بیوگرافی داوود عابدی خبرنگار ورزشی و همسرش + زندگی شخصی و سوابق شغلی

داوود عابدی (داود عابدی) مجری و گزارشگر با تجربه صدا و سیما است. همسر او المیرا شریفی مقدم، مجری شبکه خبر می‌باشد. او متولد ۱ تیر ۱۳۵۴ در تهران بوده و فارغ التحصیل دانشگاه صدا و سیما می باشد. داوود عابدی همراه با اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ برای همیشه از صدا و سیما خداحافظی کرد.

بیوگرافی داوود عابدی همسر المیرا شریفی مقدم

داوود عابدی از مجریان و گزارشگران صدا و سیما و کارشناسان روزنامه نگاری کشومان بوده که سالهاست در زمینه مسائل ورزشی فعالیت دارد.

او متولد ۱ تیر ۱۳۵۴ در تهران بوده و فارغ التحصیل دانشگاه صدا و سیما می باشد. در رشته روزنامه‌نگاری تحصیل کرده و مدرک خود را از دانشگاه صدا و سیما اخذ نموده است. او به همراه همسرش از روزنامه نگاران و فعالان خبرنگاری در فضای مجازی به شمار می‌آیند.

آقای عابدی خبرنگار و سردبیر برنامه‌های ورزشی هستند و کارشان تقریبا تایم مشخصی دارد

زندگینامه داوود عابدی

در یکم تیرماه سال ۵۴ در تهران به دنیا آمده است و از دانشگاه صدا و سیما مدرکش را دریافت نموده و فارغ التحصیل شده است.

داوود عابدی که در رشته روزنامه نگاری تحصیلاتش را به پایان رسانده و توانست مدرکش را از دانشگاه صدا و سیما دریافت نماید و همسرش از روزنامه نگاران و خبرنگاران فعال ایران به حساب می آیند.

داوود عابدی در یک خانواده پرجمعیت ۹ نفره به دنیا آمده است که پدرش بازنشسته دارو سازی است. وی فقط یک خواهر و پنج برادر دارد.

این خبرنگار فعالیت جدی خود را از سال ۷۵ با مجله بامدادی رادیو شروع کرد، تا اینکه با تشکیل شبکه خبر به تلویزیون آمد و مجری و خبرنگار معروفی شد.

همچنین

داوود عابدی همسر المیرا شریفی مقدم از دیگر مجریان صدا و سیما است. ثمره ازدواج آنها دو فرزند پسر به نام های امیر ابوالفضل و امیرارسلان می باشد.

ازدواج و آشنایی

مهر سال ۸۲ عقد کرده و در بهمن سال ۸۳ ازدواج کردیم .مراسم ازدواج مان ساده، بدون تشریفات و صمیمی برگزار شد و نگرانی خاصی نداشتیم . در عروسی‌مان همه اصول زندگی ایرانی و اسلامی را رعایت کردیم و به اصطلاح نگرانی نداشتیم.
در آن دوره هنوز اینقدر سرک کشیدن به زندگی دیگران و تهیه عکس و فیلم باب نشده بود. ضمن اینکه هنرمندان یا مجریانی از گرفتن مراسم عروسی ترس دارند که بخواهند مختلط این مراسم را برگزار کنند ولی مراسم ما اینطور نبود.

همسرش می گوید: داوود یک سال قبل از من به صدا و سیما و شبکه خبر آمد و در آنجا مشغول بود من او را در یکی از برنامه های شبکه خبر دیدم اولین بار که او را دیدم مربوط میشود به مسابقات آسیایی والیبال که در کشورمان برگزار شد در آن زمان خانمها می توانستند برای دیدن مسابقات به ورزشگاه بروند آقای عابدی هم تهیه گزارش را برعهده داشت من آن زمان حتی تست گویندگی هم ندادم و او را نمی شناختم فقط دیدم که یک جوان فعال در حال گزارش است.

داوود عابدی می‌گوید زمانی که علمی را به شبکه خبر آمد عمویش یکی از دوستانم بود.

ایشان در همان روزهای ابتدایی ورود خانمم به شبکه خبر به من گفت « برادر زاده من هم به شبکه خبر آمده، هوایش را داشته باش» من هم قبول کردم در حالی که اصلا خانم شریفی را نمی‌شناختم .یک‌بار که تصادفا با خانم شریفی صحبت می کردم متوجه نام فامیلی‌شان شدم و با تعجب پرسیدم «شما با آقای شریفی نسبتی دارید ؟» و تازه فهمیدم ایشان برادرزاده آقای شریفی است و از آن به بعد سعی کردم حسابی هوای ایشان را داشته باشم.

سوابق

آقای داوود عابدی می‌گوید: زمستان سال ۱۳۷۴ من به دلیل وضعیت مالی بد در به در دنبال کار بودم و وقتی که آگهی استخدام رادیو جوان را دیدم آنقدر خوشحال بودم که تا آنجا دویدم در نهایت در تستی که از من گرفتن مورد توجه داوران این شبکه یعنی جواد خیابانی و مهران دوستی قرار گرفتم و زیر نظر آنها کار های گویندگی و خبرنگاری و فن بیان را فرا گرفتم.

من در ابتدای حضور در رادیو حتی به عنوان منشی حضور داشتم و تلفن جواب میدادم در آن زمان این گونه نبود که به تازه کار بگویند بفرمایید خبرنگاری و گویندگی کنید و باید خاک خبرنگاری میخوردم.

حدود دو سال پشت درب کار میکردم و هر بار که می گفتم می خواهم خبرنگاری یا گزارشگری کنم رد می شدم. تا اینکه یک روز قرار بود تیم ملی تکواندو به مسابقات فرانسه اعزام شود و من هم درخواست دادم که اجازه بدهید با آنها بروم و کار گزارشگری را انجام بدهم اما اجازه ندادند هنگام بازگشت تکواندوکاران درخواست دادم که اجازه بدهید به فرودگاه بروم و از آنها مصاحبه بگیرم و در نهایت مهران دوستی وساطت کرد و قبول کردند.

یادم هست که ساعت یک نیمه شب تاکسی گرفتم و به فرودگاه رفتم و گزارش خیلی خوبی از آب در آمد.
داوود عابدی تکواندوکار بوده

علاقه به ورزش

علاقه مند به ورزش است و از کودکی به ورزش علاقه داشتم و در حال حاضر دان ۴ تکواندو را دارم و همچنین در رشته تکواندو چند مدال قهرمانی دارم که می‌توانستم به تیم ملی بروم اما حق من را خوردند و به همین دلیل دیگر این رشته و ادامه ندادم.

ایشان همچنین در سال ۱۳۷۳ برای حضور در تیم ملی دانشجویان دعوت می شود و با یکی از حریفان خودش که او را قبل از آن دو بار شکست داده بود هم گروه می شود گفت در نهایت حریفم را برای انجام مسابقات فرستادند از آن زمان به بعد من دیگر قید ورزش‌کردن را زدم.

سال ۱۳۷۳ به تیم ملی دانشجویان دعوت شدم و با یکی از حریفان که قبلا دو بار او را شکست داده بودم همگروه شدم ولی در نهایت او را برای مسابقات فرستادند من همدیگر قید ورزش را زدم.

البته برای دل خودم باشگاه میرفتم و تمرین میکردم اما به صورت حرفه‌ای دیگر ادامه ندادم مدتی هم کشتی کار کردم و گوشم شکسته شده است.