ساعتچی

اشعار عاشقانه ادبی + جملات خاص عاشقانه

0

در این پست می توانید انواع شعرهای ادبی و اشعار عاشقانه ادبی و جملات خاص عاشقانه و احساسی و متن عاشقانه و زیبا و اشعار احساسی و خاص و شعرهای عاشقانه و اشعار عاشقانه در ادبیات جهان و مجموعه زیبای شعر احساسی از شاعران معروف دنیا را مشاهده کنید.

   اشعار عاشقانه ادبی

اشعار عاشقانه ادبی

اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم خیلی سخت است
تب می‌کنم، عرق می‌کنم، می‌لرزم
جان می‌دهم هزار بار
می‌میرم و زنده می‌شوم پیش چشم‌های تو
تا بگویم دوستت دارم
اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم
خیلی سخت است.
اما آخرین بار آن از همیشه سخت‌تر است
و امروز می‌خواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم
و بعد راهم را بگیرم و بروم.
چون تازه فهمیدم
تو هرگز دوستم نداشتی!

شل سیلور استاین

اشعار عاشقانه ادبی

آن روز‌ها هر وقت موهایت را باز می‌کردی
باد وزیدن می‌گرفت!
این خشکسالی بی دلیل نیست.
و جز من هیچکس دلیلش را نمی‌داند!
باد دل باخته بود.
و تو
موهایت را کوتاه کرده‌ای!

اشعار عاشقانه ادبی

خوش خرامان می‌روی ای جان جان بی‌من مرو
ای حیات دوستان در بوستان بی‌من مرو

ای فلک بی‌من مگرد و ای قمر بی‌من متاب
ای زمین بی‌من مروی و ای زمان بی‌من مرو

این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی‌من مباش و آن جهان بی‌من مرو

دیگرانت عشق می‌خوانند و من سلطان عشق
ای تو بالاتر ز وهم این و آن بی‌من مرو

اشعار عاشقانه ادبی

شعر عاشقانه جدید

فریاد می‌کشم:
«تو را دوست دارم»
تمام کبوتران
سقف کلیسا‌ها را
رها می‌کنند
تا دوباره در لابلای گیسوان من
لانه بسازند

سعاد الصباح

اشعار عاشقانه ادبی

جوابی برایم ننویس
حرفی نزن
به آغوشت باز خواهم گشت
همچون یتیمی که به تنها سرپناهش باز می‌گردد
باز خواهم گشت
و مو‌های خیسم را
که راه رفتن زیر ناودان‌ها را انتخاب کرده بود
به دستان تو می‌سپارم
تا خشک‌شان کنی

“غسان کنفانی”

اشعار عاشقانه ادبی

در مجلس عشاق قراری دگر است
وین باده عشق را خماری دگر است

آن علم که در مدرسه حاصل کردند
کار دگر است و عشق کار دگر است

اشعار عاشقانه ادبی

عکس نوشته شعر عاشقانه

تو را
عاشقانه‌ تر دوست خواهم داشت‎
چه بمیرم، چه بمانم‎
قلب تو آشیانه من است‎
و قلب من باغ و بهار تو‎
مرا چهار کبوتر است‎
چهار کبوتر کوچک‎
قلب من آشیانه توست‎
و قلب تو باغ و بهاران من

‎فدریکو گارسیا لورکا

اشعار عاشقانه ادبی

ازمیان تمام چیز‌هایی که دیده‌ام
تنها تویی که می‌خواهم به دیدن‌اش ادامه دهم
از میان تمام چیز‌هایی که لمس کرده‌ام
تنها تویی که می‌خواهم به لمس کردنش ادامه دهم
خنده نارنج طعم‌ات را دوست دارم
چه باید کنم‌ ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمی‌دانم عشق‌های دیگر چه سان‌اند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده‌ام
عاشق بودن، ذات من است

“پابلو نرودا”

اشعار عاشقانه ادبی

ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل

گر من به غم تو نسپارم دل
دل را چکنم بهر چه می‌دارم دل

نظرات