بیوگرافی و عکسهای کمیل نظافتی طلبه آملی و همسرش از اهدای کلیه تا سفیر مهربانی

کمیل نظافتی طلبه آملی و حامی حیوانات و محیط زیست متولد در آمل است
در ادامه بیوگرافی کامل شخصی و خانواده ازدواج و همسر, تصاویر خانوادگی ,فعالیتها و سوابق از اهدای کلیه تا کمک به حیوانات و آدرس اینستاگرام کمیل نظافتی را در مجله حرف تازه میخوانید

بیوگرافی کمیل نظافتی

کمیل نظافتی متولد در شهرستان آمل است و دارای تحصیلات حوزوی می باشد
او پس از تحصیل هشت ترم در حوزه، اکنون در دانشکده فرهنگ و هنر، کارگردانی می‌خواند.

وی علاوه بر اهدای کلیه و کمک های مالی در جمعیت هلال احمر و به بچه های ایتام نیز کمک میکند و در امور خیریه و انسان دوستانه نیز فعالیت دارد و چهره ای محبوب در بین مردم و در شبکه های اجتماعی است و حامی حقوق حیوانات نیز می باشد

همسر کمیل نظافتی

آقای نظافتی در سال ۸۰ ازدواج کرده و دارای یک فرزند میباشد

بنده سال ۸۰ عقد کردم و سال ۸۱ هم ازدواج کردم و اکنون حدود ۱۸ سال است که از زندگی مشترک ما می‌گذرد و یک فرزند دارم.

اهدای کلیه به سجاد

این طلبه جوان کلیه خود را به یک کودک هشت ساله به نام سجاد اهدا کرد و چون خانواده شخص پذیرنده، از وضع مالی خوبی برخوردار نبودند، ماشین خود را هم برای تأمین هزینه عمل پیوند فروخت!

این عمل پیوند در ۲۶ بهمن ماه در بیمارستان شهید بهشتی شهرستان بابل انجام شد.

بیشتر بخوانید : بیوگرافی و عکسهای مرتضی آقاتهرانی استاد اخلاق و همسر و فرزندانش

آخر هفته ها در اختیار خودم هستم

ما در مورد این قضیه با خانواده اتمام حجت کرده‌ایم و همسرم نیز موافقت کرده و بنده به ایشان گفتم که عصر پنجشنبه تا جمعه را در اختیار خودم باشم تا بتوانم امورات مردم را انجام دهم و همسرم نیز از این موضوع استقبال کرد.

الحمد‌لله تمام برنامه‌ریزی زندگی‌ام را دارم؛ حداقل هفته‌ای دو تا سه مرتبه را همراه با خانواده به بیرون می‌رویم

پای پیاده به کربلا

یکی از توفیقات بنده این است که هر سال معمولاً بعد از امتحانات ترم در حوالی تیر و مرداد ماه از آمل به سمت کربلا پیاده می‌روم و تاکنون ۹ سفر از آمل به سمت کربلا با پای پیاده رفته‌ام

برای اهدای کلیه از همسرم اجازه گرفتم

وقتی برای این موضوع تصمیم گرفتم آمدم منزل با همسرم مشورت کردم و گفتم آیا اجازه می‌دهید و در واقع ایشان باید اجازه نهایی را به من می‌داد.
بالاخره شریک زندگی‌ام هم بود و باید یک عمر تحمل می‌کرد و من تبعات این کار را می‌دانستم که ممکن است کلیه‌ام از کار بیفتد، دیالیزی شوم و گرفتاری‌های اینچنینی پیدا کنم و برای خانواده‌ام مشقت به وجود می‌آید به خاطر همین نیز از همسرم مشورت گرفتم و ایشان بدون اینکه لحظه‌ای درنگ داشته باشد گفت اگر اجازه دهید من دوست دارم این کار را انجام دهم!