۵۵ متن کوتاه در مورد جانباز برای مدرسه و کودکان + شعر و جملات کوتاه
۵۵ متن کوتاه در مورد جانباز برای مدرسه و کودکان + شعر و جملات کوتاه
برای اینکه کودکان و فرزندانمان با جانباز و جانبازان عزیز آشنا شوند باید این موضوع را برای آنها با زبان خودشان توضیح دهیم. این بخش راجب به متن در مورد جانباز برای مدرسه و مسابقات مدارس است. در این پست از حرف تازه، متن کوتاه در مورد جانباز برای مدرسه همراه با شعر و جملات کوتاه درمورد جانباز ساده و کودکانه برای مدرسه ویژه سال ۱۴۰۲ آماده کردهایم تا این روز را برای آنها هم یادماندنی کنیم.
متن کوتاه در مورد جانباز برای مدرسه
جانبازان برای مردم ایران بسیار محترم هستند و ما آنها را دوست داریم. جانباز برای آرامش و دفاع از وطن از جان خود گذشت تا ما امروز در آسایش و راحتی زندگی کنیم . خیلی خوب است که ما در تقویم ایران یک روز به نام روز جانباز داریم تا بتوانیم یادی از آن ها بکنیم و قدردانشان باشیم . جانبازان عزیز ما شما را دوست داریم و می دانیم چقدر جانفشانی کردید.
——–
آقای جانباز عزيز میدانم كه شما سال ها در جبهه ها ي جنگ بوديد و با دشمنان مبارزه كرديد و در را ه دفاع از ميهن عزيزمان ايران قسمتي از جسمتان و تمام سلامتيتان را فدا كرديد. واقعا اگر شما و شهدا نبوديد كه اين طور در مقابل دشمنان بايستيد چه اتفاقي مي افتاد؟ ديگر نه آرامشي در شهر ها بود و نه خنده و شادي در خانه ها با قي مي ماند.
از همين جا دست شما و تمام هم رزمانتان را مي بوسم و از صميم دل به شما قهرمانان افتخار مي كنم. اميدوارم كه من و هم سن و سال هايم بتوانيم راه شما و شهدا را ادامه دهيم . برايمان دعا كنيد.
متن کودکانه درباره روز جانباز برای مدرسه
در کجای دنیا آدم رنج می برد و از آن رنج احساس رضایت می کند و با کسی آنرا تقسیم نمی کند. مرد مسلمان ایرانی با الگوی علی و حسین یک تنه غم یک دنیا را تحمل می کند و دم نمیزند پس جانباز عزیز خوش غیرت تو همیشه قهرمان منی
در آخر می گویم گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
به دو عالم ندهم بیماری را
برای این فرزند گرانمایه ارزوی موفقیت دارم
ثانیه هایی از این خون دل خوردن را با هیج ی نمی شود جبران کرد
————–
جانبازان، یادگاران روزهای عشق و حماسه اند؛ خاطرات مجسّم سال هایی که درهای آسمان
به روی عاشقان باز بود و فرشتگان در آسمانِ زمین گرم گلچینی بودند. سلام بر تو ای جانباز
که زیباترین فرصت پرواز را در بال های شکسته ات می توان یافت
ای جانباز! فراتِ جان تو،
سقّای خیمه های تشنگان وطن بود تا امروز،
در سایه امن ایمان،
عبّاس(علیه السلام) را در آیینه چهره تو ببینیم.
ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و روز جانباز مبارک.
مبارک باد نورانیت خانه هایی
که در سایه شمع وجود جانبازان،
ذرّه ذرّه به آسمان
نزدیک تر می شوند.
————–
۴ شعبان برابر با تولد حضرت ابوالفضل العباس (ع) و روز جانباز مصادف است. ما به پاس قدردانی از عزیزان جانبازی که برای دفاع از خاک کشور جان خود را در کف دستانشان قرار دادند و هنوز هم یادگاران جنگ را بر تن خود دارند مجموعه ای از متن درباره جانباز برای شما آماده کرده ایم.
جانباز، با لبخند زخم خویش، خاطرات خفته عباس(ع) را در کربلا بیدار می کند.
