بیوگرافی شهید مصطفی صدرزاده و همسرش و فرزندان + نحوه شهادت و عکس ها

1

شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سید ابراهیم متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر از شهدای مدافع حرم و فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر فاطمیون بوده که در اول آبان ماه ۱۳۹۴ در حلب سوریه همزمان با تاسوعای حسینی به شهادت رسید. از این شهید دو فرزند به یادگار ماند. مروری داریم بر بیوگرافی و زندگینامه ایشان در مجله حرف تازه. با ما همراه باشید

شهید مصطفی صدرزاده کیست

بیوگرافی شهید مصطفی صدرزاده

شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده که با نام جهادی سید ابراهیم در بین رزمندگان و مدافعان حرم شناخته می شود، وی یکی از شهدای مدافع حرم است که در تاریخ ۱ آبان ۱۳۹۴ در حلب سوریه به شهادت رسید. او در هنگام شهادت ساکن اسلامشهر بود. شهید سید ابراهیم فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر فاطمیون بود.

شهید صدرزاده تمام ذهنش درگیر کارهای فرهنگی بود و علاقه داشت در زمینه ادیان و عرفان از طریق کارهای فرهنگی با بچه‌ها ارتباط برقرار کند اصلا بیشتر نیروهایش نوجوان بودند. بیشتر کتاب هایی که مطالعه می‌کرد در خصوص شهدا بود. آن قدر زندگی شهدا را خوب خوانده بود که گویا با آن‌ها زندگی کرده است. بیشترین کتابی هم که هدیه می‌داد کتاب ابراهیم هادی بود.

همسر و فرزندان شهید مصطفی صدرزاده

همسر و فرزندان شهید مصطفی صدرزاده

ایشان در دهه ۸۰ با خانمی به نام فاطمه ازدواج کرد ثمره این ازدواج دو فرزند است. نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.

سوابق

مصطفی صدرزاده ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.

ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئت‌های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، هم‌زمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاس‌ها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و… برای آنان بودند.

بیوگرافی شهید مصطفی صدرزاده و همسرش و فرزندان + نحوه شهادت و عکس ها

حکایت اعزام به سوریه مصطفی صدرزاده

حکایت اعزام به سوریه آقا مصطفی صدر زاده هم شنیدنی است. او برای اعزام به سوریه تلاش های فراوان کرد ولی موفق نشد و در نهایت به عنوان یک مهاجر افغانستانی خود را به لشکر فاطمیون رساند. وی در سال ۱۳۹۲ برای دفاع از دین و حرم بی‌بی زینب (س) داوطلبانه به سوریه عزیمت کرد و به خاطر رشادت در جنگ با داعشیان، فرماندهی گردان عمار به او سپرده شد و جانشین تیپ فاطمیون گردید.

زندگینامه شهید مداقع حرم مصطفی صدرزاده

مادر می‌گوید مصطفی فرزند سوم و پسر دوم خانواده است. مصطفی از همان ابتدا خیلی پسر شلوغ و شیطانی بود در سن دو سالگی شیطنت هایش کاملا این را نشان می‌داد جوری بود که باید چهار دانگ حواسم را به او جمع می‌کردم چرا که به یک چشم بر هم زدن کار دست خودش می‌داد. مانی که مصطفی به دنیا آمد سال ۶۵ زمان جنگ بود پدر او جبهه بود و ما اهواز ساکن بودیم بعضی اوقات دو هفته دو هفته پدر بچه‌ها را نمی‌دیدم و مسئولیت آن‌ها تماما بر دوش من بود.

مصطفی از کودکی به طلبگی علاقه‌مند بود که البته ریشه در خانواده دارد؛ چون جد پدری و جد مادری یعنی پدربزرگ خودم و پدرشان روحانی بودند. او خیلی علاقه داشت برای فرا گرفتن درس طلبگی به نجف برود. ما هم در این قضیه همراهی اش کردیم، ولی از آن طرف نپذیرفتند، چون زمان صدام بود و سخت گیری‌ها زیاد.

