بیوگرافی حسین عبدی از شروع فوتبال تا سرمربی نوجوانان ایران + عکس و سوابق
بیوگرافی حسین عبدی از شروع فوتبال تا سرمربی نوجوانان ایران + عکس و سوابق
حسین عبدی سرمربی فوتبال متولد ۱ فروردین ۱۳۴۶ در محله پامنار تهران میباشد او در حال حاضر سرمربی تیم ملی فوتبال نوجوانان ایران است او دارای مدرک حرفهای مربیگری از کشور انگلستان بوده و بازیکن سابق پرسپولیس است. در ادامه بیوگرافی حسین عبدی را از مجله حرف تازه میخوانید:
بیوگرافی حسین عبدی سرمربی فوتبال و همسرش
حسین عبدی متولد ۱ فروردین ۱۳۴۶ در محله پامنار تهران، بازیکن سابق پرسپولیس و مربی فوتبال ایرانی است. او هم اینک هدایت تیم ملی فوتبال نوجوانان ایران را بر عهده دارد.
او در پامنار تهران به دنیا آمد و در چهارراه سیروس بزرگ شد و بعد به محله سیزده آبان شهر ری رفت.
حسین عبدی بعد از علی پروین و محمد پنجعلی با ۲۶۱ بازی برای تیم بزرگسالان پرسپولیس سومین بازیکن رکورددار تعداد بازی در تاریخ باشگاه پرسپولیس محسوب میشود.
سوابق در فوتبال
حسین عبدی بازیکن سالهای دور پرسپولیس که یک نیم فصل به فولادخوزستان پیوست و نیم فصل دوم را به الجحر کویت رفت و سال ۲۰۰۲ از فوتبال کناره گیری کرد، وی سابقه سرمربی در باشگاه داماش گیلان و دستیاری در تیم پرسپولیس را دارد، وی دارای مدرک حرفه ای (pro licence) مربی گری از کشور انگلستان است و سابقه همکاری با تیم های ملی فوتبال ۱۶، ۱۷ و ۱۸ سال انگلستان را نیر در کارنامه خود دارد.
حسین عبدی با ۲۶۱ بازی برای تیم بزرگسالان پرسپولیس بعد از علی پروین و محمد پنجعلی سومین بازیکن رکورددار تعداد بازی در تاریخ باشگاه پرسپولیس محسوب میشود.
همچنین ببینید: بیوگرافی علیرضا شهریاری پناه دروازه بان امید مس کرمان +علت قتل و کشته شدن
حسین عبدی سرمربی تیم ملی نوجوانان ایران کیست
حسین عبدی در سال ۹۷ به عنوان سرمربی تیم فوتبال نوجوانان ایران انتخاب شد و در حال حاضر نیز همچنان هدایت تیم ملی نوجوانان را بر عهده دارد. به پیشنهاد کمیته فنی و توسعه فوتبال و تصویب هیئت رئیسه فدراسیون، حسین عبدی به عنوان سرمربی تیم فوتبال فوتبال نوجوان انتخاب شد.
حسین عبدی بازیکن سالهای دور پرسپولیس که یک نیم فصل به فولادخوزستان پیوست و نیم فصل دوم را به الجحر کویت رفت و سال ۲۰۰۲ از فوتبال کناره گیری کرد، وی سابقه سرمربی در باشگاه داماش گیلان و دستیاری در تیم پرسپولیس را دارد، وی دارای مدرک حرفه ای (pro licence) مربی گری از کشور انگلستان است و سابقه همکاری با تیم های ملی فوتبال ۱۶، ۱۷ و ۱۸ سال انگلستان را نیر در کارنامه خود دارد.
درخشش در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا
نوجوانان ایرانی با هدایت حسین عبدی در مسابقات فوتبال قهرمانی نوجوانان آسیا با نتیجه ۴ بر ۲ موفق به شکست یمن در مرحله یک چهارم نهایی شدند و ضمن راهیابی به مرحله نیمهنهایی، جواز حضور در رقابتهای جام جهانی را هم کسب کردند.
گفتگو و مصاحبه خواندنی حسین عبدی سرمربی فوتبال
سوابق در پرسپوبیس
عبدی از پایههای باشگاه پرسپولیس به تیم بزرگسالان رسید. او ابتدا مدت کوتاهی عضو تیم پایههای استقلال بود ولی بعد از یک اتفاق، راهی پرسپولیس شد و حالا پیشکسوت این تیم محسوب میشود.
