ساعتچی

سفرنامه آیاناپا – قبرس

0

در این مطلب میخواهم مروری بر خاطرات سفر به جزیره قبرس داشته باشم و ماحصل تجربیاتم از این سفر را با شما به اشتراک بگذارم ، شاید به درد شما هم بخورد. خرداد ۱۴۰۱ بود که بعد از کرونا تصمیم گرفتم یک سفر خارجی داشته باشم. برای انتخاب مقصد خیلی بررسی کردم و برای خودم معیارهای مختلفی رو مدنظر قرار دادم. به دلیل کرونا چند سالی بود که جایی نرفته بودم و قصدم این بود که برای ویزای توریستی کانادا اقدام کنم. با آژانس های مختلفی صحبت کردم ، به من گفتند که سوابق سفرم برای کانادا کافی نیست و بهتر هست قبل از اقدام برای ویزای کانادا به یکی دو کشور دیگر سفر کنم. البته یک سری از آژانسها هم بودند که در مورد کم بودن سابقه سفر ایرادی نگرفتند و عقیده داشتند با سوابق سفر فعلی هم می شود برای کانادا اقدام کرد. به هر حال من تصمیم گرفتم ریسک نکنم و یک کشور ترجیحا اروپایی را در ابتدا برای سفر انتخاب کنم.

از بین گزینه های موجود قبرس اروپایی را انتخاب کردم چون گرفتن ویزای قبرس راحت تر از شینگن بود و اینکه قبرس یک کشور ساحلی بود و میدانستم خوش خواهد گذشت. مشکل این بود که آژانس های زیادی نبودند که تور قبرس جنوبی را داشته باشند. با خیلی از آژانس های معروف که تماس گرفتم گفتند قبرس اصلا ویزا نمیدهد. تا اینکه در نهایت با جستجو در اینترنت با آفتاب تراول آشنا شدم و تماس گرفتم. از همان مشاوره تلفنی اولیه ای که به من در مورد قبرس دادند مشخص بود که کاملا به مسیر مسلط هستند و حرفه ای کار می کنند.

برای گرفتن ویزای قبرس یک سری مدارک از من خواستند که آماده کنم مثل گواهی اشتغال به کار و پرینت حساب که باید از بانک میگرفتم و عکس پرسنلی و یک سری مدارک دیگر، که آنها را آماده کردم و یک روز حضوری رفتم آژانس برای بستن قرارداد. در مورد انتخاب هتل و شهر محل اقامت در قبرس خیلی خوب به من مشاوره دادند ، شخصی که به من مشاوره می داد چندین مرتبه قبلا به قبرس سفر کرده بود و همه چیز را می دانست به همین دلیل اطلاعاتی که به من دادند با آژانس های دیگر متفاوت بود.

در نهایت چون ما دنبال جایی بودیم که ساحلی و سرزنده باشد شهر آیاناپا را انتخاب کردیم. در شهر آیاناپا هم هتل واسوس نیسی پلاژ را انتخاب کردیم که امتیاز خوبی در سایت بوکینگ داشت و هم به ساحل و پارک آبی نزدیک بود و هم به مرکز شهر دسترسی خوبی داشت.

سفرنامه آیاناپا

چند روز بعد از بستن قرارداد از سفارت با من تماس گرفتند و برای مصاحبه حضوری دعوت کردند. چون به من از قبل اطلاعات داده بودند کاملا برای مصاحبه آماده بودم و حتی سوالهایی که احتمالا در مصاحبه پرسیده می شد را هم به من گفته بودند.

روز مصاحبه به سفارت مراجعه کردیم و دقیقا همان سوالها را پرسیدند و در نهایت ختم به خیر شد. چند روز بعد هم از آژانس با ما تماس گرفتند و گفتند که ویزا آماده شده.

پرواز ما به لارناکا با هواپیمایی قطرایرویز بود چون پرواز مستقیمی وجود نداشت. در مسیر رفت حدود ۱ ساعت و نیم در دوحه توقف داشتیم و هواپیما عوض کردیم. از همان تهران به ما ۲ کارت پرواز دادند و چمدان ها را هم خودشان جابجا کردند و در نهایت در فرودگاه لارناکا ما چمدان ها را تحویل گرفتیم. در مورد کیفیت هواپیمای قطرایرویز هم که باید بگویم پرواز از تهران تا دوحه معمولی بود ولی از دوحه تا لارناکا هواپیمای خیلی بهتری بود. در هواپیما صبحانه خوردیم و حدود ساعت ۱۲ ظهر رسیدیم لارناکا.

