بیوگرافی و عکسهای ویشکا آسایش بازیگر و همسرش

0

بیوگرافی و عکسهای ویشکا آسایش بازیگر و همسرش

ویشکا آسایش از بازیگران خوب سینما , تلویزیون و تئاتر ایرانی که در کنار بازیگری به طراحی صحنه و لباس در این عرصه فعالیت دارد. وی دارای مدرک طراحی صحنه از کشور انگلستان است.

ویشکا آسایش

بیوگرافی ویشکا آسایش

ویشکا آسایش متولد ۱۶ آبان ماه سال ۱۳۴۹ در تهران است.

وی درباره خود میگوید:

میل به تجربه گرایی زیادی در من وجود دارد. و به همین خاطر بود که پس از بازی در نقش «قطام» در سریال «امام علی» و دیده شدن، قید زندگی در ایران را زدم و برای ادامه تحصیل راهی خارج از کشور شدم، چون می خواستم چیزهای جدیدتری را کشف کنم و حاضر به سکون نبودم.

همانطور که گفتم بعد از این که در این نقش بازی کردم، طبق برنامه ای که از قبل داشتم، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. سفر به خارج از کشور، برای من تجربه متفاوتی بود، چرا که باعث شد یاد بگیرم که در کنار درس خواندن چطور روی پای خودم بایستم و با فرهنگ کشور های دیگر آشنا شوم.

همسر ویشکا آسایش

ویشکا آسایش با رضا قبادی ازدواج کرده است و متاهل میباشد. وی مادر شده و یک پسر دارد.

ویشکا آسایش

شروع فعالیت ویشکا آسایش

با بازی در نقش قطام در مجموعه تلویزیونی امام علی در سال ۱۳۷۰ به شهرت رسید. سپس در نقش یک عروسک در فیلم ساحره توانایی های اش را به نمایش گذاشت.
ویشکا آسایش در سال ۱۳۸۹ برای بازی در فیلم ورود آقایان ممنوع سیمرغ بهترین بازیگر زن را از جشنواره بیست و نهم فیلم فجر دریافت کرد.او همچنین در سال ۱۳۹۱ برای بازی در فیلم برف روی کاج ها کاندید بهترین بازیگر مکمل زن از جشنواره فیلم فجر شد.

ویشکا آسایش

آثار ویشکا آسایش

فیلم‌های سینمایی

ما همه با هم هستیم ( ۱۳۹۷)
نهنگ عنبر ۲ ( ۱۳۹۵)
دراکولا ۱۳۹۴
من و شارمین ۱۳۹۴
در مدت معلوم ۱۳۹۴
خوب، بد، جلف ۱۳۹۴
۵۰ کیلو آلبالو ۱۳۹۴
من دیه گو مارادونا هستم ۱۳۹۳
نهنگ عنبر ۱۳۹۳
سیزده ۱۳۹۲
نیکان و بچه غول ۱۳۹۱
برف روی کاج‌ها ۱۳۹۰
خوابم می‌آد ۱۳۹۰
پرتقال خونی ۱۳۸۹
زنان ونوسی، مردان مریخی ۱۳۸۹
ورود آقایان ممنوع ۱۳۸۹
گل یخ ۱۳۸۳
هشت پا ۱۳۸۳
دنیا ۱۳۸۱
مسافر ری ۱۳۷۹
بلوغ ۱۳۷۸
عشق + ۲ ۱۳۷۷
ساحره ۱۳۷۶

مجموعه‌های تلویزیونی

دیوار به دیوار ۲ ۱۳۹۷
دیواربه‌دیوار ۱۳۹۶
پرده نشین ۱۳۹۳
مختارنامه ۱۳۸۹
نردبام آسمان ۱۳۸۸
معصومیت از دست رفته ۱۳۸۱
امام علی ۱۳۷۰

نمایش خانگی

نهنگ آبی (۱۳۹۷)

عکسهای ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

ویشکا آسایش

مصاحبه با ویشکا آسایش

ویشکا به چه معناست؟

نعمت الهی.

از چه سن و سالی متوجه شدید ویشکا یعنی نعمت الهی؟

از همان خردسالی. چون همه می گفتند چقدر اسمت قشنگه. ویشکا یعنی چی؟ بعد رفتم سراغ پدربزرگم و از او پرسیدم ویشکا به چه معناست. او هم گفت نعمت الهی که از طرف خداوند به سوی بندگانش سرازیر است. بعد من هم نشستم و یک صفحه تمام معنی اسمم را نوشتم تا آن را حفظ شوم. حالا دیگر هر کس می پرسید معنی اسمت چه می شود، به سرعت می گفتم نعمت الهی که از طرف خداوند به سوی بندگانش سرازیر است.

