استوری جاماندگان اربعین ۱۴۰۳ + عکس استوری خاص جاماندگان اربعین ۱۴۰۳
جاماندگان اربعین ۱۴۰۳، دلهایشان با زائران همنواست و در هر قدم، عشق و ارادت خود را به امام حسین (ع) نشان میدهند. هرچند جسمشان دور است، اما روحشان در کنار زائران پیادهروی اربعین است. برای همدری با این افراد در این پست از حرف تازه متن های سوزناک برای اربعین و اشعارزیبا درباره اربعین و استوری جاماندگان اربعین ۱۴۰۳ و عکس استوری خاص جاماندگان اربعین ۱۴۰۳ آماده کرده ایم.
استوری جاماندگان اربعین
هوا ، هوای جنون و هوا ،هوای سفر
یکی یکی همه رفتند ،زائرین همه پر
دلم هوای کرببلاست و بد جوری
هوس نموده دو رکعت نماز بالای سر
مسافرین حرم خوش به حالتان اما
کنار علقمه ،زیر قبه ی مولا، دعاکنید مرا دم آخر
دعا کنید که عمری بماند وباهم
بریم کرببلا اربعین سال دیگر
کبوترانه مهاجر هنوز منتظرم
که عاشقانه بگیرم ضریح را در بر
یکی میسوزه تو روضه هر هفته
هنوز یک دفعه هم کربلا نرفته
شور حسین است چه ها می کند…
هر که هستیم و هر چه هستیم در یک چیز مشترکیم: بی سر و سامان حسین ایم.
آرزویمان یکی است و آن هم زائر اربعین حسین بودن.
دردمان یکی است و آن هم جاماندن از کاروان روان و در التهاب زینب کبری…
سوزمان یکی است و آن هم نداشتن پر پرواز تا حریم حرم سید الشهداء…
عکس جامـاندگان اربعـین ۱۴۰۳
اگر یک بار در میهمانی اربعین حسین حاضر شوی، دیگر برایت خیلی سخت میشود، در زمانهای دیگر که حرم حسین آرام و بیهیاهو است آنجا باشی.
چون حس میکنی، تنها در اربعین است که حُرمت حرم حسین حفظ میشود؛
در اربعین است که کسی آرام وارد حرم نمیشود؛ همه به سر و سینه میزنند و در فراق حسین اشک میریزند و ناله سر میدهند.
همه به پابوسی تو آمدند
طبق معمول من بی سروپا جاماندم
اربعين آمد؛ دلم را غم گرفت
بهر زينب عالمي ماتم گرفت
سوز اهل آسمان آيد بگوش
ناله صاحب زمان آيد بگوش
جان اهل بيت عصمت بر لب است
كاروان سالار آن ها زينب است
آبرویم رفت از بس به رفیقان گفتم
کربلا قسمت من نیست شما ها بروید.
با زهم رفتند کربلا و مرا جا گذاشتند
باز هم روی دلم پا گذاشتند
عکـس نوشته جاماندگان اربعین ۱۴۰۳
این حسرت جانکاه بریدست امانم
ای کاش کز این قافله برجای نمانم
من دست به دامان تو گشتم که دگر بار
توفیق وصالت بشود مونس جانم
اما چه کنم در غل و زنجیر گناهم
آزادی از این ورطه نبودست توانم
صد قافله با زینب مضطر شده همراه
جز من که از این قافله محروم بمانم.
ای کربلا! گل هـای سرخ یاس من کو؟
ای وادی خون! اکبر و عباس من کو؟
با غنچه ی نشکفته پرپر چه کردی؟
با حنجر خشک علی اصغر چه کردی؟
……
زائران اربعین، بار سفر میبندند
بار من خورد به زمین و زسفر جاماندم
……
سلام میدهم از بام خانه سمت حرم
چه میشود که بیایم منم قدم به قدم؟
یک اربعين طلبیدن برای تو سهل است
حرم نرفته بمیرم برای من سخت است.
آبرویم رفت از بس به رفیقان گفتم
کربلا قسمت من نیست شماها بروید
……
اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید
گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر می آید
نظرات