انشا درباره جنگ + ۴ انشاء در مورد جنگ با مقدمه و نتیجه برای همه مقاطع
انشا درباره جنگ + ۴ انشاء در مورد جنگ با مقدمه و نتیجه برای همه مقاطع
انشا در مورد جنگ با مقدمه و نتیجه همه مقاطع را برای کلاس سوم و چهارم و کلاس پنجم و ششم و کلاس هفتم کوتاه و بلند اورده ایم که در ادامه تقدیم حضورتان می شود:
اینروزها که بحث جنگ در دنیا داغ شده یکی از موضوعات انشا که ممکن است از دانش آموزان خواسته شود بنویسند، انشا در مورد جنگ با انشا جهان بدون جنگ یا انشا جنگ و صلح است. اگر چه برای این نسل که خوشبختانه جنگ را تجربه نکرده، نوشتن از جنگ کمی سخت است، اما با مطالعه در این باره میتوان یک انشای مناسب درباره جنگ با انشا جهان بدون جنگ یا انشا جنگ و صلح نوشت.
انشا توصیفی در مورد جنگ
مقدمه انشاء: جنگ را شرورترین افراد آغاز می کنند و شریفترین افراد اداره می کنند. جنگ واژه ای است ویرانگر که اگر در جایی رخ دهد به جز خرابی ها و مرگ، بی خانمانی نیز دارد. جنگ فقط زمانی باید اتفاق افتد که دشمن قصد تجاور به خاک و ناموست را دارد، آنوقت است که باید تفنگ بر دوش گرفته و به جنگ با متجاوزان خاک و ناموسمان برخیزیم
بدنه: جنگ بدترین فکر بشر است. از بچگی فکر میکردم مگر آدمها مجبورند با هم بجنگند و حالا میبینم بله. گاهی مجبورند چون آنها که دستور جنگ را میدهند زیر باران نیستند. میان گلولای نیستند. آنها در خانههای گرمشان نشستهاند. سیگار میکشند و دستور میدهند …
خرابی خانه ها و سوختن درختان مرا زجر می دهد، نخل های سوخته و کودکان بی پناه آثار جنگ است. در جنگ بیشتر غیر نظامیان و خانوادهها و کودکان دچار ناراحتی و فشار روحی شده و به صورت ناجوانمردانه می میرند. آواره می شوند و در به در غربت، کاش حاکمان کشورها بدانند که جنگی ناخواسته شاید نسل جوامع و بشریت را تهدید کند.
نام جنگ وجودم را به لرزه در می آورد، خانواده هایی که بی امان فقط جان بر می دارند و فرار می کنند، زنان بی کسی که زلف را فراموش می کنند و سلاح به دست می گیرند، پیرمردانی که خواب از سرشان می رود و ناله جدایی از فرزندان سر می دهند، درختان بید و افرا عزادار می شوند و هیچ پرنده ای آواز خوش سر نمی دهد.
مادران سیاهپوش و نوعروسان ماتمزده می شوند، مزارع می سوزند و گندم زار بی تاب می شود، سربازان دیگر معشوقه هایشان را نمی بینند و برایش نامه فراوان می نویسند و گاهی پس از مرگشان نامه را از جیبشان در می آورند. جنگ یک بحران بزرگ است که گاهی چند کشور گرفتار آن می شوند.
تاریخ وطنم پر از حوادث تلخ است اما این بار جنگ بیش تر از همیشه درد دارد. ویرانی، خانه به دوشی، جانبازان و هزار درد بی درمان و مهم تر از همه خاکی که برای همیشه عقیم شد و محصولی نمی دهد.
انشا در مورد جنگ کوتاه و ساده
مقدمه انشا
جنگ یعنی جنون یعنی جنایت اما تا بوده همین بوده..
بدنه انشا ؛ جنگ چیست اصلا چرا به وجود آمده است و چرا ادم ها با هم می جنگند؟ جنگ گاهی بر سر قدرت و گاهی بر سر ایمان و گاه بر سر کفر گاه بر سر شکم اتفاق می افتد. گاهی نزاع بین دو نفر و گاه نبردی بین میلیونها نفر رخ می دهد و صدها هزار نفر را به کشتن می دهد و بی خانمان می کند. زنان بی شوهر میشوند و کودکان بی پدر و مادر!
