جملات زندگی در گذشته + عکس استوری درباره خاطرات گذشته
در این پست می توانید متن های کوتاه درباره گذشته و جملات زندگی در گذشته و عکس استوری درباره خاطرات گذشته و عکس استوری درباره گذشته خنده دار و متن درباره تنهایی در گذشته و متن درباره گذشته پنهان را مشاهده کنید.
جملات زندگی در گذشته
خاطرات تو
همانند دکتریست که
من بابت مریضی ام فقط به او سر میزنم !
جالب اینجاست
***
گذشته‌ای که راست و ریس نشده،
بالاخره یه جوری میاد سراغت!
چه با عشق، چه با نفرت…..
موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میزاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.
خاطره یعنی یک بغض سنگین…
یک سکوت بلند…
بعد یک لحظه نگاه میان خنده های بلند…
یعنی تپش قلب شدید…
لرزش دل و دست بعد از مدتها دیدنش…
یعنی تمام وجودت به تمنای نگاه کردنش باشد…
تو اما ناگزیر باید سرت را به سمت دیگر بچرخانی…
یعنی هنوزم دوستش داری اما…
شعر درباره یادآوری خاطرات
هیچوقت راجب گذشته کسی که دوسش داری کنجکاونشو،قشنگترین باغچه رو هم بکنی زیرش کرم پیدا میشه…
ابتدایی که بودیم وایمیسیم تو صف بعد ناظممون میومد می گفت یه جوری بگید مرگ بر امریکا، تا صداتون برسه امریکا. ما هم فکر می کردیم امریکا کوچه بغلیه از ته جیگر داد میزدیم
***
ما خاطره ها را
می سازیم
و خاطره ها ما را
ویران می کنند …
غرق شدن تو خاطراتی که تو گذشته دفن شده مثل کاشتن گل تو دریاست، آب زیاد میخوره اما رشد نمیکنه…
متن ناب کوتاه درباره گذشته با مفاهیم زیبا
بهترین زمان روزهای پنج شنبه ها بود. مخصوصاً اگر صبحی بودی چون تا شنبه بعد از ظهر مدرسه نداشتی
لحظه ها را در یابیم
زیرا با هر ثانیه ای
که می گذرد قدمی
به مرگ نزدیک تر می شویم
***
من به فراموش کردن گذشته اعتقادی ندارم ، زیرا همیشه بخشی از زندگی من خواهد بود. اما من می توانم از آن بیاموزم ، آن را بپذیرم و حرکت کنم!
اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم، رو در مینوشتن:آمدیم منزل، تشریف نداشتید!
عکس استوری جملات زندگی در گذشته
خاطرات
بچه های بازیگوشی هستند
که در میزنند و فرار میکنند
دلت را باز نکن!
آنچه آدم را پیر می کند، نگاه به گذشته و حسرت فرصت های از دست رفته است. حساب وکتاب روزهای گذشته آدم را زود پیر می کند و جز بینی تیرکشیده و چشمان حریص و بی فروغ چیزی از او باقی نمی گذارد….
تابستونا که هوا خیلی گرم بود، ظهرا میرفتیم با گوله های آسفالت تو خیابون بازی میکردیم ! بعضی وقتا هم اونها رو میکندیم میچسبوندیم رو زنگ خونه ها و فرار میکردیم
نظرات