بیوگرافی غلامرضا اردشیری مرد نوشابه ای ایران کیست؟ + ماجرای اعتیاد به نوشابه
غلامرضا اردشیری مرد نوشابه ای ایران کیست؟ + ماجرای اعتیاد به نوشابه
غلامرضا اردشیری مقلب به مرد نوشابه ای در ایران ۵۸ سال سن دارد که از تیر سال ۸۶ تا الان صبحانه و ناهار و شام فقط نوشابه می خورد و هیچ غذایی نخورده جز نوشابه. روزی ۳ بطری بزرگ نوشابه مصرف میکند و مدتهاست که طعم هیچ غذایی را نچشیده است. کار اصلی او تعمیرات فایبرگلاس است و دارای همسر و دو دختر می باشد و هر دو دخترش دانشجو می باشند.
بیوگرافی غلامرضا اردشیری مرد نوشابه ای و همسر و فرزندانش
چند روزیست زندگی غلامرضا اردشیری مرد نوشابه ای در ایران سرتیتر خبرها شده و به موضوع مهم در شبکه های اجتماعی تبدیل شده است. اما مرد نوشابه ای ایران کیست؟ در ادامه صفحه با این شخصیت تازه و طرفدار فضای مجازی آشنا شوید
غلامرضا اردشیری مرد نوشابه ای از تیر سال ۸۶ تا الان صبحانه و ناهار و شام فقط نوشابه می خورد و هیچ غذایی نخورده جز نوشابه. روزی ۳ بطری بزرگ نوشابه مصرف میکند و مدتهاست که طعم هیچ غذایی را نچشیده است. او برای صبحانه، ناهار و شام فقط نوشابه می خورد و بر اثر اعتیاد به نوشابه کلیه اش را از دست داده و در شبانه روز ۴ ساعت بیشتر نمی تواند بخوابد.
او تعمیرکار فایبرگلاس است و دارای همسر و دو دختر می باشد و هر دو دخترش دانشجو می باشند.
ماجرای نوشابه خواری
غلامرضا اردشیری، درباره خودش میگوید:
زندگیام عادی بود مثل تمام مردم دیگر، هرگز هم تصورش را نمیکردم که چنین بلایی سرم بیاید. نه تصادفی رخ داد که اثرات ناشی از آن باشد و نه شوکی به من وارد شد. واقعا هنوز هم پی به علت این اتفاق نبردهام و این مهمترین سئوالی است که در زندگیام همیشه با آن مواجه هستم، اینکه چرا فقط میتوانم نوشابه بخورم.
یکی از روزهای خرداد ۸۶ بود، آن شب، مثل همه شبها به خواب رفتم و نیمههای شب بیدار شدم. حس عجیبی داشتم، احساس میکردم شیای مثل مو داخل دهانم است، حس میکردم که سر این مو داخل دهانم است و انتهایش داخل معدهام، هر کاری میکردم این مو را خارج کنم امکانپذیر نبود.
فردای آن روز، راهی دکتر شدم، به سراغ هر دکتری که فکرش را بکنید رفتم. هر کسی یک دکتری را معرفی میکرد و دکترها هم که نمیتوانستند بیماریام را تشخیص دهند مرا به همکار دیگرشان معرفی میکردند، صبح تا شب یا در مطب دکتر بودم یا بیمارستان، اما هیچ کسی نمیتوانست بیماریام را تشخیص دهد.
مویی داخل دهانم نبود، اما حس بودن این مو، دیوانه کننده بود. برای رهایی از این حس، به سراغ هر دکتری که فکرش را بکنید رفتم تا اینکه یک متخصص کلیه و خون گفت بهتر است پیش روانپزشک بروی و دکتری را به من معرفی کرد.
روانپزشک قرص داد، اما تیر ماه همان سال، وقتی قرص ها را کنار گذاشتم، احساس تشنگی شدیدی داشتم و دلم نوشابه می خواست، وقتی اولین لیوان نوشابه را خوردم، حس می کردم که این اولین باری است که چنین خوراکی خوشمزه ای را خورده ام. حس آرامش و انرژی به من دست داد، بعد از آن زندگی ام با خوردن نوشابه ادامه یافت.
او از زمانی که شروع به خوردن نوشابه کرده ۳۲ کیلو وزن کم کرده، در سال ۸۶ وزنش ۱۰۵ کیلو بود و الان ۷۳ کیلو شده. او می گوید: من مشکلی ندارم. همانطور که می دانید خوردن نوشابه مضرات زیادی دارد، حتی باعث پوکی استخوان یا زخم معده می شود، اما من آزمایشات کامل داده ام، از آندوسکوپی گرفته تا آزمایشات خیلی جزئی، ولی در حال حاضر که خوشبختانه هیچ مشکلی ندارم و مصرف نوشابه تاثیر منفی بر روی من نگذاشته است.
مرد نوشابه ای ۷ سالی است که لب به هیچ غذایی نزده است. از زمانی که نوشابه وارد زندگی اش شده، دور آشامیدنی ها و نوشیدنی های دیگر خط قرمز کشیده است. می گوید: در طول زندگی ام تنها چیزی که می خورم نوشابه است، در طول یک هفته، شاید یک سوم استکان آب بخورم. چای هم خیلی کم و اگر هم مصرف کنم هفته ای یک استکان آن هم خیلی غلیظ.
اصلا احساس گرسنگی نمی کنم
غلامرضا اردشیری می گوید: یک پزشک گفت رگی از مغز به بدن متصل است که حس گرسنگی را اعلام می کند. این رگ در بدن شما خشک شده است، به همین دلیل احساس گرسنگی ندارید.
مشکلات اعتیاد به نوشابه
اعتیاد به نوشابه و فرار از غذا،باعص شده تا این مرد ۵۸ ساله در اواخر سال ۸۹ کلیه سمت راستش از کار بیفتد و بدنش کلیه را پس می زند. او همچنین ۴ ساعت خواب دارد و از زمانی که به نوشابه اعتیاد پیدا کرد، خوابش هم کم شد و در شبانه روز، تنها ۴ ساعت میخوابد، از ۳ شب تا ۷ صبح. میگوید: «شبها وقتی همه خواب هستند من بیدارم و اصلا خواب به چشمهایم نمیآید، حس بیخوابی من درست مثل حس بیخوابی در روز است. خانوادهام با این موضوع کنار آمدهاند و من هم مشکلی با آن ندارم. شبها تلویزیون نگاه میکنم و جدول حل میکنم.
زندگی غلامرضا اردشیری مرد نوشابه ای بعد از نوشابه خواری
او می گوید استاد حل جدول شدهام و یک مجله جدول را یک روز و نیمه، تمام میکنم آن هم به صورت کامل و صحیح. زمانی که دیدم وقتم به بطالت میگذرد تصمیم جدیدی گرفتم، به پیشنهاد بچههایم تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم. من دیپلم داشتم و به خاطر علاقه بسیاری که به رشته حقوق داشتم در دانشگاه علمی -کاربردی شماره دو گچساران مشغول به تحصیل شدم و چند ماه قبل، با مدرک لیسانس فارغالتحصیل شدم.
او میگوید همه آرزویم این است که بفهمم چرا این اتفاق برایم افتاد و جز نوشابه، خوراکی دیگری نمیتوانم بخورم.
منبع : هفته نامه همشهری سرنخ
نظرات