ساعتچی

بیوگرافی علیرضا شجاع پور شاعر کیست و همسر و فرزندانش +‌علت فوت و درگذشت

2

بیوگرافی علیرضا شجاع پور شاعر کیست و همسر و فرزندانش +‌علت فوت و درگذشت

علیرضا شجاع پور شاعر و شاهنامه خوان ایرانی و خالق شعر معروف وطن بود. او متولد ۲۰ اسفند سال ۱۳۲۱ در ازنا بود و در نهایت تاسف چهارشنبه گذشته ۲۶ مهر ۱۴۰۲ به علت اصلی بیماری درگذشت.

علیرضا شجاع پور، شاعر معاصر دانش‌آموخته حقوق و علوم اداری و دیپلمات بازنشسته وزارت امور خارجه بود و بیش از ۴۰ سال فعالیت هنری داشت و سال‌ها خارج از ایران به تدریس شاهنامه فردوسی و غزلیات حافظ مشغول بود او همچنین مدتی به عنوان دیپلمات وزارت امور خارجه و فعال محیط زیست فعالیت حرفه ای داشت ادامه بیوگرافی علیرضا شجاع پور و همسرش با ناگفته های زندگی شخصی و هنری و سوابق و فرزندان و علت فوت و درگذشت وی می پردازیم

بیوگرافی علیرضا شجاع پور شاعر کیست و همسر و فرزندانش +‌علت فوت و درگذشت

بیوگرافی علیرضا شجاع پور کیست

علیرضا شجاع پور متولد سال ۱۳۲۱ در ازنا شاعر و مربی شعر و ادبیات و دیپلمات بازنشسته وزارت امور خارجه بود. او دانش اموخته حقوق و علوم اداری بود و مدتی به عنوان دیپلمات وزارت امور خارجه و فعال محیط زیست فعالیت حرفه ای داشت. علیرضا شجا پور با سرودن شهر معروف وطن و سراینده مثنوی‌ ‍«عشق جاویدان من؛ ایران من» جاودانه شد و نامش بر سر زبان ها افتاد. اثری که توسط خوانندگان زیادی به سرود و تصنیف تبدیل شده و بارها از صدا و سیما پخش شد.

بیوگرافی علیرضا شجاع پور

سوابق

مرحوم شجاع پور یکی از شاعران و مدرسین شعر و ادبیات ایرانی بود و سال‌ها خارج از ایران به تدریس شاهنامه فردوسی و غزلیات حافظ مشغول شد و توانست شاگردان بسیاری در عرصه فرهنگ و ادبیات پرورش و به جامعه ادبی معرفی کند. وی مدتی نیز به در فرهنگ‌سرای ارسباران مشغول بود

او از دوران کودکی به شعر و ادبیات علاقه داشت و این علاقه باعث شد تا به طور حرفه ای این هنر را دنبال کند وی تحت نظر اساتید فرهیخته ای همچون استاد محمدجعفر محجوب تعلیم دید و حالا یکی از شاعران مطرح و برجسته کشورمان می باشد.

استاد شجاع‌پور از دوران کودکی با شعر شاعران بزرگ آشنا شد و پس از طی دوران جوانی و سرودن اشعار عاشقانه و نیز طنزآمیز، رفته رفته روی به مفاهیم ژرف‌تر آورد و در غالب اشعارش، به ایران و تاریخ، فرهنگ و تمدن آن و مسائل اجتماعی ایرانیان پرداخت.

بیوگرافی و علت فوت و درگذشت علیرضا شجاع پور سراینده شعر وطن

شجاع‌پور در همه قالب‌های شعر فارسی و در سبک‌های کهن و نو تبحر داشت و اشعار متنوع و ارزشمندی به گنجینه شعر و ادب فارسی افزود. مثنوی‌های «وطن»، ‍«عشق جاویدان من؛ ایران من»، «در بارگاه فردوسی» و «ساقی‌نامه»؛ و شعر نیمایی «رستم و سهراب» از مهمترین و مشهورترین آثار آن مرحوم است.

