آیا شیوع بیماری هلندی در ایران جدی است؟
بله! این ویروس از اوایل دهه ۵۰ (دوره پهلوی) وارد ایران شده و سالهاست که بی سر و صدا قربانی میگیرد. قربانیان اصلی این بیماری را در خانواده ها و اطرافیان خود بارها دیده ایم. پدر کارخانه دار دوستمان، مادر قالیباف همسایه و خواهر تازه فارغ التحصیل شده از دانشگاه تهران!
این ویروس سال هاست که بر جان اقتصاد ایران افتاده است. بیماری هلندی اصطلاحی اقتصادی است که به رکود در بخشهای تولیدی و صادراتی یک کشور در پی افزایش ناگهانی درآمدهای حاصل از صادرات منابع طبیعی، بهویژه نفت اشاره دارد. در واقع این بیماری، طلسم نفتی است که اقتصاد ایران را زمینگیر کرده است.
ایران، سرزمینی ثروتمند با ذخایر عظیم نفت و گاز، در چنگال بیماری هولناکی گرفتار آمده که ریشه در وابستگی به طلای سیاه دارد. این بیماری، که به اصطلاح “بیماری هلندی” نامیده میشود، ویروسی منحوس است که بر پیکر اقتصاد ایران چنگ انداخته و آن را از درون پوک و ویران میکند.
نغمه شوم هلندی در دهه پنجاه خورشیدی آغاز شد. هنگامی که سیل درآمدهای نفتی به خزانه کشور سرازیر شد، فریاد شادی سر به فلک کشید. غافل از آنکه این ثروت بادآورده، بلای جان اقتصاد ایران خواهد شد!
افزایش سرسامآور ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی مانند زهر در کام صادرات غیرنفتی بود. تولید داخلی دیگر رمقی برای رقابت در بازارهای جهانی نداشت و کارخانهها یکی پس از دیگری رو به تعطیلی گذاشتند.
دولت، مست از ثروت بادآورده، به جای سرمایهگذاری در بخشهای مولد، در دامنهای از واردات بیرویه و اسراف غرق شد. گویی طلسمی سیاه بر ثروت ملی بسته شده بود و آن را به تباهی میکشاند.
بیماری هلندی، تبعات هولناکی را به بار آورد. بیکاری سر به فلک کشید، تورم به جان مردم افتاد و شکاف طبقاتی عمیقتر شد. دهها سال از ابتلای ایران به بیماری هلندی میگذرد. اما هنوز گامی جدی برای رهایی از این چالش برداشته نشده است. گویی عزم ملی برای نجات اقتصاد از این طلسم شوم وجود ندارد.
علاوه بر این، دولت ایران بخش زیادی از درآمدهای نفتی را صرف واردات کالاهای مصرفی و سرمایهگذاریهای غیرمولد کرد. این امر منجر به افزایش تورم و کاهش بهرهوری شد و از رشد پایدار اقتصادی جلوگیری کرد.
تاثیرات منفی بیماری هلندی در ایران تا به امروز ادامه داشته است. این امر ایران را در برابر نوسانات قیمت نفت آسیبپذیر میکند و مانع از رشد و توسعه اقتصادی پایدار میشود. مقابله با بیماری هلندی نیازمند تعهد بلندمدت به اصلاحات اقتصادی و سیاستی است. با اتخاذ رویکردی جامع و چندجانبه، ایران میتواند بر این چالش غلبه کند و مسیر توسعه اقتصادی پایدار را طی کند.
آیا ایران تا ابد در بند بیماری هلندی خواهد ماند؟ یا روزی طلسم وابستگی به نفت شکسته خواهد شد و خورشید رونق و شکوفایی بر اقتصاد ایران تاب خواهد انداخت؟ آیا ما شهامت رهایی از این طلسم را خواهیم داشت؟
بسیار خب! این درست که بیماری هلندی، اژدهاییست که چندین دهه است بر اقتصاد ایران سایه افکنده، این هم قبول داریم که رونق نفتی را به رکود و وابستگی تبدیل میکند. اما قبل از پاسخ به سوالات بالا یک صورت مسئله مهم باید طرح شود! در این میان، زمزمههایی از تقصیر و راهحل وجود دارد: آیا این طلسم نفتی است یا غفلت استراتژیک؟ کدام عامل ریشه این بیماری مزمن است؟
برخی، اعتماد بیحد و حصر به نفت را مقصر میدانند. اتکای صرف به طلای سیاه، بخشهای دیگر اقتصاد را فلج کرده و در برابر نوسانات بازار، ایران را بیدفاع رها کرده است. گویی طلسمی بر سر ایران سایه افکنده که تنوع و نوآوری را در آن ممنوع کرده است.
اما عدهای دیگر، انگشت اتهام را به سوی غفلت استراتژیک نشانه میروند. آنها معتقدند که یارانههای بیرویه، فرصتها را برای شکوفایی بخشهای دیگر تباه کرده و زمینه را برای فساد و ناکارآمدی فراهم کرده است. در این دیدگاه، بیماری هلندی نه طلسمی کهنه، بلکه زخمی خودساخته است.
چه کسی مقصر است؟
راهحل چیست؟
آیا ایران میتواند بر این بیماری غلبه کند؟
اگر قدرت مردان در دام غفلت و تکیه بر گذشته باقی بمانند، بیماری هلندی همچنان ریشه در اقتصاد ایران خواهد دواند و طلسم خود را بر سرنوشت این ملت سایه خواهد افکند.