دست و پا و جسمتان را در میان خاکریزها و سیم خاردارها و میدانهای مین جا گذاشتید برای ایران زمین به راستی عشق فقط باشما معنی میشود. خاک و اسمان و مردم ایران تا ابد مدیون شماست
جملات زیبا و قشنگ درباره جانبازان
فرشتگان خدا همان جانبازان اعصاب و روان هستند که یه عنوان انسان در کنار ما زندگی می کنند این افراد به دلیل شرکت در جنگ پر و بالشون شکست ما حاضر شدند از تمام چیزهایی که برایشان مهم بود بگذرند ولی در جنگ شرکت کنند.
یه جانباز اعصاب و روان مظهر زیبایی است. شاید روحی زخم دیده باشد و زخم ها باعث شدند که زیبایی ظاهرش از بین برود اما با وجود این ها دارای قلبی مهربان هستند که اگر موفق شوید باطنی او را بفهمید با آینه از از مهربانی خدا آشنا می شوید.
متن های ساده درباره جانباز
جانبازان کسانی هستند که نماز سرخ عشق را به وضوی خون اقامه کرده اند و زکات جسم خویش را به معشوق تقدیم داشته اند ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز خجسته باد.
غمگین مباش که یک جانباز هستی، خوشحال باش، که میدانی چرا؟!… چون بالهایت هنوز سر جایشان هستند. جانبازان، بزرگانی هستند که قامت غیرت برافراشتند تا لوای اقتدار ایران اسلامی را استوار بدارند
————
جانبازی، ایستادن به غرور و استقامت به سرور است؛
در آن هنگام که محبوب بر بنده ای می پسندد تا در مقام صبر،
ذره ذره شهید شود.
به راستی که در دل جغرافیای ناب شهادت، مرزهاییست میان ماندن و رفتن
در آن زمان که حضرت دوست امتحان خویش را،
جرعه جرعه رفتن به سوی شهادت قرار می دهد؛
زیرا در مقامِ چلّه نشینی صبر،
میخواهد از تو ابالفضلی دیگر بسازد.
تو آن آفتابی که به شانه های برفی زمان،
جاری شدن و رسیدن به دریا را می آموزی.
پایی که از تو در راه عشق گرفتند
گویا زودتر از تو راهی جاده های آسمان شدند
در ایستگاه ساکت چشمانت،
سرفه هایت را میبینم که تا بهشت پَر میکشند
وقتی نفسهای شیمیایی تو تنگ میشوند
و شعرهای سرخِ گونه هایت،
شرم ایمانت را پنهان میکنند،
شعر در وصف جانباز ساده و کودکانه
دست هایش از ترانه ی ویلچر انباشته
کمرگاه جوانش
از هجوم بی آرام لحظه ها تاخورده
نمی دانم فرشته ها
از پشت پرچین حیاطشان
روی سجاده ی بلند مهربانی اش
سحرگاه
کدام ترانه را آواز می کنند
که آفتاب
از دو چشم روشن او
شوق دوباره سر زدن
در درونش شکوفه می کند
اشرف سرلک
شعر کودکانه درباره جانباز
دیده اول، روشن از آیینه جان دیده ام
دست و پا گم گشتگان را تا به معراج حضور
در منای عشق و سرمستی، سرافشان دیده ام
در شبستان ولا، رخسارشان مهتاب گون
هاله پیوند سحر از نور ایمان دیده ام
تا جوان را خرمی بخشند از لطف بهار
دامنی رنگین تر از گل های عرفان دیده ام
تا برآید از دل شب، آفتاب مردمی
مهر را بر گردشان آیینه گردان دیده ام
این شقایق های سوزان را به صحرای جنون
سرخوش از پیمانه گلگون پیمان دیده ام
این یکی را شب چراغ معبر آزادگی
آن یکی را مهر در صبح گریبان دیده ام
عزمشان چون صخره الوند، سخت و استوار
رزمشان در پهنه، رشک پور دستان دیده ام