وی غزلسرایی تبحر خاصی داشت و غزل‌های ناب و استواری با مضامین عرفانی، عاشقانه و اجتماعی سروده‌است. مشاعره او با بانوی غزل‌سرای معاصر و تضمین به اشعار سعدی، حافظ و شهریار هم از آثار برجسته استاد شجاع پور است. همچنین پژوهش هایی در شاهنامه فردوسی و اشعار سعدی و حافظ داشت که برخی از آنها به نشر رسیده یا در کلاسهای شاهنامه‌پژوهی و حافظ‌شناسی آن مرحوم ارائه شده‌است.

آثار

از آثار مرحوم علیرضا شجاع‌پور می‌توان به مجموعه شعر نیمه تمام (زمستان ۷۷)، وطن یعنی همین‌جا یعنی ایران ( سال ۸۱)، تصحیح شاهنامه و زال و رودابه (سال ۸۹) اشاره کرد.

شعر معروف وطن با صدای علیرضا عصار در سال ۹۰ اجرا شد اثر ماندگار این شاعر می باشد.

علت فوت و درگذشت

«علیرضا شجاع‌پور» خالق شعر معروف «وطن» و سراینده مثنوی‌ ‍«عشق جاویدان من؛ ایران من» پس از گذراندن چند ماه بیماری طاقت‌فرسا، شامگاه چهارشنبه – ۲۶ مهر- چشم از جهان فروبست.

زمان برگزاری مراسم تشییع و خاکسپاری شجاع‌پور متعاقبا اعلام خواهد شد.

اشعار

علیرضا شجاع پور دارای اشعار و غزلیات زیادی است و سه مجموعه شعر نیمه‌تمام (۱۳۷۷)، وطن یعنی همین‌جا یعنی ایران (۱۳۸۱) و هنوز نیمه‌تمام (۱۳۹۹) در کنار تصحیح شاهنامه فردوسی (۱۳۸۰) و بیژن و منیژه (۱۳۸۱)، کتاب‌های منتشر شده از شجاع پور است، البته اشعار، جستارهای ادبی و دست‌نوشته‌های پژوهشی منتشرنشده‌ای نیز از آن مرحوم به جای مانده‌است.

