انشا درباره نامه ای به خدا برای کلاس پنجم و ششم دبستان با مقدمه و نتیجه گیری
انشا درباره نامه ای به خدا : نوشتن انشا در پایه های ابتدایی و حتی دوره اول راهنمایی ضروری است. پس باید موضوع خاص و زیبا و سرگرم کننده باشد. در ادامه همراه حرف تازه باشید.
انشا درباره نامه ای به خدا برای کلاس پنجم و ششم دبستان با مقدمه و نتیجه گیری
انشا اول :
مقدمه:
اگر من بخواهم نامه ای به خدا بنویسم، می نوشتم خدایا حتما تعجب می کنی که چرا برایت نامه می نویسم. انگار دعاها و آرزوهایم کافی نبود که آرزوی دیگری دارم. در نمازهای یومیه ام آرزوهایم را بیان می کنم چون فقط تو می توانی آن ها را برآورده کنی. اما امروز این نامه را برای ابراز قدردانی از تو می نویسم. چیزهای زیادی در زندگی ام وجود دارند که باید به خاطر آنها سپاسگزار تو باشم.
بدنه :
تو همیشه با من بسیار مهربان بودی در بهترین خانواده متولدم کردی. مادرم الهام بخش من، پدرم و خواهرم همه مرا دوست دارند.تو همیشه به من کمک کردی تا بر ترس های درونی ام غلبه کنم. من دانش آموز مضطربی بودم و قبل از هر امتحانی به این فکر می کردم که شکست می خورم اما تو همیشه به من کمک کردی تا موفق شوم.تو همیشه رویاهای من را شنیده ای و آنها را برآورده کردی. ورود من به مدرسه مورد علاقهام چیزی کمتر از رویا نبود اما به حقیقت پیوست.خدایا تو همیشه در انجام خواسته های من بسیار سخاوتمند بودی و همیشه راه درست را به من نشان دادی. حتی در پر استرس ترین لحظات، فکر کردن به تو مرا آرام می کرد از تو ممنونم که به من کمک کردی تا با چنین شرایطی به بهترین شکل ممکن کنار بیایم.تو همیشه شنونده خاموش من بودی و هرگز مجبور نبودم با صدای بلند فریاد بزنم یا گریه کنم و همیشه صدای من را می شنیدی و اجابت می کردی. همیشه حضورت را در زندگیم احساس می کردم.
نتیجه:
این نامه من به خدا است که مستقیما از قلبم نوشتم. هر بار که نعمت های تو را می شمارم خودم را خوش شانس می بینم که به تو ایمان دارم.
انشا دوم :
مقدمه:
خدای من بهترین پناه و تکیه گاه من، امروز از زبان همه بندگانت نامه ای برایت می نویسم و می خواهم که کمکشان کنی و درکشان کنی. خدای خوب بعضی از بندگانت تو را فراموش کردند و دست به سوی غیر دراز کردند.
بدنه:
دلم هوای نوشتن نامه برای تو خدای خوبم دارد، چه بنویسم و از کجا شروع کنم و تا به کجا بنویسم. عشق من از همه کودکان در بند جنگ و ناملایمات محافظت کن، دل هیچ مادری نشکند و هیچ پدری شرمنده خانواده نشود.سایه ظلم را از سر مردم دور کن، خدایا می خواهم در هیچ جای دنیا دردی بر بندگان مستولی نشود و هیچ سقفی از غن چکه نکند و هیچ گلی پژمرده بی آبی نشود، دریاها پرآب و درخت و جنگل سبز و همه جا آباد.پرودگار من عاشق دنیایی غیر تو ندارد و امید لحظاتش تویی، درمان دردش باشد و مرهم زخمش، خداوندا از وطن رانده سقفی جز یاد تو ندارد، پنهاش باش و یاریگرش، خدایا مادر فرزند مرده طاقت درد ندارد، کم دردش شود و نسیم خنک صبر روی دردش بوزان، همدم و همراهم ، من هم حرفی دارم و درخواستی، بگذار در حوالی تو همیشه طعم جرعه زندگیم خوب و خوش و شاد باشد.بگذار در زیر چادر امن توکل به تو روزهایم آفتابی باشند و شبهایم مهتابی، بگذار در شبهای سرد و فسرده بی کسی یاد و حضور تو گرمای دستانم شود و حال خوبی داشته باشم. من هم بنده ناچیز از درماندگانم که سر نیاز به درگاهت فرود آورده ام خدایا دستانم را لبریز اجابت کن و برایم بهترین ها را مقدر فرما.خدایا هر صبح به یادت بر می خیزیم و هر شب در پناه دستان تو به آغوش خواب می روم. همه چیز را به دست مهربان و کرم گسترده تو می سپارم.
نتیجه :
نامه نوشتن را بهانه کردم و خواسته هایم را گفتم، خدای بزرگ و دانا، هرچه در سینه و دل دارم از آن خبر داری، هر آنچه که مستحق اجابت است بر تو و آنچه که شایسته و صلاح نیست از حوالی من دور کن و آرزویش را هم از من بگیر. خدای قلم و دفتر و قرن وابد ودنیا هیچ رفتاری و عملی در دنیا بر تو پوشیده نیست، هرآنچه که موجب ضلالت است از من و اطرافیان و خانواده ام دور کن.
نظرات