بیماری هلندی یک پدیده پیچیده است که میتواند اثرات منفی قابل توجهی بر اقتصاد یک کشور داشته باشد. با این حال، کشورها میتوانند با تنوعبخشی به اقتصاد، سرمایهگذاری در بخشهای غیرمنابع طبیعی و مدیریت نرخ ارز و استفاده از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری، برای جلوگیری از آن اقداماتی انجام دهند.
این روزها توجه به همه موارد بالا مثل یک کابوس شبانه در ذهن تصمیم گیرندگان تمامی صاحبین کسب و کارهای کشور حک شده؛ به جز یک مورد، توجه به “ارتباط با مشتری” که مهجور و نا آشنا در گوشهای از این بازار متلاطم نوری برای امید روشن کرده است.
در حالی که به نظر میرسد در نگاه اول ارتباط مستقیمی بین بیماری هلندی و مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM وجود نداشته باشد، در واقع میتوان پیوندهایی ظریف بین این دو مفهوم یافت.
بیماری هلندی میتواند منجر به افزایش قیمت کالاها و خدمات، به ویژه در بخشهایی که با صادرات منابع طبیعی مرتبط نیستند، شود. این امر میتواند بر رفتار مشتریان تأثیر بگذارد و آنها را به دنبال جایگزینهای ارزانتر یا تقاضای کمتر برای محصولات داخلی سوق دهد. در این شرایط، سیستمهای CRM میتوانند به کسبوکارها در شناسایی و حفظ مشتریان، ارائه خدمات به مشتریان با کیفیت بالا و ایجاد وفاداری به برند کمک کنند.
هم چنین همانطور که تنوعبخشی به صادرات برای کاهش وابستگی به منابع طبیعی و پیشگیری از بیماری هلندی ضروری است، تنوعبخشی به پایگاه مشتری نیز برای کسبوکارها در مواجهه با چالشهای اقتصادی ناشی از این پدیده حائز اهمیت است.
از سمت دیگر بیماری هلندی میتواند منجر به افزایش رقابت در بازار داخلی شود، زیرا کسبوکارها برای حفظ سهم بازار خود تلاش میکنند. در این شرایط، سیستمهای CRM میتوانند به کسبوکارها در افزایش کارایی عملیاتی، کاهش هزینهها و ارائه خدمات به مشتریان با کارایی بیشتر کمک کنند.
این بیماری میتواند عدم اطمینان اقتصادی را افزایش دهد و ریسکهای جدیدی را برای کسبوکارها ایجاد کند. سیستمهای CRM میتوانند به کسبوکارها در شناسایی و ارزیابی این ریسکها، توسعه استراتژیهای کاهش ریسک و ایجاد انعطافپذیری بیشتر در برابر تغییرات اقتصادی کمک کنند.
در شرایط اقتصادی چالشبرانگیز ناشی از بیماری هلندی، حفظ تمرکز بر مشتری و ارائه ارزش استثنایی به آنها برای کسبوکارها از اهمیت حیاتی برخوردار است. سیستمهای CRM میتوانند به کسبوکارها در درک عمیقتر نیازها و خواستههای مشتریان، ارائه خدمات شخصیسازیشده و ایجاد تجربیات مثبت برای مشتریان کمک کنند.
در حالی که بیماری هلندی عمدتاً به عنوان یک پدیده اقتصادی کلان در نظر گرفته میشود، میتواند اثرات قابل توجهی بر سطح خرد نیز داشته باشد و چالشهای جدیدی را برای کسبوکارها ایجاد کند.
با این حال، سیستمهای CRM میتوانند به عنوان ابزاری ارزشمند برای کمک به همه کسبوکارها در مقابله با این چالشها، حفظ مشتریان، افزایش کارایی و حفظ رشد در شرایط اقتصادی دشوار عمل کنند.
علاوه بر موارد ذکر شده، توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که نوع و نحوه استفاده از سیستمهای CRM باید متناسب با شرایط خاص هر کسبوکار و چالشهای منحصر به آنها، تنظیم شود.
این مسئله سالهاست در جهان با ظهور CRM های قدرتمندی مانند: ZOHO ،Hobspot و salesforce توسط کسب و کارها در هر گوشهی این جعرافیا، به شدت مورد استقبال و استفاده قرار گرفته است.
اما همان طور که گفته شد سی آر ام باید مطابق با شرایط خاص هر کسب و کار باشد که با وجود شرایط موجود، کسب و کارهای ایرانی باید از یک سیستم فارسی با تقویم ساز شمسی در کیفیت و استاندارد جهانی، استفاده کنند.
در این راستا مشاوران حوزه اقتصادی، شرکت دانش بنیان ایرانی و با سابقهی آوب (نرم افزار crm پارس ویتایگر) را پیشنهاد میدهد که با قیمت نرم افزار CRM مناسب علاوه بر کیفیت در صف اول حمایت از کسب و کارهای ایرانی نیز قرار دارند.
وقتی این متن رو خوندم، یاد کرونا افتادم و چالشهایی که برای کسبوکارها ایجاد کرد. شاید اگه ما هم از نرمافزار CRM استفاده میکردیم، خیلی کمکمون میکرد. به پیشنهاد یکی از دوستام دمو نرمافزار CRM پارس ویتایگر رو دیدم و حالا تصمیم گرفتم شروع کنم به استفاده ازش.