بیوگرافی شهلا جاهد همسر صیغه ای ناصر محمدخانی کیست و اهل کجاست +عکس اعدام
بیوگرافی شهلا جاهد همسر صیغه ای ناصر محمدخانی کیست و اهل کجاست +عکس اعدام
شهلا جاهد کیست
شهلا جاهد همسر صیغه ای و موقت ناصر محمدخانی متولد ٢٠ اردیبهشت ۱۳۴۸در تهران بود که به اتهام قتل لاله سرخیزان، همسر دائم ناصر محمدخانی بازیکن معروف فوتبال، در ۱۷ مهر ۱۳۸۱ به قصاص محکوم شد و بامداد ۱۰ آذر ۱۳۸۹ در سن ۴۱ سالگی در زندان اوین به دار آویخته شد. شهلا جاهد در دهم آذر ۱۳۸۹ به اتهام قتل اعدام شد و مزار و قبر وی در قطعه ۲۴۹ ردیف ۱۱۴ شماره ۳۲ در بهشت زهرا واقع است.
بنا به گفته های شهلا جاهد، او از نوجوانی و از دوره راهنمایی عاشق ناصر محمدخانی فوتبالیست سابق تیم ملی ایران شد و سپس به اصرار همسر «صیغهای» او شد. در آن سال ها ناصر محمدخانی همراه با همسر و فرزندانش در خانهای واقع در میدان کتابی تهران زندگی می کرد. ادامه بیوگرافی شهلا جاهد را می خوانید
بیوگرافی
خدیجه جاهد معروف به شهلا كه نامش به يكي از پيچيده ترين پرونده هاي جنايي ايران گره خورده بود. او در دهم آذر ۸۹ با طناب دار در زندان اوین اعدام شد. شهلا در هنگام اعدام ۴۱ سال داشت.
شهلا جاهد متولد بیستم اردیبهشت ۱۳۴۸ در تهران بود که در نوجوانی به دلیل عشق زیاد به بازیکن معروف فوتبال، ناصر محمدخانی، عاشقش شد و سپس به طور پنهانی همسر «صیغهای» او شد. این وصلت هر چند شرعی بود، اما نتیجهی اش قتل لاله سحرخیزان، همسر دائم ناصر محمدخانی شد و دو زندگی را به نابودی کشاند.
شهلا جاهد در اعترافاتش در دادگاه گفته: شب پیش از حادثه در خانه پشا شوفاژ لاله مخفی شد تا صبح که بچه ها مدرسه رفتند؛ من لاله را در تختتش کشتم. اما بعدا این اعترافات تکذیب کرد و گفته: من نکشتم. او در سحرگاه چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۹ اعدام شد.
عکس نوجوانی شهلا جاهد
ماجرای قتل تا دستگیری
بعدازظهر ۱۷ مهرماه ۸۱ ، همسر ناصر محمدخانی به قتل می رسد. اما قاتل مشخص نبود. در لحظه وقوع قتل، ناصر محمدخانی همراه با تیم پرسپولیس در اردوی آلمان بهسر میبرد و به محض اطلاع از ماجرا، خود را به تهران رساند. از همان زمان مظنونگیریهای گسترده پلیس شروع شد و ماموران افرادی را دستگیر و تحت بازجویی قرار دادند اما در این تحقیقات هیچ سرنخی بهدست نیامد و مظنونان یکی بعد از دیگری آزاد شدند تا اینکه سرانجام کلیدیترین مظنون جنایت از سوی پلیس دستگیر شد. زنی به نام شهلا که اسم او خیلی زود زبان بهزبان چرخید و ماجرای زندگیاش نقل هر محفلی شد.
در مدتی که شهلا در بازداشت بود پلیس به سرنخهای زیادی دست پیدا کرد که احتمال دست داشتن این زن در جنایت را قوت میبخشید. نخست اینکه ماموران دفترچه خاطراتی از او کشف کردند که وی کارهای روزمرهاش را در آن یادداشت میکرد.
اما در صفحهای که روز به قتل رسیدن لاله را نشان میداد شهلا چیزهایی نوشته و بعد آنها را خط زده بود. این تنها قلم خوردگیای بود که در دفترچه خاطرات شهلا بهچشم میخورد و بهنظر میرسید که وی از نوشتن کارهایی که آن روز انجام داده صرفنظر کرده و سپس به نوشتن چیزهای دیگری روی آورده است.
