بیوگرافی و عکس های جواد یحیوی بازیگر

0

بیوگرافی و عکس های جواد یحیوی بازیگر

بیوگرافی جواد یحیوی

جواد یحیوی مجری و بازیگر اهل ایران است. سید جواد یحیوی یکی از مجریان با سابقه صدا و سیما و برنامه‌های «طعم آفتاب»، «رد پا» و… شبکه تهران بود که بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۸۸) ممنوع‌التصویر و ممنوع‌الفعالیت تلویزیون شد. وی اکنون در کار بازیگری و تئاتر مشغول است.

سید جواد یحیوی مجری برنامه‌های تلویزیونی که حدود پنج سال است که از عالم اجرا دور و ممنوع التصویرِ تلویزیون بوده‌است، وی در این مدت در عرصه تئاتر به فعالیت خود ادامه داده و با بازی در سریال «قلب یخی (فصل دوم)» بار دیگر به عالم تصویر بازگشته است.

جواد یحیوی

همسر جواد یحیوی

ایشان ازدواج کرده بودند ولی طلاق گرفته اند و یک پسر به نام مسیحا دارد.

جواد یحیوی

فیلم شناسی جواد یحیوی

مجری

تابستانه «طعم آفتاب»
رد پا
مجری در اولین همایش بزرگ شرکت بازاریابی شبکه ای جانسو (فروردین ۹۵)

تلویزیونی

ترش و شیرین (۱۳۸۶)

نمایش خانگی

قلب یخی (فصل دوم) (۱۳۹۰)
شاهگوش (۱۳۹۲)
گلشیفته (۱۳۹۶)
سریال رقص روی شیشه (۱۳۹۷)

سینمایی

باغ فردوس، پنج بعد از ظهر (۱۳۸۴)
سیندرلا (۱۳۸۰)
شوخی (فیلم) (۱۳۷۸)
به امید دیدار (۱۳۹۱)
رستاخیز (فیلم)(۱۳۹۴)
برادرم خسرو (۱۳۹۴)

جواد یحیوی

مصاحبه با جواد یحیوی

کارمند تلویزیون بودی؟

– نه، من هیچ وقت کارمند تلویزیون نبودم.

پس ممنوع التصویر نشدی، دیگر به تو کار ندادند.

– نه. اگر بیرون هم کاری اجرا می کردم که قرار بود در تلویزیون پخش شود، مجوز نمی گرفت.

به طور رسمی که نگفتند ممنوع التصویر هستی؟

– هیچ وقت به طور رسمی نمی گویند، الان هم نگفته اند.

چه شد که بعد از سال ۷۸ دوباره برگشتی؟

– بعد از مدتی با جابجایی هایی در مدیریت صدا و سیما مذاکراتی شد و من برگشتم. زمان لاریجانی برگشتم ولی با این اجازه که فقط در شبکه های استانی کار کنم و آن زمان «تهران» جزو شبکه های استانی محسوب می شد، بنابراین من می توانستم در شبکه تهران کار کنم.

یک برنامه شبانه داشتی.

– یک برنامه هفتگی داشتم که شب بود. به اسم آدینه که با محمود علیقلی با هم اجرا می کردیم. یکی دو دوره جشن رمضان داشتم. یک مدتی هم برنامه صبح ها را اجرا می کردم. مسابقه های تلفنی زیاد اجرا کردم.

یک دوره ای بعد از اینکه مجری های جوان تر به صدا و سیما آمدن پوشیدن لباس های رنگی تر در بین آقایان بیشتر شد.

– همان زمان در طعم آفتاب وقتی قرار شد بدون کت اجرا کنیم و یک مقدار راحت تر باشیم، رفتیم چند پیراهن لیمویی و سبز و آبی آسمانی گرفتیم با شلوار کتان سفید و کفش کالج سفید. آن زمان هیچ کس آن لباس را در تلویزیون نمی پوشید. از آنجا یک مقدار این ماجرا شروع شد. همان روزها همکارهای من به من پالس های خوب دادند. فرزاد حسنی بعد از اولین اجرایش به من گفت نظرت چی بود و از من نظر خواست. فرزاد حسنی بعد از اینکه از اجرایش با رادان بیرون آمد را در محوطه جام جم دیدم. به من گفت کاری کردم که تو سال ها پیش کردی. گفتگویی را با رییس پلیس گرفتم که خط شکنش سال ها پیش تو بودی. این پالس ها خیلی خوب بود.

ولی کلا نبود یحیوی زود فراموش شد. مجری های بعد از تو خیلی گل کردند.

