ماجرای زندگی تکان دهنده جوانترین مادر دهه هشتادی با ۴ فرزند با عکس زندگی
ماجرای زندگی تکان دهنده جوانترین مادر دهه هشتادی با ۴ فرزند با عکس زندگی
جوانترین مادر دهه هشتادی با ۴ فرزند کیست؟ + زندگی و عکس همسر و فرزندان جوان ترین مادر دهه هشتادی از ازدواج در ۱۳ سالگی با یک طلبه تا مادر شدن و شرح حال زندگیش در زاهدان را می خوانید
انتشار عکس ها و زندگی و مصاحبه جوانترین مادر دهه هشتادی با ۴ فرزند در شبکه های اجتماعی پربازدید شده و به بحث و جدل های روز و سوژه کاربران فضای مجازی تبدیل شد.
فاطمه شریف زاده مادر دهه هشتادی با ۴ فرزند است که به تازگی مصاحبه و عکس هایش در فضای مجازی وایرال شده و نظرات منفی و مثبتی کاربران به نحوه زندگی و ازدواج در سن کم و زیر سن قانونی و برخی نیز تحسین را در پی داشت
این جوانترین مادر ایرانی در حال حاضر ۲۱ ساله است و صاحب ۴ فرزند ۳ دختر و ۱ پسر است و بتازگی نیز دانشجوی رشته حقوق شده است.
فاطمه شریف زاده درباره ازدواجش گفته: ۱۳ ساله بودم که یکی از اقوام مرا برای پسرش از پدرم خواستگاری کرد. خبر خواستگاری از من مثل بمب در فامیل صدا کرد. هر کسی یک حرفی میزد و من آن روزها مرتب واژه کودک همسری را میشنیدم.
ازدواج و ماجرای کودک همسری
«به پدرم میگفتند از شما بعید است در این سن دخترتان خواستگار به خانه راه بدهید.» «پدر من دکترای حقوق دارد و استاد دانشگاه است. همه فکر میکنند موافقت با ازدواج دختر در سن پایین برای آن خانوادههایی است که پدر و مادر سواد درست و حسابی ندارد و یا سطح فرهنگی خانواده پایین است. اما پدر و مادر من هر دو تحصیلات عالیه دارند. آنها تحقیق نکرده نه نگفتند. پدرم کلی در مورد خواستگار من پرس و جو کرد.
همسر جوان ترین مادر دهه هشتادی با ۴ فرزند کیست
همسرم آن زمان طلبه بود، یعنی شغلش طلبگی بود. نه ماشین و خانه داشت و نه شغلی. اما پدرم در او تعهد، مسئولیت پذیری، ایمان و تقوا دید و مطمئن بود که میتواند من را خوشبخت کند. پدر و مادرم موافقت خودشان را اعلام کردند و من را هم در جریان گذاشتند.»
اول ازدواج وسیلههای سنگین زندگی من و همسرم چند قلم بیشتر نبود: تلویزیون، دو فرش شش متری، یک یخچال معمولی، گاز، لباسشویی، جارو برقی و یک سری خرده ریز. ما ماشین نداشتیم. ماشین عروسیمان ماشین بردار همسرم بود. دو حلقه ازدواج خیلی سبک گرفتیم، زندگی ما در زاهدان آغاز شد، داخل دو اتاق خانه پدرم،»
«زمان ازدواج من ۱۴ ساله شده بودم. همسرم هم آن زمان طلبه بود و شاغل نبودند. برای اینکه به ایشان هم فشاری وارد نشود در سادهترین سالن شهر زاهدان مراسم گرفتیم و فقط یک مدل غذا دادیم. برای صرفه جویی در هزینهها آتلیه نرفتیم و عکاس هم از بیرون نیاوردیم. عکسهای عروسی ما همان عکسهای سادهای هست که دوستان گرفتند و همانها را چاپ کردیم و داخل آلبوم گذاشتیم.
مادر شدن ۱۵ سالگی
همسرم طلبه قم بود و ما چند ماه بعد از ازدواج از زاهدان به قم رفتیم و فرزند اول من در ۱۵ سالگی به دنیا آمد
«ما سه بچه را با حقوق طلبگی بزرگ کردیم. خدا برکت و روزی را روانه زندگی مان کرد که نگو و نپرس. بچهها شدند چشم و چراغ خانه. وقتی ازدواج کردیم صفر صفر بودیم. یک خانه اجاره کردیم در قم. ماشین هم نداشتیم. باور میکنید هر بچهای که به دنیا آمد یک اتفاق مادی خوب برایمان افتاد که همان رزاقیت خدا را به ما نشان میداد. بچه اول به دنیا آمد ماشین دار شدیم. بچه دوم به دنیا آمد خدا طوری برایمان جفت و جورکردکه در کمال ناباوری با فروختن طلاهای ازدواج و وام خانه دار شدیم. بچه سوم به دنیا آمد شوهرم شاغل شد؛ آن هم یک شغل آبرومند. الان با چهار بچه یک زندگی جمع و جور داریم و یک دل دریایی»/منبع: فارس
چه زندگی سختی.
احسنت بر شما مادر دهه هشتادی مومن
ان شاءالله یاران امام زمان و نسل بچه شیعه ها بیشتر و بیشتر هم بشند😍و کار بیشتر از قبل بیفته دست بچه های دیندارِ واقعا پایه کار درست
تاروی ماه آقامونو ببینیم
التماس دعا
خوش بحالت شانس داشتی
برات ارزوی موفقیت میکنم
😐😐😐😐😐😐😐