اما معمولا بیشتر جنگ ها بر سر قدرت و سلطه خود و رفع نیاز های سیاستمداران به جنگ می پردازند نام جنگ وجودم را به لرزه در می آورد، خانواده هایی که بی امان فقط جان بر می دارند و فرار می کنند، زنان بی کسی که زلف را فراموش می کنند و سلاح به دست می گیرند، پیرمردانی که خواب از سرشان می رود و ناله جدایی از فرزندان سر می دهند، درختان بید و افرا عزادار می شوند و هیچ پرنده ای آواز خوش سر نمی دهد.
از نام جنگ خاطرات خوشی به یاد ندارم، جوانان فامیل رفتند و ازای شان یک پلاک بر جای ماند. مادری که رادیوی جیبی کوچکی را به کمرش بسته بود تا خبری از فرزندش دید یا برادری از درد هجران برادر با عشق و درد حرف می زد، من سایه جنگ را دیدم.
مادران سیاهپوش و نوعروسان ماتمزده می شوند، مزارع می سوزند و گندم زار بی تاب می شود، سربازان دیگر معشوقه هایشان را نمی بینند و برایش نامه فراوان می نویسند و گاهی پس از مرگشان نامه را از جیبشان در می آورند.
البته همیشه واژه جنگ با جنایت همراه نبوده گاهی در پس آن نور امیدی بوده برای انسانهایی که سالیان سال از حق خود محروم بوده اند با جنگ به حق خود می رسند.
جنگ یک رویداد غیر منتظره است که شروعش با حاکمان است و پایانش دست دیگران، کودکانی که نگاهشان خسته می شود و جوانانی که عشق را از یاد می برند. تمام ثروت یک ملت از دست میرود و هیچ کس را توان مقاومت نیست.
نتیجه: البته همیشه واژه جنگ با جنایت همراه نبوده گاهی در پس آن نور امیدی بوده برای انسانهایی که سالیان سال از حق خود محروم بوده اند با جنگ به حق خود می رسند.
انشا کوتاه در مورد جهان بدون جنگ
مقدمه: جهان بدون جنگ جایی است که تمام مردمان در آن با صلح و آرامش زندگی میکنند. در این جهان، تمام کشورها و اقوام با هم در تعامل صلحآمیز هستند و تنها راه حل برای حل تعارضات و مشکلات، مذاکره و دیپلماسی است.
بدنه انشاء:
در این جهان، تمام کشورها و اقوام با هم در تعامل صلحآمیز هستند و تنها راه حل برای حل تعارضات و مشکلات، مذاکره و دیپلماسی است. جهان بدون جنگ، یک رویای بزرگ برای همه ماست. زمانی که جنگ و خشونت در جوامع حاکم نباشد، زندگی ما به خوشبختی و آرامش پر خواهد بود. در یک جهان بدون جنگ، ما میتوانیم با هم در کنار هم زندگی کنیم و به سوی پیشرفت و شادی حرکت کنیم.
برای صلح در جهان، همه ما میتوانیم نقشی ایفا کنیم. با ترویج فرهنگ صلح در زندگی روزمره خود، از تعارضات صلحآمیز استفاده کنیم همچنین، با شناخت و درک فرهنگها و اعتقادات دیگران، میتوانیم به ایجاد فضای صلحآمیز و همکاری میان فرهنگها کمک کنیم.
جنگها همیشه درد و رنج را به همراه دارند. آنها خانوادهها را از هم جدا میکنند، شهرها را به ویرانه تبدیل میکنند و زندگی مردم را مختل میکنند. اما در یک جهان بدون جنگ، ما میتوانیم به خوبی در کنار هم زندگی کنیم. در یک جهان بدون جنگ، همه ما میتوانیم در امنیت و آرامش زندگی کنیم. بدون ترس از جنگ و خشونت، ما میتوانیم به آرزوهایمان برسیم و رویاهای خود را دنبال کنیم. ما میتوانیم به توسعه و پیشرفت جامعه خود بپردازیم و به نسلهای آینده یک زمینه بهتر برای زندگی ارائه کنیم.
همه انسانها باید بتوانند به آزادی و عدالت دست یابند. هیچکس برای جنگ و خونریزی خوشحال نمیشود و همه ما میتوانیم با تعامل و همکاری به جای خشونت، صلح و آرامش را در جهان برقرار کنیم. ما میتوانیم به تربیت نسلهای آینده با ارزشهای صلح و همبستگی اهمیت بدهیم. باید به آنها بیاموزیم که با تفاهم و احترام به دیگران میتوانند اختلافات را حل کنند و به جای خشونت، به راههای صلحآمیز روی بیاورند.
