ساعتچی

اشعار برگزیده عارفانه + عکس نوشته اشعار عاشقانه و خاص

0

در این پست می توانید متن های کوتاه عاشقانه و اشعار برگزیده عارفانه و عکس نوشته اشعار عاشقانه و خاص و عکس استوری عاشقانه و جملات ناب و عکس پروفایل عاشقانه و اشعار عاشقانه احساسی و جملات ناب عاشقانه و عارفانه را مشاهده کنید.

 اشعار برگزیده عارفانه

اشعار برگزیده عارفانه

ساقیا برخیز و می در جام کن
در خرابات خراب آرام کن

آتش ناپاکی اندر چرخ زن
خاک تیره بر سر ایام کن

صحبت زنار بندان پیشه‌گیر
خدمت جمشید آذرفام کن

اشعار برگزیده عارفانه

گر زان که نه‌ای طالب جوینده شوی با ما

ور زان که نه‌ای مطرب گوینده شوی با ما

گر زان که تو قارونی در عشق شوی مفلس

ور زان که خداوندی هم بنده شوی با ما

یک شمع از این مجلس صد شمع بگیراند

اشعار برگزیده عارفانه

هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

عکس استوری اشعار عاشقانه

خلوتم چراغان کن ای چراغ روحانی
ای ز چشمه نوشت چشم و دل چراغانی

سرفرازی جاوید در کلاه درویشی است
تا فرو نیارد کس سر به تاج سلطانی

تا به کوی میخانه ایستاده ام دربان
همتم نمیگیرد شاه را به دربانی

تا کران این بازار نقد جان به کف رفتم
شادیش گران دیدم اندهش به ارزانی

اشعار برگزیده عارفانه

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا

چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا

چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید

چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه

اشعار برگزیده عارفانه

عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا
در دل کفر آمده‌ام تا که به ایمان برسم

اشعار برگزیده عارفانه

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

اشعار کوتاه عارفانه

چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا

چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دل‌ها

غریبست غریبست ز بالاست خدایا

خموشید خموشید که تا فاش نگردید

که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا

اشعار برگزیده عارفانه

خنک آن قمار بازی، که بباخت آنچه بودش
بنماند هیچش الّا، هوس قمار دیگر

***

نگارینا دل و جانم ته دیری
همه پیدا و پنهانم ته دیری

نمیدانم که این درد از که دیرم
همیدانم که درمانم ته دیری

اشعار برگزیده عاشقانه

ساعتی میزان اینی، ساعتی میزان آن
یک نفس میزان خود شو، تاشوی موزون خویش

اشعار برگزیده عارفانه

خوشا آنانکه تن از جان ندانند
تن و جانی به جز جانان ندانند

بدردش خو گرند سالان و ماهان
بدرد خویشتن درمان ندانند

اشعار برگزیده عارفانه

عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا

نظرات