شعرهای زیبا درباره زمستان + اشعار کوتاه زمستان سرد
در این پست می توانید متن های زیبا درباره فصل زمستان و شعرهای زیبا درباره زمستان و اشعار کوتاه زمستان سرد و متن درباره فرا رسیدن فصل سرما و شعرهای عاشقانه درباره زمستان و شعرهای کوتاه درباره سرما را مشاهده کنید.
شعرهای زیبا درباره زمستان
زمستان، آدم برفی، یک فنجان چای گرم، قصه‌های شیرین، برف بازی، شال گردن‌های رنگارنگ
و تو
دیگر زندگی چه چیزی کم دارد؟!
بوی عطرت که شنفتم
به لبم جان آمد
منم آن گل که نچیدی و
زمستان آمد …
هوای خودت را که داشته باشی ؛
جمعه ؛ بهترین روزِ هفته است ،
و زمستان ؛ زیباترین فصلِ سال …
فقط کافیست حالِ دلت خوب باشد !
ای که چون زمستانی
و من دوست دارمت
دستت را از من مگیر
برای بالا پوش پشمین‌ات
از بازی‌های کودکانه‌ام مترس
همیشه آرزو داشته‌ام
روی برف، شعر بنویسم
روی برف، عاشق شوم
و دریابم که عاشق
چگونه با آتش برف می‌سوزد
نزار قبانی
جملات زیبای عاشقانه و احساسی زمستانی
دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم میکرد و میگفت :
پاشو ببین چه برفی اومده …
چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی
به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه
تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم
عطر بهار
گرمای تابستان
برگ ریز پاییز
و زیبایی این دانه‌های بلورین برف
همه و همه مرا به یاد تو می‌اندازند…
گویی
آمدن هر فصل بهانه ایست تا دوباره عاشقت شوم…
الا ای برف !
چه می باری بر این دنیای ناپاکی ؟
بر این دنیا که هر جایش رد پا از خبیثی است
مبار ای برف !
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی ها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف !
عکس استوری عاشقانه درباره زمستان
بیرون بسیار سرد است اما من اینجا در خودم احساس گرمای زیادی می کنم
نوعی گرما که پوستم را فرا گرفته، این حسی است که هر زمان که به تو فکر می کنم به من دست می دهد. تو احساس گرمایی هستی که بدن یخ زده من را گرم می کند
شکوفه‌های انار را ببین
در برف زمستان!
دور از تو
فقط بید، مجنون نیست
شمس لنگرودی
***
نه برف مرا میترساند و نه سرما
ولى در اين حجم سنگين تنهايى ام
براى گرم شدن بهانه اى ندارم
جز اين كه دوستت داشته باشم…
دلم تنگ می شود
گاهی برای یک دوستت دارم ساده
دو فنجان قهوه ی داغ
سه روز تعطیلی در زمستان
چهار خنده ی بلند
و پنج انگشت دوست داشتنی
که لابلای انگشتانم جای گیرد
نظرات