بیوگرافی و عکس های مهدی بجستانی بازیگر
بیوگرافی و عکس های مهدی بجستانی بازیگر
بیوگرافی مهدی بجستانی
مهدی بجستانی متولد سال ۱۳۵۳ در بجستان، بازیگر ایرانی است. وی آموزش بازیگری خود را در آموزشگاه هنری سمندریان در سال ۱۳۷۵ گذراند.
مهدی بجستانی بازیگر با سابقه تئاتر بیش از یک دهه است در تئاتر حضور موثری دارد و با بزرگانی نظیر زندهیاد حمید سمندریان، کوروش نریمانی و وحید رهبانی و محمد حسن معجونی سابقه همکاری دارد.
دن کامیلو (کوروش نریمانی) تهران، تئاتر شهر، ژولیوس سزار به روایت کابوس (کیومرث مرادی) تهران، مرد اتفاقی (وحید رهبانی) تهران، خانه نمایش؛ بیتوس بیچاره (حمید مظفری) تهران، تئاتر شهر، سیزده (وحید رهبانی) ، کرگدن (وحید رهبانی) تهران، تئاتر شهر، در انتظار گودو (وحید رهبانی؛ دایره گچی قفقازی (حمید سمندریان) تهران، تئاترشهر،ساکن طبقه وسط ( شهاب حسینی )، هاروی ( ملودی آرامنیا) و طعم شیرین خیال ( کمال تبریزی) از جمله کارهای ماندگار کارنامه بازیگری مهدی بجستانی محسوب میشوند.
همسر مهدی بجستانی
متاسفانه اطلاعاتی از متاهل یا مجر بودن ایشان در دست نیست
فیلم شناسی مهدی بجستانی
نمایش
بازی:
“دایره گچی قفقازی”(حمید سمندریان)تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۷۷
”در انتظار گودو”(وحید رهبانی) تهران، تئاتر شهر، تالار کوچک؛ ۱۳۷۷
“کرگدن”(وحید رهبانی) تهران، تئاتر شهر، تالار نو؛ ۱۳۸۰
“بیتوس بیچاره”(حمید مظفری)تهران، تئاتر شهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۱
”مثل خون برای استیک”(محمدحسن معجونی) تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۳
”مرد اتفاقی”(وحید رهبانی) تهران، خانه نمایش؛ ۱۳۸۳
”ژولیوس سزار به روایت کابوس”(کیومرث مرادی)تهران، تئاتر شهر، تالار چهار سو؛ ۱۳۸۴
”الوتریا”(وحید رهبانی و محمدرضا جوزی) تهران، تئاتر شهر، کارگاه نمایش؛ ۱۳۸۴
“دن کامیلو”(کوروش نریمانی)تهران، تئاتر شهر، تالار چهار سو؛ ۱۳۸۴
فیلم کوتاه
بازی:
“سیزده”(وحید رهبانی) ۱۳۸۲
فیلم و سریال
سریال نجوا ۱۳۹۷
اعتراف اعتراف ۱۳۹۶
شهرزاد (فصل دوم) ۱۳۹۵
طعم شیرین خیال ۱۳۹۳
چیزهایی هست که نمیدانی ۱۳۸۹
آدمکش ۱۳۸۸
راه طی شده / ظهر روز دهم راه طی شده / ظهر روز دهم ۱۳۸۴
مصاحبه با مهدی بجستانی
در فیلم «طعم شیرین خیال» کمال تبریزی با شهاب حسینی همبازی بودید. آیا این همکاری باعث شد که همکاریتان با شهاب حسینی در اعتراف شکل بگیرد؟
قبل ترش در نمایش «ملاقات» با شهاب حسینی همکاری داشتم وسال بعدش در فیلم «ساکن طبقه وسط» که شهاب حسینی کارگردانی کرد به عنوان بازیگر حضور داشتم.
در تئاتر علی رغم اینکه بازیگر پرکاری نیستید. اما تلاش میکنید نقشهای متفاوتی بازی کنید؟
نقش خوب باید به بازیگر پیشنهاد شود و پر کاری و کمکاری بازیگر به این مسئله ربط پیدا میکند و همیشه از ایفای نقشهای ویژه که یقهگیری کند و من را به تکاپو وادار کند و اینکه با تحقیق و کار بسیار ایفایش کنم استقبال میکنم. نقش باید ذهن و فکر بازیگر را با خودش درگیر کند.
در این سالها هم با بزرگانی مثل زندهیاد حمید سمندریان کار کردهاید و هم با کارگردانهای جوان مثل ملودی آرام نیا چقدر نام کارگردان در قبول یک نقش برایتان اهمیت دارد؟
برای من ملاک اصلی کیفیت نقش و ویژگیهای متن است. برخی از کارگردانهای جوان دارای ایده و تفکرات نو و خلاقانهای هستند وخوشحال میشوم در کارهایشان بازی کنم. در «هاروی» تجربه موفقی داشتم و بازیگران درجه یکی مثل مسعود کرامتی و شقایق دهقان در آن حضور داشتند.
