر نشون دادیم یهو نمی دونم چرا به سیما رسید انگاری به طنز گفت به پسره گفته بودم مجردم یهو دخترم آمد تو ، بعدش دوباره رفت دوباره آمد یهو آن کسی فامیل من بود گفت این دخترشه ، با خودم می گفتم من که دروغ نگفتم مجردم دیگه ، یهو دخترم یک آیه قرآن خوند آنقدر آن آیه را زیبا خوند آنقدر زیبا خوند خانمه پرسید دخترتون تو چه زمینه ای است گفتم چون من می خونم آن هم می خونه تو زمینه ای نیست بیشتر صوته ، بعدش دخترم با همون حالت بچگیش و شیطنتش رفت یک پسر بچه جلوم رو به شکم دراز کشیده بود و صورتش طرف من بود آن زن بهش گفت تو هم قرآن بخون انگاری مرده هم یک پسر داشت پسر بچه فوق العاده زیبا بود با چشم های سبز زیبا

  287. Fali گفت:

    سلام.همسرم خواب دیده که داخل ماشینه و ترمزش نمیگیره و ماشین های دیگه و ماشین خودش داخل آتیشی هستن که کل زمینو گرفته و فوران کرده و زمین در هرحال باز شده.از اونطرف دیده من افتادم داخل اتیش و دارم میسوزم و ازش کمک میخوام و میگم چیزی رو ببره بندازه و اون سخت دنبال اینه نجاتم بده و من برهنه بودم و میخواستم چیزی پیدا کنه رومو بپوشونه (انگار بی تفاوت به سوختنم بودیم اینطوری که از تعریف خوابش فهمیدم)و درنهایت هم هی ازم دور میشد که وحشت کرد و جیغ زد و از خواب پرید.حالا تعبیرش چیه؟

  288. سمیرا گفت:

    سلام مادربزرگم هادی دید دو انگشتر طلا یکی با نگین طلا و دیگری با نگین طلا برای مادرم دارد و هد دوی ان ها را به من داد

  289. مریم گفت:

    سلام. من خواب دیدم طوفان گرفته و وحشت کردم بلند میگم در و پنجره هارو ببندین, خواهرم سریع پنجره رو میبنده اما کمی گردوغبار میاد تو خونه اما بعد از چند لحظه هوا آروم میشه و بارون آرامی شروع به باریدن میکنه و من به مامانم میگم الان همه گرد و غبار رو میشوره و دقیقا تمام گرد و غبار رو میشوره و هوا صاف میشه آسمون خیلی صاف میشه و ابرها رو مثله نقاشی تو آسمون میبینم که همون ابرها هم میرن و آسمون کلا صاف میشه, و آخر خوابمم دیدم یک کرم کوچیک از سرم بین موهام درمیارم و میندازم بیرون

  290. امیر گفت:

    سلام خواب دیدم که ۴ نفر خلافکار ۴ تا برادر رو بخاطر اینکه مسلمان نیستن میکشن بعد میان که منو بکشن یه پیر زن براشون توضیح میده که من مسلمانم و اونا بیخیال من میشن…در حقیقتم من واقعا ی آدم نماز خونم…برا معلمی کنکورم در اومدم که نگران مصاحبش هستم…تعبیر خوابم چیه؟

  291. Mos گفت:

    سلام
    من خواب دیدم ک دو سگ بالغ با دو توله در حال حرکت بودن ک ی ماشین مدل بالا نمیدونم حالا چه قستی داشت ولی هی از روی انها رد میشد تا اینک من با ماشی رسیدم ی لحظه تو خواب دیدم ک سر سگ داخل پنجره ماشین بود منم هم با دستام دهنشرو گرفته بودم و بعد از اون ک ولش کردم چشمم خورد ب کفی جلو پای ماشین دیدم ک دوتا توله هایشان داخل ماشین بودن.
    تعبیرش چیست؟؟ خیلی نگران هستم لطفا کمکم کنید

  292. سمیرا گفت:

    سلام خسته نباشید
    من امروز صب بعد از نماز صب خواب دیدم که خالم برام خبر اورد که دین تو فلانی رو گرفت طلاهاش رو همه دزدیدن …این فلانی فامیل ماست با من هم مشکل داره میشه گفت دشمنمه…من از شنیدن این خبر خوشحال شدم تو خواب،طلاهاش النگو بودن بعد هم من هم اون مجردیم

  293. Sadaf گفت:

    سلام
    من چند وقت پیش خواب دیدم ک داخل یه خونم ک البته بیشتر ب خرابه شبیه بود و دو تا آقا اونجا بودن من از پنجره یه کوچیک ک میله داشت ب داخلش نگا کردم و یه اتاق شبیه یه اتاق شکنجه یا نمیدونم ب چی تشبیهش کنم بود و وقتی فکر کردم حس کردم ک من وقتی بچه بودم یه همچین جایی رفتم و دقیقا همین اتاق بود و یه مرد هم داخل این اتاق ک پنجره میله ای داشت بود و حس کردم ک این خواب نبود ولی من در بچگی همچین چیزیو تجربه نکردم خیلی دوست دارم بدونم جریان چیه کسی هست ک بتونه کمکم کنه؟ ممنون میشم

  294. آزادی گفت:

    مردی ۵۰ ساله هستم . خواب دیدم مادرم که مرده است، به من زنگ زد و گفت اینجا خیلی شلوغ است و صدا به صدا نمی رسد.پدرم هم که زنده هست، توی خواب پیش مادرم بود.لطفا برایم تعبیرش کنید.ممنون

  295. ﻣﻴﻼﺩ گفت:

    ﺳﻼﻡ
    ﺧﻮاﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺨﺼﻲ ﺭا ﺑﺮاﻱ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﻣﻦ ﻣﻲ ﻓﺮﺳﺘﺪ اﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ اﻳﻦ ﻛﻪ ﺷﺨﺺ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺪي ﺑﺎ ﺧﻮاﻫﺮﻡ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺑﺎ ﻭﻱ ﮔﻔﺘﮕﻮ و ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﺭا ﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﻢ

  296. شهریار گفت:

    خواب دیدم دریک چمن زاریک ماروعقرب سیاه میخواستند انگشت مراگازبگیرندومن دستم راعقب می کشیدم ونمی توانستند گازبگیرند

  297. N گفت:

    من خواب دیدم توی یه جایی مثل مسجد با خانواده ام هستیم و مردها لباس های سفید بلند و زن ها هم چادر سفید داشتند و در حال عبادت بودند و من هم یک گوشه نشسته بودم و بهشون نگاه می کردم و زانوهام رو بغل گرفته بودم و برعکس اون ها من حجاب نداشتم و مو باز بودم عبادتشون که تموم شد بلند شدیم که بریم به خیابون که رسیدیم یه لیموزین کنارمون ایستاد و یه فرد مسن کت و شلواری پیاده شد و به طرفمون اومد و از ما خواست داخل ماشین بنشینیم ولی من راضی نبودم ولی خانواده خوشحال بودم و رفتن نشستن توی ماشین من هم به اجبار نشستم و و به باغ رفتیم همه جا سرسبز بود پیاده شدیم و رفتیم توی باغ اون آقا من را به جلو هدایت کرد رفتیم جلو انگار بقیه من را نمی دیدند یا حتی نمی تونستن بیان جلوتر که رفتیم یه مرد جوان قد بلند با کت و شلوار سورمه ایی پشت به ما ایستاده بود یکم رفتم دیدم آقا دیگه نمیاد حالا کنار مرد جوان وایساده بودم دستم را گرفت به صورت هم نگاه کردیم بوی بهار نارنج هم میومد وقتی به هم نگاه کردیم انگار که عاشق هم شدیم با هم جلو رفتیم یک کلید بهم داده شد گفتند که فقط من و مرد جوان که فکر می کنم الان دیگه همسرم بود می تونیم اون باغ بهار نارنج رو ببینیم و این بار ما خیلی خوشحال بودیم

    لطفا تعبیرش رو بگید ذهنم درگیر شه

  298. Z گفت:

    سلام
    من دوشنبه شب خواب دیدم . عشقم دست من رو گرفت و به بهانه ی قایم موشک که ما چشم بزاریم دست من رو گرفت و به اتاق برد بعد گفتم چیه کاری داری اونم گفت میخواستم این رو قبلا بهت بگم : خیلی دوست دارم بعد هم پیشونی ام رو بوسید و من هم گونه هاش رو بوسیدم
    تعبیرش چیه ?

  299. مائده گفت:

    سلام من خواب دیدم ک تعدادی ظرف کثیف در دست دارم و با عجله هنگام غروب افتاب ب سمت جایی میروم . ولی نمیتوانستم وارد ان مکان شوم از روی دیوار رفتم ولی وقتی از دیوار پایین امدم دستانم ب ظرفها نمیرسید ک یک زن قد بلند چادری ک چهره اش را کاملا بخاطر دارم دست بلند کرد و ظرفهارا ب من داد و من با عجله داشتم پله هایی را بالا میرفتم ک ناگهان یک شتر بزرگ با سر خود ب من حمله کرد و من در خواب ظرفها را رها کردم و فرار کردم

  300. علی گفت:

    سلام دیشب شب دوم ماه ذی الحجه خواب دیدم کسی به من گفت چرا رسول نمیشی؟
    نمیدونم منظورش از رسول چی هست؟

  301. شعیب سروری گفت:

    سلام من در این دو شب چند خاب دیدم لطفا تعبیر نمایید.
    ۱ : خاب دیدم در خانه ماری بزرگی است که داخل سنگها رفته و از کشتن ان خراس داریم یکی ما میگوید که تا ۵ تا کوچک اینهارا نکشیم این نمی میمرد دنبال پنجتا کوچک میگردیم دوتا را من میکشم دوتارو دگرا اما پنجمی پیدا نمیشود .
    ۲: خاب دیدم که به یک اطاق داخل میشوم یک زن و یک مرد نشسته میگن اندازه پاهات چنده برت شلوار و کفش بسازیم من میگم ۴۱ بعد میگن بیا پاهاتو اندازه کن میرم پاهامو اندازه میکنم با اندازه گیر که از پارچه لباس ساخته شده اندازه پاهام ۴۱ میایه.
    ۳ : خاب دیدم که رو دست راستم ایات قران نوشته شده.لطفا خوابم را تعبیر کنید

  302. sahar گفت:

    سلام …..خواب دیدم در حیاط خانه (که البته خانه را نمیشناختم )ایستاده ام ناگهان چندتا بچه گربه سیاه ؛دنبال موشهای کوچک که موشها هم سیاه بودند میدوند انهارا با دندان میگرفتند و داخل باغچه حیاط می انداختند.برگشتم که باغچه را ببینم یک بچه جغد به رنگ کرم قهوه ایی لب باغچه نشسته بود …. میشه لطفا تعبیرش رو بفرمایید

  303. شاپرک گفت:

    سلام،

    امروز صبح خواب دیدم که با مادرم به مسافرت رفتیم و در راه به یه کافی شاپ و قهوه خانه رفتیم. مادرم سفارش چای داد. وقتی گارسون چای را آورد از شدت حرارت میجوشید. طوری که مادرم نمیتونست استکان
    جوشیده شدرو تو دستاش نگه داره. و میگفت وای خیلیییی داغه سوختم. منم در خواب گفتم که داغ نیست جوشه، کمی که خنک تر شد گفتم منم میخوام از چای. همون استکانی که دست مادرم بود وقتی خنک شد دادن به من. استکان کف و انگشت دستمو نمیسوزوندو چای هم خوشگوار بود و خوش رنگ. بعد خودم سفارش قهوه ترک دادم. گارسون چند فنجان را نشانم داد در اندازه های مختلف. منم به گارسون گفتم من بزرگترین سایزو میخوام. گارسونم گفت پس اینو میارم. قهوه ترک غلیظ تیره رنگی که قهوهای سوخته و سیاه میزد ریخت که بسیار تلخ بود. مثل خامه غلیظ شده بود. کنارش یه ظرف خامه هم گذاشته بود که برای روشن شدن قهوه بریزم توش به جای شیر، شاید شیر غلیظ بود. هرچی میریختم زیاد رنگ قهوه روشن نمیشد. مقداری هم از همون قهوه ریخت داخل ظرف دیگه برای مادرم. ولی من گفتم خودم مینوشم و نوشیدم. لطفا تعبیرشو بگید.

  304. مهسا گفت:

    سلام من دیشب خواب دیدم که یک حفره داخل زمین هست و یه نفر از داخل حفره، طلا و سکه طلا و نقره برام به بیرون میفرسته و بهم میده، و کم کم اون حفره بزرگ تر شد و مقدار خیلی زیادی طلا و سکه بیرون اومد همچین که نمیشد جمع کرد، اون شخص اصلا مشخص نبود قیافه اش. و در آخر گونی خیلی بزرگی پر کردم و بردم خونه.
    دوباره ظهر که خوابیدم خواب دیدم یه خواب دیدم تقریبا مثل همون.
    خواب دیدم از داخل یه چاله داخل زمین دوتا دست آدم که فقط دستاش معاوم بود شش تا قفل طلا با کلید بهم داد که من چهارتاشو برداشتم و اون دوتا رو گفتم بعد میبرم، یه صدایی گفت به این قفل ها قفل مریم میگن، قفل ها رو بردم و داخل خونه قایم کردم یادمه وزنش هم زده بود روش هرکدوم از قفل ها پنج کیلو بود. بعد دوباره از همونجا رد میشدم که باز هم اون دوتا دست اومد بیرون و تعداد بیشتری قفل طلا بهم داد اما اینبار داخل اون چاله پر آب بود

  305. Arstsnya گفت:

    سلام من خوابی ترسناک دیدم خواب دیدم جایی پوست انسان هارا بدون بیهوش کردنشان ازبلای سینه به پایین میکنند و بعد زنده زنده تیکه تیکشون میکنن و من چند نفر می خواهیم که نجات بدیم کسی رو و من تو خواب حس میکردم که اونی که میخوان نجاتش بدن خودمم یعنی خودمو دو نفر باهم میدیدم یعنی من دونفر بودم .

  306. فاطمه گفت:

    سلام چندشب پیش مادرم خواب می بینهه که کارنامه کنکور خاهرم اومده و نصف کارنامش نیست و مادرم کلی گریه و زاری میکنه … باتوجه باینکه یه سری مشکل برای کنکور خاهرم پیش اومده ک مافک میکنیم کارنامش نیادد

  307. هانیه گفت:

    باسلام. دیشب خواب دیدم ک سوار اسانسوری شدم که هرچی ب طبقات بالا تر میره تنگ تر میشه فضا – و من حس خفگی دارم -همزمان ک فکر میکنم میمیرم صلوات میفرستم،بعدسریع در باز میشه و من می بینم داخل ی فضای بزرگیم.. ک فرش می فروشند. کلی گریه میکنم و دعوا میگیرم ک چرا اینطوری شده ….