در این جهان، ارتباطات بین المللی بر پایه همکاری و تعاون ساخته شده است و تمامی قوانین و مقررات بین المللی را تمام کشورها رعایت میکنند. در این جهان، تمامی نیازهای اساسی مردمان تامین شده است و هیچ کس در فقر و بیعدالتی زندگی نمیکند. همچنین، در این جهان، تمامی منابع و ثروتها به طور عادلانه توزیع میشوند و هیچ کشوری در تلاش برای سلطه بر دیگران نیست.
در این جهان، فرهنگ صلح و تحمل جاودانه است و هرگونه خشونت و تبعیض اجتماعی نادیده گرفته میشود. در این جهان، تمامی مردمان با همدلی و همبستگی زندگی میکنند و به همدیگر کمک میکنند. جهان بدون جنگ یک رویا است که با تلاش و همکاری ما همه میتوانیم به آن نزدیک شویم.
نتیجه: جهان بدون جنگ وقتی ممکن است اگر مردم و رهبران جهان از جنگ به عنوان یک راه حل برای حل مشکلات استفاده نکنند و به جای آن به دیپلماسی، مذاکره و راهحلهای صلح آمیز روی بیاورند.
*همچنین بخوانید: انشا در مورد آب و مصرف آب + ۱۲ انشاء با موضوع آب برای همه مقاطع
انشاء ادبی در مورد جنگ برای کلاس پنجم و ششم
جنگ، برای بسیاری از مردم جهان مثل کابوسی ترسناک است. وقوع جنگ به موارد متعددی بستگی دارد مانند اختلافها و تنشهای سیاسی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و اجتماعی و قدرت طلبی…
آسیبهای جنگ بر جوامع و ملتها بسیار شدید و وسیع هستند. از میان آسیبهای جنگ میتوان به کشتهشدگان و زخمیشدگان، تخریب زیرساختها و شهرها، تأثیرات روانی بر افراد و جوامع، مهاجرت و تشدید بحرانهای انسانی اشاره کرد. همچنین، جنگ میتواند آینده نسلهای آینده را نیز به خطر بیاندازد. برای جلوگیری از جنگ، باید به راههای صلحآمیز برای حل اختلافات روی آوریم. تعامل و دیپلماسی برای رسیدن به توافقات و تبادل فرهنگی برای افزایش تفاهم میان ملتها میتواند راهکارهای مفیدی باشد. همچنین، حفظ حقوق بشر و ارتقاء صلح و عدالت اجتماعی در سطح جهانی نیز میتواند به کاهش احتمال وقوع جنگ کمک کند.
جنگ همیشه در تاریخ اتفاق افتاده است و قربانی های زیادی به جا گذاشته است. به نظرم علت جنگ بین آدم ها این است که بعضی از آن ها قلب شان سیاه شده و دیگر احساس ندارند و دیگر تحمل روشنایی و خوبی را ندارند. دیگر نمی توانند زیبا و پاک زندگی کنند و به همین دلیل سعی می کنند دیگران را اسیر و برده خودشان کنند تا این طوری به خواسته های خودشان برسند.
وقتی آدم های دیگر نمی خواهند اسیر و برده بدی ها شوند و می خواهند آزاد زندگی کنند جنگ شروع می شود. در جنگ ها گاهی بدی ها پیروز می شوند و گاهی خوبی ها.
انشا درباره اثرات و پیامدهای جنگ برای کلاس پنجم و ششم
جنگ یک واقعیت تلخ است که باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از آن به کار گیریم و به دنبال راههای صلحآمیز و مسالمتآمیز برای حل اختلافات باشیم تا آیندهای بهتر و صلحآمیز بسازیم.
در جنگ بسیاری از بچه ها، زن ها و مردهای بی دفاع و بی گناه می میرند بدون آن که بتوانند طعم واقعی و خوب زندگی را فهمیده باشند.
نمی دانم کشورها چرا با هم جنگ می کنند و دعوای آن ها سر چه چیزی است اما مادرم می گوید مردم معمولا برای قدرت بیشتر و ثروت بیشتر با هم جنگ می کنند اما بعضی از جنگ ها برای دفاع از وطن است و ارزش زیادی دارد و کسانی که در این جنگ کشته می شوند شهید هستند.
در جنگ جان آدم ها گرفته می شود تا بعضی آدم های دیگر به هدف خودشان برسند. یک طرف جنگ ظالم است و طرف دیگر مظلوم. یک طرف حمله می کند و طرف دیگر سعی می کند از خودش و ملتش دفاع کند.