– دارم فیدبک آدم ها را در خیابان می بینم. من۹ سال است روی آنتن تلویزیون نیستم ولی هنوز مردم من را می شناسند و با من معاشرت می کنند و در خیابان من را به اسم کوچک صدا می کنند و این برای من ارزش دارد چون نشان می دهد که من فراموش نشده ام. خیلی از بچه هایی که بعد از من آمدند و چهره شدند، جنس کارشان را من نمی پسندم و به آن نقد دارم ولی شاید برای ماندن یا شاید برای اسم و فیس بودن یا فراموش نشدن آن رویه درست تر بود. یک جای دیگر من گفتگو کردم باعث دلخوری رضا رشیدپور هم شد.

اینکه گفته بودید دیدن شدن برایش اهمیت دارد؟

– اول حرفم این بود که چرا فضای فرهنگی و رسانه ای در سرزمین ما آنقدر باثبات نیست که یک چهره فعال رسانه ای مثل رضا رشیدپور برای اینکه بتواند کار کند یک روز باید با شبکه ایرانیان برای مشایی کار کند.

این را که تکذیب کرد.

– من هم امروز اگر هر کس بگوید برای مشایی کار کردی تکذیب می کنم. مجوز شبکه ایرانیان را پسر آقای خزعلی گرفت و علیرضا داد که رفیق فابریک آقای حسینی وزیر ارشاد آن زمان بود. ایرانیان لوگوی چه کسی بود؟ که بعدا دانشگاه ایرانیان و مرکز ایرانیان و … راه افتاد؟ شبکه ایرانیان هم زیرمجموعه همان پکیج بود. کاری ندارد که بعدا تکذیب کنیم و بگوییم ربطی نداشت.

الان این انتقاد به رشیدپور وجود دارد که تو اگر معتقد بودی در تلویزیون نمی شود کار کرد و نسبت به آن موضع داشتی چرا با یک تلفن برگشتی؟

– یک زمانی رضا به من گفت تو نمی آیی در شبکه ایرانیان اجرا کنی چون می خواهی به تلویزیون برگردی.

این احساس وجوددارد که تو هم از مجری های بعد از خودت خوشت نمی آید.

– من بارها مصاحبه کرده ام و از من پرسیده اند کدام مجری ها بهتر هستند و من دو سه تا اسم داده ام.

جواد یحیوی بالاخره زندگی دارد و تلویزیون هم سی میلیون بیننده دارد. اگر فردا یک نفر بیاید بگوید این مهر و امضا تو می توانی به تلویزیون برگردی.

– اگر در تلویزیون نشود کاری انجام داد که امروز معتقدم نمی شود، من هرگز بر نمی گردم. مشخص است که تلویزیون علاقه مند است یک آدم هایی را بیاورد و یک آدم هایی را بیرون کند.

شایدر ضا رشیدپور هم الان آن مهر و امضارا گرفته و به این نتیجه رسیده که می تواند کار کند.

– بسم الله! من که به او نمی گویم کار نکند. الان از عید تا حالا رضا (رشیدپور) دیده شده؟ کاری که فرزاد می کند (برنامه اکسیر) خوب است؟ مهران مدیری برنامه خوبی می سازد؟ رامبد جوان برنامه خوبی می سازد؟ برنامه رامبد روی دست مردم سوار است و هر کسی هم می آید داخل همه دست و هورا بعد هم می گوییم شادیم. شادی که قراردادی و با اشاره های مدیر صحنه باشد مثل قراردادهای تاکسیرانی است که می گوید خط تو از اینجا تا آنجاست. اینکه دیگر شادی نیست. این یک شوی تلویزیونی است که یک شکلی از شادی را ابراز می کنیم.

با حرف هایی که خودت گفتی توجیه رامبد جوان هم لابد همین است که از این رسانه استفاده می کنم که یک مقدار کار فرهنگی انجام داده باشم.

– دمش گرم و نوش جانش. اما امروز من نمی توانم این کار را انجام بدهم. من نگاه و نقد خودم را دارم.

پس الان سلیقه ات تغییر کرده؟

– نه، یک عمری همین بوده.

نقدی که به شومن های ما وارد می شود این است که انگار می خواهند بگویند خیلی به همه چیز مسلط اند و همه چیز را از همه بهتر می دانند.

– خیلی از بچه ها برای شان مهم است که سر صحنه قهرمان باشند و گل را خودشان بزنند. اصلا برای شان مهم نیست که برای برنامه شان چه اتفاقی می افتد، طرف برنامه و باکس و استیج را نابود می کند فقط برای اینکه بگوید دیدید من چه کردم!

یک برنامه تلویزیونی خیلی خوب اگر بسازید در یک شبکه تلویزیونی هم می شود پخش شود. مدیوم خیلی متفاوت نیست.

– نه با تو موافق نیستم. پس تفاوت ها چیست؟

شما یکسری محدودیت های تلویزیون را ندارید ولی تصویر و متن و موسیقی در تلویزیون هست.