جزو بازیگرانی هستید که بازیهای متنوعی در ژانرهای مختلف مثل کمدی و درام ارائه میکنید؟
آموزههای تئاتری این امکان را به من داده است که بتوانم نقشهای متنوع در ژانرهای مختلفی را بازیکنم.
حضور در نمایش «اعتراف» به خاطر اعتبار و وجه شهاب حسینی بود و یا نقش مچ هم برایتان جذاب بود؟
هر دوی این عوامل به اضافه حضور علی نصیریان من را مجاب کرد که در «اعتراف» بازی کنم. حرف درون نمایش در باب گناه ، ایمان ، تردید و قضاوت هم برایم جذاب بود. این اثر مصداق این شعر معروف است . «خشت اول گر نهد معمار کج ، تا ثریا میرود دیوار کج» . تربیت در خانوادهها خیلی مهم است و کودکی شخصیت اصلی نمایش او را به آدمکشی و بزه وادار کرده است.
آیا مچ را میتوانیم یک مواد فروش خرده پای شهری بدانیم؟
آنطوری که با شهاب حسینی در باره مچ صحبت کردم، او هم کودکی خوبی را تجربه نکرده و کسی به او توجهی نداشته است و در خانوادهای بحران زده زندگی کرده و به تدریج با بزرگ شدن در چنین وضعیت نا به سامان خانوادگی اعتماد به نفسش را از دست میدهد و در جوانی با حضور در دل شهر به راههای خلاف کشیده شده است. مچ همان طوری که اشاره کردید یک مواد فروش است که چه بسا کارتن خواب هم باشد و با گروههای خلاف همراه میشود و او را پی ماموریتهایی میفرستند.
به نظر میرسد مچ اهل خودنمایی هم باشد؟
بیشتر از خودنمایی میخواهد خودش را اثبات کند. اما به علت عدم اعتماد به نفس در تحقق چنین خواستهای موفق نمیشود.
یک جور آدم لاف زن هم به حساب میآید؟
عامیانه ترش خالیبندی است ودست و پا چلفت هم به نظر میرسد و از پس کارهای محمولهاش بر نمیآید. در حین عمل هم دچار تنش میشود.
آیا این عدم اعتماد به نفس با تردیدی که در کشتن مرد مجرم دارد تفاوت دارد؟
تردید نیست. میترسد این کار را انجام بدهد و دفعه اولی که قصد آدمکشی دارد.
آیا اگر این کار را انجام میداد. آیا شخصیت اصلی بازهم او را میکشت؟
نمیدانم، راجع به این مسئله فکر نکردم و به عنوان مسئله جدی در فضای نمایش مطرح نبود.
یک جورهایی با توجه به نوع گریم و نوع پوشش مچ ، تماشاگر یاد پانکیهای خلاف دهه هشتاد امریکا میافتد؟
متن «اعتراف» متعلق به امریکا و منشهای شخصیتهای این کشور هستند و داستان هم در کلان شهر نیویورک رخ میدهد و میشود مچ را با ویژگی که اشاره کردید متصور بود. البته در تمرینات اشارهای به پانکی بودن این شخصیت از جانب کارگردان نشد.
نوع و جنس بازی شما به سمت بازی فیگوراتیو و فیزیکال گرایش دارد؟
جنس بازی مچ بسته به فضا و شرایط این آدم دارد. فضای نمایش در فصل زمستان است و هوا سرد و در کنارش ذهن مچ درگیر کارش است و به همین دلیل است مرتب در حرکت است و بدنش تکان میخورد. مچ مرتب هم مواد مصرف میکند و این مسئله بر عدم تعادل و راه رفتنش هم اثر میگذارد .نکته مهم دیگر بحث سالن اجرا است که سالن بزرگی است و بازیگر با برخی از ردیفهای تماشاگران بیش از چهل متر فاصله دارد و باید به نحوی با نوع بازی فگوراتیو کاری میکردم بازیم برای تماشاگران عقبی هم قابل دیدن باشد.
از مدتی که نمایش اعتراف اجرا میشود . واکنشهای متفاوت و متناقضی دیده میشود. مخاطب عام از نمایش استقبال کرده است و در مقابل اغلب تئاتریها و منتقدان نقدهای جدی به ساختار نمایش داشتهاند. این نقدها و واکنشها را چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم اغلب نقدهایی که در باره نمایش انجام میشود یک سویه و مغرضانه است و فکر میکنم یک حسادت و تنگ نظری در فضای تئاتر نسبت به نمایشهای موفق در جلب نظر مخاطب وجود دارد. که شامل نمایش «اعتراف» هم شده است . خیلیها با این نیت به دیدن اعتراف میآیند ، تا از جایی از نمایش ایرادی بگیرند. به نظر من استقبال مردم نشان داده هم متن، هم کارگردانی و هم بازی بازیگران خوب و درست بوده است.
نظرات