از دیگر سو بررسی پرینت تماسهای شهلا نشان میداد از روزی که ناصر به اردوی آلمان رفته بود، شهلا هر روز و هر ساعت با او تماس میگرفته اما از ساعت ۸ غروب روز پیش از جنایت تا ۱۰:۳۰ صبح روز قتل، شهلا هیچ تماسی با وی نگرفته بود.
مهرماه سال ۸۲، شهلا پرده از راز جنایتی که مرتکب شده بود برداشت و بعد از ملاقات از با ناصر محمدخانی، به قتل لاله اعتراف خواهد کرد.
نحوه قتل توسط شهلا جاهد
به قتل اعتراف کرده بود، باید با حضور در محل جنایت، نحوه کشتن لاله را مو به مو توضیح میداد تا هیچ شکی در خصوص اینکه جنایت را خود او مرتکب شده، باقی نماند. شهلا همراه با تیم بازسازی صحنه جرم راهی خانه ناصر محمدخانی شد و به این ترتیب مهمترین شب این پرونده طولانی رقم خورد؛ «از روز قبل از جنایت با کلید یدکی که در اختیار داشتم، وارد خانه لاله شدم. او و بچههایش در خانه نبودند اما ساعتی بعد به همراه مهمانشان که یک زن جوان بود وارد خانه شدند.»
«موبایلم را خاموش کردم و پشت پرده ضخیم خانه، پنهان شدم. تا صبح همانجا ماندم و با روشن شدن هوا وقتی ابتدا مهمان لاله و بعد بچههایش برای رفتن به مدرسه، خانه را ترک کردند، از مخفیگاهم بیرون آمدم. بعد از رفتن بچهها، لاله روی تختش دراز کشید و وقتی مطمئن شدم که خوابش برده، چوب بیسبال و چاقویی از داخل آشپزخانه برداشتم و خودم را بالای سرش رساندم. من با انگیزه قتل وارد خانه آنها نشدهبودم اما وقتی دیدم کسی در خانه نیست و لاله خوابش برده، نقشه جنایت به ذهنم رسید. این بود که بالای سرش رفتم و با ضربات چوب بیسبال و چاقو، او را به قتل رساندم.»
نخستین جلسه محاکمه شهلا، صبح ۱۷ خرداد سال ۸۳ برگزار شد اما در این مدت با توجه به انکار جنایت از سوی این زن و تلاش وکیل مدافع او، حکم قصاصش بارها و بارها نقض و البته دوباره تایید شد و بیش از ۳۱ قاضی، پرونده او را مطالعه و رسیدگی کردند.
حواشی و جزئیات حکم اعدام
شهلا جاهد (خدیجه جاهد) در سحرگاه چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۹ اجرا شد. شهلا جاهد به دلیل اینکه عاشق محمدخانی بود، می خواست رقیبش را که همسر رسمی ناصر محمدخانی بود،از میان بردارد. شهلا به قدری عاشق محمدخانی بود، که در دادگاه نیز به او می گوید هنوز هم دوستت دارم!!
شهلا جاهد ۸ سال در زندان بود و نهایت بررسی ها برای نحوه قتل توسط وی انجام شد تا شبهه ای در پرونده باقی نماند.
عکس مزار و قبر شهلا جاهد
از مجموع این قضات تنها ۷ نفر از آنها، شهلا را بیگناه شناختند و بقیه رای به گناهکار بودن او دادند. تا اینکه سرانجام این پرونده ۳۵۰۰ صفحهای در اختیار قاضی حسینپور، رئیس شعبه ۱۱۴۷ مجتمع قضایی بعثت قرار گرفت و او بعد از جلساتی که زمستان سال ۸۷ برگزار کرد، حکم قصاص را کاملا موجه دانست و این حکم بالاخره در دیوانعالی کشور مورد تایید قرار گرفت.
روایت یکی از همبندهای او که در رشته نوییتی نوشت: یکی ازبدترین تجربیات زندگی من، اعدام شهلا جاهد است، از اسفند ۸۸ تا آذر ۸۹ که اعدام شد با او در بند زنان زندان اوین یا همان اندرزگاه ۴ بودم، زنی باموهای بلندو بسیار زیبا که غروبهای دلگیر زندان درهواخوری روی یک نیمکت تاشوکه برای خودش بود مینشست و آواز میخواند.