بعد از کنترل پاسپورت و تحویل گرفتن چمدان ها از سالن خارج شدیم و راننده ماشینی که دنبال ما آمده بود را پیدا کردیم. از فرودگاه لارناکا تا شهر آیاناپا را با یک بنز سری E آخرین مدل طی کردیم. هوا گرم و شرجی ولی مطبوع بود. برای من جالب بود که شرجی هوا اصلا اذیت کننده نبود چون دائما یک باد ملایمی می وزید و در کل بسیار مطبوع بود. پس از حدود نیم ساعت به هتل رسیدیم و اتاق را تحویل گرفتیم.

پس از کمی استراحت در رستوران هتل غذا خوردیم و به ساحل رفتیم. چون شب اول خیلی خسته بودیم به اتاق برگشتیم و خوابیدیم. روز دوم مجددا به ساحل رفتیم. در ساحل که بودیم بروشور یک گردهمایی ساحلی را به ما دادند که با پرداخت هر نفر ۱۰ یورو می توانستیم در آن شرکت کنیم. در گردهمایی دی جی آورده بودند و موسیقی اجرا می کردند و با آبمیوه های مختلف از مهمانان پذیرایی می کردند. در کل خوش گذشت. با چند گردشگر دیگر که از انگلستان به آیاناپا آمده بودند آشنا شدیم و فهمیدیم که شب ها برای پیاده روی به مرکز شهر می روند. ما هم از شب دوم به مرکز شهر رفتیم. در آنجا یک کافه پیدا کردیم که قلیان داشت. پس از کمی استراحت به گشت و گذار شبانه در مرکز شهر پرداختیم و از قلعه معروف آیاناپا هم دیدن کردیم.

آیاناپا

صدای موسیقی در مرکز شهر آیاناپا قطع نمی شد. آخر شب خیلی گرسنه شده بودیم و دنبال یک گزینه خوب برای خوردن شام می گشتیم. مرکز شهر آیاناپا پر از دکه های کوچک و فودتراک های مختلف بود که غذاهای خیابانی با قیمت خوب داشتند. آن شب و شبهای دیگر کار ما امتحان کردن غذاهای خیابانی مختلف و آشنا شدن با فرهنگ مردم قبرس بود.

یک روز هم به پارک آبی آیاناپا رفتیم که بسیار خوش گذشت و توصیه می کنم اگر به قبرس سفر می کنید حتما به آن پارک آبی سری بزنید. در شهر آیاناپا مرکز خرید بزرگی برای خرید پیدا نکردیم. این شد که مجبور شدیم یک روز برای خرید به مرکز خرید بزرگ قبرس در نیکوزیا برویم. حدود نیم ساعت با ماشین راه بود تا به آنجا برسیم ، ولی همه برندهایی که دنبالش بودیم در آنجا وجود داشت و ظهر هم در فودکورت مرکز خرید، ناهار خوردیم.

در روز آخر سفر هم حدود ساعت ۱۰ صبح ترنسفر به دنبال ما آمد و ما را به فرودگاه لارناکا رساند. پرواز ما حدود ساعت ۱ ظهر بود. مجددا به دوحه آمدیم و پس از حدود ۲ ساعت توقف به تهران رسیدیم.

قصد داشتم وقتی در قبرس بودم یک روز از مرز زمینی بین قبرس جنوبی و شمالی رد بشوم و قسمت شمالی جزیره را هم ببینم ولی فرصت برای این کار فراهم نشد. پس از برگشت به ایران با آژانس صحبت کردم ظاهرا تور قبرس شمالی هم برگزار می کنند. شاید دفعه بعد که خواستم به قبرس سفر کنم بروم و قبرس شمالی را هم ببینم.

در کل قبرس به نسبت ترکیه گران تر بود چون هزینه ها به یورو باید پرداخت می شد ولی به نظر من تجربه کاملا متفاوتی بود و این سفر توانست انتظارات من را کاملا براورده کند.

نظرات