من فکر می کنم بسیاری از جنگ ها دعوا بین خوبی و بدی و روشنایی و تاریکی هستند، چون خوبی و بدی نمی توانند با هم سازش کنند.
انشا کودکانه در مورد جنگ
ای کاش هرگز جنگی در کار نبود زیرا در جنگ هایی که هر روز ادامه دارد انسان های بی گناه زیادی کشته می شوند و انسان های زیادی آواره و بی خانمان. دنیا با جنگ و نزاع زیبا نیست، دنیا با خشونت و کشتار و خونریزی زیبا نیست بلکه با آسمان آبی و زمین های سر سبز و باغ های پر گل و میوه، با کودکان شاد و خانواده های گرم و پر محبت است که زیبا می شود.
نمی دانم این دشمنی ها کی تمام می شود. اگر انسان ها بتوانند این دشمنی و نفرت و خشونت های خود را کنار بگذارند و از رذائل خود دست بکشند . آسیب جنگ تنها برای قربانیان بی گناه نیست بلکه به دنبال آن شرایط بسیار سخت و دردناک مانند قحطی، شیوع بیماری، بی کاری و صدمات جبران ناپذیر فراوان دیگر خواهد آمد. من دو نوع جنگ می شناسم اولی جنگ بر سر قدرت، ثروت و شوکت بیشتر است، جنگی که عامل آن خودخواهی و میل به اسارت کشیدن آدمیان است، جنگی که هر دو طرف آن می خواهند جایگاه خود را به اثبات برسانند و سرزمین های بیشتری را برده هوس های خویش کنند.
انشا درباره جنگ و صلح تضاد مفاهیم
جنگ مثل عضوی از رخدادهای چهان هستند، جنگ ها معمولا ارتباط تنگاتنگی با وضعیت فرهنگی و اجتماعی بشر دارد؛ که حتی در این وضعیت نیز، جنگ ها به طرقِ دیگری در لایه های پنهان و آشکار وجود داشته و دارد. بشر از اولین روزهای حیات خود در روی زمین برای تامین حسِ تملک خود جنگ های زیادی را تجربه کرده است.
از عصر پارینه سنگ ها که سلاح کشنده شان چوب و چماق بوده، تا دوران معاصرکه انگشت ها روی ضامن سلاح اتمی قرار گرفته است. با این توصیف واقعی است که می توان گفت عدم وجود جنگ به منزله ی صلح همیشگی در پهنه ی جهان نیست.
صلحِ پاکیزه هنگامی می تواند در جهان معنای قابل دیدن داشته باشد که انسان از منافع فردی و گاهی منافع قومی – قبیله ای ناسازگار با روح صلح ،چشم پوشی نماید. صلح دوستی را می توان در جوار احترام به ارزش های خالص و ناب انسانیت فراگرفت.
جنگ و صلح هیچ گاه از هم فاصله ای نداشتند. اما در صلحِ موقتی که گاه جهان را از احساس های خوب مملو می کند، معلوم می شود که با وجود دوری از جنگ است که انسان قادر به ارتباط با موجودیت و وظیفه ی خود در جهان هستی می گردد. آن چنان که در ذات جنگ نیز، از هم گسیختگی روح و روان و پریشانی وجود دارد.
در مورد معنی صلح نگرش های متفاوتی و جود دارد. بعضی آن را به دارویی مُسکن برای بیمار لاعلاج تشبیه می کنند. زیرا می دانند بیماری جنگ هرگز خوب شدنی نیست. اگر جنگ را به مثال آدمی فرض کنیم، از زبان او خواهیم شنید که او هم همواره نگران نابرابری هایی است که وجود دارد. تا زمانی هم که نابرابری ها، ظلم ، زیاده خواهی و قدرت طلبی وجود دارد، دروازه های جهان همچنان بر پاشنه ی جنگ می چرخد.
تلخ ترین واقعیتی که در مورد جنگ وصلح می توان اشاره کرد،این است: گاهی کسانی بیانیه های صلح را تدوین می نمایند که خوی جنگ افروزی دارند. آن ها در حالی برای صلح هاله ای مقدس می سازند که در انبارهای تسلیحاتی شان هزاران سلاح برای کشتار مردم سرزمین های دیگر فراهم آورده اند.
بنابراین شاید ساده ترین تعریف برای صلح پایدار و دوری از جنگ های ادواری این باشد که: دولت ها و به تبع آن جوامع بشری، یک بار و برای همیشه چراغ های قرمز را خاموش کنند. به انسان و هدف انسان بر روی این کره ی خاکی توجه نمایند
نظرات