نظر ناصر محمدخانی درباره شهلا
محمدخانی درباره قاتل بودن شهلا گفته: من مطمئنم که ایشان در روز حادثه تنها نبوده است. حتی یک مرد هم به راحتی نمیتواند یک نفر را بکشد چه برسد به یک زن. آیا یک زن میتواند به تنهایی برای یک قتل اقدام کند؟ پزشک قانونی گفته بود که اثر انگشت بر مچ پای مرحومه همسرم بوده است. مگر میشود یکی دو پای همسرم را گرفته باشد و همزمان هم به او چاقو زده باشد؟ چگونه چنین چیزی ممکن است؟ امکان ندارد. حتما کسی بوده است که دو پای همسرم را گرفته است و یک نفر دیگر هم به او ضربه زده است.
همچنین محمدخانی در جایی گفته: «اما یک شب به او شک کردم و به طرف پنجره بهارخواب که همیشه بسته بود، رفتم. در کمال تعجب دیدم که پنجره باز است، فهمیدم کار «شهلا» است و شبها مخفیانه از آنجا ناظر اعمال و گفتار من و همسرم بوده است.»
ماجرای آشنایی
شهلا در جریان رسیدگی به پروندهاش گفته بود: فقط ۱۳ سال داشته عاشق ناصر محمدخانی شده بود؛ «من در یک خانواده پرجمعیت در جنوب تهران زندگی میکردم. عاشق فوتبال بودم و بعد عاشق ناصر شدم و میخواستم هر طوری شده او را ملاقات کنم.» او در یک خانواده پر جمعیت به دنیا آمده بود و علاقه زیادی به فوتبال داشت. به گفته خودش «در آن زمان به همراه خانوادهام در یکی از محلات جنوب شهر زندگی میکردم اما میخواستم هر طوری شده ناصر را ملاقات کنم.» گرچه او در آن زمان موفق نشد به هدفش برسد اما سالها بعد وقتی جوانتر شد توانست وارد زندگی ناصر شود و به عنوان همسر صیغهای، مدتی را با او زندگی کند.
خانواده شهلا جاهد
خواهر شهلا جاهد در مورد آخرین دیدار با شهلا گفت: “او می گفت دیگر از فردا رخت سفید بر تن خواهم کرد و ۹ سال زندگی با عذابم تمام می شود. او هیچ درخواستی از ما نداشت و می گفت برایش دعا کنیم. مادرم را بوسید به پایش افتاد و از او درخواست طلب مغفرت کرد.”
خواهر شهلا که ساعت ۵ بعدازظهر روز سه شنبه در جریان ملاقات حضوری با خواهرش برای آخرین بار بود در خصوص این ملاقات گفت: از ظهر دیروز نگران اجرای حکم بودیم تا اینکه وکیل پرونده ماجرا را به ما اعلام کرد و گفت که می توانیم برای آخرین بار با شهلا ملاقات داشته باشیم. تمام اعضای خانواده برای دیدن شهلا به زندان اوین آمدیم. ساعت ۵ را نشان می داد دلم می تپید و نگران دیدن شهلا بودم. دلم نمی خواست این آخرین ملاقات من با او باشد دوست داشتم بال در میاوردم و او را همراه خودم به بیرون از زندان می کشاندم. اما دقایقی نگذشته بود که شهلا به همراه مامور زندان وارد اتاقک ملاقات شد. او بسیار ساکت در حالی که صورتش سفید شده بود در کنار ما نشست. خودش هم باور نداشت که این اتفاق در حال رخ دادن است هر چه به او گفتیم که اگر واقعیتی وجود دارد بیان کن حاضر به گفتن چیزی نشد و تنها از ما حلالیت طلبید. او می گفت دیگر از فردا رخت سفید بر تن خواهم کرد و ۹ سال زندگی با عذابم تمام می شود. او هیچ درخواستی از ما نداشت و می گفت برایش دعا کنیم. مادرم را بوسید به پایش افتاد و از او درخواست طلب مغفرت کرد.
نظرات