بیوگرافی و عکس های حسین آهنی شاعر + درگذشت و اشعار
حسین آهنی یکی از شاعران غزل سرای معاصر ایران متولد ۱۳۵۷ بود که صبح جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ به علت ایست قلبی درگذشت در ادامه بیوگرافی و زندگی شخصی و هنری و همسر و دخترش و علت و جزئیات مرگ و عکس ها و آثار و اشعار و پیج اینستاگرامش را برای شما در این صفحه قرار دادیم تا با این شاعر غزل سرا آشنا شوید
بیوگرافی حسین آهنی شاعر
مجله حرف تازه – حسین آهنی شاعر معاصر متولد سال ۱۳۵۷ در تهران و فارغ التحصیل رشته دامپروری که تاکنون چند کتاب شعر و غزل بسیار زیبا از او بر جای مانده است. وی صبح جمعه هفتم خردادماه بر اثر ایست قلبی در هنگام کوهنوردی در کوههای دارآباد دچار ایست قلبی شده و درگذشت
سال های فعالیت
مرحوم آهنی فعالیت ادبی خود را از سالها پیش آغاز کرده و سبک اشعارش نیز غزل بود. مجموعه غزلیاتش در سال ۱۳۹۹ در یک کتاب با عنوان «برای نگاهت» در انتشارات هنر رسانه اردیبهشت منتشر شد.
حرفه و شغل اصلی اش عینکسازی بود. او در میان دوستان شاعر به مهربان بودن، یاور بودن و رفیق بودن معروف بود.
درگذشت حسین آهنی شاعر
آهنی به ورزش کوهنودری و طبیعت گردی بسیار علاقه داست و یکی از تفریحاتش گشت و گذار و کوهنوردی در کوه های اطراف تهران و طبیعت گردی بود. او روز جمعه ۷ خرداد سال جاری (۱۴۰۰) به کوه های دارآباد رفته بود که در مسیر دچار سکته قلبی شد. تا زمانی که نیروهای امدادی برسند، یک ساعتی طول کشیده و او از دنیا رفته است.
عباس رضوانی، شاعر و از دوستان نزدیک حسین آهنی توضیح داد: آهنی در مسیر صعبالعبور در حال کوهنوردی بوده، که امداد هوایی با سرعت بیشتری انجام میشده اما متاسفانه امداد هوایی نرفته و امداد زمینی هم حدود یکونیم تا دو ساعت زمان برده تا به او برسد.
ازدواج و همسر حسین آهنی
ایشان دارای یک دختر به نام کیانا هستند که عکسی از ۵ سالگی دخترش را در پیج اینستاگرامش منتشر کرده است
نمونه شعر مرحوم حسین اهنی
من شعرهای زیادی بلدم
می توانم با چشمهایت غزل
با لبهایت قصیده
و به ازای هر تار مویت سپید شوم
بلدم در شهر تو گم نشوم
بلند بلند و مردانه بخندم
تا آرام آرام دوستت داشته شوم
در راه آهن پارههای عکس چمدان را به باد ، خودم را به آب بدهم
من میتوانم سیاه بازی کنم تا حرکت اول به تو واگذار شود
پس اینقدر نگو دوست داشتنت به چه درد من می خورد
من
خودم
بلدم بمیرم
حسین_آهنی
ضربان قدمت فرم روایی دارد
حرکات بدنت رقص سمایی دارد
شب و روزم شده با حرف تو درگیر شدن
لب تو میکشد و باز فدایی دارد
قسمت میدهم اینطور نگاهم نکنی
بیشرف چشم تو افکار کذایی دارد
به خودت میرسی از دور به من میخندی
به خدا خندهی مستانه سزایی دارد
دو قدم مانده به آغوش مردد شدهام
بغلت سابقهی حکم قضایی دارد
میروی خانه و از پنجرهها پیدایی
خانه بی پنجره اصلا چه نمایی دارد؟
پنجره بسته شود شهر دلش میگیرد
کوچه از پنجره رویای رهایی دارد
آسمان خسته از این ابری بیباران است
حوصله حسرت یک عقده گشایی دارد
.
.
.
سرحالم که تو از حال دلم باخبری
قلمم در غزل احساس خدایی دارد
********
من آهنی بودم ولی دنیا مرامش فرق داشت
لبهای صیقل دیده با سرخاب جانم را گرفت
بیتی_از_غزلی
عشق باید پادرمیونی کنه تا
***********
آزردهام، رنجیدهام از طرز صحبتها
یک نقطهام در حلقهای از بینجابتها
بوی ترحم میدهد حس پشیمانی
لعنت به احساس گناه این محبتها
شاگرد آخر بودهام، اما نمیترسم
از اقتدار منفی این بچه مثبتها
خود را تحمل میکنم هر لحظه با یادِ
لبخندهایت در تمام این مصیبتها
گاهی تو هستی همصدای گرگها اما
من جان سگ دارم برای این رقابتها
هی قرص ماهِ صورتت را دور میگیری
آخرتو ما را میکشی با این طبابتها
لب واکنی بارانیام با رقص میبارم
لب تر کن ای سرکردهی آرام لعبتها
پیج اینستاگرام حسین آهنی
صفحه رمسی وی با نشانی hoseinahani فعال است که تصاویر و اشعار خود را به اشتراک میگذاشت
اشعار حسین آهنی
**آتش سیگار!
**قاضی برای دادن حکم خطایم گریه کرد
**ﺑﯽ ﺷﺮﻑ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﮐﺬﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ!
**قاضی برای دادن حکم خطایم گریه کرد!
**دست در دست من و پا به رفیقم می داد!
**من بی عرضه که بی جا و مکانم چه کنم؟!.
**کسی می دید از بالا که من هم بنده ام یا نه؟!
**مرام نانجیبان یادم آمد !
**نرو
**چه کنم؟!
نظرات