  308. شهلا گفت:

    سلام‌ جوابم رو لطفا میدید، خواب دیدم دوستم بهم یه جانماز از سوریه هدیه داده، بعد یکی دیگه از دوستانم اون جانماز اتفاقی از دستش افتاد در چاه توالت، ومن خیلی ناراحت شدم بااینکه اتفاقی از دستش افتاد.میدونید تعبیرش چی میشه؟

  309. لیلا گفت:

    سلام من در واقعیت بخاطر بی احترامیاو فحشو .. دیگ خونه خانواده شوهرم نمیرم توی خواب دیدم با مامانم وچند نفر دیگ رفتیم خونه پدرشوهرم همه انگار به زور بامن سلام کردن و با مادرشوهرمم اصلن سلام نکردم بعد یهو خودمو جلو ی کافی شاپ دیدم ک شوهرم اونجابود با دوستاش یهو رفتم ب دوستش ک اسمش امیر بود(در واقعیت هم امیر هس) گفتم دست از سر شوهر من برداره کسی ک متاهله نباید تنها بیاد تو همچین جشنایی ک دخترو پسرقاطین نمیدونم امیر چ جوابی بهم داد ولی شوهرم بهم گف دیگ نمیخامت بیا بریم ک دلیلاشو جلو همه بهت بگم ک دیدم روی یک تخته نوشته بود ماباهم تفاهم نداریم و چنتا دلیل دیگ اما من به چشم خودم میدیدم نوشته من تو رو دوست ندارم یهو انگار یک قاضی دادگاه همونجا بلند شد ک بره گفت باید ب زندگیتون ادامه بدید
    بعد دیدم انگار تو یک بیمارستان بستریم و انگار جدا شده بودم از شوهرم این تعبیرداره؟

  310. ف.م گفت:

    من توی خواب دیدم یک دختر میاید که قبلا عاشق آون بودم و از جلوی چشمان من میگذرد و من به او نگاه میکنم و او هم با راه رفتن به من نگاه میکند و او به من یک نیش خند زد واز کنار هم رد شدیم من از خواب بیدار شدم

  311. آریان گفت:

    سلام وقت بخیر
    من خواب دیدم مقداری حدودا نیم کیلو هسته بادام با پوست داخل کیفم دارم که شروع به جوانه زدن کردن من هم به خواهرم نشون دادم می گم خوبه همشو می برم خونه می کارم که وقتی دوباره گذاشتم داخل کیفم مقداری از جوانه ها ریخت با خودم اینقدر زیاده که هر چقدر بریزه باز هم می مونه .
    لطف کنید تعبیرش رو بگید

  312. سیسی گفت:

    سلام ، دیشب خواب دیدم که خونمون رو داشتن رنگ میزدن رنگ سفید و برای من توی خواب اینکار عجیب بود

  313. فائزه موسوی گفت:

    سلام
    من خواب دیدم یدونه بچه دارم دارم برای اون لباس میبرم و تنش کردم بعد رفتم حیاط دیدم
    زمین حیاط یخ بسته میخواستم نمک بریزم باز بشه برنج ریختم دو مشت ریختم ولی حیاط پر شده بود زمینش از برنج خام.تو حیاطم دو تا درخت میوه بود اما میوشو ندیدم.

  314. عبدالواسع گفت:

    سلام
    من خواب دیدم کی میخواهم در اسب کرایی سوار شوم اما مرانمیگزارد و دست من نا گهان در دهان اسب میرسد و چک میزند و بعدا رهایش میکنم میشه تعبیریش کنید.

  315. شبنم گفت:

    سلام من چند شب پشت سر هم یک خواب دیدم و اونم این بود که سه نفر مرد که به صورت واضح صورتشون و میبینم و حتی اگر ببینمشون میشناسم منو تعقیب میکنن و توی خواب حس میکنم میخان منو بکشن، و یکسره خیره به من نگاه میکنن، لطفا بگید این چه معنی میده

  316. Zahra گفت:

    نمی‌دونم شاید چرت باشه خوابم خواب دیدم کسی که دوستش دارم ولی دیگه نیست به جیمیلم پیام داده منم هرچی حرف تو دلم بود رو براش پیام کردم حتی خواب‌هایی که در موردش دیدم و براش پیام کردم خدایی انگار خواب نمیبینم انگار تو واقعیت میبینمش

  317. میلاد گفت:

    سلام خسته نباشید ممنون میشم خوابمو تعبیر کنین خیلی نگرانم
    خواب دیدم بارون شدیدی اومد ی رعد و برق زد تو پنجره همسایه روبرومون بازتابش خورد ب اتاق خونه و یه گوشه ش ریخت همچنان بارون میومد عموم و مادربزرگم اینجا بودن زدن تو سرشون گفتن شیطانه ترسیدن ولی من رفتم دیوارو نگاه کردم زیاد نریخته بود فقط ی قسمت کمی از سقف و زیر ناودونی ریخته بود خیلی ناراحت نشدم بچه داییم گریه میکرد داشتم آرومش میکردم که مادرم از بیرون برگشت خونه
    ممنون میشم زودتر جواب بدین باتشکر از سایت خوبتون

  318. ندا گفت:

    سلام
    من چند شب پیش که تولد امام رضا بود خواب دیدم که به یه امام زاده. که نزدیک محل زندگیم هست رفتم و اونجا خیلی شلوغ بود و برای امام رضا جشن گرفته بودن بعد دیدم که پدرم تو قسمت مردونه داره ا مردم پذیرایی میکنه(اینو بگم که پدرم مدت زیادیه که یه مشکل بزرگ براش پیش اومده و من اون شب از امام رضا خواستم که کمکش کنه و همون شب این خوابو دیدم بعدم فهمیدم که این امامزاده خواهر امام زضا هستن)خواهش میکنم بگین تعبیرش چیه

  319. علیزاده گفت:

    سلام من برادرم ۳ است که فوت شده من هیچ وقت نتونستم فوت او را باور کنم یعنی فکر می کنم زنده است خواب دیدم برادرم ورزشکار شده خیلی بهش میاد اندامش و خیلی عادی داریم با هم حرف میزنیم برادرم تو کار ماشین بود خیلی راحت ازش میپرسم مهدی این آرم چه ماشینیه اونم راحت داشت جواب سوالمو می داد خوشحال بودیم و احساس خوبی داشتم صبح که بیدار شدم فکر می کردم او راحتی هست

  320. Nasim گفت:

    سلام . من پدر شوهرم ۲ هفتس فوت کرده . خواب دیدم داشتیم به بهشت رضوان میرفتیم و ترافیک زیادی بود . پدرشوهرم در ماشینو باز کرد با لباس های روشن و خنده رو به من گفت بیا ما زودتر بریم پیاده و بقیه بعدا میان . و من پیاده صدم و همراهش رفتم . من وصیت کردم تو بهشت رضوان خاکسپاری بشم . تعبیر خواب من چیه

  321. فاطمه گفت:

    سلام لطفا تعبیر خواب منو بگید خیلی مهمه. خواب دیدم سه بار نماز ظهر میخانم و هر دفعه در رکعت اخر بچه میاد مهر برمیداره و شلوغی میکنه و منم نمازمو قطع میکنم بار آخر هم ک بچه شلوغی کرد در رکعت اخر من نمازمو قطع کردم و بچه رو زدم

  322. mohamad hosein گفت:

    سلام من در ظهر خواب ديدم يكي از دوستانم همراه خواهرشون به ديدن من اومدن كه ناگهان يك صندوق خيلي بزرگ باز شد و كلي بچه همينطور ازش ميومد بيرون و وقتي هم ازش ميپرسيدم داستان اين بچه هارو بهم بگو فقط ميگفت ديگه وقتش بود بچه بيارم ديگه

  323. Nafas گفت:

    با سلام خواب دیدم گربه ای درون تنگ ماهی دایره ای شکل نشسته و کنار پنجره است و مرا صدا میزند لبخند زشتی داشت در خواب دردوخانه بودم که در هر دو خانه که آنهارا قبلا ندیده بودم این اتفاق افتاد

  324. عارف گفت:

    س وقت به خیر ،من خواب دیدم کسی که دوسش دارم از من حامله هست واز من میخواد جواب ازمایش حاملگیشو بگیرم بدون این که نه ازدواج کرده باشیم و نه …..

  325. زهرا گفت:

    سلام. من خواب دیدم با تفنگ حیونای وحشی رو دارم می کشم بعد تفنگو تمیز می کنم که اثری از انگشتام نباشه روش. بعد پنج آیه قرآن می خونم که یادم نیست چه آیه های بود البته اینو بگم که من هر روز پنج آیه از قرآن می خونم جدا از سوره های که می خونم یعنی با این کار قرآن با هر روز پنج آیه خوندن ختم می کنم. و ادامه خوابم اینکه دسته عزاداری امام حسین داره رد می شه منم روی عزادارها گل می مالم کاری که لرها قبل از عزاداری با لباسشون می کنن. خاکی کردن لباس.
    چند ماه پیش اول سال خواب دیدم همه جا سفید و روشنه و فردی لباس سفید به تن داره بهم نزدیک می شه آنقدر نزدیک که صورتش روبروی صورتمه بهم می گه عیدی من به تو اینکه بابات زنده است. وقتی بیدار شدم داشت اذان صبح می گفت.

  326. سهند گفت:

    سلام. پدر من ۲ ماه پیش فوت کرده و توی خواب دیدم که پدرم داره ازدواج میکنه و من و خواهرم داریم برنامه جشن ازدواجش رو تدارکاتش رو انجام میدیم ولی کار ها درست جلو نمیره همه چیز عقب مونده و عموی منم اومده به کمکمون و بابام هم ناراحت با یه حالت خواصی داره ما رو نگاه میکنه. من ساعتم رو نگاه میکنم و میبینم یه ربع مونده به مراسم و ما کارامون تموم نشده. پدرم رو بغل میکنم صورتش رو میبوسم و میگم بابا چرا ته ریش راری برو صورتت رو بزن و ناراحت نباش ما کارارو تموم میکنیم. و با خودم میگم آخه چطوری؟ تموم نمیشه که و حین اینکه بغلش کردم دارم گریه میکنم. با گریه خودم از خواب پاشدم و ساعت ۳٫۴۰ نصف شب بود. لطفا تعبیرش روبفرمایید ممنون میشم.

  327. امین گفت:

    سلام.
    چند ماه که با دختری آشنا شدم و هم دیگرو دوست داریم اما پدر ایشون مخالف هستن . دیشب خواب دیدم که من و خواهر بزرگو و مادرم توی خونمون نشستیم و داریم صحبت میکنی که یک دفعه دختره بایک کیک تولد وارد میشه . و از رفتار ما انگار در اون زمان ما ازدواج کرده بودیم .وبعد جشن گرفتیم . ممنونم تشکر

  328. Arezu گفت:

    سلام وقت بخیر ممنون میشم لطف کنین خوابموتعبیرکنین🙏
    توخواب مادربزرگمودیدم تازه فوت شدن دیدم دوباره زنده شده و اوردیمش خونشون میدونستم میمیره گفتم نرو بمون خونمون خیلی گفتم قبول نکردگفت بابابزرگم میمونه تنها اوردیمش خونه نرفت رفت باغچه پدرم گفت نه این انانیس اسلحه گرفت طرفش گفتم نزن جلوشوگرفتم زمین باغچه رو کلاکنده بودن کمی خاکو بادسش کند اومد طرف درروی خاکا درازکشید کنارش نشستم نوازشش کردم قوربون صدقش رفتم گفتم انا نمیذاشتم بیای چون قبلا اومدی اوردیمت خونتون فوت کردی حرفی نزد باهمون چادر روی خاکا دراز کشیده بود شدیدهم بارون میبارید اما اصلاخیس نمیشدیم گفتم انا فوت کردی بچه هات دنبال طلاهات میگردن گفت توکیفمه اماانگشترم گم شده گفتم توکیفتم نیس

  329. Hakimeh گفت:

    باسلام من یه دوماهی هست داداشم فوت شده یکی خواب دیده ک میگه این شیرینی های ک برامن خیرات میکنید همش گندیدست تعبیرش رو میخواستم بدونم

  330. رزا گفت:

    سلام
    من خواب دیدم در مجلس عروسی خودم هستم و داماد شخصی هست که میشناسم اما نسبتی ندارم ایشون به من یه سرویس جواهر که سنگ های قیمتی داشت هدیه میده و من اونو به دوستانم قرض میدم وقتی میرم پس بگیرم گردنبند و دستبندش نیس و سنگ های جواهر کف خیابون ریخته با کلی گریه و زاری تنها گردنبندو پیدا میکنم ولی دستبندش نیس وقتی اینو به داماد میگم کلی ناراحت میشن
    با تشکر

  331. نازنین گفت:

    سلام خواب دیدم تو ماشینم با همسرم یه گربه هم تو ماشین خیلی از گربه می ترسیدم تا تکون می خورد جیغ میزدم تعبیرش چیه

  332. رزا گفت:

    سلام
    من خواب دیدم در مجلس عروسی خودم هستم و داماد شخصی هست که میشناسم ولی نسبتی نداریم به من یک سرویس طلا گرانقیمت که سنگ های زینتی داره هدیه میده و دوستانم در منزل روبرو ای سرویس را از من میگیرن و وقتی میرم ازشون بگیرم اونو خراب کردن و دستبندو گردنبندش نیس من با کلی گریه میگردم و تنها گردنبندو پیدا میکنم و وقتی به داماد میگم از من ناراحت میش لطفا جواب منو بدید

  333. شادی گفت:

    سلام من خواب دیدم با یه خانمی محجبه که ازخیریه ای ازبنیادمستضعفان یا چیزی مثل این بود به هجراه من وشوهرم رفتیم دریک روستای کردنشینی که جنگ بوده ووارد خونه ای ازاون روستا شدیم حدودشاید ۷ یا ۸ بچه قد ونیمقد اونجا بودن که پدر ومادرشون درجنگ درهمون روز شهید شده بودن ومن ازدیدن اونهاخیلی ناراحت وگریه کردم اون زن محجبه چیزی ناچیز بهشون دادکه کافی نبودشوهرم بهم نگاه کردوبخاطرمن وارداون خونه شد وبه اون بچه ها کلی کمک مالی کرد (درواقعیت شوهرم مدتیه بیکارشده وازنظر پول درمضیقه هستیم ومدتیه بینمون هم شکراب شده وبخاطر مسائلی من خیلی ازش دلشکستم)

  334. مینا گفت:

    سلام
    نزدیک به دو ساله که برادرم را از دست داده ام دیشب خواب دیدم دوباره آن صحنه ی مرگ دلخراش او تکرار شده اما پدر و مادرم به جای اینکه ناراحت باشند دو رقاص دختر در مجلس ختم او آورده اند و مشغول رقصندگی بودند. تعبیر این خواب چیست

  335. زهرا گفت:

    ببخشید من چند وقت پیش خواب دیدم پدرم که به تازگی به رحمت خدا رفتن درشب دوم خاکسپاری در کنار قبر کنار من ایستادن و از داخل قبر آتش زبانه میکشد و از من در خواست کمک میکنند،،میخواستم تعبیرش رو بدونم لطفا اگر میدونید راهنمایی کنید تا بتونم کاری انجام بدم برای پدرم

  336. داود گفت:

    سلام
    خدا قوت و ممنون از زحمتاتون و سایت خوبتون .
    من دیشب خواب دیدم برای مادرم خانه قدیمی اجاره کردیم خیلی بزرگ و دلباز و ۱۰ ها اتاق دارد.
    و عید نوروز بود و هر کسی میشناختیم و ناآشنا بود میامدن خونه ما عید دیدنی (ضمنا مادر من در سرای سالمندان است و من هم در آستانه طلاق از زنم هستم)
    نهار برای ده نفر گفته بودم درست کنند و لی همین جور آدم می ریختن شاد برای عید دیدنی تو خانه مادرم (توی خواب اصلا مادرم را ندیدم) .
    ولی همینجور مردم و فامیل و دوست و آشنا میریختن خونه و همه شاد بودیم .
    ضمن اینکه خواهرهام داشتن همین جور نهار اضافه میکردن و کسی نق نمیزد و شاد بودن و یکسری دختر جوان خوشگل که احساس میکردم جزع خانواده مادریم هستن سرویس دهی می کردن و آنها هم کلی با من خوش و بش می کردن .
    یکی از دوستان بهم خبر داد دستشویی(توالت ) بالا زده که رفتم یه نگاهی انداختم و بی تفاوت برگشتم و گفتم صاحب خونه با همین مشکل بهمون اجاره داده .
    ضمن اینکه توی خواب همه دوستان و آشنایان فقط جوان را می دیدم .
    و زن برادر خانومم هم که توی فامیلشون سرتر از همس هم دیده شد و بهش خوش آمد گفتم .