این یکی را آیتی ز آیات رحمت یافتم
آن یکی را پرتوی از نور قرآن دیده ام
این شهیدان زنده اند و چشمه سار جانشان
غیرت دریایی از خون شهیدان دیده ام
شعر ساده و کوتاه درمورد روز جانباز
من فکر می کنم
بابای من تک است
چون دست و پای او
مثل عروسک است
افتاده گوشه ای
آرام و بی صدا
لم داده پیش او
کپسولی از هوا
خوابیده روز و شب
بر روی تخت خواب
من می دهم به او
چای و غذا و آب
در جبهه بوده است
بابای نازنین
جامانده دست و پاش
یک روز روی مین
وقتی که می کند
هی سرفه زورکی
می گویم ای پدر
تو واقعا تکی
متن مجری درمورد روز جانباز
دیدن صورت ماه تو چه دیدن دارد
ناز تو حضرت عباس! کشیدن دارد
من فقط تشنه یک جرعه نگاهت هستم
ناز عباسی دلدار خریدن دارد
ولادت حضرت عباس (ع) مبارک باد
الا ای پاسدار انقلاب کشور عشق
نام نیکویت همیشه ثبت، اندر دفتر عشق
تو کردی اقتدا در عزت و ایثار به آن کس
که هستی اش فدا بنمود و گردید مظهر عشق
———–
دیگر نمانده او را، در زندگی نوایی
دارد هوای رفتن، جانباز شیمیایی
زخم شکفتهاش را دارو نکرد درمان
سر میدهد هر از گاه او نغمه جدایی
دست نحیف او را کی میتوان فشردن
دیگر نمانده جانی در پنجه طلایی
دشمن چه کرده با ما در جنگ نا برابر
رو کرد سوی ظلمت، ما سوی روشنایی
جانم فدای چشمت آن چشم سرخ پر خون
بر تنگی نفسها، در لحظه رهایی
متن طولانی درباره جانبازان
خواستم از تو بنویسم ولی مگر این اسپریهای تنفسی و کپسولهای اکسیژن میگذارند که به تو نزدیک شوم!
به دنبالت میگردم تا روز جانباز را به تو تبریک بگویم!
خط ویلچر لکنته تو را می گیرم و شهر را میگردم. خط ویلچرت از جلوی همه داروخانههای شهر گذشته است…!
رفیق! تو خودت یک داروخانهای! این همه قرص و دوا که کنار تخت تنهایی توست، تبریک میخواهد؟!
کاش میگفتی که تعداد جانبازان شیمیایی ما از شمار کشتهشدگان در هیروشیما و ناکازاکی بیشتر است!
مگر نفسهایت از اتاقت تنگتر نیست؟ این تبریک دارد؟
مگر وقتی همه خوابند کسی از سرفههای بیدار تو خبر دارد؟
مگر تا به حال بعد از گذشت چهار دهه، کسی از سرفههای تو بیدار شده است؟!
سرفههای تو دروازه شهادت است!
سرفههای تو، هم شعر است، هم درد و هم خطبه؛ هم جشن است، هم سالگرد؛ هم عاشقانه است و هم خاطره…!
“یواشکی بگویم، سرفههای تو، موسیقی زیرزمینی است! یعنی ممنوعه…!”
رفیق! حرف تندی بزن! شکایتی کن! فریاد بکش تا سبک شوی!
هرچند ویزویز ریههای گوشخراش تو، هم شکایت است هم فریاد و هم…!
مگر ریههای شیمیایی و نفسهای به شماره افتاده، تبریک دارد؟
مگر دست و پاهای قطع شده، تبریک دارد؟
مگر چشمهایی که به دنیا بسته شده، تبریک دارد؟
مگر نخاعهای قطع شده، تبریک دارد؟
مگر زبانی که تکلمش قطع شده، تبریک دارد؟
مگر نفسهای خردلی، تبریک دارد؟
وقتی موج تو را میگیرد و زمین و زمان را به هم میریزی، اشکهای همسر و فرزندانت را ببین ؟ آیا این تبریک دارد؟
رفیق !خواب راحت، خوابی است که تو سرفه نکنی!
اگر همه اینها تبریک دارد پس:
زخمیترین شعرم فدای تو باد رفیق…!
نظرات