متن و عکس نوشته زمستانی برای پروفایل + متن عاشقانه زمستان

0

متن و عکس نوشته زمستانی برای پروفایل + متن عاشقانه زمستان

زمستان در بین فصلها زیباییهای خاص خود را دارد که با سفید پوش شدن زمین این زیبایی دو چندان میشود. دوباره می آید، هر سال همین موقع می آید. کوله بارش را جمع می کند و به سوی پاییز می آید.

پاییز هم کاسه ای آب برای بدرقه اش می ریزد ولی قدم زمسـتان آنقدر سرد است که برف بر روی تپه شروع به باریدن می کند. بله زمسـتان آمد، بعد از پاییز هر سال این گونه است .

در این مطلب متن های زیبا درباره زمسـتان همراه با عکس نوشته های زمستانه را گرد آورده ایم. امیدواریم لذت ببرید:

متن عاشقانه زمستانی

زمسـتان بهانه است برف از آسمون خسته می شه ! پاییز بهانه است برگ از درخت خسته می شه! اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ می شه !

زمستان

من عاشق زمستانم
عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سُر نخوری
که گونه هایت از سرما سرخ شده است
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده
معصومانه به زمین خیره ای
چه قدر دوست داشتنی شده ای
حرفم را پس میگیرم
من عاشق زمستان نیستم
عاشق تــوام !

زمستان

متن و عکس نوشته زمستانی برای پروفایل

به شقایق سوگند که تو برخواهی گشت ،

من به این معجزه ایمان دارم ،

منتظر باید بود

تا زمسـتان برود ، غنچه ها گل بکنند !

زمستان

گل یخ زمسـتان تو هستم

اسیر ناز چشمان تو هستم

مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست

که من مشتاق دیدار تو هست

زمستان

جملات زیبا درباره زمستان

دلم یک زمسـتان سخت میخواهد

یک برف

یک کولاک به وسعت تاریخ

که ببارد

که ببارد

که ببارد

و تمام راهها بسته شوند

و تو چاره ای جز ماندن نداشته باشی

و بمانی …

    زمستان

لیز خوردن بهونه ایست تا دست هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی, روز زمستونیت قشنگ!

زمستان

فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …

گیرم زمسـتان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم !

عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !

زمستان

یادمان باشد با آمدن زمسـتان

اجاق خاطـرہ ها را روشن بگذاریم

تا دچـار سـردے ؋ـاصلـہ ها نشـویم …

زمستان

پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنم
خانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزد
نمیدانم از برف است یا از تنهایی
برای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شوم
بی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردند
به تو فکر میکنم آه میکشم بخود میگویم
یکی باید باشد
یکی که دستانش
آغوشش
نگاهش
احساسش
گرمابخش زندگیت باشد
یکی مثل تو
تویی که ندارمت …

زمستان

“زمسـتان “،زمستان است

نگاه سردتو بر من زمستان است

صدای سرد تو بر من زمسـتان است

بهار چشم تو بر من زمسـتان است

زمستان

به گرمی دل نمیبندم

دلم لبریز از سردیست

در آغوشت پناهم نیست

چرا دنیا چرا دنیا

دلم از درد میسوزد

کسی با من موافق نیست

به درد خود گرفتارم

لبانم خشک از سردیست

صدایم مرده

دل خشکیده

دنیایم زمسـتان است

چرا دنیا چرا دنیا؟ …

زمستان

عاشق زمسـتان و برفم ، او را نمی دانم …

من و زمسـتان ، هیچوقت او را نفهمیدیم.

زمستان

ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم ، این زمستان را مبین ، ما هم بهاری داشتیم ، این نیز بگذرد.

زمستان

دعا میکنم غرق باران شوی

چو بوی خوش یاس و ریحان شوی

دعا میکنم در زمستان عشق

بهاری ترین فصل ایمان شوی

زمستان

نظرات