حدس می زنم با ورود به دبیرستان کمی تغییر کردید؟

قبل از اینکه خودم تغییر کنم، تغییر بزرگی در مسیر زندگی ام اتفاق افتاد. سوم راهنمایی که تمام شد من و خواهرم رفتیم آلمان پیش عمویم تا از آنجا ویزای لندن بگیریم برویم پیش خاله ام. گرفتن ویزا یک سال طول می کشید و مجبور بودیم بمانیم اما چون عمو، زن آلمانی داشت و اینها، ما را گذاشتند پانسیون. پدر و مادر برگشتند ایران و ما ماندیم آلمان.

چه جالب، دوتا دختربچه و زندگی در پانسیون.

بله، فقط آخر هفته ها عمو را می دیدیم. شرایط سختی بود و فکر می کردیم می رویم لندن و کنار خاله خیلی خوش می گذرد. نبودن کنار پدر و مادر واقعا سخت بود. البته شرایط خوب و بد بود. مثلا در مدرسه با ما خوب بودند، به ما می گفتند دانش آموز مهمان و در نتیجه با ما مهربان بودند و تشویقمان می کردند .

زندگی در آلمان چه تاثیری داشت؟

باعث شد خیلی محکم شوم. مجبور بودم همه کارهایم را خودم بکنم. مثلا با دوچرخه می رفتم مدرسه و اگر لاستیک دوچرخه پنچر می شد، باید خودم پنچری آن را می گرفتم.

در آلمان با بچه های مدرسه ارتباط می گرفتید؟

من آره ولی خواهرم نه. او می رفت سمت ایرانی ها.

زندگی در انگلیس مثل آلمان سخت بود؟

حالا دیگر بزرگتر شده بودم و می دانستم قرار است چه کنم. بخش سخت ماجرا خاله ام بود که می گفت آمده این اینجا درس بخوانی و برخلاف مادرم، به واسطه زندگی در آنجا و همسر انگلیسی اش، خیلی سرد و سختگیر بود. البته وجه دیگری هم داشت که خیلی بانمک بود. شوهرِ خاله خیلی خوبی هم داشتم که خیلی به من کمک می کرد.

اصلا چطور شد بعد «امام علی» رفتید لندن؟ حالا که ممکن بود کلی فرصت جدید پیدا کنید.

کلا آدم جستجوگری هستم. دوست دارم کارهایی بکنم که نکرده ام. دوست دارم تجربه کنم. دوست داشتم آنجا را ببینم. از سیستم کنکورمان بدم می آمد. چرا باید برای رفتن به رشته گرافیک عربی می خواندم؟ این خیلی مهم بود که بروم و روی پای خودم بایستم.

ولی برگشتید؟

بله، به رغم اینکه شاگرد اول شدم و ویزای دو ساله برای فوق لیسانس دادند اما تصمیم گرفتم برگردم.

چرا؟

عاشق شده بودم. (خنده… ) باید برمی گشتم تا با رضا ازدواج کنم.

چه جالب و عجیب. رضا نمی توانست منتظر بماند؟

آخر هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده بود. او که چیز نمی دانست. فقط من او را دوست داشتم. در آخر هم خودم رفتم و بهش اعتراف کردم. (خنده)

معمولا آدم جسوری هستید؟

هستم. کاری را که فکر می کنم باید انجام بدهم، انجام می دهم و به نحو احسن. الان زوم کرده ام بروم قله دماوند.

دوستی مدل ایرانی را انتخاب می کنید یا انگلیسی اش را؟

ببینید، دوستی هایی که از بچگی شکل می گیرد، ماجراش فرق می کند. اگر آن را کنار بگذاریم، به نظرم دوستی هایی که در انگلیس دیدم، خیلی نمایشی نبود. هیچ ادایی نداشتند. همان بودند که هستند. مثلا در جمع ما فقط یکی از بچه ها ماشین داشت که اگر بیرون می رفتیم، باید پول بنزین را تقسیم می کردیم و کسی هم ناراحت نمی شد. تعارف و … وجود نداشت.

تاثیر پنج سال زندگی در لندن چه بود؟ در زمینه ارتباط داشتن با آدم ها.

یاد گرفتم آنچه باشم که هستم. شاید بلد بودم، ولی بهتر و بیشتر شد.

نظرات