عکس نوشته و جمله های کودکی + متن دلتنگی در مورد بچگیامون

0

عکس نوشته و جمله های کودکی + متن دلتنگی در مورد بچگیامون

جمله های کودکی و بچگیامون با متن های دلتنگی و غمگین برای دوران بچگی و عکس نوشته های بسیار زیبای یادش بخیر کودکی را در این بخش از سایت حرف تازه گردآوری و منتشر کردیم

کودکی دنیای رنگ های شاد و روز های روشن است
کودکی پرواز در دشت خیال است
همچون قاصدکی رها و سبک بال در باد

جمله های کودکی

جمله های کودکی و بچگیامون

بسیاری از ما حداقل یک خاطره شیرین از دوران کودکی خود داریم
که دوست داریم آن را از دل خاطرات بیرون کشیده
حبابی از آن درست کنیم
و برای همیشه در آن زندگی کنیم …

جمله های کودکی

عکس نوشته و جمله های کودکی

یک بار بی دغدغه
بی اضطراب و شادمانه زیستم
و آن عالم بچگی بود

 

جمله های کودکی

متن دلتنگی در مورد بچگیامون

بعضی آدم ها خیلی زود بزرگ می شوند
بعضی آدم ها خیلی آهسته …
بعضی آدم ها هرگز کودکی نمی کنند
و بعضی آدم ها هیچ وقت بزرگ نمی شوند …

جمله های کودکی

به خنده های بی دلیل دوران کودکی نیازمندیم

جمله های کودکی غمگین یادش بخیر

دوران کودکی …
همان چیزی است که
هیچ کس نمی تواند تنها در یک کلمه توصیفش کند
اما
می تواند تمام احساس آن را در کسری از ثانیه
و با تمام وجودش احساس کند

جمله های کودکی

عکس نوشته دلم بچگی میخواد

روزگاری بود که تمام جهان را
از دریچه ی چشم کودکی می دیدم
که شاد و رها بود و آن زمان بود که
همه چیز زیبا به نظر می رسید

جمله های کودکی

جمله های کودکی و اس ام اس دوران کودکی

برای تجربه دوران کودکی شاد
هرگز دیر نیست!!!

جمله های کودکی

دوران کودکی سرزمینی است که
هیچ کس در آن نمی میرد …

خاطرات دوران کودکی مانند خواب و رویاست
رویایی که اگر چه دور است اما حقیقت جدایی ناپذیر زندگی ماست

جمله های کودکی

ای کاش بچه بودم که اگه دلمو میشکوندن با یه بوسه همه چی یادم می رفت

خدایا تمام خنده های‌ تلخ امروزم را می‌دهم
یکی از گریه های‌ شیرین کودکی ام را پس بده

جمله های کودکی

کودک که بودم؛
گمان می کردم
سردتر از بستنی چیزی وجود ندارد
حال که فکر می کنم
میبینم سرد تر از بستنی،
قلب آدم هایی ست
که تا می فهمند دوست شان داریم
مارا ترک می کنند…!

جمله های کودکی

عکس نوشته یادش بخیر کودکی

ما سه چیز را دردوران کودکی جا گذاشته ایم
شادمانی بی دلیل
دوست داشتن بی دریغ
کنجکاوی بی انتها

جمله های کودکی

متن درباره بچه که بودیم

شما یادتون نمیاد ما وقتی بچه بودیم اول مهر که کفش نو برام میخریدن سر کلاس انقدر نیگاش میکردم که دیگه چشمام خسته میشد ،
تازه اگه روش یه لک میفتاد با آب دهنم تمیزش میکردم …
انقد که من از کفشم لذت میبردم لیونل مسی از کفش طلاییش لذت نمیبره …

جمله های کودکی

جملات یادش بخیر

تو دبستان که زنگ تفریح تموم می شد ، مامور آبخوری دیگه نمی ذاشت آب بخوریم.

یادش بخیر چه روزگاری داشتیم با زاغکی که قالب پنیر برداشت و بعد آقا روباه دوران کودکی ما سرش کلاه گذاشت.

جمله های کودکی

یادش بخیر:اون روزایی که هوا برفی و بارونی بود،ناظم مدرسه میگفت:
امروز صف نیست..
ماهم کلی کیف میکردیم وخوشحال میرفتیم سرکلاس..

جمله های کودکی

یادش بخیر:

اوج خوشحالیمون این بود که شیفت صبح بودیم و پنجشنبه ساعت ۱۲ تعطیل میشدیم ،
شنبه هم چون بعد از ظهری بودیم ساعت ۱۲ میرفتیم
اوج ناراحتیمونم میشد عکسش !!!

جمله های کودکی

 

دلم هوای دوستای دوران ابتداییم کرد یهویی
چقدر تعداد دوستام زیاد بود ، چقدر بی منت و ساده همدیگه رو دوست میداشتیم
یاد اون روزایی بخیر که به خونه دوستمون زنگ میزدیم و با اسم فامیلی سراغش رو میگرفتیم
الو منزل فلانی؟ فلانی هستش؟ من دوستشم
الان حتی یه دوست به درد بخور توی دانشگاه ندارم

 

جمله های کودکی

یادش بخیر:

اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه…
احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزه.

یادش بخیر ، پشت دفترای قدمیم مدرسه ؛ آدمک
چارخونه روی تخته سیاه :
“تعلیم و تعلم عبادت است”

جمله های کودکی

شما یادتون نمیاد ، وقتی مشق مینوشتیم پاک
کن رو تو دستمون نگه میداشتیم بعد عرق میکرد ،
بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند ،
یگه هر کار میکردیم نمیرفت ،
آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده

جمله های کودکی

یادش بخیر:

بچه که بودیم تو بازی هامون همه اش ادای بزرگترها رو در می آوردیم؛
بزرگ که شدیم همه اش تو خیالمون بر می گردیم به بچگی

جمله های کودکی

یادتون میاد…وقتی معلم برای درس پرسیدن اسم بالایی یا پایینیمون رو میخوند،
حس معجزه بهمون دست میداد.

یادش بخیر تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم
میشد ، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم …

همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست، بعدم
صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه !

جمله های کودکی

یادش بخیر:

تو کلاس وقتی درس تموم میشد و وقت اضافه می آوردیم،
تا زنگ بخوره این بازی رو میکردیم که یکی از کلاس میرفت بیرون،
بعد بچه های تو کلاس یک چیزی رو انتخاب میکردند،
اونکه وارد میشد،
هرچقدر که به اون چیز نزدیک تر میشد، محکمتر رو میز میکوبیدیم!

جمله های کودکی

یادتون میاد ؟؟؟
نوک مداد قرمزای سوسمار نشانو که زبون میزدی خوش
رنگ تر میشد …

ولم کن تا ولت کنم!!!
جمله ای استراتژیک در زمان دعواهای بچگی!

جمله های کودکی

نظرات