– درست می گویی. اینجا ابزارهای ما برای تولید یک محصول بصری همان ابزارهاست اما ما باید این را درست کنیم کهباور کنیم این یک مدیوم متفاوت است. مثلا می گوینددیددر شب دیده شد ولی چی دیده شد؟ یکسری ویدئوهای دو سه دقیقه ای از هر گفتگو دیده شد. کسی ننشست ۴۰ دقیقه را کامل ببیند. این مدیومی است که مثلا پشت چراغ قرمز یک ویدئوی کوتاه لود می شود و می بینیم. باید متناسب با آن بسازیم.

برنامه سینمایی یعنی برنامه ای که از رنگ و دکور و… هم مشخص باشد که سینمایی است. وقتی به مدیوم شما می رسیم که ضرب آهنگ و همه جذابیت سینما را باید یک جا داشته باشد.

– یک روز بیا دفتر ما ببین در چه فضایی داریم برنامه تولید می کنیم. تهیه کننده برنامه ما یک آقایی به نام حامد قشلاقی است که هیچ ردی از ایشان در عرصه فرهنگ وجود ندارد و آپارات می گوید ایشان تهیه کننده باشد.

مخاطب دوست دارد دوتا ایده جدید که در تلویزیون پیدا نمی شود را در برنامه تو ببیند.

– حرف تو درست است و ما هم هنوز به آن دست پیدانکرده ایم. به این دلیل که تو به جایی می رسی که قاچ زین را بچسبی سواری پیشکشت. ما برای کیفیت هایمان هزارتا امتیاز داده ایم و با ایده آل های مان فرسنگ ها فاصله داریم.

شهرت هیچ وقت برایت جذاب نبود؟

– این جذابیت برای من در همان سن بیست و سه چهار سالگی تجربه شده بود. روی جلد مجلات بودم و همه من را می شناختند.

شهرت حسی است که هیچ کس از آن سیر نمی شود. آدم ها حتی در ۵۰ سالگی هم دل شان می خواهد دیده شوند.

– جذاب است ولی برای آدمی که هدفش دیده شدن است.

برای تو جذاب نبود؟

– هیچ وقت. شاید همان اولش هم جذاب نبود چون آدمی که دیده شدن برایش اهمیت دارد چهار زانو وسط استودیو نمی نشیند. سعی می کند لباس خوب بپوشد و ژیگول باشد و …

اتفاقا آن ساختارشکنی باعث شد بیشتر دیده شوی.

– من برای اینکه بیشتر دیده شوم ساختار نشکستم. آن ساختار غلط بود و باید شکسته می شد. ارتباط تلویزیون با جامعه اش قطع بود. ما اطوارهای رسانه ای آن طور که در غرب تجربه می شود را نمی دانیم داشته باشیم. طرف استار است با خودش مد می آورد. شلوار باب اسفنجی می پوشد از فردا مردم شلوار باب اسفنجی می پوشند. مد یا جریان فکری را با آن استارها به وجود می آورند.

الان هم این اتفاق می افتد. همه نگاه می کنند بهرام رادان روی بیلبورد چه پوشیده، تقلید می کنند.

– روی بیلبورد. روی آنتن اجازه نداری لباس آستین کوتاه بپوشی.

من عادل را دوست دارم و فکر می کنم کارش را درست انجام می دهد. نقد تکنیکی زیاد به او دارم. حرف زدنش را دوست ندارم و به نظرم یک جاهایی موقعیت های طلایی خودش را می کشد. وقتی دارد یک ارتباط را وصل یا قطع می کند درست همان لحظه قطع ارتباط زنده با مخاطب یا برگشتن بهآنتن درست زمانی که عادل لابلای کاغذهایش گم شده، درست هم که حرف نمی زند، به دوربین هم نگاه نمی کند و … به جای اینکه حرف مهمش را آنجا بگوید. هزارتا گیر تکنیکی به عادل دارم ولی عادل یک کاراکتر دارد که موفق شده برای مخاطبان جهان فوتبالش که از پروفسور سمیعی تا من یا هر آدم دیگری هستیم موفق باشد. این کاراکتر، با این شلختگی بی تکنیکی اش به آدمی تبدیل شده که حرف تو را می زند و از جنس تو حرف می زند.

اینکه عادل از چه فرصت هایی بهره گرفته برای اینکه این کار را بکند، اینکه تلویزیون همیشه با فدراسیون فوتبال مشکل داشته برای اینکه پولش را ندهد و هر وقت فدراسیون پولش را می خواسته تلویزیون به عادل می گفته فدراسیون را خراب کن. عادل هم وقت داشته همه را از بالا تا پایین فدراسیون چک و لگدی کند که همیشه موضع خودش را نسبت به تلویزیون حفظ کند.

عکس های جواد یحیوی

جواد یحیوی

جواد یحیوی

جواد یحیوی

جواد یحیوی

نظرات