حسین عبدی در مقطی به عنوان مربی کنار علی دایی و حمید درخشان در پرسپولیس کار کرد و مدتی هم به عضویت هیات مدیره این باشگاه درآمد
او درباره فعالیت در پرسپولیس می گوید: من از معدود افرادی هستم که از نوجوانان به جوانان و از جوانان به بزرگسالان آمدم و افتخار داشتم که حدود ۲۰ سال در پرسپولیس باشم. حدود ۱۲ سال بازیکن بزرگسالان و حدود ۶ سال هم کاپیتان بودم. بعد از اینکه تحصیلاتم تمام شد به ایران آمدم تا مربیگری را دنبال کنم. یک سال هم عضو هیاتمدیره بودم و قصد داشتیم ساختارها را درست کنیم. الان که اتفاقات آن دوران را میبینم اگر برگردیم دیگر قبول نمیکنم که عضو هیاتمدیره شوم و فقط دنبال کارهای فنی میروم.
پدر علیرضا دبیر تیم داشت. گفتند که باید یک لباس قرمز، یک شورت سفید و یک ساق قرمز بخرم. او پرسپولیسی بود و من اصلا نمیدانستم پرسپولیس و استقلال چیست. آن زمان شرایط اقتصادی خانواده خوب نبود اما بالاخره برایم لباس خریدند تا فوتبال را شروع کنم.
شروع فوتبال
من خیلی ورزش را دوست داشتم و از کودکی شنا میکردم و با بزرگتر از خودمم هم بازی میکردم. یک بار مسابقات انتخابی بود چون شنای من خوب بود، از من خواستند که با بزرگتر از خودم مسابقه دهم. شرکت کردم و چهارم شدم و این باعث ناراحتیام شد. ورزش شنا پایهای شد که ورزشهای دیگر را دنبال کنم. بسکتبال و والیبال بازی میکردم. خانه ما روبروی یک ورزشگاه بود و دائم در ورزشگاه بودم. مدرسهام هم پشت ورزشگاه بود.
آن زمان فوتبال گل کوچک را خوب بازی میکردم. روزی که قرار بود ظهر به مدرسه بروم، صبح به ورزشگاه رفتم و دیدم که در زمین بسکتبال حدود ۷ نفر ایستادهاند و فوتبال گل کوچک بازی میکنند. آنها از من بزرگتر بودند و یک نفر کم داشتند که بازی کنند. آنها شرطی بازی میکردند و من گفتم که شرطی بازی نمیکنم اما با شما فوتبال بازی میکنم. آن زمان دو گل زدم و بعد همه تیمها را بردیم و بعد سر اینکه من کدام تیم باشم دعوا شد. دیگر پای ثابت بازی آنها بودم و هر روز صبح برای بازی به آنجا میرفتم.
شاگرد پدر علیرضا دبیر بودم
پدر علیرضا دبیر تیم داشت و گفتند که او میخواهد تیم جدیدی تاسیس کند و بیا به آنجا برو. من دوست نداشتم به آن تیم بروم چون نمیخواستم در زمین چمن بزرگ بازی کنم. پرسیدند چرا؟ گفتم چون بازیها با نتیجه صفر – صفر به پایان میرسد در حالی که در بازیهای گل کوچک با نتیجه ۱۲ به ۶ به پایان میرسید. بالاخره به آن تیم رفتم و روز اول، آقای دبیر گفتند که باید یک لباس قرمز، یک شورت سفید و یک ساق قرمز بخرم. او پرسپولیسی بود و من اصلا نمیدانستم پرسپولیس و استقلال چیست. آن زمان شرایط اقتصادی خانواده خوب نبود اما بالاخره برایم لباس خریدند تا فوتبال را شروع کنم. آقای دبیر تیم ما را مقابل تیمهای بزرگتر از خودمان قرار میداد و یاد ندارم که در یک بازی پیروز شده باشیم. سال بعد آنقدر خوب شده بودیم که همه تیمها را میبردیم.
مسئولیت پرسپولیس
یک روز به من گفتند که بهتر است به تیم بهتری بروی. تیم جوانان پرسپولیس به محل ما آمده بود و مقابل ما بازی کرد. آن زمان با خودم میگفتم آیا میشود یک روز عضو آن تیم بشوم؟ آن زمان آقای سعید مراغهچیان در نازیآباد تیمی درست کردند و برایشان بازی میکردم. بازیکان تیم محل ما برای استقلال بازی میکردند و گفتند که بیا به باشگاه استقلال بریم و تست بدهیم. آقای مراغهچیان گفته بودند که اگر در تیم ما خوب بازی کنید شما را به استقلال میبرم.
من را مهاجم گذاشت و کنار ناصر حجازی که مهاجم بود بازی میکردم. وقتی بازی شروع شد توپ را گرفتم و گل زدم. در ادامه روی یک ارسال با ضربه سر گل زدم و بعد یک پنالتی گرفتم. بعد از ۱۰ دقیقه به من گفتند تو تا به حال کجا بودی؟ گفتم یک ماه است آن پشت فقط توپ را به دیوار میزنم! به من گفتند که فکر نمیکردیم اصلا فوتبال بلد باشی.