    لطفا تعبیر کنید .

  337. محمدرضا گفت:

    سلام ضمن خسته نباشی
    من دیشب خوابیدم دارم زنده میبرن تو قبر
    وحتی هیچکس بالاسرم نیست خیلی میترسیدم
    دیدم هیچکس بالاسرم نیست وپرسیدم از یه
    نفر چرا کسی نیست برام گریه کنه.
    گفت الان میان بعد مادرمو دیدم گفت مادر
    تو چرا گریه نمیکنی برام؟گفت خداوند راضی
    نیست برات اشک بریزه م وبعدش رفت.
    شب شد دیدم ۲تا سیاه پوش دارن از دور
    میان خیلی میترسیدم میگفتم خدایا غلط
    کردم ببخش نمیدونم عرزائیل بود اومدن
    طرفم چهرشون ناراحت بودش گفت شیکات
    کردن ازت حسابی ترس ورم داشته بودش
    بهم گفت میخوای قبر تنگ کنم فشار بیشتر
    بشه من روی زمین دراز کشیده بودم بارترس
    دمه گوش فریاد میزد خداوند به هشدار داده
    گفت نباید بدنس ناموس کسی بهت بخوره
    پول مردم بهشون بده البته به عنوان قرض گرفتم
    من خدایا توبه میکنم غلط کردم ببخش منو
    دیگه از خواب بلند شدم.
    نمیدونم یعنی مرگم نزدیک؟ بنظرتون؟
    لطفا حقیقت بهم بگید

  338. فاطمه گفت:

    سلام من خواب دیدم شوهرم میخوادزن دوم بگیره خودم امادش کردم رفت خونشون ک باهاش ازدواج کنه وقتی رفت تافرداصبحش انقدرگریه کردم واشک ریختم صب برگشت گفت پشیمون شده وی شب فقط باهم بودن ولی دیگه نمیخادزن دوم داشته باشه اگه میشه تعبیرشوبگین ممنون

  339. سوگل گفت:

    سلام ‌.
    برادرم از همسرش داره جدا میشه.
    ولی الان چند باره تو خواب دارم میبینم برادرم داره باهاش عروسی میکنه.
    لطفا تعبیرش رو بگین

  340. زهرا سادات گفت:

    نمی دونم چطور بگم ..من هر ازگاهی خواب برزخی میبنم…ولی این دفعه خوابی که دیدم نزدیک بود تویه خواب سکته کنم بوالله قسم… خواب دیدم از روی قبرها دارم رد میشم و قبرها شیشه ایی هستند و داخلشون معلومه… خواب دیدم گوشت و پوست استخون ادما از هم جدا شده متلاشی شده… گفتم چیه اینا..گفتن اینا هیچکدوم تا یه دقیقه قبل مرگشون نمیدونستن قراره بمیرن و به این شکل دربیان…خیلی حالم بد بود گفتم خب من چیکار کنم ..گفتن فقط نماز بخون و استغفار زیاد بگو…من واقعاا نمیدونم این خواب اصن معنیش چیه..واقعاا خدا حاضره بندهاشو بترسونه؟

  341. مهدی گفت:

    من ساعت ۱۰ صبح خواب دیدم که دوتاسگ وحشی یکی سیاه ویکی سفید و کثیف وبزرگ ووحشی دارن به شدت به من پارس میکنن وسگ سیاه باشدت به من حمله کرد وباشدت پریدبهم ومن همون موقع نشستم واون ازروی سرم رد وجاخالی بهش دادم وفرارکردم تویه اتاقک که همونجابودودرهمون حال هم سگ سفید به من حمله ورشد ویهودیدم یک نفردیگه باهام داخل اتاقک هست که میخادکمکم کنه ودر اتاقک ازروی سگ ببنده که سگ بازوراومدتواتاقک که من باچاغویی که دردست داشتم سگ تیکه پاره کردم درحالی که هیچوقت چاغوتوجیبم نمیزارم واین خاب ساعت ده صبح روزچهاردهم ماه وسه شنبه ۲۸ خرداد درحالی که بعدش ازخاب پریدم دیدم

  342. عباس گفت:

    سلام خسته نباشید
    من امروز خواب دیدم که با یک اتوبوس با سرعت توی رودخونه ای که آب شفاف و زلال داره حرکت میکنم و از اتوبوس های دیگه جلو میزنم و از کنار رودخونه که چند تا پله هست با سرعت با اتوبوس بالا رفتم و دوباره از یه پله دیگه اومدم تو رودخونه و از کنار آبشار رد شدم و داخلش نرفتم .

  343. مبینا گفت:

    سلام. خواهرم خواب دیده من با خانواده ام مهمان او هستیم؛ طوله سگی بامزه دارم که آن را پوشک کرده ام؛ سیاه نیست ولی رنگش نا معلوم است. از برنج خواهرم می خورد و بعد روی برنجی که خواهرم خیس کرده تا بپزد نشسته، پوشکش هم باز شده اما پوشک خشک است یعنی ادرار و مدفوع نکرده
    تعبیرش چیست؟ سپاسگزارم

  344. کیا گفت:

    سلام خواب دیدیم که مادرمون که به رحمت خدارفتند گفتند میخوامدبرم حمام حوله ندارم و لباس هم ندارم تعبیرش چیه؟

  345. هیوا گفت:

    سلام
    من خواب دیدم یک سری خرگوش سفید وخاکستری رو تو طویله ای که قبلا خرگوش داشتیم (چندین سال پیش )پیدا کردم تو خواب می دونستم که دیگه نداریم و لی گفتم شاید از همون موقع مونده باشن تو سوراخ های اونجا بعدش خیلی راحت تونستم همشونو جمع کنم تو همون طویله بدون دردسر کلا هم توخوابم حس معمولی نزدیک به خوب داشتم

  346. شیوا گفت:

    سلام من خواب دیدم تو زیرزمین خونه مون که در واقعیت هم داریم و هم بزرگ هست هستم..دیدم یک طرفش کلا با کللی تشک به جای فرش پوشیده شده و من روی اونها خوابیده بودم یکدفعه از خواب بلند شدم دوس دم تمام اطراف این تشک ها پر از سوسک هست و من زود از جام بلندشم …خیلی نگران شدم من دختر مجرد هستم..میشه تعبیر کنین برام..ممنون

  347. یاهو گفت:

    سلام دختر عموی من چند ماه پیش نامزدیش بود دیشب خواب دیدم عموی بنده خیلی پشیمون بود که دخترشو داده به این پسر تعبیرش چیه این خواب

  348. elenaa گفت:

    سلام
    من یک سالی هست که به شخصی علاقه مند شدم اما فکر نمیکنم اون به من علاقه ای داشته باشه
    توی خواب دیدم که قایمکی دارم نگاهش میکنم اون هم داره در یک ماشین مدل بالا رو برای یه نفر باز میکنه(چهره ی اون نفر رو ندیدم) بعد شخصی که بهش علاقه مند هستم من رو دید لبخند زد من هم جلو رفتم و باهاش حرف زدم اما به من اخم کرد و بی محلی کرد منم با ناراحتی اومدم اینور
    لطفا بگین تعبیرش چیه

  349. مجتبی گفت:

    سلام
    من دو تا سگ توی خاب دیدم که یکیش سفید بود و یکی دگش سیاه. سیاهه بین انگشت شصت و اشاره رو گاز گرفت. من نازش کردم که ولم کنه. همونجا یه سگ سفیدم بود که وقتی سگ سیاهه گازم گرفت سفیده رفت. بعد از گاز گرفتگی وقتی رفتم دستم خون اومد بعد یه امپول زد همون قسمت گاز گرفتگی که از یه طرف دستم امپول زد بیرون بعد خوب شد.
    ممنون میشم زودتر تعبیر بفرمایید ممنون.

  350. Eshghemah گفت:

    سلام من متاهل هستم صبح خواب دیدم که یه جن به من نزدیک شد اولش ترسیدم ولی بعدش برای حل مشکلاتم بهش نزدیک شدم وباهاش همبستر شدم تا درقبالش مشکلاتم و حل کنه بعدش که باهاش همبستر میشدم دیگه ازش نمیترسیدم وانگار دوستش هم داشتم .میشه لطفا بگید تعبیرش چی میشه

  351. حسین گفت:

    پسر عموم خواب میبینه که تو خونه پدرمن بودن که دو سه تا سید میان خونشون که به پدرم میگن اومدیم براگرفتن خمس مالت وپدرم هم میگه آدرس خونه پسرم که من باشم بهتون میدم برین تا اون پول خمس رو بهتون بده،لطفا تعبیرش رو بهم بگین،تشکر

  352. فرزانه گفت:

    سلام . وقت بخیر . دیشب خواب دیدم با یکی از همکارام یه جایی مثل خوابگاه دانشجویی هستم . داشتم موهامو شانه میکردم که چندتا شپش ریز افتاد روی دامنم واون امد موهامو نگاه کنه چیزی ندید و من برای اینکه خجالت میکشیدم و نبینه زود موهامو جمع کردم . وقتی تو سرم دست کشیدم یه شپش بزرگ امد دستم و بین دو انگشتم لهش کردم و انگشتم هم خونی شد . ودر ادامه خواب انگار بایدمیرفتم امتحان ریاضی و من هیچی نخونده بودم . باتشکر

  353. علی گفت:

    سلام وقت بخیر
    این خواب بنده برام اهمیت خیلی زیادی داره چون احساس میکنم به نحوی در حال تعبیره خواهشمندم با حساسیت معوقلانه ای اون رو برام تعبیر کنید
    بنده چند شب پیش خواب دیدم دختری در نقش یک خواهر دوست بسیار قدیمیم در خوابم ظاهر شد در صورتی که دوستم خواهر نداشت…
    بنده کمی به اعتقاداتم پایبندم و اهل دوستی های نا هنجار دختر پسر نیستم
    اونشب خواب دیدم دختری که در نقش خواهر دوستم ظاهر شده بود و چهره خوبی هم داشت و مثل خودم معتقد بود با هم بصورت صمیمی صحبت میکردیم و خوشو بش میکردیم به طوری که جهت کاری به خانمان آمد در حال صحبت بودیم که مادرم که ظاهرن او را میشناخت وارد خانه شد و ما به دلیل اینکه مادرم فکر بد نکن کمی جا خوردیم ولی مادرم در کمال مهربانی با ما برخورد کرد برادر این دختر هم که همون دوست من تلقی میشد به صورت تعصبی وار بیرون خانه ایستاده بود خلاصه ما به خانه آن ها رفتیم به همراه پدرم که با پدرش رابطه صمیمی داشت در خانه آن ها که خانه نسبتا معمولی داشتن مادرش در حال آب پاشی حیاط ریگ دارشون بود و داخل حیاطشون که آجری قدیمی بود درخت انگور یا قوره بود که سر سبز بود بعد من جهت کاری از خانه اون ها خارج شدم توی کوچه بودم که اون دختره فکر کرد رفتم و ازین که باهاش خداحافظی نکردم ناراحت بود بطوری که متوجه شدم اون به بنده علاقه مند هست بعد که من متوجه شدم برای رفتن از پیشش رفتم داخل خانه و با او خداحافظی گرمی کردم در همین حین که نزدیک به ساعت ۶ بود از خواب بیدار شدم و این خیلی رویای شیرینی بود برام
    در ضمن در حال رفتن به خونشون بودیم با پدرم که در راه قوره های بزرگی (( انگور های نرسیده و کال که طعم بسیار ترش داره))وغیر معمولی که از خانه توی کوچه آویزون شده بود وجود داشت وسوسه شدم که بچینم بخورم ولی نچیدم

  354. عرففف گفت:

    سلام من در خواب دیدم با دختر مورد علاقه ام و داییه مرحومم داخل هواپیما هستم داییه من یه چیزی داد دستم دقیق نمیدونم چی بود ولی خوراکی بود و به من گفت بپر پایین همسرت را هم به دنبالت به پایین میفرستم. من زمانی که از هواپیما پریدم از خواب بیدار شدم وقتی بیدار شدم بلافاصله دیدم همان لحظه دختره مورد علاقه ام به من پیام داد (این در حالی بود که در واقعیت من با دختره مورد علاقه ام چند روزی بود قهر بودیم و رابطه ی ما به کلی در حال از هم پاشیدن بود و من برای ادامه ی رابطه به کلی سردرگم بودم) تعبیر این خواب چیست؟

  355. مریم گفت:

    سلام
    من دختری مجردم
    در خواب دیدم که معلم از من خواستگاری کرده اما پدرش مخالف ازدواج ماست من و معلمم در خواب مصمم به ازدواج هستیم و بهم علاقه مندیم (پدرش در واقعیت فوت کرده)

    لطفااااا جواب بدید ممنون

  356. فائزه موسوی گفت:

    سلام خواب دیدم با دوستم الهه و پسر عمم رفتیم پارک و پسر عمم و الهه باهم میگفتن و میخندیدن خیلی صمیمی بودن اصلا متوجه من نبودن که من یهو دست الهه رو کشیدم بهش گفتم چرا انقدر صمیمی شدی برای تو غریبس الهه هم گفت باشه پسر عمم گفت برو بابا و خندید.لطف کنید تعبیرشو هر چه سریعتر ممنون میشم. واینکه تعبیر خواب به رابطه این دونفر در آینده مربوط میشه یا نه