شعر وطن علیرضا شجاع پور

وطن یعنی همه آب و همه خاک / وطن یعنی همه عشق و همه پاک

به گاه شیرخواری گاهواره / به روز و درد پیری، عین چاره

وطن یعنی پدر، مادر، نیاکان / به خون و خاک بستن عهد و پیمان

وطن یعنی هویت، اصل، ریشه /سرآغاز و سرانجام همیشه

وطن یعنی محبت، مهربانی / نثار هر که دانی و ندانی

وطن یعنی نگاه هموطن دوست / هر آنجایی که دانی هموطن اوست

وطن یعنی قرار بیقراری / پرستاری، کمک، بیمارداری

وطن یعنی هوای کوچه ی یار / در آن کو دل شکستن های بسیار

نگاهی زیرچشمی، عاشقانه / به کوچه آمدن با هر بهانه

وطن یعنی غم همسایه خوردن / وطن یعنی دل همسایه بردن

وطن یعنی زلال چشمه ی پاک / وطن یعنی درخت ریشه در خاک

ستیغ و صخره و دریا و هامون / ارس، زاینده رود، اروند، کارون

دنا، الوند، کرکس، تاق بستان / هزار و قافلانکوه و پلنگان

وطن یعنی بلندای دماوند / شکیبا، دل در آتش، پای در بند

وطن یعنی شکوه اشترانکوه / به دریای گهر استاده نستوه

وطن یعنی سهند صخره پیکر / ستیغ سینه در سنگ تمندر

وطن یعنی وطن استان به استان / خراسان، سیستان، سمنان، لرستان

کویر لوت، کرمان، یزد، ساری / سپاهان، هگمتانه، بختیاری

طبس، بوشهر، کردستان، گلستان / دو آذربایجان، ایلام، گیلان

اراک و فارس، خوزستان و تهران / بلوچستان و هرمزگان و زنجان

وطن یعنی سرای ترک با پارس / وطن یعنی خلیج تا ابد فارس

بهشتی چشم را گسترده در پیش / ابوموسی و مینو، هرمز و کیش

وطن یعنی همه سازندگی ها / رهایی از تمام بندگی ها

بریدن دست غیر از گردن نفت / صلای صبح ملی کردن نفت

وطن یعنی ز هر ایل و تباری / وطن را پاسبانی، پاسداری

وطن یعنی دلیر و گرد با هم / وطن یعنی بلوچ و کرد با هم

وطن یعنی سواران و سواری / لر و کرد و یموت و بختیاری

همه یک جان و یک دل بودن ما / به دامان وطن آسودن ما

وطن یعنی دلی از عشق لبریز / گره باف ظریف فرش تبریز

وطن یعنی هنر یعنی سپاهان / حریر دستباف فرش کاشان

وطن یعنی کتیبه در دل سنگ / تمدن، دین، هنر، تاریخ، فرهنگ

وطن یعنی همه نیک و بهنجار / چه پندار و چه گفتار و چه کردار

وطن یعنی شب رحمت، شب قدر / شب جوشن، شب روشن، شب بدر

وطن یعنی هم از دور و هم از دیر / سده، نوروز، یلدا، مهرگان، تیر

وطن یعنی جلال مانده جاوید / ستون و سر ستون تخت جمشید

هزاران نقش و خط مانده در یاد / صبا، کلهر، کمال الملک، بهزاد

نکیسا، باربد، افسانه و چنگ / سرود تیشه فرهاد در سنگ

سر و سرمایه های سرفرازی / ابوریحان و خوارزمی و رازی

به اوج علم و دانش رهنوردی / ابونصر، ابن سینا، سهروردی

به بحر عشق و عرفان ناخدایی / عراقی، رودکی، جامی، سنایی

وطن یعنی به فرهنگ آشنایی / در لفظ دری را دهخدایی

وطن یعنی جهانی در دل جام / وطن یعنی رباعیات خیام

وطن یعنی همه شیرین کلامی / عفاف عشق در شعر نظامی

وطن یعنی نگاه مولوی سوز / حضور نور در شمس شب و روز

وطن یعنی پیام پند سعدی / زبان پیوسته در پیوند سعدی

وطن یعنی هوا و حال حافظ / شکوه باور اندر فال حافظ

وطن یعنی تبیره، دمدمه، کوس / طلوع آفتاب شعر از طوس

وطن یعنی شب شهنامه خواندن / سخن چون رستم از سهراب راندن

وطن یعنی رهایی زآتش و خون / خروش کاوه و خشم فریدون

وطن یعنی زبان حال سیمرغ / حدیث یال زال و بال سیمرغ

وطن یعنی امید نا امیدان / خروش و ویله گرد آفرینان

وطن یعنی لگام و زین و مهمیز / سواران قران و رخش و شبدیز

وطن یعنی گرامی مرز تا مرز / وطن یعنی حریم گیو و گودرز

وطن یعنی دل و دستی در آتش / روان و تن، کمان و تیر آرش

وطن یعنی شبح یعنی شبیخون / وطن یعنی جلال الدین و جیحون

وطن یعنی به دشمن راه بستن / به اوج آریو برزن نشستن

وطن یعنی دو دست از جان کشیدن / به تنگستان و دشتستان رسیدن

زمین شستن ز استبداد و از کین / به خون گرم در گرمابه ی فین

وطن یعنی اذان عشق گفتن / وطن یعنی غبار از عشق رفتن

نماز خون به خونین شهر خواندن / مهاجم را ز خرمشهر راندن

سپاه جان به خوزستان کشیدن / شهادت را به جان ارزان خریدن

وطن یعنی هدف یعنی شهامت / وطن یعنی شرف یعنی شهادت

وطن یعنی شهید، آزاده، جانباز / شلمچه، پاوه، سوسنگرد، اهواز

وطن یعنی شکوه سرفرازی / وطن یعنی ز عالم بی نیازی

وطن یعنی گذشته، حال، فردا / تمام سهم یک ملت ز دنیا

وطن یعنی چه آباد و چه ویران / وطن یعنی همین جا، یعنی ایران

2 دیدگاه در “بیوگرافی علیرضا شجاع پور شاعر کیست و همسر و فرزندانش +‌علت فوت و درگذشت

  1. کمال عبداله پور گفت:

    درود به روان استاد شجاعی پور. یادش مانا باد .من با شعر رستم و سهراب که در غالب نیمایی سروده شده بسیار سرخوش شدم

  2. مهرزاد گفت:

    چقدر زیبا❤ روحش شاد

نظرات