بیوگرافی و عکس های سیروس گرجستانی بازیگر + درگذشت و علت فوت

بیوگرافی و عکس های سیروس گرجستانی بازیگر

سیروس گرجستانی بازیگر قدیمی ایرانی و زندگینامه شخصی و عکس های همسرانش و همسر اول و دوم و نحوه بازیگر شدن و آثار فیلم و سریال را در سایت حرف تازه با جدیدترین اخبار از این هنرمند منتشر کردیم.

بیوگرافی سیروس گرجستانی

سیروس گرجستانی با نام شناسنامه ای علی اکبر محمودزاده گرجستانی بازیگر ایرانی متولد ۲۵ اسفند ۱۳۲۳ در رشت بوده و دارای مدرک درجه ۲ هنری از وزارت فرهنگ و هنر و پدر و مادرش از مهاجرین باکو می باشند.

درگذشت و علت مرگ سیروس گرجستانی بازیگر

این بازیگر از شب ۱۱ تیر ماه ۹۹ در بیمارستان شهید لواسانی بستری شده بود،‌ صبح ۱۲ تیر ۹۹ بر اثر سکته قلبی درگذشت.

سیاوش گرجستانی فرزند این هنرمند درگذشت این هنرمند مطرح را تایید کرد.

شروع بازیگری از قبل از انقلاب

از سال ۱۳۴۵ و در قبل از انقلاب و دوره رژیم گذشته وارد عرصه سینما و هنر شده است.
گرجستانی فعالیت ش را در تئاتر از سال ۱۳۴۹ شروع و از بازیگران عرصه تئاتر در دوره گذشته بوده است.
اما ورودش به تلویزیون از سال ۱۳۵۸ و بعد از پیروزی انقلاب کلید خورد.
اولین فیلم سینمایی که ایفا کرد فریاد مجاهد به در سال ۱۳۵۸ بوده و همچنین در فیلم سینمایی های بیست سال انتظار و مأمور دو جانبه و نهنگ عنبر دو و پاتو تو کفش من نکن و سریال زن بابا و مهتم گریخت ….نقش آفرینی کرده است‌.
یکی از بازیگران پرکار سینما و تلویزیون است که در ژانر کمدی بیشتر ظاهر شده و بازی کرده است.

کارمند وزارت فرهنگ و هنر

وی در دهه پنجاه به استخدام وزارت فرهنگ و هنر سابق و ارشاد کنونی درآمده و از کارمندان اداره فرهنگ بوده است.

فعالیت ورزشی

وی از ورزشکاران قدیمی فوتبال بوده و به مدت ۱۰ الی ۱۲ سال در تیم فوتبال شاهین توپ می زده است.

فیلم‌شناسی

ما همه با هم هستیم
نهنگ عنبر۲
پا تو کفش من نکن(۱۳۹۵)
ناردون(۱۳۹۴)
دریا کنار(۱۳۹۴)
آدم باش(۱۳۹۳)
شانس، عشق، تصادف(۱۳۹۳)
مجرد ۴۰ ساله(١٣٩٢)
منشی مخصوص من(١٣٩١)
مسافر ری(۱۳۷۹)
طوفان شن(۱۳۷۵)
آدم‌برفی(۱۳۷۳)
آپارتمان شماره ۱۳(۱۳۶۹)
زرد قناری(۱۳۶۷) و ….

سریال تلویزیونی

شرایط خاص
کوبار
آنام
همسایه ها
جاده چالوس
کلاه پهلوی
روزگار خوش حبیب آقا
باجناغ‌ها
رانت‌خوار کوچک
پشت کنکوری‌ها
ولایت عشق
کیف انگلیسی
امام علی

پیشنهادی :

بیوگرافی و عکس های زهرا داوودنژاد

همسر سیروس گرجستانی

این بازیگر دو بار تاکنون ازدواج کرده است.
ازدواج اولش در سن کم اتفاق افتاده که به طلاق انجامیده است.
وی از همسر اولش دو دختر دارد که در انگلیس زندگی میکنند.

ازدواج و همسر دوم

ایشان بعد از مدتی دوباره ازدواج می کند که از از همسر دومش نیز دو دختر و یک پسر دارد و صاحب ۶ نوه می باشد

جدیدترین نقش او در دو سریال شرایط خاص و دنگ و فنگ و روزگار است که همزمان در دو شبکه تلویزیونی به نمایش درامده

گفت و گوی سیروس گرجستانی

مهاجرت به تهران

فکر می کنم ۹-۸ ساله بودم که به تهران آمدم. منتها کلاس اول دبستان را در مدرسه عنصری و یا اگر درست گفته باشم در مدرسه رودکی در شهر رشت گذراندم.

محل زندگی تان در تهران

ناصرخسرو، کوچه مروی.

مرور به گذشته حس نوستالژیک

همان طور که گفتم در سنین پایین به تهران آمدم، در آن سن و سال، یک روز پدرم مرا به «لاله زار» برد. دیدن آن فضا برایم خیلی جذاب بود….
مغازه ها و ویترین های لاله زار جذاب بودند.

پاتوق فرهنگی در قدیم

من گاهی اوقات به کافه نادری می رفتم.
آن «کافه» خیلی قدمت داشت و الان هم وجود دارد.
خیلی از هنرمندان و روشنفکران ما مرتبا به آنجا می رفتند ولی من زیاد به آنجا رفت و آمد نداشتم

آخرین بازی در تئاتر «سنگلج»

فکر می کنم حدود ۱۵ سال پیش.
تئاتر «بلبل سرگشته» آقای نصیریان را دوباره اجرا کردیم، منتها من همان نقشی را که قبلا آقای نصیریان ایفا کرده بودند، بازی کردم.

احترام به پیشکسوتان

از نظر من «بد» آن چیزی است که یک جوان تازه وارد، احترام به و پیشکسوت خود را فراموش کند.
من وقتی سال ۴۸ وارد اداره تئاتر شدم یک جوان کم سن و سال بودم.
ولی وقتی نزد پیش کسوتان تئاتر مثل آقایان؛ عزت الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی و… می رفتم، همیشه اصول را رعایت می کردیم.
یعنی احترام به بزرگتر و استاد یک «فرهنگ» است و نباید بر اثر گذر زمان به فراموشی سپرده شودو ولی الان متاسفانه برخی از هنرپیشگان که به معروفیت و مکنت رسیده اند،
یک سری مسائل مهم را فراموش کرده اند

دلتنگی برای دخترانش

از همسر سابقم، دو دختر دارم که در سن پایین ایران را ترک کردند و در انگلیس ازدواج کردند. همیشه آرزو دارم که یک روزی با جیب پر پیش آنها بروم و پس از سالها دیداری تازه کنم.

رابطه خوب با دخترانش

ارتباط خوبی را دخترانم در خارج از کشور دارم و خوشبختانه صدایشان را از راه دور می شنوم.

عاشق زندگی در شمال

من اگر هنرپیشه نبودم، قطعاً حالا در شمال زندگی می کردم.