  357. یاس پ گفت:

    سلام ببخشید میشه لطفا این خواب رو برام تعبیر کنید

    یکی از بستگان خواب پدر تازه مرحوم شده م رو دیدن
    گفتن تپل و سرحال شده بود (چون بر اثر بیماری درگذشت، قبل از فوت خیلی لاغر شده بود) و گفتن یه خط قرمز وسط پیشونیش بود
    اون خط قرمز چی بوده یعنی؟

  358. پروین گفت:

    سلام .پدر بزرگم که چند ماهیه فوت کرده و خیلی هم به من علاقه داشت را تو خواب دیدم که رفتم بغلش کردم و رو پاش نشستم بعد یک دفعه شدیدا پام را نشگون کرفت که انقدر درد داشت که حتی از خواب هم که پریدم درد را حس میکردم من هم برای اینکه پام را ول کنه گردنش را کاز گرفتم و از خواب پریدم. میشه بگین چه تعبیری دارم خیلی اعصابم را به هم ریخته

  359. milad گفت:

    سلام
    خواب دیدم که پدر بزرگم که فوت کردن با یه بچه که مراقبت میکرد ازش سوال کردم چه خبر گفت روزی صد بار میمرم وزنده میشوم لطفا تعبیرش رو میگین سپاس

  360. بهروز گفت:

    سلام من دیروز(شب احیا) خواب دیدم اینه بزرگی در حمام خانه مان کناردیوارهست و من یک لنگه کفشم را میبرم جلو اینه گفش شروع به حرف زدن میکند هربار که گفش جلو اینه میبرم کفش حرف میزند من ترسیدم واز خواب بیدار شدم سوره های قدر و ناس راخواندم لطفا تعبیر ان را بفرمائید

  361. پری گفت:

    سلام
    یکی از اشناهامون خواب دیده که پدر خدا بیامرزم داره با مادرم حرف میزنه لابلای حرفاش گفته بوی بدی میاد.این تعبیرش چیه.ممنون میشم

  362. احمد گفت:

    سلام ببخشید بنده ۵ ماه قبل دوچرخه ام دزدیده شده است و دیروز یعنی دوشنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۸ ساعت هشت و پانزده دقیقه صبح خواب دیدم که در اتوبوس دارم میرم که ناگهان در ترمینال یک دوچرخه کاملا مشابه دوچرخه خودم دیدم و از اتوبوس پیاده شدم و دیدم تمام نشانی های دوچرخه خودم را دارد و حتی شماره تنه اش هم چک کردم و مطمئن شدم دوچرخه خودم است و بلافاصله شروع کردم به تماس به پلیس که در همین حال از خواب بیدار شدم. ممنون میشوم بفرمایید چه تعبیری دارد.

  363. امین گفت:

    سلام من خواب دیدم یه چیزی شبیه سیل که میشه گفت سونامی بود اومد ، با موج بسیار بلند بعد همین طور که داشت منو میبرد بالا دستم رو انداختم و پسر کوچیکم رو بغلم کردم و سوار موج شدید دقیقا بالای موج بودیم بعد مدت کمی اروم اروم موج اومد پایین و من و پسر کوچکم اروم اومدیم روی زمین لطفا بگید تعبیرش چیه ممنون

  364. فاطمه گفت:

    سلام خواب دیدم سوار مینی بوس بودم که یک شخص مرده راننده ان بود و مادر فوت شده ام هم سوار بود در بین راه راننده پیاده شد برا پرسیدن ادرس که من پیاده شدم و از خواب بیدار شدم

  365. ث گفت:

    سلام من دیروزظهرخواب دیدم انگارخونه ای هستم که توخواب فکرمیکنم خونه مادرشوهرمه ومثل اینکه ظرف میشورم چشمم به بالای ظرفشویی میفته میبینم انگارکثیفه ودوتاعنکبوت متوسط هست وانگارتارهم هست تلاش میکنم بکشمشون میبینم ی عنکبوت ازسقف آویزون شده وتلاش میکنه بیادپایین من ی لیوان آب میگیرم زیرش که بره توش میره یکم ودرمیادشوهرم انگارمیترسه یکم فاصله میگیره پسرداییم میادمیگه من میگیرم توبکش وی نکشتم نتونستم تعبیرش چی هست مرسی

  366. لیلی گفت:

    سلام لطفا بفرمایید تعبیر خواب من چیه؟
    خواب دیدم نامزدم با هیجان و توجه خاصی در تعقیب کسی هستن از سر کوچه ما به پشت تیر برق و کوچه مدام حرکت میکرد و خودشو مخفی میکرد که آون شخص متوجه نشه بعد من که این شرایط را دیدم ناراحت شدم نگاه کردم دیدم ی خانم هست با لباس عروسی ومحجبه و خیلی زیبا که رو به قبله نه به پهلو قبله داره نماز میخونه من ناراحت به سمت عروس حرکت کردم که ببینم کیه چکارش داره عروس درحالت قنوت چشم و ابرو آمد به شوهر من بعد دیدم نماز نمیخونه و ادا ی نماز خوندن درمیاره، وقتی داشتم میرفتم سمت دختره شوهرم پشت سرم داشت میرفت سمت دختره و میگفت نخونی با این نماز خوندنت،واصلا انگار شوهرم منو نمیدید،لطفا بفرمایید چه تعبیری داره

  367. یاسمین گفت:

    سلام ببخشید میشه جواب منو بدین: من خواب دیدم به جشن عروسی یکی از اقوام عشقم ک تو خونه ی خودشون برگزار شده بود دعوت شدم ک با دختر عمه ی اون و داداش کوچیکم رفتم عروسی تقریبا شلوغ بود بعد دختر عمش بهم گفت ک من حسینو هرروز روزی دوبار میبینم کلی باهم شوخی میکنیم و… (حسین عشقمه)(دختر عمش هم دوستمه) و این دختر عمش از جایی ب جای دیگ پنهان میشد و زیاد باهام صحبت میکرد تا اینک از یکی از عمو های عشقم قایم شد بعد رفت پیش پدرش نشست و همون لحظه عموی عشقم رفت پیشش و نگاش کرد و با نگاهش ب اون فهموند ک نباید کاری کنه و سرجاش بشینه همون لحظه عشقم سمت عموش اومد و اونو بابت کاری صدا کرد و بهم اشاره کرد ک به اتاقش برم تو راه که میرفتم اونم اومد سه تا اتاق جفت هم بودن ک گفت وارد یکیشون بشم یه اتاق خیلی مجلل و شیکی بود کلا کل خونه خیلی سلطنتی و برام اعجاب آور بود وارد اتاق ک شدیم دیدم حسین با خودش خیار اورده بود و متوجه شدم ک دوتا دوتا خانوم دیگ هم تو اتاق بودن بعد بش گفتم ک با دختر عمش خیلی وقته ک به جشن اومدیم گفت اره شمارو دیدم بعد حسین رفت بیرون یه دیس برنج اورد ک کم بود بعد بهم گفت این برای منو تو و دختراس اما ندونستم کدوم دخترا بعد مشغول خوردن شدیم ک مادرش اومد دم در ایستاد و با خشم نگام میکرد ک حسین فقط نگاش کرد بعد منو حسین باهم بیرون رفتیم و بعد دیدم ک با خانوادم تو ماشین داریم برمیگردیم با پیکان باری (وانت) و من از اون ماشین خجالت میکشیدم و حس میکردم ک حسین داره نگام میکنه. ببخشید طولانی شد میشه بم بگید تعبیر داره این خواب یانه؟؟

  368. Hanyeh گفت:

    سلام پدر من ۵ سال پیش فوت شده دیشب نزدیکای صبح خواب دیدم که تازه پدرم فوت شده و من داخل کفن چهرش رو دیدم و بالای سرش گریه میکردم و دست روی سرو صورتش میکشیدم درحالی که چهرش تقریبا خراب شده بود و براش گریه میکردم و همون شب عروسی داییم بود و اونجا هم حضور داشتم.
    میشه تعبیرشو برام بگید

  369. آسا گفت:

    سلام خواب دیدم پدرشوهر دخترم که ۴ ساله فوت کرده تو کوچه جنازه اش گذاشتن و خاکش نمیکنن و وقتی مردم به بچه هاش گفتن چرا خاکش نمیکنید گفتن منتظریم مامانمون بیاد بعد همسایه ها داشتن کبا ب کوبیده خیرات میکردن براش میخواستم ببینم تعبیر خوابم چی میشه؟

  370. ساحل گفت:

    سلام.
    خواب دیدم توجمع خونوادگی نشستم.
    یهومانتویی که تنم بود دور خودم جمع کردم ک پیدا نباشم و جایی ک نشسته بودم دستشویی کردم و بعد با کاغذ جمعش کردم وانداختم سطل زباله و بعد یکی از پسرای فامیل اومد در گوشم زمزمه وار گفت دوستت دارم
    اما حرفش به نظر هیز میومد در صورتی که آشنایی ک از این پسر داشتم پسر مودب و سر به زیری هست

  371. aylin گفت:

    سلام خواب دیده ام دوست پسرم که الان سرباز هست بیخبری میاد اتاقم و برهنه هست و من نه و می خواد منو ببوسه که من کمی مقاومت میکنم. بعد ماذرم وارذ اتاق که میشه به همون حالت برهنه پشت در سر و ته وایمیسته جوری که سرش پایینه پاهاش بالا بعد مامانم میبینه فک میکنه داداشمه و میره .ولی بعد بابام میفهمه ولی به روش نمیاره ،این خواب رو حدودا پنج بعداز ظهر دیدم تعبیرش چی میتونه باشه؟

  372. عظیمی گفت:

    سلام. وقت بخیر. من امروز خواب دیدم در یک مجلس زنانه روضه خوانی هستم بعد یک ساداتی که در واقعیت شخص بزرگ و نیکوکار و که نظر روحانی مقام بلندی دارند در خواب بودند بعد رو به جمع گفتند شروع کنید به خواندن ولی هیچ کدام از زنان نخواندند من تو دلم یه حالت بی قراری بود انگار منتظر بودم اگه کسی نخونه من بخونم بعد دیدم سادات به هر طرف رو میکن تو این جمع هیچکی نمیخونه بعد من داد زدم من میخونم فقط نمیدونم قرآن بود یا کتاب دعا با استرس چادر سفید رو سرم انداختم و دنبال صفحه گشتم بعد شروع کردم با صوت خوندن در حال خواندن به خودم گفتم یعنی این منم دارم اینطوری میخونم هیچ کس در آن جمع فکر نمیکرد من قرآن خواندن یا دعا خواندن بلد باشم یعنی هیچ کس فکر نمیکرد من اهل نماز و قرآن و دعا باشم یه بچه ای پشت من بود که اذیتم میکرد ولی با این حال خوندم تا آخر.وقتی تموم شد یه خانمی از آشنایان به من گفت چرا بعد هر آیه مکث میکردی معلوم بود با بغض میخوانی من گفتم نه گلوم درد میکرد مکث میکردم. از خواب بیدار شدم در حالی که واقعا گلوم درد میکنه و واقعا هم هیچ کس فکر نمیکنه من اهل نماز و قرآن دعا باشم.

  373. فاطمه گفت:

    سلام من خواب دیدم آگهی ترحیم کسی که زندس و میخونم بعدشم رفتم مراسم ختمش اما اون آدم خودش مهمونارو بدرقه می‌کرد اما هیچکس نمیدیدش فقط من میدیدمش بهم لبخند میزد موقع رفتن تسلیت گفتم رفتم

  374. مژده گفت:

    سلام بنده شب جمعه ۲۹ فروردین ساعت چهار و بیست دقیقه صبح که بیدار شدم خواب دیده بودم پدرم که ۷ سال پیش از دنیا رفته است در کفن پوشیده و رویش باز است و مراسم خاکسپاری ایشان است جمعی از اقوام هم هستند دشت سبز و زیبایی است، خودم کمی رقصیدم بعد وقتی زمان دفن شد دیدم چندین جسد کفن شده است و همه پدرم هستند ولی فقط روی یکی باز است و همان پدرم است که با من حرف زد گفت زیر تابوتم علم امام حسین ع بگذارید و یا زیارت عاشورا بخوانید …. بعد مبهم شد قبل از دفن سعی داشتم روی کفن هارا الله اکبر و یا حسین بنویسم روی چند کفن نوشتم و روی چند کفن که سیاه رنگ بود، نشد … بعد پدرم را مثل ۷ سال پیش دامادمان داخل قبر گذاشت و خوابم تمام شد….

  375. علی گفت:

    سلام خواب دیدم سربازایی ک شبیه سربازای دفاع مقدس بودن بعضیاشون لباس غواصی داشتن دست بسته ب شکم خوابوندن دستاشو نو قطع میکنن پاهشونو قطع میکنن سرشونو میبرن سرنیزه تو کلیه هاشون میکنن تعبیرش چیه؟

  376. مینا گفت:

    وقت بخیر..من خواب دیدم ک ی پسر نوجوان ک دادوبیداد میکرد و برای اینکه مزاحمت برام درست نکنه رو نمیدونم چجور سرشو از بدنش جدا کردم..تا بخودم اومدم دیدم سرش تو دستمه و هنوز انگار زنده س..و پلک میزنه و چشاش قرمز شده..منم خیلی ترسیده بودم خودم زنگ زدم پلیس تا برسه سرشو نگه داشتم تا زنده بمونه ولی نمیدونم چرا انگار محو شد..و خانوادش اومدن و با من دعوا و…….میشه لطفا تعبیر خوابم روبگین؟ تاحالا همچین خوابی ندیده بودم

  377. نسیم گفت:

    با سلام
    خواب بنده این هست:
    خواب دیدم وارد یکی از امام.زادگان شهرمون شدم که منتسب به موسی بن.جعفر هست..از سمت راست که وارد حیاط شدم دیدم عده ای تیره پوست مشغول شستشوی خودشون هستن ترسیدم دیده یکی کنارم ایستاد که البته هم.نمیشناختم هم.قیافه ندیدم بهم گفت اینا مسلمان شدن…بعد وارد اتاق مربوط به امام زاده شدم جمعیتی نشسته بودن که هیج کدام رو نمیشناختم دوباره همون.شخص که کنارم بود گفت ما ازاموات هستیم که ازعالم برزخ اینجا اومدیم و الان هستیم بعد میریم دوباره ۱ نصف شب برمیگردیم..از اون شخص پرسیدم شما برای امام درزمان شهادت و ولادت دربرزخ هم.مراسم.میگیرین گفت اره..گفتم توی برزخ هم.شغل دنیایی هست گفت اره اما زیرمجموعه هست و متفاوت ازدنیا…گفتم.غذا چی به من یه بوته سبز نشون داد ووقتی بوش کزدم با بوی سبزه های این دنیا فرق داشت…بعد دیدم کلا این اموات عجله دارن ووقت رفتنشون به اون.شخص گفتم شما حضرت زینب هم.میبینی ؟سلام من رو بهش میرسونی؟جواب داد ولی توی رفتن و باعجله بودن که توی ذهنم جواب نموند..بعد پرسیدم درباره امام زمان(عج)بازم.جواب داد و من توی ذهنم نموند…که بیدار شدم دیدم دارن اذان صبح میگن و اشهد ان محمد رسوالله…..این خواب شب شهادت موسی بن.جعفردیدم..و ساعت ۱:۳۰نیمه شب خوابم برد

