جملات و اشعار سوزناک روز شهادت حضرت فاطمه زهرا ۱۴۰۱ با عکس های جدید
جملات و اشعار سوزناک روز شهادت حضرت فاطمه زهرا ۱۴۰۱ با عکس های جدید
جملات و اشعار سوزناک ویژه روز شهادت حضرت فاطمه زهرا ۱۴۰۱ با عکس های جدید و اس ام اس های تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در ۳ جمادالثانی در ادامه مطلب از مجله حرف تازه دانلود کنید
اشعار تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا ۱۴۰۱ با عکس های جدید
شهادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام دختر پیامبر اکرم ص و همسر حضرت امام علی ع امسال (۱۴۰۱) برابر ۳ جمادی الثانی ۱۴۴۴ روز سه شنبه ۶ دی ماه می باشد که عاشقان اهل بیت با برگزاری مراسم روضه خوانی و سینه زنی به عزاداری مشغول می شوند. خواندن اشعار و روضه مادر یکی از قدیمی ترین مداحی ها و روضه خوانی های ایام فاطمیه و روز شهادت حضرت فاطمه الزهرا س ام ابیها است. همچنین ارسال پیامک و متن ، جملات سوزناک، اس ام اس، پیامک،کارت پستال، عکس نوشته و پروفایل برای تسلیت در شبکه های اجتماعی در بین مردم و عزاداران شهادت حضرت فاطمه سالهاست باب شده است. از جدیدترین جملات و اشعار ویژه شهادت در ادامه مطلب دیدن فرمایید.
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند . . .
****
نگاه سرد مردم بود و آتش
صدا بین صدا گم بود و آتش
بجای تسلیت با دسته ی گل
هجوم قوم هیضم بود و آتش . . .
شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) تسلیت
بانو نمی یابیمت، اما کنار تو گریه مرسوم است،
مگر می توان پهلوی تو بود و
شکسته نبود. نام خود را خصم، داغ ننگ زد
دید بار شیشه داری، سنگ زد
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
****
در مدینه ماتمی چون ماتم زهرا نبود
چون به گلزار نبی جز یک گل زیبا نبود
در تمام زندگی داغی برای مرتضی
سخت چون داغ عزیزش حضرت زهرا نبود
عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم . . .
چه حالی داده دل را دست مادر / که می شستی زدنیا دست مادر
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید / که می جستی مرا با دست مادر . . .
****
آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
****
بی تو با شمع علی تا به سحر می سوزد
شمع می میرد و او بار دگر می سوزد
یک نفر مثل درختان سپیدار بلند
در خیالش همه شب بین دو در می سوزد . . .
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهـم به خــاک تیـره غربت نهـــان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
****
دوبیتی شهادت حضرت فاطمه زهرا
ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای
هر سو نشان توست ولی بی نشانه ای
زهرای پاک ، ای غم زیبای دلنشین
تو خواندنی ترین غزل عاشقانه اي
****
نگاه سرد مردم بود و آتش
صدا بین صدا گم بود و آتش
به جای تسلیت با دسته ی گل
هجوم قوم هیزم بود و آتش
جملات و اشعار سوزناک ایام فاطمیه
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
****
كمی از غسل زیر پیرهن ماند
كمی از خون خشك بر بدن ماند
كفن را در بغل بگرفت و بو كرد
همان طفلی كه آخر بی كفن ماند
****
دل از غم فاطمه توان دارد ، نه
و ز تربتِ او کسی نشان دارد ، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد ، نه
مداحی ایام فاطمیه
گرفتی از مدینه گفتنت را
دریغ از من نمودی دیدنت را
ولی با من بگو ساعت به ساعت
چرا كردی عوض پیراهنت را
آمد او از کوچه اما از علی رو می گرفت
زیر چادر دستهایش را به پهلو می گرفت
بازویش حتی توان شانه کردن هم نداشت
تا که زینب را برای شانه گیسو می گرفت
****
یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
****
شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه است
شب با سکوت بغض علی خو گرفته است
آتـش گـرفت جـان علی با شرار آه
وقتی که از ولی خدا رو گرفته است
****
از خانه چارچوب درت را شکستهاند
باب الحوائج پدرت را شکستهاند
عمداً مقابل پسر ارشدت زدند
یعنی غرور گل پسرت را شکستهاند
بازو و سینه، کتف و سرت درد می کند
هرجا که بوسه زد پدرت، را شکستهاند
ای مرغ عشق خانه حیدر کمی بــپـر
باور نمی کنم که پرت را شکستهاند
****
بشکند دستی که زد سیلی به روی فاطمه
شد از آن سیلی سیه روی نکوی فاطمه
بی حیایی بین که میبرد او گمان، با ظلم خویش
میتوان بازی کند با آبروی فاطمه
بی خبر از آن که زهرا هست ناموس خدا
دیده هر آبرومندی است سوی فاطمه
با وجود چار طفل کوچک او، مرگ بود
روز و شب از درگه حق آروزی فاطمه
غصه قلبش اگر بر روزها وارد شود
روز روشن تیره گردد همچو موی فاطمه
پیش چشمان حسن در رهگذار خاص و عام
حمله ور شد دشمن جانی به سوی فاطمه
دست مولا خورد چون بر بازوی او نیمه شب
نالهاش برخاست حین شستشوی فاطمه
کی شود مهدی بیاید برکشد تیغ از نیام
انتقامی سخت گیرد از عدوی فاطمه؟
گاهگاهی از فشار گریه و افغان و آه
می گرفت ای «ملتجی» راه گلوی فاطمه
علی اصغر یونسیان
****
دخت رسول و، این همه خونین جگر چرا؟
فلک نجات و، غرقه به موج خطر چرا؟
در مدّتی قلیل بسی درد و داغ دید
یک مادر جوان و خمیده کمر چرا؟
مسجد، کنار خانه و زهرا به درد و رنج
میرفت بر زیارت قبر پدر چرا؟
با داعی صحابی خیر البَشَر بگو
چندین جفا به دختر خیر البشر چرا؟
گیرم که بود بغض علی در نهاد تو
سیلی زدن به صورت زهرا، دگر چرا؟
سیلی زدی به مادر و، دستت شکسته باد!
مادر زدن مقابل چشم پسر چرا؟
گلچین اگر نداشت عداوت به باغبان
آتش زدن به باغ و شکستن شجر چرا؟
سیدرضا مؤید
نظرات