حوالی سال ۶۱ بود و سعید مراغهچیان خودش برای استقلال بازی میکرد و گفته بود هر کسی برای تیمش خوب بازی کند، او را به استقلال میبرد. در نهایت برای استقلال تست دادم و روز اول قبول شدم. دو روز بعد به من گفتند که به تیم جوانان استقلال بروم. آقای ورمزیار هم همراه ما بود. بعد از مدتی به پرسپولیس رفتم
زمانی که به پرسپولیس پیوستم چند نفر از مسئولان وقت استقلال به خانه ما آمدند و میخواستند به استقلال برگردم. میگفتند تو اول به استقلال آمدهای و الان هم باید به استقلال برگردی.
ماجرای تصادف حسین عبدی با موتور
در ۱۸ سالگی بر اثر تصادف با موتور کمرم شکست. قرار بود به سربازی برم و در ۱۲ فروردین با موتور تصادف کردم و کمرم شکست و آن زمان عمل جراحی کردم و در کمرم فلز گذاشتند. وقتی این اتفاق رخ داد ۹ ماه از زندگی دور بودم و حدود ۲ هفته در بیمارستان فلج بودم.
حدود ۲ ماه در بیمارستان بودم. بعد از دو ماه وقتی از من خواستند راه بروم برایم بسیار سخت بود. تصور راه رفتن بعد از دو هفته برایم غیر قابل باور بود. با این حال به کمک یک کمربند راه رفتم. بعد از مدتی راه رفتن را شروع کردم و ۹ ماه بعد در زمین داودیه نرم میدویدم تا اینکه آقای عضدی گفتند میتوانی تمرین کنی؟ که پاسخ من مثبت بود. در ادامه آقای پروین من را احیا کرد و به فوتبال برگشتم
اولین بازی برای تیم بزرگسالان پرسپولیس
سال ۶۵ در بازیهای دوستانه اولین بازیام را انجام دادم. آن زمان اینطور بود که آقای پروین برای تامین هزینه، بازیهای دوستانه ترتیب میداد و درآمدزایی میکرد.
اولین داربی
اکثر بازیکنان، آن زمان از تیم ما رفته بودند و مرتضی کرمانیمقدم، انصاریفرد و چند بازیکن دیگر تاره به پرسپولیس آمده بودند. عابدیان هم با آن گل، جهش بلندی در فوتبالش ایجاد کرد. همه پیشبینی میکردند که استقلال با گلهای زیادی ما را ببرد ولی ما روی ضد حمله گل زدیم و خوب دفاع کردیم و بازی تمام شد. این نشان داد تیمهایی که بازیکنان فوقالعادهای دارند حتما نباید برنده شوند.
چه اتفاقی رخ داد که سال ۷۹ از پرسپولیس رفتید؟
شاید اگر بازیکن دیگری جای من بود میخواست به خاطر این موضوع جنجال کند اما گفته بودم اگر مرا نخواهند نمیمانم. بحثی شد و موضوعی بود که احساس میکردم به مسائل شخصی من مربوط است. به همین خاطر تصمیم گرفتم جدا شوم. متاسفانه برخی با داشتن ارتباطاتی میخواستند کارهایی کنند که درست نبود. حرفی زدند که گفتم این مساله شخصی من است.
مدرک مربیگری
ابتدا مربیگری را دوست نداشتم اما بعدها به انگلستان رفتم و دورهها را پشت سر گذاشتم. در کلاس ۳۰ نفری، من نفر اول کلاس شدم و بهترین مربی سال لقب گرفتم. همین موضوع انگیزه شد تا سال بعد کلاس A را پشت سر بگذارم.
کار مربیگری را در پرسپولیس از کجا شروع کردید؟
سال ۱۳۷۸ کارم را شروع کردم و پرسپولیس را برای اردو به ترکیه بردم. در ادامه آقای کرانچار آمد و سرمربی شد. گفتند شما تیم را بستهاید و من هم گفتم نگران نباشید تیم خوبی بستهام. بعد از کرانچار هم علی دایی سرمربی تیم شد. یک روز ما در محل تمرین بودیم که گفتند تمرین را شروع نکنید. آقای کاشانی به همراه علی دایی آمد و او را به عنوان سرمربی تیم معرفی کردند. آقای دایی هم همان شاکله را حفظ کردند و سال اول قهرمان جام حذفی شدیم و در لیگ هم چهارم شدیم. سال بعد به خاطر عدم نتیجه گیری در نیم فصل باعث شد کار سخت شود که در آن سال باز هم چهارم شدیم.
نظرات