  378. م.ز گفت:

    سلام وقت بخیر و سال نو مبارک.
    بنده دیشب خواب دیدم ک با کسی ک دوسش دارم و خانواده من تا لحظه اخر راضی بودن و اخرش گفتن نه رابطمون علنی کنیم و برا دل خودمون یه جشن بگیریم
    ایشون برای من چنتا گردنبند اویز بلند و چنتا پا بند خرید و چند نفرو دور هم جمع کردو لباس عروس خیلی قشنگیم تن من کردخودمم یلق زیبا شده بودم
    من پدرم اطلاع نداشت و اومد منو پیدا کرد و من با گریه فرار کردم و وقتی منو گرفتن گفتن یه نفر هست ک باید فقط با اون ازدواج کنی و بحث شد ک دیگ از خواب پریدم.ولی دقیق یادمه خلخال و گردنبندا خیییلی زیبا بودن و نقره

    تو دور همیه هم هیچ بزن برقصی نبود
    S

  379. مهدی گفت:

    سلام من خواب دیدم من با خانواده سوار ماشین بودیم و یه همراه داشتیم که اون با چرخ میومد دنبال ما تو کوچه ای دور زدیم که یه دفعه یه سگ سیاه از زیر درخانه بیرون اومد و میخواست حمله کنه و سرو صدا میکرد دوقدم اومد جلو و ایستاد هیچی نگفتید منم جلوتر با ماشین ایستادم و همراهمون سر پیچ کوچه ایستاد جلو تر از سگ سیاه دو تا بز سفیدوقهوه ای بودن یه سگ خاکستری رنگ میخواست حمله کنه به بزها ولی بزها جلوش ایستادن و یکی از بزها دو قدم رفت جلو و سگ رو ترسوند منم از سگ ها ترسیدم از خواب پریدم قبل از اذان

  380. امیر گفت:

    سلام خسته نباشین. من امروز ۲۹ اسفند و ۱۳ رجب ساعت ۴ صبح خوابه عجیبی دیدم. خواب دیدم که مادربزرگ، دایی، خاله و… در خانه ما هستند و یهو یک صدای عجیبی می اید و ما به بیرون از خانه میرویم و به کوچه میرویم. همه همسایه ها و مردم بیرون هستند و به اسمان نگاه میکنند. در اسمان کلی کبوتر سفید است و اسمان افتابی است. یهو از بین هزاران کبوتر سفید و نور خورشید یک ادمی در هوا ظاهر میشه. با لباس های سفید و بال های سفید و به پایین نگاه میکنه. مردم همگی خوشحال بودند. یهو بعضی از مردم با سرعت کم به صورت ایستاده به سمت بالا حرکت پرواز میکننن یعنی یه چیزی اونارو به سمت بالا خیلی ارام میکشه و مردم هم خوسحالند و با خاسته خودشون به بالا میرند و من هم اولین نفر از خانواده و فامیل به سمت بالا پرواز میکنم خیلی هم اروم.اولش خواستم از جایی بگیرم ولی انگار مادرم بهم گفت برو امیر بلاخره کسی که منتظرش بودیم اومده و… منم به سمت بالا رفتم یکمی که با سمت بالا رفتم دیگه بالا نرفتم و به روی پشت بام خونمون به صورت خوابیده کج ارام فرود امدم و یهو از خواب پردیم. ببخشید که زیاد شد من تا حالا همچین خواب عجیبی ندیده بودم خیلی روم تاثیر گزاشته نمیتونم بخوابم. ممنون میشم تعبیرش کنین.

  381. دریاسالار گفت:

    سلام من خواب دیدم که تو خونه دااییم تو حیاطشون مارهای زیادی داشتند.سیاه.سبزو…..
    من تو خونشون بودم بعد یه مار سبز رنگ با اندازه متوسط دور پای چپم پیچید بعد رفت.بعد از رفتن مار پامو نگاه کردم دیدم آیه های قرآنی به رنگ سبز با خطی زیبا رو پام جایی که مار پیچیده کل پامو دربر گرفته بود
    بنظرتون تعبییرش چیه؟؟؟

  382. محمد گفت:

    سلام خواب دیدم در یک اناق کوچک بروی کتابهایی که به بزرگی یک میز هستند (کتابها را روی هم گذاشتیم) یک سفره پهن کردیم من و یک همکار خانم و یک پیر مرد و پیر زن نشستن سر سفره به همکار خانم میگم براشون چایی بریز میگه آخه قندانمون کهنه هست منم گفتم اشکالی نداره قندمون تازه هست قند ریخت تو قندان و پیر مرد گفت چقدر زیباست قندان کهنه و قند تازه و چایی خورد میشه لطفا تعبیرش را بفرمایید ممنون میشم

  383. فهیمه گفت:

    با سلام
    دیشب خواب دیدم یه مار خیلی بزرگ ( افعی) تو باغمون مامانمو نیش زده رفتم سمت مامانم دیدم خودش گرفته جای نیش مار و کنده خودشم بخیه زده من خیلی تو خواب ناراحت بودم چرا این کارو کرده اگه زهر تو بدنش بمونه و مامانم چیزیش بشه چیکار کنم تو خواب همش نگران بودم که یهو دیدم همون مارپای خواهرمم نیش زده تو خواب همش استرس داشتم از دستشون بدم چیکار کنم بخاطر نیش مار ،میشه گفت یه مار خیلی بزگ یا میشه گفت همون افعی که رنگش سیاه و توسی بود. کسی تعبیر میکنه اینجا؟

  384. نارینه گفت:

    با سلام خدمت شما لطفا خواب مرا تعبیر کنین..من امریکا زندگی میکنم با همسرم و دخترم خواب دیدم رفتم ایران پیش خانواده ام البته شوهر من بود همراهم با دخترم بعد من با خواهرم و دوستانش رفتیم بیرون موبایل نبردم با خودم بعد هرچی سعی میکردم با شوهرم تماس بگیرم با گوشی خواهرم یا دوستاش یه اتفاقی می افتاد که نمیتوانستم ارتباط بر قرار کنم..وقتی برگشتم خانه یه نظر هم خانه پدرم بود هم خانه مامان بزرگم که فوت کرده از تو کوچه که من بودم صدای گریه بچه ام میشنیدم دوان دوان رفتم سمت خانه مادرم از اون بالا میگفت ببین مامانت امد گریه نکن مامان بزرگم هم بود گفت میام در باز میکنم بیا تو رفتم تو خانه همه جا ریخت و پاش بود داشتن اسباب کشی میکردن دیدم صندلی ماشین بچه ام نیست گذاشتن بیرون خانه منم عصبانی شدم گفتم ۵۰۰ هزار قیمتش گذاشتین بیرون دزد میبره برداشتم اوردم تو خانه از خواب پریدم…متشکر میشوم تعبیر کنین

  385. dina گفت:

    همش خواب میبینم جن یا شیطان دنبالم کرده و میخواد منو ببره من ذکر میگم بهم که نزدیک میشه یه قدم که بهم مونده جیغ میزنه و فرار میکنه

  386. .. گفت:

    من خواب دیدم شب هست و تو اتاقم هستم و بارون میاد و از پشت پنجره اتاقم بارون رو میبینم که بصورت زیاد به حیات خونمون میباره و مقداری بارون روی فرش اتاقم اومد و کف پاهام خیس شد و نصف شب من میخواستم برم دانشگاه واسه کلاس درس!!
    تعبیرش چیه؟

  387. محمد گفت:

    سلام
    دیشب خواب دید دوبار در رودخانه ای با آب زلال افتادم و هر دوربار بیرون آمدم و سپس بالای سر قبر مادر بزرکم رفتم و کلی گریه کردم و در خواب شاد بودم

  388. یمیرا گفت:

    خواب دیدم یک نفر با لباس سیاه و شمشیر دنبالمه و می خواد من و بکشه که توی خواب احساس کردم اون شخص فرشته مرگ هست بعد من رسیدم به یک امام زاده که اتاقی کنارش بود پر از آدم های سفید پوشی که دست وپاهاشون زنجیرشده بود به اون شخص گفتم که این جا امام زاده است وتو حق نداری این جا من و بکشی بعد دیدم یه آدم سفید پوش کنارم وایساده و اون هم همین حرف و بهش زد و فرشته مرگ از تصمیمش منصرف شد و درعالم خواب احساس کردم که اون شخص سفید پوش اعمال من هستن که به شکل این مرد سفید پوش تبدیل شدن بعد سفید پوشه جلو اومد دستم و گرفت و دوتا انگشتر گذاشت توی دستم و گفت که اینا انگشترهای حضرت محمد هستن حواست باشه کسی ازت نگیرش بعد اون شخص ناپدیدشد و از هر طرف موجودات سیاه مثل انسان ولی با سر حیوون به طرفم حمله می کردن و می خواستن انگشتر هارو ازم بگیرن منم جلوشون وایساده بودم و از پوزشون سرشون و دو نصف می کردم انگشتر رارو دادم به مادر بزرگم و برام قایمشون کرد

  389. حدیث گفت:

    سلام من خواب دیدم خورشید گرفته و برادرم ومن ترسیدیم و قبلش توی خواب نامزدم ک ازش جدا شدم با لباس پدرم ک فوت شده نماز خوند تعبیر چیه

  390. امید گفت:

    سلام من خواب دیدم فرد با هاله نور زرد رنگ به من میگوید که اگر مشتاق یادیگری هستی از ته دل بخند تا من بیتیم وبه تو آموزش دهم در ضمن به نظر نمیامد خواب شیطانی باشد بلکه خیلی واقعی بود.
    ممنون

  391. پری گفت:

    سلام :من خواب دیدم روزه ی قرضی دارم هنگامه ظهر خواهرم انگورهای سبز و درشت رامیخوردم من یادم میرودکه روزه دارم وازادچندتا انگوربرای خودم میگیرم و میخورم انگورهای بسیار درشت و سبز وشیرین وخوشمزه بودند .به یکدفه هنگامه خوردن انگور یادم می اید که روزه ام راخوردهم میخندم و به خواهرم میگویم …..ویکدفعه ازخواب بیدارشدم …….خواهش میکنم تعبییرخوابم روبگید .ممنونم

  392. sh گفت:

    سلام وقتتون بخیرخواب دیدم دوستم به شکل شیطان داره به طرفم میادخیلی وحشتناک بودیهوازخواب پریدم میشه لطفاتعبیرشوبگین

    1. Mbr گفت:

      سلام من خواب ديدم در يك جمعي هستيم كه چنتا دختر و پسر با هم با يك خطبه به عقد هم در مي اومدن من در بك جا با بك فردي كه نمي ديدمش بدون انگشتر عقد كردم ( فقط حضورم رو حس مي كردم ) و از اون جا بلند شدم و ديدم با دوست پسرم در همون مجلس با انگشتر عقد كردم در واقع خودم رو ديدم خواهش مي كنم تعبير خوابم رو بهم بگين

  393. سارا گفت:

    سلام.مدتیست خاب كسی ك دوستش دارم رومیبینم.و دائم میبینم ك باهمیم و حتی سه بارخاب دیدم ك بااوهستم و یك پسرتپل ازش دارم.یكبارهم ٢نصف شب ماه ربیع اثانی خاب دیدم ك عكسهایم درالبوم خانوادگی انهاست و من و او باهمیم و صحبت میكنیم وقتی ازخاب پاشدم احساس خیلی خوب داشتم ونمازویس خوندم.یبارهم دوستم خاب دیدك نامه ای سمت خدا میرودك او اسم منو شخص موردعلاقه ام راگفته است.حتی چنبارهم دیدم ك خاستگارانی دارم وناراحتم ولی اوخودش میرساند و من ب اومیرسم و ب شادی میرسم…خاستم تعبیرش رابمن بگویید ك ایامن ب اوم میرسم؟؟ممنون

  394. غزل گفت:

    سلام. دیشب خواب دیدم با آقایی که الان باهاش قهرم اون آقا خیلی مریض هست توی بستر بیماری هست.صورتشم خیلی زرد هست. انگار یکی به من توی خواب میگفت بخاطر بدی هایی که به تو کرده از ناراحتی این مریضی رو گرفته اوضاعش هم خوب نیست باید بیمارستان بستری بشه ممکنه بمیره برو عیادتش.ولی من توی خواب به کارا و بدی هایی که به من کرد فکر میکردم و تصمیمم این بود نرم ببینمش با اینکه دلم میخواست اما نمیخواستم برم. تعبیرش چی هست؟؟؟چرا انقدر مریض و زرد و در بستر بود؟

  395. حامدی گفت:

    با سلام . من خواب دیدم یه خانمی تو خواب به من گفت برم کفن بخرم . حتی جنس کفن هم گف . تعبیرش چیه؟
    با تشکر

  396. Fati گفت:

    سلام
    ممنون میدم اگه پاسخ بدید.
    من چندماهه از عشقم جداشدم
    من دخترم
    عادت ندارم کسی بهم بی محلی کنه برم طرفش و یکم مغرورم
    ولی چندشبه خواب میبینم که اون بی محلم میکنه حتی تو رومم نگا نمیکنه و من بزور میگیرمش میخام واسش حرف بزنم و یه جورایی توضیح بدم ولی اون همش بی اعتنایی میکنه و میخواد فرار کنه اصلنم حتی یک ثانیه نیم نگاهیم به من نمیندازه
    ممنون میشم اگه کسز تعبیرشو میدونه واسم بفرسته به ایمیلم

  397. سپیده گفت:

    سلام وقت بخیر
    من شب گذشته دائماً در خواب بیداری یه صدایی بهم می گفتم هانا
    بیدار می شدم تو گوشم بود تو خواب بهم می گفت ، تا خود صبح

  398. علی اسماعیلی گفت:

    سلام .خوب دیدم عمویم که چند سال پیش فوت کرده اند به داخل مسجد محل رفتند ومن هم دنبالشان رفتم ایشان لباس روشنی پوشیده بودولبشان خندان بودمنهم خندان بودم مهری خیلی بزرگی دردست داشت که درمسجد گذاشت .همدیگررادراغوش گرفتیم که درعالم خواب ازسردلتنگی گریه مان گرفت.که من پیش خودگفتم ناراحتشان نکنم ودوباره خندیدم وایشان هم خندیدند.