نحوه شهادت شهید مصزفی صدرزاده

نحوه شهادت شهید مصزفی صدرزاده

شهید صدرزاده سرانجام پس از ۸ بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا در ۱ آبان ۱۳۹۴ در عملیات محرم واقع در حومه حلب سوریه به شهادت رسید. وی در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت. از این شهید بزرگوار دو فرزند به نامهای فاطمه و محمدعلی به یادگار مانده است.

ماجرای هیاتی کردن اراذل و اوباش

آقا مصطفی لیست بچه‌ها را می‌گرفت به آنها زنگ می‌زد و به مسجد دعوتشان می کرد. مصطفی حتی افرادی که همه به چشم اراذل و اوباش به آنها نگاه می‌کردند، جذب هیئت می‌کرد. آن ها هم بچه‌های خوبی می شدند و خیلی به نفع اهالی محل می شد.

پخش زندگی شهید مصطفی صدرزاده در بچه زرنگ ۲

دومین قسمت مجموعه بچه زرنگ ۲ در ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ به روایت زندگی شهید مدافع حرم، شهید مصطفی صدر زاده می‌پردازد.

ماجرای انصراف از کلاس های تئاتر

مادر مصطفی صدرزاده درباره علاقه شهید به تئاتر گفت: در سن ۱۲، ۱۳ سالگی به کلاس‌های تئاتر شهریار رفت، اما دو سه هفته بعد که دوره‌های عملی شروع شد دیگر نرفت. به مادرش گفته بود شرمنده برایم هزینه کردید، اما این هزینه را پس می‌گیرم. او گفته بود: به خاطر اینکه خانم‌ها و آقایان آنجا خیلی چیز‌ها را رعایت نمی‌کنند در حالی که مصطفی هنوز مکلف هم نشده بود. او آن قدر ماهر بود که در سوریه وقتی به او می‌گویند شما ایرانی هستی و باید برگردی با لهجه افغانستانی می‌گوید: نه من ایرانی نیستم. من ایران درس می‌خواندم. گفتید نمی‌شود، آمدم جهاد حالا هم می‌گویید نمی‌شود. خلاصه رهایش می‌کنند از بس این نقش را قشنگ بازی می‌کند.

وصیت نامه

بسم رب الشهدای و الصدیقین
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست‌.
سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.
شکر خدایی را که از میان این‌همه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.
و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.
و شکر بی‌پایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبت سید علی‌خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است.
از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بی‌تابی و ناراحتی بیش‌ از حد نکنند و اشک‌ها و گریه‌های خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.
پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می‌کنم بنده‌رو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگه‌داری کردید و بعد از جنگ هم برای درس‌خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می‌داند که چقدر نگران کرده‌ام اذیت کرده‌ام و شما تحمل کردید زیرا تلاش‌ می‌کردید تا فرزندتان عاقبت‌به‌خیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی می‌خواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش می‌کنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضی‌ها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.
از همسر عزیزم می‌خواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم می‌گویم می‌دانم که بعد از بنده دخترم یتیم می‌شود و شما اذیت می‌شوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،‌فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان،‌ آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا می‌کنم بنده حقیر با ببخشد زیرا می‌دانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچه‌های ما یتیم شدند،‌ زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست،‌ دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضی‌ها نگه‌داشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم…
آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
بی‌بی زینب (س) آن زمانی که شما در شام‌ غریب بودید گذشت دیگر به احدی اجازه نمی‌دهیم به شما و به سلاله حسین (ع) بی‌احترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بی‌بی‌جان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم بی‌بی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن
و من‌الله توفیق
مصطفی صدر زاده
۴ مرداد۱۳۹۲

1 دیدگاه در “بیوگرافی شهید مصطفی صدرزاده و همسرش و فرزندان + نحوه شهادت و عکس ها

  1. جعفری گفت:

    اسم همسرشون سمیه هست نه فاطمه

نظرات