نوشته های صادق هدایت + عکس نوشته مفهومی و جدید

0

صادق هدایت در سال ۱۲۸۱ در شهر تهران متولد شد. ایشان از همان نوجوانی علاقه خاصی به ادبیات داشته و در جوانی این راه را ادامه داد و از خود آثار زیادی به جا گذاشت. در این پست نوشته های صادق هدایت را برای شما آماده کرده ایم که می توانید به عنوان عکس نوشته در اینستا خود استفاده کنید.

نوشته های صادق هدایت

متن و نوشته های صادق هدایت

اگر مرگ نبود فریادهای نا امیدی به آسمان بلند می شد، به طبیعت نفرین می فرستاد.

***

مرگ، همه هستی ها را به یک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان میکند نه توانگر می شناسد و نه گدا …

***

اگر مرگ نبود فریادهای نا امیدی به آسمان بلند می شد، به طبیعت نفرین می فرستاد.

***

ما بچه مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریب های زندگانی نجات می دهد.

***

تو از غم و اندوه زندگانی کاسته ، بار سنگین آن را از دوش بر می داری ! ای مرگ.

نوشته های صادق هدایت

نوشته های زیبای صادق هدایت

یک احساساتی هست یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند نمی شود گفت ، آدم را مسخره می کنند هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت می کند.

***

ما بچه مرگ هستیم و مرگ است که ما را از فریب های زندگانی نجات می دهد.

***

حالا دیگر نه زندگانی می کنم ونه خواب هستم ،نه از چیزی خوشم می آید و نه بدم می آید ،من با مرگ آشنا و مانوس شدم مرگ یگانه دوست من است و تنها چیزی که از من دلجویی می کند.

***

برای نوشتن کوچکترین احساسات یا کوچکترین خیال گذرنده ای، باید سرتاسر زندگانی خودم را شرح بدهم و آن ممکن نیست.

نوشته های صادق هدایت

نوشته های زیبا صادق هدایت و عکس نوشته

مرگ، مادر مهربانی است که بچه ی خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش میکند و می خواباند.

***

فقط با سایه ی خودم خوب میتوانم حرف بزنم ، اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند ، فقط او میتواند مرا بشناسد ، او حتماً می فهمد … می خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگی خودم را چکه چکه در گلوی خشک سایه ام چکانیده به او بگویم:

” ایــن زنـــــدگــــی ِ مـن اســت !

***

مرگ، همه هستی ها را به یک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان میکند نه توانگر می شناسد و نه گدا.

***

حالا دیگر نه زندگانی می کنم ونه خواب هستم ،نه از چیزی خوشم می آید و نه بدم می آید ،من با مرگ آشنا و مانوس شدم مرگ یگانه دوست من است و تنها چیزی که از من دلجویی می کند.

نوشته های صادق هدایت

متن های مفهومی صادق هدایت

از کجا باید شروع کرد ؟ چون همه فکر هایی که عجالتا در کله ام می جوشد مال همین الان است ، ساعت و دقیقه و تاریخ ندارد.

***

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند .

نظرات