  399. آرمینا اکبری گفت:

    سلام من خواب دیدم ک با نامزدم در کوه قدم میزدیم و یه عالمه کفتار دور ما بود ولی او اعتنایی نمیکرد من میترسیدم میگف توجه نکن اون کفتار ها هم از حدی جلوتر نمیتونستند بیان تو راه برگشت از کوه هیچ کدوم از اون کفتارها نبودند تعبیر این چیه

  400. سمیه گفت:

    سلام من خواب دیدم اول توی خیابون دراز کشیدم و رختخواب داشتم و به خودم میگفتم تهران خوبی که داره اینه توی خیابون هم میتونم بخوابم ولی شهرستان نمیشه اینکارو کرد آخه توی واقعیت قراره به شهرستان نقل مکان کنیم برای کار ولی من راضی نیستم خلاصه بعد یهو خودم رو توی بازار میبینم با خواهرم هستم که میخواستم برم برا دخترم که ۳سالشه کالسکه بخرم و نخریدم بعد ماشین به دخترم میزنه بدجوری به هوا پرت میشه ولی چیزیش نمیشه بعد به خودم میگم بزار برم کالسکه رو بخرم فقط حرفشو میزنم که یهو خودمو توی ماشین میبینم دخترم بغلم هست وداریم خوراکی میخوریم خیلی ذهنمو درگیر کرده لطفا بگین تعبیرش چیه

  401. سمیه گفت:

    سلام من خواب دیدم که دختر سه ساله ام گوشواره لنگ به لنگ توی گوشش بود بعد به خودم گفتم چرا گوشواره هاش اینجوریه برم لنگه گوشواره خودشو بندازم گوشش که بیدار شدم

  402. مهتاب گفت:

    با سلام وقت بخیر.بعد از نماز صبح از خدا خواستم خواب پسری که دوسش دارم ببینم و بهش قدرت بده از من خواستگاری کنه و بهم برسونه. دقیقا خواب دیدم تو یه محوطه سرسبز بودم شلنگ بلندی تو دستم بودبه سبزه و گلا اب دادم خیلی جای قشنگی بود بعد وارد یه جایی شدم فقط انواع شیرینی بود از همه برداشتم اومدم جایی پسره اونجا بود منو میدید ولی خودش سرگرم میکرد که ندیدتم. یکباره اومد گفت هنوز نرفتی گفتم نه خیلی بیشتر احترام میذاشت مادر پسره از راه رسید لباس سفید پوشیده بود اومد منو صدا کرد گرفتم تو بغلش گفت من نذر دارم تو عروسیت یه چیزی بدم اجازه دارم منم گفتم با کمال میل منو محکم بغل کرد بوسید و گفت چقدر تو خوبی بعد گفت این موضوع یه راز بین خودمون باشه منم گفتم چشم.پسرش همش منو نگاه میکرد اومد جلو گفت فردا هم فلان ساعت بیا. گفتم باشه.بعد اومدم خونه با شلنگ اب همه جا رو شستم وتمیز کرم طوریکه همه جا میدرخشید. یکباره بیدار شدم تعبیرش چیه؟ازم خواستگاری میکنه؟

  403. مهدی گفت:

    سلام خواب دیدم رفتم داخل یه قلعه مانند که قبرستون اجنه بود جهل تا ازشون رو به صورت دایره ای اونجا مثل حالت مومیایی مانند گذاشته بودن من سنگ بلند میکردم میزدم تو سرشون نابود میشدن هر چهل تاشون رو نابود کردم میخواستم بدونم تعبیرش چیه ممنون میشم اگه جواب بدین

  404. محمد گفت:

    سلام وقتتون بخیر
    بنده دیشب خواب یه مار کبری رودیدم. این مار خوش رنگ بود(قهوه ای مشکی) درعالم خواب میدونستم که این مارخطری نداره ونیش نمیزنه مدام بااین مار بازی میکردم واون هم دست منوکرده بود تودهنش ولی نمیتونست به من آسیبی بروسونه .آخرکارهم چندنفراطرافم بودن که بهم گفتن باید اونو حبسش کنی ومن به زور اونو داخل یه بطری شیشه ای حبسش کردم
    ممنون میشم اگه تعبیرش رو بهم بگین

  405. Narsis گفت:

    خواب می دیدم همراه با دو تا از دوستانم(با ماشین یکیشون)راهی شدیم و یکهو سر از ی جایی درآوردیم ک نمیدونستم کجاست و بعد ی زمین پر از گل های بنفش دیدم ک با خودم می گفتم این زمین سراغ یه و بعد یکی ازاین گل هارو چیدم وجلوتر رفتم دیدم نزدیک ی پلی سنگ هایی هست ک طرح روشدن مثل کندوی عسل و بعد واردزیر اون پله شدیم و جلوتر ک رفتیم بهمون حمله کردند و میخواستند سرمون رو با شمشیر های بلندی از پشت بزنند چون فکر میکردند ما ایرانی نیستیم و بعد اینکه فهمیدند ما ایرانی هستیم ب ما گفتند ک اگ از این جا پاتون رو بزارید اون طرف مرز افغانی ها میزننتون و اونجا فهمیدیم ک تو سیستان و بلوچستانیم البته دوستم می دونست من نمیدونستم اون طرف مرز هم کوه سرسبزی بود.

  406. Razieh گفت:

    سلام من خواب دیدم که توی خونه من یه جوجه کبوتر سفید که تازه پرهاش در امده بود دراطاق امده من وقتی دیدمش گفتم ازش مواظبت میکنم تا بزرگ بشه بعد اون جوجه انگار یه نوزاد پسر بود که خیلی هم به من میخندید من حتی,گفتم باید ببرم ختنش کنم بعد گفتم بهتر براش اسم بذارم وبعد اسم محمد وبعد امیر محمد را براش انتخاب کردم وبعد از ان پیش خودم گفتم مت همیشه اسم محممد مهدی را دوست دارم بهتر این را بذارم پسر بچه همش میخندید وپوستش نرم بود ولی بعضی جاها زبری پرهای کبوتر مشخص میشد,چشم های سیاه قشنگی داشت ویک هاله ی نقره ایی توی چشماش بود,نگاه کردم دندون داشت ولی دندوناش کمی زرد بود,لطفا تعبیر خواب من را بگید

  407. طناز گفت:

    سلام من خواب دیدم توی یه ساختمون درحال بنایی ک نوساز بود وبیرون ساختمون بنایی بود به همراه چندتا ازدوستان دوران مدرسه یسری گردبند طلا اوردند بمن ودوستانم هدیه دادن که باید به انتخاب خودمون ازاون زنجیروپلاک ها انتخاب میکردیم که من یه زنجیروپلاک خیلی ریبا انتخاب کردم که تودستم گرفتم که بقیه مدل هاروهم نگاه کنم که ببینم قشنگترهستن یانه که یکی ازدوستانم دقیقا همون زنجیروپلاکی که که من انتخاب کرده بودم انتخاب کرد که من بهش گفتم من این مدل رابرداشتم ولی دوستم چشمش پیش همون مدلی بود که من انتخاب کرده بودم همون لحظه مشغول صحبت بابقیه دوستانم شدم که یکدفعه دستم را بازکردم دیدم که پلاک به زنجیرطلا تغیرکرده است ویه پلاک دیگه شده من پلاک قبلی رو دوس داشتم واراین مدل جدید خوشم نمیومد پلاک اولی نگین داربود ونگین های مشکی وسفید داشت ولی پلاک جدید اصلا نگین نداشت به یکی ازدوستانم گفتم پلاک قبلی من رو ندیدی اون دوستم گف زیر فرش و موکت رو بگرد شاید جایی افتاده متوجه نشدی ولی هرچه گشتم پیدانکردم درهمون زمان نوه خالم ک دختر مجرد مث خودم هست وباهم دریک مدرسه بودیم درخوابم هم اومد کنارم بهش گفتم توچرا ازاین زنجیروپلاک ها انتخاب نمیکنی گفت نه دوست ندارم بعد همینطوریکه دنبال پلاک قبلی بودم یکی ازدوستام بهم گفت شاید همون دوستمون که چشمش پیش پلاک تو بود انرا برداشته که من گفتم من مطمين نیستم بعد خیلی دنبال پلاک قبلی گشتم ولی پیدانکردم که اخرش به همان دوستم گفتم توپلاک من رو برنداشتی گفت نه گفتم چون تو ارمدلش خوشت اومده بود بالبخندی که حالت مسخره کردن داشت گفت نه من برنداشتم ولی من باورنداشتم همون موقع دخترخالم که مادر همون نوه خالم میشد یه پلاک دستش بود که ان را بمن نشان داد گفت پلاکی که گم کردی این نیست من ان پلاک رو تودستم گرفتم به زنجیروصل کردم یه پلاک به شکل قطره اب که وسط پلاک یه نگین درشت سفید داشت که قشنگ بود که من به دختر خالم گفتم این پلاک جدیدم قشنگ ولی این پلاک قبلی من نیست شبیه اون قبلی هستش ولی پلاک قبلیم قشنگتربود که همینطوری داشتم حرف میزدم پسرخاله مجردم کخ برادر همین دخترخالم بود با مامانم داشت حرف میزد که یکدفعه ازخواب پریدم

  408. متولیان گفت:

    سلام من خواب دیدم دخترم با یک مرد کچل نامزد کرده است که من ان مرد را ندیده ام تعبیر این خواب چیست

  409. عصمت ابویی گفت:

    سلام من مادر سه فرزند هستم شوهر که سید بوده چندین سال پیش فوت شده در روز آخر ماه صفر به خوابم اومد و محل پنهان گنج را به من نشان داد ساعت خوابم هم بین ۱۱ شب تا ۲ نصف شب بود که بیدار شدم لطفا تعبیر کنید ببینم این خواب واقعیت هست یا پیغامی دارد ممنون

  410. ناشناس گفت:

    سلام دختری هستم خواب دیدم “پیراهن” مادربزرگم که نو نبود را پوشیده ام پیراهن فکر کنمدقق نمیدانم تنگ بود بعد لباس نوی که خریده بودم را روی همان پوشیدم وقسمت پایین تنه یعنی دامن لباس مادربزرگم را باز کردم ولی بالا تنه لباس مادربزرگم زیر لباس نو خودم ماند لباس خودم خیلی شیک بود

  411. ناشناس گفت:

    سلام دختری هستم خواب دیدم جوی آب روانی از کنار من میگذشت بالاتر از آن جوی خانم هایی مو مشکی که موهای بلندی داشتند و موهای خود را آراسته بودند حضور داشتند که اتفاقا چند تن از فامیل من هم بودند، از اینکه حجاب نداشتند تعجب کردم آنها به مسیری رفتند خوش و خرم ناگهان از همان مسیر عده ای با روی سیاه و موی ژولیده بر می گشتند که در همین عالم خواب با خود گفتم بدبختی میرود و خوشبختی می آید چون خانم های خوش رو وارد مسیر شدند و زشت روها از مسیر بیرون آمدند در آن جوی آب فروی در آب بود و من و فردی دیگر فقط نظاره گر بودیم بعد از آن پیش مادرم آمدم من محجب بودم و سمت راست صورتم کمی رنگی شده بود رنگ سیاه به مادرم گفتم چرا نگفتید صورتم کثیف شده مادرم گفتن اشکال ندارد این طور زیاد جلوه نمیکنی و چشمت نمیزنند من با دست رنگ ها را کمی پاک کردم که از خواب بیدارم کردند

  412. مریم گفت:

    سلام. من خواب دیدم از جایی رد میشدم که یه گودالی بود داخل گوداله یه چیزی شبیه قیر سیاه بود و صدای یه مرد از اون گودال میومد کمک میخواست. کمکش کردم بیرون اوردمش از داخل گوداله بدنش سوخته بود و سیاه شده بود بهش گفتم میبرمت دکتر میتونی راه بیای گفت آره
    بعد رسیدیم سر کوچه ی خودمون برف میومد برف میخورد به صورتش میگفت چقدر خنک شدم. یکم که راه رفتیم گفت دیگه نمیتونم راه بیام منم بغلش کردم گذاشتمش رو دستام
    بعد از خواب بیدار شدم ۶ و نیم صبح بود

  413. If in گفت:

    سلام من خواب دیدم باران شگوفه های درختان است چنان زیبا و سفيد بنظر میرسند که گویا برف میبارد زمانی که دستم را زیرش میگیرم در دستانم شگوفه درخت میاید و همچنان شگوفه انگور میبارد

  414. Zohreh گفت:

    من و یه اقایی قرار ازدواج داریم ولی خانوادش راضی نیستن و چندماه پیش با خواهرش بحث داشتم و پدرش به شدت مخالف هستن.دیشب خواب دیدم رفتم خونشون خواهرش خونه نیس و میخام با پدرشصحبت کنم اما اصلا به حرفام گوش نمیده بعد که اصرار میکنم گوش میده و میبینه که حق با منه راضی میشه به ازدواجمون.تعبیرش چیه؟

  415. sssss گفت:

    سلام…خواب دیدم انگار از خونمو بعنوان مجرم اومدمه زندان ولی شبیه اتاق خوابگاهم بود که هستم دخترا عادی بودن ولی من احساس میکردم بزودی کارم تموم میشه احوالم خیلی بد بود حتی دیدم دارم ازناراحتی گریه میکنم یهو دیدم دو نفر ایسادنه متوجه شدم یکیشو سر زنانه و کچلی داره لباسشو که در اورد کاملامث مردا بود سینش بعد دیدم یجای سرسبزم که حیاتش بنظرم میومد گفتم بیخیال غم یکم خوشحال شدم که فعلا حداقل اینو دارم و یهو هموجا متوجه مدفوع مرغ یاخروس روی برگ سبزه های اونجا بود خیلی تازه بنظر میومدبعد همیطورکه شروع کرده بودم به تسبیح خداکه انگار با همین وضع از خواب بیدار شدم…بنده خودم یه مدته فکرم درگیره تقویت ایمانمه که کاسته شده بود بخاطر خانوادم آخه من یهو این اتفاق با خدای خودم برام پیش اومد…اونا هیچ نمیدونن از رازای من و براشو غیرعادی بودمه و منو وضعیتمو درک نمیکنن… آیا چه تعبیرخاصی میتونه داشته باشه? تشکر

  416. علی عبدی گفت:

    سلام من خواب دیدم که تل ماسه بزرگی که بچه بهمراه بچه من روش بازی میکردن ازبالا فروریخت وبرروی بچه هاازجمله بچه من سقوط کردوفروریخت وبچه هازیرشدن.توروخداتعبیرش روبه من بگیدممنونم

  417. ارزو كيهاني گفت:

    پدرم ٢٥ سال پيش فوت كردن امروز عصري خواب ديدم ايستاده داره نماز ميخونه و يك دفعه پاهاش شل شد و داشت ميفتاد زمين .گرفتمش و روي زمين خوابوندمش و وقتي صداش زدم گفت من دارم ميرم اون دنيا و فوت كرد.ميشه بگين تعبيرش چيه؟؟

  418. ندا رضایی گفت:

