کاکتوس

بیوگرافی معصومه حائری عروس امام خمینی و همسرش + علت فوت و تصاویر جدید

0

بیوگرافی معصومه حائری عروس امام خمینی و همسرش + علت فوت و تصاویر جدید

بیوگرافی معصومه حائری

بیوگرافی معصومه حائری : زاده سال ۱۳۱۷ اهل قم می باشد. او فرزند مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی حائری و از خاندان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذار حوزه علمیه قم است.در ادامه به معرفی و بیوگرافی معصومه حائری و علت فوت ایشان و همسرش و فرزندانش می پردازیم. با ما همراه باشید.

معصومه حائری

او فرزند مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی حائری و از خاندان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذار حوزه علمیه قم است. وی در ۱۶ سالگی در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۳۳ با پسر اول امام خمینی ازدواج کرد و در ابتدا علاقه‌ای به ازدواج نداشته، اما با توجه به شرایط آن دوران به توصیه پدرشان و بعد از ملاقات حاج آقا مصطفی به ازدواج با وی رضایت می‌دهند و بعد از گذشت یک سال به عقد او در می‌آیند. وی در دوران تبعید حضرت امام (س) و حاج آقا مصطفی در عراق حضور داشتند و همسرشان را همراهی می‌کردند.حاصل ازدواج آن ها ۴ فرزند بود، دو تن از فرزندانشان در کودکی از دنیا رفته اند و یک پسر به نام حسین و یک دختر به نام مریم دارند. بعد از فوت همسر ایشان مصطفی خمینی در تاریخ ۱۳۵۶ معصومه خانم حائری به عنوان ستون خانواده به تربیت و پرورش فرزندانشان پرداختند.

گفتگو با ایشان عروس بزرگ امام خمینی :

اگر درباره ازدواجتان با مرحوم حاج آقا مصطفی، خاطرات و نکاتی دارید بفرمایید :

در واقع من نمی‌خواستم ازدواج کنم و قصد داشتم به درسم ادامه بدهم و به کشورهای خارجی سفر کنم؛ اما طبق رویه و روال خانواده‌های سنتی، پدرم نظرش این بود که من ازدواج کنم و من هم قبول کردم و مرحوم حاج آقا مصطفی هم چون به پدرم علاقه داشت، از من خواستگاری کرد و پدرم نیز به جهت اعتمادی که به امام و حاج آقا مصطفی داشت جواب مثبت داد؛ اما مادرم گفت موافقت شما کافی نیست و خود دختر هم باید قبول کند و شما با این که این دختر هنوز آقا مصطفی را ندیده است، چطور با ازدواج این‌ها موافقت کردید؟! پدرم آدرس محل مباحثه حاج آقا مصطفی را به ما داد و گفت فردا با هم به محل بحث حاج آقا مصطفی بروید و پس از مباحثه ایشان را ببینید.روز بعد من و مادرم به محلی که پدرم آدرس داده بود رفتیم و حاج آقا مصطفی را که در میان بقیه طلبه‌ها مشخص بود و قد بلند و قیافه خیلی خوبی داشت و به نظرم مدرن و امروزی می‌آمد دیدیم و با این که روحانی و ملبس بود، اما معلوم بود که با سایر روحانیون و طلاب تفاوت دارد.من رضایت خودم را اعلام کردم و عقد خوانده شد و پس از یک سال ازدواج کردیم.

آیا شما در تمامی تبعید ها همراه همسرتان بودید :

با پیش آمدن وقایع انقلاب و تبعید امام و حاج آقا مصطفی به ترکیه و سپس عراق، من هم به همراه همسر امام به نجف رفتم و من نزدیک سه سال پدر و مادرم را ندیدم و در این مدت، امکان تماس تلفنی و حتی نامه‌نگاری وجود نداشت و من هیچ خبری از پدر و مادرم نداشتم و نمی‌دانستم در چه وضعیتی هستند، آیا زنده هستند یا نیستند و این وضعیت برای من که در اول جوانی بودم خیلی سخت بود…

اگر ممکن است ماجرای رحلت مشکوک حاج آقا مصطفی را برای ما شرح بدهید.

ما یک خدمتکار خانم داشتیم که اصالتاً یزدی بود و وقتی که من ازدواج کردم، پدرم این خانم را برای کمک به من آورد و در نجف هم پیش من بود تا این که وفات کرد و از دنیا رفت.من قضایای شب رحلت حاج آقا مصطفی را از زبان این خدمتکار که به او ننه می‌گفتیم و زن خیلی فهمیده‌ای بود و علیرغم بی‌سوادی، خیلی دانا بود و به همین جهت امام هم به او احترام می‌گذاشت، نقل می‌کنم؛ چون خودم مریض بودم و در طبقه پایین منزل پیش بچه‌ها خوابیده بودم.ننه می‌گفت آن شب وقتی حاج آقا مصطفی به خانه آمد، به من گفت درب خانه را ببند، ولی قفل نکن؛ چون قرار است کسی به ملاقات من بیاید؛ شما هم برو بخواب. ننه می‌گفت من به اتاقم رفتم، اما نخوابیدم. اتاق ننه رو به روی در خانه بود و می‌توانست ببیند چه کسی وارد منزل و یا خارج می‌شود. حاج آقا مصطفی هم طبق معمول برای مطالعه به کتابخانه خودش در طبقه بالا رفت تا مطالعه کند. عادت حاج آقا مصطفی این بود که از سر شب تا اذان صبح مطالعه می‌کرد و پس از اذان، نماز صبح را می‌خواند و می‌خوابید.آن شب ننه دیده بود چه کسانی پیش آقا مصطفی رفته بودند و همه آن‌ها را شناخته بود و ما هرچه اصرار کردیم اسم از آن‌ها را به ما نگفت. ننه صبح خیلی زود صبحانه حاج آقا مصطفی را برده بود و ایشان را برای خوردن صبحانه صدا زده بود، اما دیده بود ایشان بیدار نمی‌شود و به همین علت پیش من آمد و گفت هرچه حاج آقا مصطفی را صدا می‌زنم بیدار نمی‌شود.من به طبقه بالا رفتم و دیدم حاج آقا مصطفی در حالت نشسته، به روی میز کوچکی که جلویش بود افتاده و خم شده است. من جلو رفتم و آقا مصطفی را از روی میز بلند کردم و روی زمین خواباندم و دیدم بدنش خیلی گرم و از عرق بسیار زیاد، کاملاً خیس و نقاطی از بدنش کبود است.ننه فوری از خانه بیرون رفت تا همسایه‌ها را صدا بزند و کمک بگیرد که دیده بود آقای دعایی در همسایگی ما بود، ننه قضیه را به آقای دعایی گفت و ایشان به همراه چند تن از همسایه‌ها آمدند و حاج آقا مصطفی را به بیمارستان بردند، ولی دیگر کار از کار گذشته و حاج آقا مصطفی از دنیا رفته.

اگر زمان به عقب برگردد و خانم معصومه حائری یزدی جوان شود و حاج آقامصطفی دوباره از ایشان خواستگاری کند، آیا جواب ایشان مثبت است؟

بله قطعا چون ایشان را دوست داشتم

معصومه حائری کیست

علت فوت ایشان

ایشان امروز ۷ خرداد ۱۴۰۳ در سن  ۸۳ سالگی پس از یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت.

دیگر عکس ها

بیوگرافی معصومه حائری

همسر معصومه حائری

علت فوت معصومه حائری

گفتگو با معصومه حائری

عکس های معصومه حائری

فرزندان معصومه حائری

معصومه حائری در کنار امام خمینی

معصومه حائری که بود

همراه ما باشید

نظرات