ساعتچی

اشعار کودکانه کوتاه + جملات زیبای کودکانه

0

در این پست می توانید اشعار آموزنده کودکانه و اشعار کودکانه کوتاه و جملات زیبای کودکانه و اشعار زیبا و ساده و شعرهای کودکانه ساده و شعرهای زیبا و خاص و جملات خاص کودکانه و متن های زیبای کودکانه را مشاهده کنید.

اشعار کودکانه کوتاه

اشعار کودکانه کوتاه

عینک مادر بزرگ
چند روزیه شکسته
انگار یه عالمه غم
توی دلش نشسته
هرجا که میخواد بره
منو صدا میکنه
اونوقت با مهربونی
منو دعا میکنه
خدا کنه که چشماش
دوباره خوب ببینه
چون که دلم نمیخواد
غم تو دلش بشینه

اشعار کودکانه کوتاه

دکتر چه مهربونه درد منو میدونه
زخم منو میبنده با شوخی و با خنده
میگه مریض کوچولو کوچولو و کوچولو
برو بخواب تو خونه دوای تو همینه
تا که بشی سلامت خوشحال و شاد و راحت

اشعار کودکانه کوتاه

گنجشک و پنبه دونه
گنجشکه توی لونه

چی داشت؟ یه پنبه دونه
دید که هوا شده سرد

با اون لحاف درست کرد
گنجشکه حالا گرمه

اشعار کودکانه کوتاه

شعر کودکانه جدید

گل همه رنگش خوبه
بچه زرنگش خوبه
تو کتابها نوشته
تنبلی کار زشته
تنبل همیشه خوابه
جاش توی رختخوابه
پاشو پاشو صداش کن
از رختخواب جداش کن
بشور دست و رویش
شانه بزن به مویش

اشعار کودکانه کوتاه

صبح که میشه خروسم
میزنه زیر آواز
میگه دیگ بیدار شو
کوچولو از خواب ناز
از رختخاب در بیا
خورشید خانوم بیداره
زمین چه روشن شده
از نور اون دوباره
پاشو دیگ عزیزم
پاشو با لب خندون
سلام بکن به بابا
به مادر مهربون

اشعار کودکانه کوتاه

آفتاب مهتاب چه رنگه
چه قدر هر دو قشنگه

یکی روشنی روز
یکی نور شب افروز

یکی طلای زرده
یکی نقره سرده

یکی پرتو خورشید
به روی خاک پاشید

یکی از ماه زیبا
بتابد بر همه جا

آفتاب مهتاب چه رنگه
چه قدر هر دو قشنگه

اشعار زیبا و کوتاه

کی بود کی بود؟
یه صابون کوچیک موچیک
گریه می کرد چیلیک چیلیک
غصه می خورد همیشه
می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه
هر روز دارم آب می خورم تَر می شم
ولی کوچیک تر می شم
رفتم پیشش نشستم
براش یه خالی بستم
گفتم من هم اون قدیما غول بودم
مثل تو خنگول بودم
کوچیک شدم که با تو بازی کنم
سُرت بدم سُرسُره بازی کنم

اشعار کودکانه کوتاه

شیر بخورید مفیده مانند برف سفیده
کاملتر از این غذا کس ندیده تا حالا
شیر بخوریم سیر میشیم قوی مثل شیر میشیم
هر روز اگه بنوشیم هیچوقت مریض نمیشیم

اشعار کودکانه کوتاه

دوچرخ دارم، قشنگم
قشنگ و رنگارنگم
پاگیره دارم برات
تو پا بزن با پاهات

صندلی گرم و نرم
بشینی و بدی لم

بشین روی صندلی
زود پابزن، فسقلی

با هم بریم بگردیم
شاد بشیم و بخندیم

اشعار کودکانه کوتاه

حاجی لک لک
کجا رفتی؟
-رو بلندی
چی چی خوردی؟
-نون قندی
مال من کو؟
-گربه خورده
اگر گربه رو ببینم
سر دمشو می چینم

نظرات