    من خواب دیدم دارم برای مراسم ازدواج آماده میشم با پسرخالم که سالهاست ازدواج کرده خودم تو آیینه دیدم خیلی واضح بالباس سفید عروس عجله داشتیم و کفشم پام کردم لگه دیگه کفشم پسر خالم داد پام کردم ..کفشام سیاه بود این خواب ۶ ماه صفر دیدم و تقریبا چند وقته این خواب میبینم …تعبیرش چی میشه

  419. ح ج ق گفت:

    با سلام .خواب زن اول شوهرم رادیدم که البته فقط باهمسرم عقد کرده بود وجدا شدند که پیش اون رفتم وشناسنامه شوهرم دستم بود به اون گفتم باید اسمت از شناسنامه پاک بشه در جوابم گفت برو به باباش بگو لطفا این خواب را برایم تعبیر کنید .متشکرم

  420. فاطمه گفت:

    سلام من ۲۴سالمه مجردم خواب دیدم دختر دبیرستانی هستم و با یه پسر جوان و قدبلند و ناشناسی دوست هستم ک من بلیط هواپیما گرفته بودم برا ۳نفر یکی برا اون پسر و یکی برا خودم و یکی برا دوستم ک همراهم بود که ساعت پروازمون متفاوت بود مقصدمون هم المان بود من تو مدرسه بودم ک پسره اومده بود منو ببینه تو سالن بودیم اومد ازم خدافظی کنه و هی بمن میگفت زنگ بزن بهم گوشی من انتن نمیده منم تو خواب احساس میکردم ازش خوشم نمیاد ساعت پرواز پسره ۲نصف شب بود باخودم میگفتم این بره المان از دستش راحت میشم و من تصمیم گرفته بودم نرم المان ،فردا پسره اومد پیشم گفت نرفتم المان ممنون میشم تعبیر کنید

  421. اکبر گفت:

    با سلام و خسته نباشید
    دختری ۸ ساله دارم امروز صبح حوالی ساعت ۶ از خواب بیدار شده بود واسه مدرسه رفتن میگفت بابا خواب دیدم با خانواده و مامان بزرگم یه جایی رفتیم که من یعنی (بابا) حجامت کنم خواستم برم داخل که برگشتم به دخترم گفته ام دخترم منو حلالم کن با عرض شرمندگی میخواستم تعبیرش را بدونم با تشکر اکبر

  422. فهیم گفت:

    خواهرم جدیدا دختر۸ سالشو از دست داده .چند شب خواب میبینه بچش در حال بازی با بچه های دیگس وقتی میخواد نزدیک دخترش بشه یه اقای قد بلندی که موهاش از قسمت جلو طاس هستش و از پشت بلنده جلوش میاد و نمیزاره .میگه خودمو نمیبینم اما حضورمو حس میکنم.ممنون میشم پاسخ بدید

  423. فریبا گفت:

    و در خواب خیلی گریه کردم اینکه چطور بادار شدم

  424. فریبا گفت:

    سلام ممنون میشم تعبیر خواب منو بگید. خواب دیدم با اینکه مجرد هستم دارم سونوگرافی انجام میدم و دکتر زن بهم گفت نمیتونه سونوگرافی کنم و رفتم پیش دومین دکتر که مرد بود اون هم نتونست رفتم پیش سومین دکتر که اونم مرد بود و سومین دکتر بهم گفت ۴ قلو باردارم و جنین ها خیلی ریز بودن به اندازه نخود انگار تازه باردار شده بودم. در حالیکه یادمه در خوابم مطمئن بودم باکره هستم و ازدواج نکردم

  425. یاسر گفت:

    سلام وقت بخیر
    شب ۲۳ محرم خواب دیدم چند نفر اومدن پیش من و بهم گفتن تو انتخاب شدی و باید با ما بیای هر چقدر ازشون دلیل پرسیدم جوابم رو ندادن ومن رو با خودشون بردن
    لطفا راهنمایی کنید

  426. سمیه گفت:

    سلام من سرکاری بودم الان نیستم بدلایلی ولی همش خواب میبینم برگشتم سرکارم همشم یه چادر که پیچوندم دور کمرم بعضی وقتا یه چادر مشکی بعضی وقتا گلدار نمازی تعبیرش چی میشه ؟بعد زن ریسم یه سری لباس دارم اونجا میگه بیاببرشون لباسام اونجا جاموندن تعبیرش چیه فکرمو مشغول کرده

  427. Pari گفت:

    سلام خواب ديدم زن عموم به خونه ي ما اومد ولي خونمون تو خوابم يه جوره ديگه بود ورودي خونه كلي پله داشت خونمون در واقعيت ويلاييه ولي تو خواب پله داشت و يه جور ديگه بود أصلاً مثل خونه ي خودمون نبود خيلي مبهم بود ( فكر كنم يه خونه ي در حال تعمير بود بهم ريخته بدون وسائل منزل يا اگه وسيله داشت خيلي كم بودن حتي فرش يا موكت هم نبود) زن عموم با غذا اومده بود دو ظرف يبار مصرف كه توش مرغ بود البته نديدم ولي ميدونستم و يه ظرف گوشت گوسفند كه خيلي پخته شده بود نخوردم ولي لذيذ بنظر ميرسيد يه پلاستيك پر از خيار كه سبز بودن و يه پلاستيك كه دقيقاً يادم نيست ولي فكر كنم سيب زميني بودن … زن عموم خيلي غمگين بود كسل و ناراحت … من دو تا مرغ رو گذاشتم كنارواسه خودم فكر ميكردم واسه من اورده و ميخواستم گوشت گوسفند رو بخورم با چنگال ازش بر داشتم خيلي دوست داشتم بخورم ولي يادم نيست كه خوردم يا نه بعد حس كردم زن عموم (كه خيلي ناراحت و ساكت بود و اخم گرفته بود) ميخواد غذاها رو ببره منم مرغا رو بهش دادم اونم بردشون بعد ديدم يادش رفت اون دو تا پلاستيكو ببره….
    بعد از اين خودمو با مانتو و شلوار و روسري تو يه مكاني مثل اداره يا بيمارستان دقيقاً يادم نيست كجا بود ديدم كه چند نَفَر نشسته بودن كف زمين كثيف بود يكم گلي بود منم يهو مثل حالتي كه تو توالت ميشينن نشستم و بدون اينكه لباسمو در بيارم شروع كردم به ادرار كردن تو خواب حس نكردم لباسم كثيف شد ولي همش حواسم بود كسي متوجه نشه كه آخرش متوجه شدن ولي من به روي خودم نيوردم حس راحتي ميكردم موقع ادرار كردن ولي با ترس …. خواب عجيبي بود خيلي دلم ميخواد تعبيرشو بدونم ممنون ميشم اگه تعبيرشو بگيد

  428. مریم م م گفت:

    در خواب دیدم که درون شناسنامه ام در قسمت ازدواج نام مردی که قبلا خواستگارم بوده ثبت شده ،در حالی که من قسم میخوردم و مطمئن بودم که محضر نرفته ام و عقد نکرده ام

  429. Sp گفت:

    سلام خواب دیدم به خواهرم گفتم چرا این پسره که این همه اذیتت می کنه ولش نمی کنی، خواهرم گفت مجبورم باهاش ازدواج کنم( البته تو واقعیت این پسره خواستگار خواهرم بوده), می خواستم ببینم تعبیرش چیه؟

  430. ندا گفت:

    سلام.من همش خواب مار میبینم.چند وقت پیش دیدم ماری بزرگ و رنگین تو خونمونه.ولی بعدش رفت داخل و چاه و ناپدید شد…چند وقت پیش هم خواب دیدم که یه مار روی سینه ام و یه مار دیگه اونطرف من به من نگاه میکنه و سریع پاشدم و مار رو انداختم پایین.اما همون لحظه از اتاق سگی گربه ای رو دنبال کرد و رفتن چندتا موش هم داخل اتاق بود..تعبیر داره؟؟

    1. مریم م م گفت:

      در خواب دیدم که درون شناسنامه ام در قسمت ازدواج نام مردی که قبلا خواستگارم بوده ثبت شده ،در حالی که من قسم میخوردم و مطمئن بودم که محضر نرفته ام و عقد نکرده ام

    2. وحید گفت:

      سعی کن قبل خواب حتما سوره ناس و سوره مومنون رو بخونی ..روحت رو سبک میکنه

  431. نسترن گفت:

    سلام من در مورد خواب هایی که در (مدت زمان های مختلف) دیده ام واقعا کنجکاوم و چند خوابی که در زمان های مختلف دیده ام رو مینویسم اگر کسی اطلاعاتی داشت بهم بگه خیلی ممنونش میشم
    .
    -من یک بار خواب دیدم توی یک خونه خیلی بزرگ هستم و سراسر خونه سفره پهن شده و انگار مجلسی برای یکی از امامای معصوم بوده و بعد افراد فامیل من هم سر سفره بودند و من به عنوان میزبان از همه پذیرایی میکردم یک دفعه دیدم روی زمین یک دختر بچه نوزاد هست که انگار کسی رو نداشت و خیلی با دیدن من ذوق کرد من هم بغلش کردم و گفتم عزیزم مامانت کجاست ؟ یک دفعه گفتن صاحب خونه اومد . همه از جاشون بلند شدن . یک مرد جوون اومد داخل و من رفتم جلو . تا بچه رو بغل من دید با ذوق بچه رو گرفت و بهش گفت : جانم بابا بیا پیشم
    و بعد رفت و اون دختر نوزاد همچنان به من نگاه میکرد و میخندید
    .
    مدت ها از این خواب من گذشت تا زمانی که یکی از آشنایان خیلی دور ما به من اشاره زد برای ازدواج با پسرش . من تا قبل از اون اصلا شناختی نسبت به این آشنامون نداشتم و پسرش رو حتی یک بار هم ندیده بودم . و وقتی که پسرش رو دیدم . مشخصات اون پسر دقیقا شبیه همون کسی بود که من توی خواب دیدم
    .
    اونها مدت زمان یک سال از خودشون اشتیاق نشون دادن نسبت به من هم اون پسر و هم خانواده اش
    .
    -بعدش من خواب دیدم که دو نفر ناشناس توی خواب به من گفتن که این پسر مناسبت نیست انتخابش نکن
    .
    -یک مدت دیگه گذشت که خواب دیدم تو خونه ما مهمونی بوده و این پسر و خانواده اش اومدن و پسره همش با لبخند به من نگاه میکرد و من از نگاهاش تو خواب حالم بد میشد ( در حالی که تو بیداری بدم نمی اومد )
    .
    -یک بار خواب دیدم که تو تعقیب یک دزد هستم و دزده رفت توی یک مسجد . من هم رفتم دنبالش . دزد رو پیدا نکردم و وقتی که برگشتم دیدم که تعداد بسیار زیادی کفش جلو پای منه اما کفشی که پای خودم بود نیست هر چی دنبالش گشتم پیداش نکردم و با وجودی که کلی کفش بود و میتونستم یکی رو بردارم نشستم زمین و زدم زیر گریه و زاری که کفش منو دزدیدن (فکر میکنم این خوابم بی ربط به این ماجرا نباشه )

    .

    (تاکید میکنم که این خواب هام مال مدت زمان های مختلفه )(تاکید میکنم که این خواب هام مال مدت زمان های مختلفه )

    .

    .
    من همچنان بین این خوابهام گیج بودم
    .
    -تازگی ها همش خواب مادر اون پسر رو میدیدم که در مورد یک چیزی به من خواهش و التماس میکرد و من متوجه نمیشدم چی میگه

    .

    که یک دفعه خبر ازدواج اون پسر به من رسید

    خیلی ناراحت بودم که اونها یک سال تموم خودشون رو میکشتن که نظر من رو جلب کنن و بعد بدون هیچ تماس و خواستگاری و یا اینکه نظرم رو بدونن رفتن سمت یک نفر دیگه اونم تو مدت زمان خیلی کوتاه یکی دیگه رو انتخاب کردن
    .
    شاید بخندید و فکر کنید که من آدم خواب نما و توهمی هستم اما اینطور نیست
    من همیشه خواب های درست میدیدم و خواب هام که همش رو تعریف کردم مال زمان های متفاوته
    و همش شب رخ داده و اینطور نبوده که ظهر رخ بده که فاقد تعبیر باشه
    اگر اطلاعاتی دارید به من بدید خیلی ازتون ممنون میشم

  432. Ariyana گفت:

    سلام خواب دیدم تو حیاط منزلمون یه دختر بچه دیدم که جن بود هی با خودم میگفتم این تماممدت با ما زندگی میکرده و…اولش ترسیدم اما بعد رفتم کنارش گفتم کمکم کن گفت قبلا کمکت کردم و خیلی مهربون و زیبا بود میشه تعبیر کنید

  433. محمد گفت:

    سلام من دوخواب دیده ام اگر امکان دارد بگوییید تعبیرش چیست‌ ۱خواب دیدم پدربزرگم که مرده است به دیدار کل خانوادهمان امده و در خواب میدانستیم که مرده است ابتدا موقع امدن یک پلاستیک بزرگ انگور برایمان اورد سپس باهم به باغی رفتیم و او از یک درخت هلوی بسیار شیرینی برای من چید و من خوردم.سپس مهلت بودنش پیش ما تمام شد و رفت…………..۲ در خواب مار بزرگی دیدم که قهوای بود و دنبال ان میرفتم که دیدم به دور سگ نا اشنایی پیچیده و میخواهد بخورد من هم به نجات سگ پرداختم و با سنگ به مار میزدم…..

