سرنوشت هاشم سریال از سرنوشت چی میشه ؛ آیا هاشم و نغمه ازدواج می کنند؟

“سرنوشت هاشم سریال از سرنوشت” چه میشود؟ آیا هاشم و نغمه ازدواج می کنند؟ سرنوشت هاشم و پدرش و خانواده اش چی میشه؟ سوالی که اینروزها مخاطبان و بینندگان این سریال کنجکاو هستند بدانند سرنوشت هاشم در قسمت آخر سریال از سرنوشت چی میشه

عاقبت هاشم در قسمت آخر سریال از سرنوشت چی میشه

درباره هاشم در سریال از سرنوشت که نقش او را دارا حیایی بازی میکند؛ تا اینجای داستان بینندگان همچنان پیگیر سرنوشت او بعد از بیرون آمدن از پرورشگاه و آشنایی با نغمه هستند در سردرگم ماندند تا بدانند هاشم چه عاقبتی پیدا می کند و چه سرنوشتی در انتظارش است

هاشم با دوستش شهراب در یک ریخته گری و تراشکاری که برای برادر نغمه است کار می کنند. رابطه عشقی زیادی بین هاشم و نغمه بوجود می آید. اما این عشق با یک سوء تفاهم سال ها به دوری می انجامد. اما بعد از رفع سوء تفاهم در فصل چهارم از سرنوشت نغمه و هاشم با هم ازدواج می کنند.

آیا هاشم و نغمه ازدواج می کنند؟

در سکانس آخر از سرنوشت می بینیم: ” نغمه بهش میگه چرا چیزی نمیگی؟ هاشم میگه قلبم نمیتونه چیزی را که دارم با چشم می بینم باور کنه نمیدونم چی باید بگم، نغمه شروع میکنه به گلگی کردن از هاشم و بهش میگه خیلی با خودم کلنجار رفتم ولی در آخر بخشیدمت اما اگه زندگیمو ادامه بدم به خودم خیانت می کنم امروز آخرین روزیه که منو میبینی و از اونجا میره، هاشم حسابی حالش بد میشه و با فریاد ازش میخواد که نره” هاشم تمام شب را بیدار مانده و وقتی هوا کمی روشن میشه سهراب را بیدار میکنه تا به سمت محل کار نغمه برن. هاشم اونجا از منشی سراغ نغمه کلهر را میگیره که همان موقع با نغمه روبرو میشه چند لحظه ای به چشمان همدیگه خیره میمانن سپس هاشم میگه باید باهم حرف بزنیم….

خانواده و پدر و مادر هاشم کجا هستند؟

آنگونه در فصل اول و دوم از سرنوشت مشاهده شد از خانواده هاشم خبری نیست. فقط یک ساعت از پدرش به یادگار مانده که همیشه همراهش هست.

گفتنی است سریال از سرنوشت سریالی در چهار فصل تولید شده است. از سرنوشت سریال تلویزیونی به کارگردانی محمدرضا خردمندان و علیرضا بذرافشان است که از شبکه دو پخش شده‌است. این مجموعه از سال ۱۳۹۸ در چهار فصل پخش شده و در ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ به اتمام رسید.

هاشم در فصل اول دوران کودکی خود را در پرورشگاه سپری کردند و در فصل دوم زندگی مستقلی را آغاز کردند. او و دوستش به یک کارگاه ریخته گری رفتند و در آنجا کار یاد گرفتند اما صاحب کارگاه حقوق‌شان را نداد. سهراب و هاشم هم با کمک یک کارخانه دار نیکوکار خودشان کارگاهی را دایر کردند.