    1. Pari گفت:

      تو فرهنگ ما خواب ببيني از يه مرده چيزي بگيري بيش از حد خوبه👌🏻

  434. مهدی محقق گفت:

    سلام. من این سوال را از هر کی پرسیدم نتونست جواب بده. توی اینترنتم نبود. (ببخشید ولی حقیقت را باید گفت. من ی چند وقتی توی عرفان عملی بودم. یعنی چند سال. خیلی هم سخت بود. من یک شب جنب و غسل نکرده خوابیدم. توی خواب یا رویا بودم، بعد از اذان صبح دیدم. خدا به من ی دستور داد تا ۴۰روز انجام بدم. البته اثر اون کارم گفت.میخوام بدونم تعبیر داره یا نه؟؟؟ به خاطر جنب بودنم میگم. ممنون میشم جواب بدید یا کسی اگه واقعا اطلاعاتش کامله منطقی، نه احساسی، جواب بده)

  435. یاس گفت:

    درختها از ریشه در آمده و حرکت می کنند

  436. Mehri گفت:

    سلام, من کسیو که خیلی دوس دارم و منتظرم که اون سمتم بیاد دیشب خوابشو دیدم که بهم زنگ زده خیلی خوشحال شدم ولی وقتی تلفن جواب دادم راجع به موضوعی شروع کرد با من بحث کردن جوری که دعوامون شد
    تعبیرش چیه؟

  437. Mehri گفت:

    سلام, من کسیو که خیلی دوسش دارم و همش منتظر حرکتی از سمت اون هستم که بیاد سمتم, دیشب خواب دیدم که بهم زنگ زده خیلی خوشحال شدم ولی تلفنو که جواب دادم باهام شروع کرد به بحث کردن و باهم کلی بحث کردیم مثل دعوا
    تعبیرش چیه؟

  438. علی گفت:

    سلام
    حدود ساعت ۴ صبح در خواب می دیدم که به منزل دایی ام میرویم . چند گامی مانده به منزلش ، مرحوم دایی ام را دیدم که از آن سمت کوچه پیش آمد بسیار مرتب و شیک پوشیده و بسیار سر حال و قبراق . پیش آمد و مرا بغل گرفت و می گفت خیلی دلم برایت تنگ شده است
    از خواب بیدار شدم و از این جمله او هنوز متحیر م
    ممنون

  439. Reza گفت:

    ممنون میشم اگر چیزی از خواب بنده دستگیرتون شد بگید به من .
    خواب دیدم یه روز با خانواده خیلی خوش و خرم تو خونه نشسته بودیم که یه صداهای از بیرون میومد من اومدم دم در بیرونو نگاه کردم که ببینم صدا از کجاس که دیدم تو بلوار جلو خونه تهداد زیادی از خام خام های یهودی در حال رژه رفتن وه برگزای مراسمات خودشون بودن وه کلا حجاب آزاد بود انگار همه آزادن
    در همین حال به سمت بالاتر نگاه کردم دیدم باز یه عده دیه از آدما یه حلقه تشکیل دادن و به صورت نمادین با کشیدن ملحفه به روی صورتو قد خودشون ادای جن هارو در میارن وه یه انسانو که توی حلقه بودو به صورت نمادین میترسوندن..همین

  440. Rexa گفت:

    ممنون میشم اگر چیزی از خواب بنده دستگیرتون شد بگید به من .
    خواب دیدم یه روز با خانواده خیلی خوش و خرم تو خونه نشسته بودیم که یه صداهای از بیرون میومد من اومدم دم در بیرونو نگاه کردم که ببینم صدا از کجاس که دیدم تو بلوار جلو خونه تهداد زیادی از خام خام های یهودی در حال رژه رفتن وه برگزای مراسمات خودشون بودن وه کلا حجاب آزاد بود انگار همه آزادن
    در همین حال به سمت بالاتر نگاه کردم دیدم باز یه عده دیه از آدما یه حلقه تشکیل دادن و به صورت نمادین با کشیدن ملحفه به روی صورتو قد خودشون ادای جن هارو در میارن وه یه انسانو که توی حلقه بودو به صورت نمادین میترسوندن..همین

  441. chenoor گفت:

    سلام خواهش میکنم خواب منو تعبیر کنید دارم دیونه میشم ..خواب دیدم دارم میرم دانشگاه چادرم نو هستش اما تا کردم فقط ولی تو اتوبوس میبینم که بالای سرش یکم لکه روشه و چروک شده من متاهلم چادرنویی که لکه داره بدنیست چادرم مشکی بود

  442. نگین گفت:

    درخواب دیدم خواهرم ازنامزدم حامله شده ومنونامزدم میخایم نگهش داریم چون قلبش تشکیل شده بود

  443. لیلا گفت:

    سلام
    در خواب دیدم که یکی از سینه هایم بزرگتر از دیگری است
    و سینه ی دیگرم خیلی اویزان و پایینتر
    میشه لطفاً تابیرشو بگین

  444. شیرین گفت:

    با سلام
    دوشب پیش خواب دیدم من ویک مرد تابوتی را بلند کردیم من سرتابوت را گرفتم و مرد پشت تاپوت را گرفته بود .میگفتند این تابوت حضرت رقیه س و روی آن پرچم مشکی انداخته بودند که روی آن اسم امام حسین ع بود.ناگهان به پله ایی رسیدم که فاصله ی هرپایه با پایه ی بعدی زیاد بود و زیر آن را نگاه که میکردم وحشت میکردم.خانواده ام را میدیدم که از پله بالا رفتند وبه یک پشت بامی رسیدند.من تابوت را به تنهایی از پله ها بالا بردم ولی در پایه ی آخری آویزون موندم.تابوت را رد کردم و خودم هرچه از بقیه طلب کمک میکردم کسی کمکم نکرد.وحسابی درخواب خفه شده بودم. وقتی از خواب پریدم ساعت ۷صبح بود.تعبیرش چیه؟

  445. شیرین فرهادی گفت:

    با سلام
    دوشب پیش خواب دیدم من ویک مرد تابوتی را بلند کردیم من سرتابوت را گرفتم و مرد پشت تاپوت را گرفته بود .میگفتند این تابوت حضرت رقیه س و روی آن پرچم مشکی انداخته بودند که روی آن اسم امام حسین ع بود.ناگهان به پله ایی رسیدم که فاصله ی هرپایه با پایه ی بعدی زیاد بود و زیر آن را نگاه که میکردم وحشت میکردم.خانواده ام را میدیدم که از پله بالا رفتند وبه یک پشت بامی رسیدند.من تابوت را به تنهایی از پله ها بالا بردم ولی در پایه ی آخری آویزون موندم.تابوت را رد کردم و خودم هرچه از بقیه طلب کمک میکردم کسی کمکم نکرد.وحسابی درخواب خفه شده بودم. وقتی از خواب پریدم ساعت ۷صبح بود.تعبیرش چیه؟

  446. مرضیه گفت:

    من خگاب دیدم عزراییل اومده بود که جونمو بگیر گه من مقاوت میکردم و باهاش میجنگیدم بعد پدرم اومد اونو انداخت و دستشو گذاشت روش و یه ایه ای خوند و عزراییل مرد بغد فرداش دوباره خواب دیدم دارم غرق میشم تو آب و دارم اشهدمو میگم توروخدا تعبیرشو بهم بگین دیونه دارم میشم

    1. آیناز گفت:

      سلام خسته نباشید پدرم چند سالیه فوت شده دم صبح خواب میدیدم که تو خواب پدرم بهم حمله کرد و میخواست هر دو پامو از ساق پا قطع کنه با چاقو هر دو پامو برید و میخواست قطعش کنه و هیچ خونی هم نیومد وحشت زده بیدار شدم همین اندازه یادمه خیلی نگرانم تعبیرشو میخواستم ممنون

  447. مهدی گفت:

    خواب دیدم که توی یه هوای مه آلود حلقه ای از افراد دور دو ردیف جنازه که با چهره بی روح به آسمان نگاه می کنند ایستاده اند و من نظاره کنان از کنارشان رد شدم.

  448. تینا گفت:

    یکی از عزیزانم ک تازه فوت کرده اومد بخوابم با لباس سفید ک خیس هم بود با ناراحتی گفت جام خیسه عوضش کنید

    1. حمید گفت:

      در خواب دیدم پل خواجو را بر روی یک تریلی برای تماشا به مکانی برده بودند و در حال برگرداندن آن بودند و من با نگرانی از این کار به آن نگاه می کردم و با خودم می گفتم این چه کار یه نکنه این پل تاریخی آسیب ببینه که نا گهان پل با تاب خوردن با قدرت وحشتناکی جلوی پای من بر زمین می افتد و فردی قسمت کوچکی از آن را به یادگار به من میدهد . تعبیر این خواب چیست

  449. تینا گفت:

    خواب دیدم یکی از عزیزانم ک تازه مرده اومد با لباس سفید بهم گفت که جاش خیسه و عوضش کنیم با ناراحتی هم گفتش

  450. تینا گفت:

    یکی از عزیزانم رو تازه از دست دادم،تو خواب با لباس سفید اومد گفت که جام خیسه و عوض کنیدش به حالت ناراحت گفتش

  451. goly گفت:

    خواب دیدم یک خانم ازحضرت علی نان میاوردبرای من سرراهش یک تکیه نان دادبه یه دختردیگردیدمن ناراحتم که به من نداده نصفش رااوردوبه من داد

  452. عارف گفت:

    سلام من بیشتر مواقع خوابی میبینم که داخلش جابه جا میشم خوابهام متفاوته فقط جا به جا شدن تو همه خواب هام هست همیشه از یه جایی به یه جای دیگه تو خوابم میرم مثلا تو یه مکانی هستم یهو سر از یه جای دیگه در میارم به نظر عجیب میاد ولی داخل خواب اصلا هیچ تعجبی از این موضوع نمیکنم…خیلی وقته که از این جور خوابا میبینم که فکرم رو خیلی مشغول کرده اگه ممکنه تعبیرش رو بگین…
    اگه امکان داره به ایمیلم پاسخ بدین لطفا
    ممنون…🙏

  453. متانت گفت:

    توو خواب دیدم از دانشگاه الزهرا تهران قبول شدم😁 تعبیرش چیه

  454. alishonam گفت:

    سلام . من حواب دیدم شوهر خالم و خالم و مامانم پیشم نشستن و دارن ازم تعریف میکنن. در این بین مامانم گفت یکی از کارای من حرف زدن با شخص مورد علاقمه. خب اسم اون شخصو کامل گفت منم تعجب کردم که مامانم از کجا میدونه . تعبیرش چیه ؟

  455. علی اکبر گفت:

    سلام …خواب دیدم یکباره همه جمع شدن وشهیدی را پس ازچاله زدن از وسط حیاط خانه ما بیرون اوردن بعضی از اشنایان گریه میکردن …ومن هم چون از مرده میترسیدم نگاه نمیکردم ولی حس میکردم شهید در جعبه ای پراز خون پیدا شده وهنوز هم خون میدهد ….تعبیرش چیست

  456. بهار گفت:

    پدر بزرگ من سال ها پیش وقتی پدر بنده کوچک بودن فوت کردند. دیشب خواب دیدم که زنده اند و ما عروسی دعوتیم .و ایشان هم می آیند و در طبقه ی پایین ما هستند. شوهر خاله من که زنده هستند با ایشان در آن طبقه اند .

  457. حانیه گفت:

    سلام خواب دیدم که با شوهرم از دادگاه بیرون اومدیم و اشتی کرده بودیم. سوار ماشینی شدیم و همه اقوام نزدیک داخل اون ماشین بودن به طرف خونه یکی از انها رفتیم که جای امنی به نظر میومد. موقع پیاده شدن دیدم که توی اسمون تعداد خیلی زیادی ماه کامل به رنگ طلایی هست که به صورت دسته های ۵ تایی گرد شدن و دور هم میچرخن و به طرف جلو حرکت میکنن صداهای عجیب غریب و گردو خاک زیادی هم بود.
    میشه تعبیرشو برام بگید خیلی به هم ریخته شدم و ترسیدم.

  458. M گفت:

    یه خانوم خواب خواهرش را که ب تازگی فوت شده رادید که راجع به پدرشان که فوت شده میگوید میخواهند راجع به پدرمان بیایند تحقیق حواست باشد حتی درون جیب های پدر هرچ داردو ندارد هم میپرسند فقط تو گریه نکن وحواست جمع باشذ

    1. مرتضی ش گفت:

      سلام من خواب دیدم که دارم پرواز میکنم از یه خیابان با شیب تند میپرم و بعد اوج میگیرم . این خیابون خیلی شیب تندی داره ولی خیلی راحت دوباره اوج میگیرم میام بالا بعضی وقتها هم که از این شیب تند میپرم پایین تا یه مسیری که میرم پایین با باد میام بالا و از پروازم هم خیلی لذت میبرم . یه جایی هم تو حالت پرواز میرقصم و آواز میخونم . یه دفعه تمام خونه ها و ماشینها از این شیب تند دیدم داشتن سر میخوردن میرفتن پایین ومن با قدرتی که داستم سعی میکردم که جلوی این حرکتو بگیرم و مردم. نجات پیدا کنند این خیابان شیب دار هم پوشیده از یخ بود . یه جاهایی هم موفق شدم جلوی این حرکتو بگیرم

  459. رویا گفت:

    با سلام من شب اول خواب اهل بیت امام حسین رودیدم سوار برشتر که آن اهل بیت عبارت بودند از حضرت زینب حضرا رقیه امام سجاد و حضرت سکینه وشغال هایی که فکر کن همان لشکریان یذید بودن سرگروه ما داشت با یکی از شغال ها صحبت میکرد و من دیدمش و به طرف شون سنگ پرتاب کردم و گفتم وای برشما که امام حسین رو کشتید وای برشما که دادید اهل بیت حسین نوه یه پیامبر را به اسیری میگیر ید و اشک میرختم بعد وارد پناه گاهی با در طلایی شدم و در را بستم شب دوم نیز خواب دیدم درمدینه هستم و دونفر بامنن بعد از چند قدم آن دونفر را دیگر ندیدم میدویدم ولی گم شده بودم تا ابنکه چشمم به حضدت محمد ص افتاد به طرف ایشان دویدم خم شدم تا پایه ایشان را ببوسم که پایشان را کنار کشبدند و مرا بلند کرددن من لباس هایه عربی نیز تنم بود دست راست ایشان را بوسیدم و رو به ایشان گفتم حضرت محمد کممک کنید گم شد حضرت محمد چهره ای نورا نی داشت و من فقط ریش هایشان را میدیدم همچنین اهل بیتاشان که عبارت بودند از حضرت خدیجه و فاطمه و امام حسن و حسین حضرت محمد دست هایشان بر رویه اصایی چوبی بود با دست چپشان به مسجدی اشاره کرد که گفت جوان از آن راه برو وقتی وارد مسجد شدم دو راه رو دیدم که به سمت راست رفتم وبه آنجا وارد شدم دیدم که حضرت مریم و چند زن دیگر در حال گفت و گو هستند تا حضرت مریم را دیدم گلم شکفت آمدم تا دستانشان را ببوسم که دستانشان را عقب کشیدند و من لپ ایشان را بوسیدم بعد من نیز با آنها مشغول صحبت شدم و درحالی که می خندیدم از خواب پریدم لطفا تعبیرخوابم را به من بگویید

  460. ياس گفت:

    سلام
    سه ماهه نامزد كردم
    خواب ديدم كه با مادر من و مادر ايشون رفتيم سرپرستيه يه نوزاد پسر و قبول كرديم بند نافشم نيوفتاده بود تا گرفتم بغلم بچه رو ديدم مدفوع كرده بردم شستمش و شستنش كلي طول كشيد تو خواب بعدش بردم دادم بغل مادر شوهرم كه يهو ديدم گيره بند نافش افتاده و نافشم خشك شده اما خود نافش نيوفتاده بود ميخواستم ببينم تعبيرش چيه ذهنمو خيلي مشغول كرده اخه چند روز پيشم خواب نوزاد ديده بودم

  461. مجتبی گفت:

    سلام
    مادر من خوابی دیده که من تا کمر در زمین چال شدم به طوری که پاهایم از پایین آویزان است و سعی در بیرون کشیدن من دارد که از جایی که من دا آن چال شده ام به پایین می افتد میشه تعبیرشو بگین

نظرات